سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرباز ولایت

نظر

 


در بدن شما مکانیزمی وجود دارد که برای دفاع از شما دربرابر میلیون‌ها باکتری، میکروب، ویروس، سم و انگل طراحی شده است.

مقدمه

در بدن شما مکانیزم محافظتی وجود دارد که سیستم ایمنی نامیده می‌شود. این سیستم برای دفاع از شما دربرابر میلیون‌ها باکتری، میکروب، ویروس، سم و انگل که ممکن است به بدنتان حمله کنند، طراحی شده است. برای اینکه قدرت سیستم ایمنی بدن را درک کنید، ببینید وقتی چیزی می‌میرد چه اتفاقی می‌افتد. شاید کار قشنگی به نظرتان نرسد اما یک چیز خیلی مهم درمورد سیستم ایمنی بدنتان به شما نشان می‌دهد.

وقتی کسی می‌میرد، سیستم ایمنی (در کنار چیزهای دیگر) خاموش می‌شود. طی چند ساعت، بدن مورد حمله هر نوع باکتری، میکروب، انگل و … قرار می‌گیرد. وقتی سیستم ایمنی بدنتان کار می‌کند، هیچکدام از اینها جرات نمی‌کنند وارد بدنتان شوند اما وقتی غیرفعال می‌شود، همه درها باز می‌شود. وقتی می‌میرید طی چند هفته همه این ارگانیسم‌ها کل بدنتان را می‌گیرند تا جایی که تنها چیزی که از شما باقی می‌ماند اسکلتتان است. مشخص است که سیستم ایمنی بدنتان کار فوق‌العاده‌ای انجام می‌دهد که جلو همه این اتفاق‌ها را می‌گیرد.

سیستم ایمنی بسیار پیچیده و جالب است و دو دلیل وجود دارد که اطلاعاتتان را درمورد آن بیشتر کنید. اول اینکه خیلی جالب است که بفهمید چیزهایی مثل تب، التهاب، کهیر و امثال آن از کجا می‌آیند. احتمالاً خیلی در اخبار درمورد سیستم ایمنی می‌شنوید چون قسمت‌های جدیدی از آن کشف شده و داروهای جدیدی هم به بازار آمده است و بالا رفتن اطلاعاتتان درمورد سیستم ایمنی باعث می‌شود این اخبار برایتان قابل‌درک‌تر باشند. در این مقاله نگاهی به سیستم ایمنی و فعالیت‌های آن می‌اندازیم.

فعالیت سیستم ایمنی بدنتان را ببینید

سیستم ایمنی بدن شما به هزاران طریق مختلف مثل ساعت کار می‌کند اما کسی متوجه کار آن نمی‌شود. یک چیز که باعث می‌شود واقعاً متوجه فعالیت آن شویم این است که به هر دلیلی دست از کار بکشد. وقت‌هایی هم که یکی از فعالیت‌های آن عارضه‌جانبی روی ما داشته باشد متوجه فعالیت آن می‌شویم. به چند نمونه اشاره می‌کنیم:

وقتی دستتان را می‌برید، هر نوع باکتری و ویروس از طریق شکاف ایجاد شده در پوست وارد بدنتان می‌شوند. سیستم ایمنی بدن شما واکنش داده و مهاجمان را از بین می‌برد و در همین حین پوستتان کم‌کم خوب شده و شکاف ایجاد شده برطرف می‌شود. در موارد نادر، سیستم ایمنی بدن چیزی را یادش می‌رود و آن زخم عفونی می‌شود. به همین دلیل ملتهب شده و پر از چرک می‌شود. التهاب و چرک هر دو از عوارض جانبی این هستند که سیستم ایمنی کار خود را انجام می‌دهد.

وقتی پشه‌ای نیشتان می‌زند، یک برآمدگی قرمز و خارش‌آور روی پوستتان ایجاد می‌شود. این هم یک نشانه مشخص از فعالیت سیستم ایمنی بدنتان است.

هر بار که تنفس می‌کنید، هزاران باکتری و ویروس که در هوا پراکنده هستند، وارد بدنتان می‌شوند. سیستم ایمنی بدن شما بدون کوچکترین مشکلی با آنها مقابله می‌کند. گاهی اوقات یک میکروب از سیستم ایمنی رد شده و باعث سرماخوردگی، آنفولانزا یا بدتر می‌شود. سرماخوردگی و آنفولانزا یک نشانه مشخص است که سیستم ایمنی بدنتان نتوانسته با میکروب مقابله کند. و اینکه به مرور زمان سرماخوردگی‌تان بهتر می‌شود نشان می‌دهد که سیستم ایمنی توانسته است این مهاجمان را از بین ببرد. اگر سیستم ایمنی بدن شما هیچ فعالیتی نداشت، هیچوقت سرماخوردگی‌تان خوب نمی‌شد.

هر روز صدها میکروب می‌خورید و باز هم بیشتر اینها در بزاق دهانتان یا اسید معده‌تان کشته می‌شوند. اما گاهی یکی از آنها موفق می‌شود از اینها عبور کند و دچار اسهال و استفراغ می‌شوید که از علائم بارز ناتوانی سیستم ایمنی‌تان است.

بیماری‌های انسانی مختلفی هستند که درنتیجه کارکرد نادرست یا غیرمنتظره سیستم ایمنی ایجاد می‌شوند. بعنوان مثال، بعضی افراد دچار حساسیست می‌شوند، حساسیت یا آلرژی واکنش بیش از اندازه سیستم ایمنی به بعضی محرک‌ها است که افراد دیگر به آن واکنش نمی‌دهند. بعضی افراد دچار دیابت هستند که در آن سیستم ایمنی به طور نادرستی به سلول‌های موجود در لوزالمعده حمله کرده و آنها را از بین می‌برند. بعضی‌ها هم دچار آرتریت روماتوئید می‌شوند که در آن سیستم ایمنی در مفصل‌ها به طور نادرستی کار می‌کند. در بیماری‌های مختلفی، مقصر اشتباهات سیستم ایمنی بدن است.

آخر اینکه، گاهی اوقات به این دلیل سیستم‌ایمنی را می‌بینیم که جلو ما را برای انجام کارهایی که ممکن است برایمان فایده داشته باشد می‌گیرد. مثلاً پیوند اعضا به این دلیل اینقدر دشوار است که سیستم ایمنی معمولاً عضو پیوند خورده را پس می‌زند.

اصول سیستم ایمنی بدن

اجازه بدهید از اول شروع کنیم. وقتی کسی می‌گوید، «حس میکنم مریض شدم» یعنی چه؟ بیماری چیست؟ با شناختن انواع مختلف بیماری می‌توانید بفهمید که سیستم ایمنی کمکتان می‌کند با چه نوع بیماری‌هایی مقابله کنید.

وقتی مریض می‌شوید، بدنتان نمی‌تواند خوب کار کند. راه‌های مختلفی برای مریض شدنتان وجود دارد که در زیر به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:

تخریب مکانیکی - وقتی یکی از استخوان‌هایتان می‌شکند یا یکی از رباط‌هایتان پاره می‌شود، بیمار می‌شوید (یعنی بدنتان نمی‌تواند با تمام توانایی خود کار کند). دلیل مشکل چیزی است که قابل مشاهده است و می‌توانید آن را درک کنید.

کمبود ویتامین و موادمعدنی - اگر ویتامین D کافی به بدنتان نرسد، بدنتان نمی‌تواند به خوبی کلسیم را هضم و جذب کند و آنوقت دچار بیماری به نام نرمی استخوان می‌شوید. کسانیکه دچار نرمی استخوان هستند، استخوان‌هایی ضعیف (که به راحتی می‌شکند) و بدشکلی‌هایی در استخوان‌هایشان دارند زیرا استخوان‌ها نمی‌توانند به درستی رشد کنند. اگر ویتامین C کافی به بدنتان نرسد، دچار بیماری می‌شوید که باعث التهاب و خونریزی لثه‌ها و التهاب و کبودی مفاصلتان می‌شود. اگر آهن کافی به بدنتان نرسد، دچار کم‌خونی می‌شوید و از این قبیل.

تخریب اعضای بدن - در بعضی موارد یک عضو از بدن ضعیف شده یا تخریب می‌شود. بعنوان مثال، یک نوع بیماری قلبی با انسداد رگ‌های خونی که به عضله قلب می‌رسد ایجاد می‌شود و به همین دلیل خون کافی به قلب نمی‌رسد. یکی از انواع بیماری‌های کبدی، به نام سیروز، با آسیب رسیدن به سلول‌های کبدی (که نوشیدن مشروبات الکلی یکی از انواع آن است) ایجاد می‌شود.

بیماری ژنتیکی - بیماری ژنتیکی با یک خطای برنامه‌نویسی در DNA ایجاد می‌شود. خطای برنامه‌نویسی باعث می‌شود مقدار خیلی کم یا خیلی زیاد از یک پروتئین خاص تولید شود و این باعث مشکلاتی در سطح سلولی شود. بعنوان مثال، سفیدی پوست با کمبود آنزیمی به نام تیروسیناز ایجاد می‌شود. فقدان این آنزیم به این معنی است که بدن نمی‌تواند ملانونین تولید کند، رنگدانه طبیعی که به موها، چشم و پوست رنگ می‌دهد. افراد دچار این مشکل ژنتیکی بخاطر کمبود ملانین، شدیداً به اشعات UV خورشید حساس می‌شوند.

سرطان - گاهی اوقات سلولی به صورتی تغییر می‌کند که باعث می‌شود به طور غیرقابل‌کنترلی تولید شود. بعنوان مثال، وقتی سلول‌های پوست که ملانوسیت نامیده می‌شوند با اشعات فرابنفش موجود در نور خورشید آسیب می‌بینند، طوری تغییر می‌کنند که سرطانی می‌شوند. سرطان دیده‌شدنی که به شکل تومر روی پوست ایجاد می‌شود ملانوما نامیده می‌شود.

باکتری‌ها و ویروس‌ها

بدن شما یک ارگانیزم چندسلولی است که حداقل از 100 تریلیون سلول تشکیل شده است. سلول‌های بدن شما ماشین‌هایی بسیار پیچیده هستند. هرکدام یک هسته، تجهیزات تولید انرژی و از این قبیل دارند. باکتری‌ها ارگانیزم‌های تک‌سلولی هستند که بسیار ساده‌ترند. بعنوان مثال، هیچ هسته‌ای ندارند. تقریباً یک صدم اندازه سلول‌ انسانی هستند و یک میکرومتر طول دارند. باکتری‌ها ارگانیزم‌هایی کاملاً مستقل هستند که قادر به خوردن و تولید‌مثل‌اند، درست مثل ماهی که در اقیانوس بدن شما شنا می‌کنند. باکتری‌ها در شرایط مناسب بسیار سریع تکثیر می‌شوند: یک باکتری هر 20 تا 30 دقیقه یکبار به دو باکتری مجزا تقسیم می‌شود. با این سرعت، یک باکتری طی فقط چند ساعت به میلیون‌ها باکتری تبدیل می‌شود.

ویروس ارگانیزمی کاملاً متفاوت است. ویروس درواقع چندان زنده نیست. درواقع چیزی جز تکه‌ای DNA در پوششی محافظ نیست. ویروس در معرض سلول قرار گرفته، خود را به دیواره سلول می‌چسباند و DNA خود (و احتمالاً چند آنزیم) را به درون سلول تزریق می‌کند. DNA از تشکیلات درون سلول زنده برای تولید ذرات ویروس جدید استفاده می‌کند. آن سلول در نهایت مرده و می‌ترکد و ویروس‌های جدید را بیرون می‌ریزد. یا اینکه ذرات ویروس از سلول بیرون آمده و خود سلول زنده می‌ماند. در هر دو حالت، سلول به ماشین ویروس‌ها تبدیل می‌شود.

عفونت‌های باکتریایی و ویروسی

وقتی یک ویروس یا باکتری که به طور کل میکروب نامیده می‌شوند، به بدنتان حمله کرده و تولیدمثل می‌کند، معمولاً ایجاد مشکل می‌کند. به طور کلی وجود میکروب عوارض جانبی ایجاد می‌کند که باعث بیماری‌تان می‌شود. بعنوان مثال، باکتری گلودرد (استرپتوکوک) سمی آزاد می‌کند که موجب ایجاد التهاب در گلو می‌شود. ویروس پولیو سمومی تولید می‌کند که سلول‌های عصبی را از بین برده و موجب فلج می‌شوند. بعضی باکتری‌ها خوش‌خیم و مفید هستند (مثلاً میلیون‌ها باکتری که در روده وجود دارد و به هضم غذا کمک می‌کند) و خیلی از آنها وقتی وارد بدن یا جریان‌خون می‌شوند، برای ما مضر هستند.

عفونت‌های باکتریایی و ویروسی ازجمله مهمترین علل بیماری در اکثر افراد است و موجب بروز سرماخوردگی، آنفولانزا، سرخک، گوشک، مالاریا، ایدز و از این قبیل می‌شود.

وظیفه سیستم‌ایمنی محافظت از بدنتان دربرابر این عفونت‌هاست، سیستم ایمنی به سه طریق از بدن شما محافظت می‌کند:

1. سدی ایجاد می‌کند که از ورود باکتری و ویروس به بدن جلوگیری می‌کند.

2. وقتی باکتری و ویروسی وارد بدن می‌شود، سیستم ایمنی سعی می‌کند آن را تشخیص داده و قبل از اینکه بتواند ساکن شده و تکثیر کند آن را از بین ببرد.

3. اگر باکتری یا ویروسی موفق به تکثیر شده و ایجاد مشکل کند، سیستم ایمنی بدنتان آن را از بین خواهد برد.

سیستم ایمنی بدن وظایف مهم دیگری هم دارد. بعنوان مثال، می‌تواند سرطان را در مراحل ابتدایی آن تشخیص داده و در بسیاری موارد آن را از بین ببرد.

اجزای سیستم ایمنی بدن

یک نکته خنده‌دار درمورد سیستم‌ایمنی بدن این است که در کل زندگیتان داخل بدنتان فعالیت می‌کرده است اما شما هیچ چیز درمورد آن نمی‌دانستید. بعنوان مثال، احتمالاً می‌دانید که داخل سینه‌تان عضوی به نام قلب دارید. چه کسی نمی‌داند که در بدنش قلب دارد؟ احتمالاً این واقعیت را هم شنیده‌اید که ریه و کبد و کلیه هم دارید. اما آیا درمورد غده تیموس چیزی شنیده‌اید؟ احتمالاً اصلاً نمی‌دانید که تیموس چیست اما این عضو هم در سینه‌تان درست کنار قلبتان قرار دارد. اعضای بسیار مهم دیگری هم وجود دارد که به همان اندازه ناشناخته هستند، بنابراین بگذارید درمورد همه آنها اطلاعات پیدا کنیم.

مشخص‌ترین بخش سیستم‌ایمنی قسمتی است که می‌توانید ببینید. بعنوان مثال، پوست قسمت مهمی از سیستم‌ایمنی است و بعنوان مرز اصلی بین میکروب‌ها و بدنتان عمل می‌کند. بخشی از کار پوستتان این است که بعنوان مانعی درست مثل یک پوشش پلاستیکی که از غذاها مراقبت می‌کند، عمل کند. پوست بسیار سخت و دربرابر باکتری و ویروس‌ها غیرقابل نفوذ است. پوست بیرونی (اپیدرمیس) حاوی سلول‌های خاصی است که  سلول‌های لانگرهانس نامیده می‌شوند که اجزای هشداردهنده بسیار مهمی در سیستم‌ایمنی هستند. پوست همچنین مواد ضدعفونی‌کننده‌ای ترشح می‌کند. این مواد توضیح می‌دهد که چرا وقتی صبح‌ها از خواب بیدار می‌شوید لایه‌ای کپک روی پوستتان ایجاد نشده است - بیشتر باکتری‌ها و هاگ‌هایی که روی پوست می‌نشینند خیلی سریع می‌میرند.

بینی، دهان و چشم‌هایتان هم قسمت‌های قابل‌مشاهده‌ای برای ورود میکروب‌ها هستند. اشک و مخاط حاوی آنزیمی به نام لیسوزیم هستند که دیواره سلولی بسیاری از باکتری‌ها را می‌شکند. بزاق آنتی‌باکتریال است. ازآنجاکه مجرای بینی و ریه‌ها با مخاط پوشیده شده است، میکروب‌های بسیاری که فوراً کشته نشوند، در مخاط اسیر شد و خیلی زود بلعیده می‌شود. سلول‌های ماستوسیت هم مجرای بینی، گلو، ریه و پوست را می‌پوشاند. هر باکتری یا ویروسی که بخواهد وارد بدن شود، اول باید از این استحکامات دفاعی بدن بگذرد.

وقتی میکروب وارد بدن می‌شود، در سطحی متفاوت با سیستم ایمنی برخورد می‌کند. اجزای اصلی سیستم ایمنی بدن عبارتند از:

تیموس، طحال، سیستم لنفاوی، مغز استخوان، گلوبول‌های سفید خون، پادتن‌ها، سیستم کمپلمان و هورمون‌ها.

اجازه بدهید آنها را تک‌تک بررسی کنیم:

سیستم لنفاوی

سیستم لنفاوی یکی از آشناترین سیستم‌های بدن است چون دکترها و مادرها معمولاً به دنبال ورم غدد لنفاوی هستند. غدد لنفاوی جزئی از سیستمی هستند که تقریباً شبیه به رگ‌های خونی در کل بدن پخش شده‌اند. تفاوت اصلی بین خونی که در سیستم گردش خون در جریان است و لنف‌هایی که در سیستم لنفاوی این است که خون تحت فشار قلب است اما سیستم لنفاوی منفعل است. یعنی آنطور که پمپاژ خون وجود دارد، پمپاژ  لنف وجود ندارد. درعوض، مایعات به داخل سیستم لنفاوی تراوش کرده و توسط حرکات طبیعی بدن و عضلات  به غدد لنفی می‌رسند.

لنف مایعی پاک‌کننده است که سلول‌ها را با آب و موادمغذی شستشو می‌دهد. لنف پلاسمای خون است - مایعی که گلوبول‌های سفید و قرمز منفی خون را تشکیل می‌دهد. به آن فکر کنید، هر سلول رگ خونی مخصوص خود را برای تغذیه ندارد اما به هر حال باید به آن غذا، آب و اکسیژن برسد تا زنده بماند. خون این مواد را از طریق دیواره‌های مویرگی به لنف می‌رساند و لنف این مواد را جذب کرده و با خود می‌برد. هر باکتری که به طور تصادفی وارد بدن می‌شود، راه خود را به داخل مایع درون‌سلولی پیدا می‌کند. یک وظیفه سیستم لنفاوی، خشک کردن و تصفیه این مایعات برای شناسایی و از بین بردن باکتری‌هاست. رگ‌های لنفی کوچک مایعات را جمع کرده و به سمت رگ‌های بزرگ‌تر می‌کشاند تا از آنجا برای پردازش به غدد لنفی برسند.

غدد لنفی حاوی بافت‌های تصفیه‌ و تعداد بیشتری سلول لنفی هستند. در مقابله با عفونت‌های باکتریایی خاص، غدد لنفی به همراه باکتری و سلول‌هایی که با باکتری‌ها مقابله می‌کنند ورم می‌کنند تا جایی که می‌توانید آن را حس کنید. تورم غدد لنفی علامت خوبی است که نشان می‌دهد در قسمتی از بدنتان عفونت وجود دارد.

وقتی لنف از طریق غدد لنفی تصفیه شد، دوباره به جریان خون برمی‌گردد.

تیموس

تیموس در سینه، بین استخوان سینه و قلبتان قرار دارد. این عضو مسئول تولید سلول‌های T است و در نوزادان تازه متولدشده اهمیت بسیار زیادی دارد - سیستم ایمنی بدن نوزادان بدون تیموس از فروپاشیده و نوزاد خواهد مرد. اما به نظر می‌رسد که تیموس در افراد بزرگسال اهمیت چندانی ندارد - بعنوان مثال، می‌توانید بدون اینکه برای فرد اتفاقی بیفتد برداشته شود و سایر قسمت‌های سیستم‌ایمنی وظایف را انجام می‌دهند. اما تیموس، بخصوص برای بلوغ سلول‌های T اهمیت زیادی دارد.

طحال

طحال خون را تصفیه می‌کند تا سلول‌های خارجی را پیدا کند (همچنین گلوبول‌های قرمز خون قدیمی را به منظور جایگزینی جستجو می‌کند). کسی که طحال خود را از دست می‌دهد بسیار زودتر از دیگران بیمار می‌شود.

مغز استخوان

مغز استخوان گلوبول‌های خونی جدید، سفید و قرمز، تولید می‌کند. درمورد گلوبول‌های قرمز باید بگویید که این گلوبول‌ها به طور کامل در مغز استخوان شکل می‌گیرند و بعد وارد جریان خون می‌شوند. اما گلوبول‌های سفید در جای دیگری از بدن رشد می‌کنند. مغز استخوان همه سلول‌های خونی را از سلول‌های بنیادین می‌سازد. آنها به این دلیل سلول‌های بنیادین نام گرفته‌اند که می‌توانند تکثیر شده و اشکال مختلف سلول را بسازند.

گلوبول‌های سفید خون

گلوبول‌های سفید خون در بخش بعدی با جزییات کامل بررسی می‌شوند.

پادتن‌ها

پادتن‌ها (که به آنها ایمونوگلوبولین‌ها و گاماگلوبولین‌ها هم می‌گویند) توسط گلوبول‌های سفید خون تولید می‌شوند. آنها پروتئین‌هایی Y شکل هستند که هرکدام به یک آنتی‌ژن خاص (باکتری، ویروس یا سم) واکنش می‌دهند. هر پادتن قسمت خاصی دارد که به آن آنتی‌ژن خاص حساس بوده و به آن می‌چسبد. وقتی یک پادتن به سمی می‌چسبد به آن آنتی‌تاکسین گفته می‌شود. این پیوند معمولاً فعالیت شیمیایی آن سم را ناتوان می‌کند. وقتی یک پادتن به پوسته خارجی یک ویروس یا دیواره سلولی یک باکتری می‌چسبد، می‌تواند از طریق دیواره سلول، جلو حرکت آن را بگیرد. یا تعداد زیادی پادتن می‌توانند به یک مهاجم بچسبد و به سیستم کمپلمان پیام برسانند که مهاجم باید حارج شود.

پادتن‌ها به پنج دسته تقسیم می‌شوند:

ایمونوگلوبولین A
ایمونوگلوبولین D
ایمونوگلوبولین E
ایمونوگلوبولین G
ایمونوگلوبولین M


نظر

 


 

انسان ها نیمه موز هستند و یک ورق کاغذ می تواند تا ماه برسد. حقایقی از این دست غیر منطقی و دیوانگی به نظر می رسند اما مواردی که در ادامه بیان می شوند 100 درصد واقعی هستند.

- چشم انسان به اندازه ای حساس است که اگر کره زمین مسطح بود می توانستید یک شمع روشن را در تاریکی از فاصله 20 مایلی (32 کیلومتری) مشاهده کنید. دورترین شی قابل مشاهده با چشم غیر مسلح کهکشان آندرومدا است که در فاصله 2.6 میلیون سال نوری از کره زمین قرار دارد.

1

- اگر تمام فضای خالی بین و در هر اتم تشکیل دهنده تمامی انسان ها را بردارید می توان کل نژاد بشر را در حجم یک حبه قند جای داد. نوع بشر (یا اتم های تشکیل دهنده ما) 99.9999999999999 درصد فضای خالی هستند. در تئوری، اگر کل فضای خالی را حذف کنید بشریت می تواند در حجم یک حبه قند جای بگیرد.

- آلاسکا شمالی‌ترین، غربی‌ترین و شرقی‌ترین ایالت آمریکا محسوب می شود.

2

- از هر 200 نفر که امروز زنده هستند، یکی از آنها از نسل چنگیز خان است. به عنوان حاکم یکی از بزرگ‌ترین امپراتوری ها در تاریخ، چنگیز خان تلاش بسیاری برای انتقال ژن خود صرف کرده است.

3

- اگر یک سکه پنج سنتی به بزرگی کره زمین بود، یک اتم به اندازه یک سکه پنج سنتی بود. اتم ها که همه چیز از آنها تشکیل می شود به طرز جالب توجهی کوچک هستند. در حقیقت، اگر یک اتم طلا پس از گذشت هر ثانیه از بینگ بنگ در اختیار داشتید تکه طلای شما در حال حاضر تنها 0.14 میلی گرم وزن و ارزش مالی بسیار کمی داشت.

- از هر 10 عکس گرفته شده در تاریخ بشر یکی از آنها در 12 ماه سال گذشته ثبت شده است. بنابر برآوردهای صورت گرفته انسان ها در سال 2014 حدود 880 میلیارد عکس گرفته اند که در این میان سلفی ها سهم قابل توجهی را به خود اختصاص داده اند.

4

- رگ های خونی انسان از طول کافی برای 12 بار گردش به دور کره زمین برخوردار هستند. داخل بدن انسان 100 هزار مایل رگ های خونی قرار گرفته که برای سفر 7900 مایلی (12,713 کیلومتر) قطر کره زمین کافی است.

- تعداد ستارگان در گیتی بیش از تعداد دانه های شن در تمامی سواحل ما است. حدود 10 سکستیلیون ستاره در گیتی وجود دارد. تعداد دانه های شن در تمامی سواحل ما حدود 5 سکستیلیون تخمین زده شده است.

- قطب جنوب بزرگ‌ترین بیایان جهان است. اگرچه شبیه به یک بیابان به نظر نمی رسد اما قطب جنوب از بارش سالانه کمتر از دو اینچ (50.2 میلیمتر) برخوردار است. میزان بارش سالانه در صحرای بزرگ آفریقا 4 اینچ (101.6 میلیمتر) است.

5

- پیوندهای عصبی در مغز انسان بیشتر از تعداد ستارگان در کهکشان راه شیری است. تعداد سیناپس ها در مغز یک انسان معمولی به تریلیون ها می رسد و به طور دقیق حدود 0.15 کوادریلیون هستند. در شرایطی که تعداد ستارگان در کهکشان راه شیری حدود 100 میلیارد است و از این رو حتی مبارزه ای عادلانه را شاهد نخواهیم بود.

- اگر 57 نفر در یک اتاق حضور داشته باشند، 99 درصد احتمال دارد حداقل دو نفر از آنها تاریخ تولد مشترک داشته باشند. اگر 13 نفر دیگر به تعداد مذکور اضافه کنید این احتمال به 99.99 درصد افزایش می یابد.

6

- داخل ناف انسان یک جنگل انبوه وجود دارد! بر اساس مطالعه ای که روی 60 ناف صورت گرفته است، پژوهشگران 2,368 گونه باکتری را یافته اند که 1,458 عدد از آنها ممکن است برای علم نمونه هایی جدید باشند.

- کل جمعیت مورچه های جهان وزنی برابر با کل جمعیت انسان ها دارند. نسبت جمعیت مورچه های جهان به جمعیت انسان ها یک میلیون به یک است و از این رو اندازه کوچک آنها جبران می شود.

- اینترنت از وزنی برابر با یک توت فرنگی برخوردار است. مقدار قابل توجه اطلاعات دیجیتال از الکترون ها شکل می گیرند. بنابر برآورد صورت گرفته، ترافیک اینترنت جهان وزنی حدود 50 گرم دارد.

7

- یک ماشین حساب امروزی از قدرت بیشتری نسبت به رایانه هایی که انسان را در سال 1969 روی ماه فرود آوردند، برخوردار است. میزان حافظه آی‌فون 5 نیز حدود 240 هزار برابر حافظه فضاپیمای ویجر است.

- پنجاه درصد DNA انسان با DNA موز مشترک است. در شرایطی که 95 درصدDNA ما با DNA شامپانزه مشترک است این میزان اشتراک با موز نیز برابر با 50 درصد است.

- ما نقشه های بهتری از سطح مریخ نسبت به کف اقیانوس های کره زمین در اختیار داریم. حدود 72 درصد از سطح زمین را آب فرا گرفته است و ما تا به امروز تنها حدود 5 درصد از آنها را کاوش کرده ایم.

- انگشتان انسان به اندازه ای حساس هستند که اگر اندازه ای برابر با کره زمین داشتند باز هم به راحتی فرق بین خانه ها و خودروها را احساس می کردند.

- پلانکتون ها 50 درصد از اکسیژن جهان را تولید می کنند. فیتوپلانکتون ها همانند درختان و گیاهان از فرآیند فتوسنتز برای تبدیل نور خورشید به انرژی استفاده می کنند.

8

- ژرفای ژرف‌ترین بخش اقیانوس به اندازه ای است که اگر کوه اورست در آن قرار بگیرد قله آن همچنان زیر سطح آب قرار می گیرد. در عمق 36 هزار فوتی، گودال ماریانا در اقیانوس آرام قرار دارد که میزبان حیات دریایی نیز است.



نظر


عضو مرکزیت کارگزاران گفت انصراف عارف در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 از خودگذشتگی نبود و او چاره‌ دیگری نداشت.
بنا بر اعلام کسانی چون محمدعلی نجفی در آخرین نظرسنجی اصلاح‌طلبان که 4 روز قبل از روز رای‌گیری انجام شد، عارف (تنها نامزد این طیف) بیش از 18 درصد رای نداشت اما بعد از انتخابات همین طیف صلاح‌طلب مدعی شدند روحانی به خاطر پایگاه اجتماعی ما توانسته رئیس جمهور شود.
محمد عطریانفر در گفت‌وگو با روزنامه آرمان اظهار داشت: آقای عارف اگر بخواهد توفیق داشته باشد نباید فراموش کند که باید ذیل جبهه اصلاحات فعالیت کند تا از او حمایت شود. اگر کسی بگوید من کاری با شورای راهبردی ندارم، قطعا رقیب تلقی خواهد شد. بنابراین آقای عارف هم برای ادامه فعالیتشان باید خودشان را با شورای راهبردی هم افق کنند.
عضو کارگزاران می‌افزاید: درباره انصراف آقای عارف از کاندیداتوری ریاست جمهوری در سال 92 هم باید گفت کار او از خودگذشتگی نبود، بلکه یک تصمیم عاقلانه بود چرا که او جز این مسیر، مسیر دیگری نداشت. آقای عارف بر سر یک سه راهی خوب، بد و راه وسط نبود. او بر سر دو راهی خوب یعنی خروج و بد به معنای ماندن و تقبل شکست بود. بنابراین اینگونه نبود که اگر او در صحنه می‌ماند نفرین اصلاح‌طلبان نصیب فرد دیگری به جز او می‌شد. از این جهت ما آقای عارف را ستایش می‌کنیم که به فهم درست دست پیدا کرد و از صحنه خارج شد. اگر آقای عارف انصراف نمی‌داد چه می‌شد؟ قطعا برای آینده سیاسی ایشان هم بد بود و سخت‌تر از همان بلایی که سال 84 بر سر آقای هاشمی آوردند او را مورد نقد قرار می‌دادند. از این حیث تنها راه منطقی ایشان همین بود.


نظر


شهردار اصلاح‌طلب تهران در دوره اول شورای شهر می‌گوید سیاسی‌کاری برخی اعضای شورا موجب تشنج و انحلال شورا شد.
مرتضی الویری در مصاحبه با روزنامه اعتماد و درباره علت اختلافات در شورای شهر و میان شورا و شهرداری روی ابهامات قانونی و فقدان مدیریت قبلی در شهرداری انگشت می‌گذارد و سپس می‌گوید: عامل سومی که به این دو عامل کمک و اوضاع را آشفته‌تر کرد حضور دو سه نفر عضو شورای شهر بود که دوز سیاسی آنها از دوز تخصصی‌شان بالاتر بود و کل شورای شهر را به طرف موضع‌گیری سیاسی سوق می‌دادند.
وی درباره اینکه این عده از جمله عبدالله نوری و حجاریان بودند، می‌گوید: بنا ندارم از کسی اسم ببرم. اگرچه داخل شورای شهر افراد فهیم و با سابقه‌های مدیریتی خوب و کلان بودند اما فضای سیاسی شورا به سمتی رفت که دیدیم در مجلس فعلی هم 10-15 نفر هستند مجلس را به هم می‌ریزند. یک کافه را ممکن است دو نفر تمام صندلی‌هایش را به هم بریزند اما اکثریت غذا زهرمارشان می‌شود. متأسفانه در شورای شهر اول هم همین اتفاق افتاد حضور یکی دو نفر که متأسفانه به شدت سیاسی بودند و همه مسائل را با آن عینک نگاه می‌کردند موجب قطب‌بندی سیاسی در شورا شد.
به آقای حجاریان گفتم اگر آقایان اصرار دارند روی فرد دیگری تفاهم کنند که امور شهر بهتر می‌شود، درگیری و دعوا ندارد. من آمادگی دارم استعفا دهم. یک روز آقای حجاریان به اتاق من آمد. برگه‌ای آورد که هشت نفر امضا کرده بودند مبنی بر اینکه ما روی آقای ملک مدنی تفاهم کردیم. گفتم بسیار خوب، من استعفا می‌دهم اما متاسفانه معلوم شد بیش از اینکه تفاهم روی ملک مدنی داشته باشند تفاهم روی رفتن من داشتند.
آقای اصغرزاده، آقای خسروی و تعدادی دیگر. بعد که آقای ملک‌مدنی آمد بلافاصله درگیری‌ها با شدت بیشتری شروع شد و آن‌قدر درگیری‌ها تند شد که بحث تحقیق و تفحص مجلس پیش آمد و منتج به انحلال شورای شهر شد.
دو جریان سیاسی در داخل شورای شهر وجود داشت: یکی جریان مشارکت، یکی هم جریان کارگزاران و هر کدام از طرفین تمایل داشتند مدیرانی که نصب می‌کنم طبق سلیقه یکی ازآنها باشد.
الویری درباره تخلف فروش تراکم هم می‌گوید: اولا فروش تراکم در زمان من شروع نشد. در زمان آقای کرباسچی شروع شد و آقای آخوندی که وزیر مسکن و شهرسازی بود در مورد بحث‌های فروش تراکم و اینکه آقای کرباسچی را متهم کرد مصوبه شورای عالی شهرسازی را اجرا نمی‌کند علیه شهرداری شکایت کرد.
وقتی من شهردار شدم دقیقا مجری مصوبه شورای عالی شهرسازی شدم. در کمیسیون ماده 5 شهردار رئیس کمیسیون است. تمام موارد را در آنجا بر مبنای مجوزی که شورای عالی شهرسازی داده بودند عمل کردم. بنابراین باید بگویم در مورد فروش تراکم حتی یک مورد خلاف ضوابط قانونی عمل نکردیم. حتی یک مورد وجود نداشت برای همین در استیضاح من که مطرح شد در این زمینه شما می‌بینید چیزی وجود ندارد.
الویری درباره احتمال حضور ناطق نوری در انتخابات مجلس هم گفت: من با خود ایشان صحبت کردم ایشان هیچ تمایلی به حضور ندارند. چندی پیش با ایشان صحبت کردم اعلام کردند دلایلی هم ذکر کردند من چون اجازه ندارم باید از خود ایشان بپرسید.


نظر


سیاست‌های اقتصادی کارگزاران دشمن سرمایه اجتماعی و 
یک اقتصاددان می‌گوید سیاست‌های تعدیل در دولت سازندگی و بعد از آن، موجب از دست رفتن سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی شد.
حسین راغفر استاد دانشگاه الزهرا در نشست «جهانی شدن، توسعه یا استثمار» به تحولات اقتصاد ایران در دهه 70 پرداخت و گفت: بعد از این دوره شاهد تغییرات اساسی در نگاه به ارزش‌های انقلابی (ساده‌زیستی، مشارکت مردم و توجه به گروه‌های مردمی) هستیم. این تغییر جهت از عدالت اجتماعی به حفظ یا امنیت سرمایه رخ می‌دهد. ما در دهه 1360 همچنین شاهد افزایش چشمگیر جمعیت هستیم. این بیش‌‌زایی که در دهه 60 صورت می‌گیرد، تاثیرش را در دهه‌های بعد نشان می‌دهد. دهه 1370 شاهد تغییر جدی در سیاستگذاری‌های عمومی و نقش دولت هستیم.سیاست‌های تعدیل ساختاری اصلی‌ترین جهت‌گیری اقتصادی دولت می‌شود. واگذاری مسئولیت‌های اجتماعی به بخش خصوصی نمونه‌ای از این قضیه است. عوارض اجتماعی این تصمیمات و فرسوده شدن ارزش‌هایی که در دهه اول انقلاب (مثل ارزش‌های انقلاب و جنگ) شکل گرفته بود. در دهه 1360 سرمایه بزرگ اجتماعی شکل می‌گیرد که در دهه 1370 دور ریخته می‌شود. در این دهه سرمایه اجتماعی مستهلک می‌شود علت آن تشویق به دسترسی به سرمایه و قدرت و ثروت برای همه است.
وی می‌افزاید: در دهه 1370 استقراض از بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول صورت می‌گیرد و منابع بزرگی وارد کشور می‌شود. در این دهه به اسم خصوصی و کوچک کردن دولت، عملا اختصاصی سازی صورت می‌گیرد و منابع بخش عمومی به ثمن بخس به دوستان و آشنایان و رفقا در قدرت توزیع می‌شود. اینها از دلایل اصلی رشد نابرابری  در کشور و فرسوده‌تر شدن شدید سرمایه اجتماعی می‌انجامد. در این دهه اعتماد مردم به سیاست‌های بخش عمومی به شدت مستهلک می‌شود.
راغفر معتقد است: از اوایل دهه 1370 ما با آسیب‌های اجتماعی جدی مواجه هستیم که تاکنون ادامه دارد، وی‌گفت: با وجود تغییر و تحولاتی که در دولت‌های مختلف بعد ازجنگ صورت گرفته سیاست‌های تعدیل ساختاری همچنان در دستور کار دولت‌ها بوده است. این سیاست در دولت‌ سازندگی دولت اصلاحات و دولت نهم و دهم و دولت تدبیر و امید دیده می‌شود و در همه این دولت‌ها صرف‌نظر از اینکه تفاوت‌های فاحشی که داشته‌اند، این سیاست‌ها وجود داشته است.


نظر


مشخص نیست دولت برای حذف پردرآمدها از لیست یارانه‌بگیران چه معیارهایی را در نظر گرفته است اما آنچه مسلم است، اظهارات متناقض مسئولان درباره حذف بخشی از مردم نشان می‌دهد مسئولان قصد شفاف‌سازی در این باره را ندارند.
به گزارش «فردا» به تازگی در حالی که سخنگوی دولت اعلام کرد یارانه نقدی 4 میلیون نفر از ابتدای سال جاری حذف شده است و این خبر روی خط همه رسانه‌های خبری بازنشر شد، دفتر سخنگوی دولت این خبر را تکذیب و اعلام کرده: خبر حذف 4 میلیون یارانه‌بگیر از قول نوبخت در برخی رسانه‌ها اعلام شد، صحت ندارد تا موج تأیید و تکذیب‌های یارانه‌ای ادامه‌دار شود.
اوایل اردیبهشت ماه بود که وزیر اقتصاد که سال گذشته از تهیه لیست 10 میلیون ثروتمند و آمادگی برای حذف یارانه آنها خبر داده سپس اظهارات خود را تکذیب کرده بود، با تأیید حذف تعدادی از مردم از لیست یارانه‌بگیران عنوان کرد: کماکان تعداد قابل ملاحظه‌ای از دریافت یارانه‌های نقدی حذف نشده‌اند. درباره یارانه‌ها باید از آقای ربیعی سؤال شود، زیرا مسئولیت حذف یارانه‌های نقدی بر عهده ایشان است اما فرآیند شناسایی و حذف شروع شده و ادامه دارد.
در همین بحبوحه بود که وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی حذف پردرآمدها در اواخر سال 93 را تأیید کرد و با اعلام اینکه «حذف گروهی نداریم» از اعتراض 0/3 درصدی به حذف یارانه‌بگیران در سال 1393 خبر داد.
فردا می‌نویسد: چالش بزرگ دولت در خصوص حذف یارانه نقدی نداشتن اطلاعات مناسب بوده و هست. به همین دلیل بود که اوایل روی کارآمدن دولت روحانی، مسئله کنترل کردن حساب‌های بانکی مردم مطرح شد که حسن روحانی در آن روزها قاطعانه اعلام کرد، دولت قصد سرک کشیدن در زندگی خصوصی مردم را ندارد. این در حالی است که وزیر رفاه چند ماه پیش درباره پایش اطلاعات اقتصادی مردم گفته بود: «الان ما می‌دانیم آنهایی که ملک بالای 800 میلیون تومان دارند چه کسانی هستند یا چه کسانی 3 بار سفر خارجی رفته‌اند!» این گفته‌های وزیر رفاه از آنجایی جالب توجه بود که اعلام شده بود رئیس جمهور با سرک کشیدن در زندگی شخصی مردم مخالف است اما ظاهراً این اتفاق رخ داده است!
احد رستمی با اشاره به اینکه کارگروه بررسی حذف یارانه اقشار پردرآمد با محوریت وزارت رفاه، جلسات نهایی خود را برگزار می‌کند، تأکید کرده بود که نتیجه دقیق این نشست‌ها به زودی اعلام خواهد شد اما با وجود حذف یارانه‌بگیرها این اعلام هنوز رخ نداده است.


نظر

مشاور سابق کروبی گفت: اگر برخی روشنفکرنماها در 14 قرن پیش هم می‌بودند به امام حسین(ع) به خاطر مبارزه با یزید ایراد می‌گرفتند.
داریوش سجادی با اشاره به اظهارات «صادق-ز» نوشت: او در ادامه اصرار بر میدان‌داری تخت حوضی‌های سیاسی متداولش اکنون ساز جدیدی  را کوک کرده و به تناوب و تعدد در مناسبت‌های سخنورانه خود و در تعریض به مواضع ضدصهیونیستی جمهوری اسلامی فرموده و می‌فرمایند: «چه کسی به جمهوری اسلامی ایران رسالت مبارزه با اسرائیل را داده است؟ چه کسی همه‌پرسی کرده است؟  هر چند پرسش فعلی ایشان در مذمت مبارزه با اسرائیل را می‌توان و باید قرائتی نوین از همان شعار «نه غزه- نه لبنان»  شهر آشوبان سبز در 88 تلقی کرد.
شعار فاقد شعوری که با ملامت بنام سبزهائی در تاریخ معاصر ایران سند خورد که  پیش از این به اعتبار ایرانیت و داعیه انسانیت با تاسی به آموزه «بنی‌آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند- چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار» سبزاندیشانه(!) فخر «مشرف‌الدین»‌شان را با عالم و آدم می‌فروختند!
شعار مذموم و فاقد مفهومی که نامدبرانه و بی‌اخلاقانه از بدآموز معروف و مذموم آمریکائیان تحت عنوان «این مشکل شماست» به عاریت گرفته شد! بدآموزی که ملهم از فرهنگ متفرعنانه آمریکائی، خویش‌کامانه و خودخواهانه دنیا را بر محور «خویش‌بینی» و «خویش بیش‌بینی» تعریف کرده و در مواجهه با مرارت و مشقت دیگران مبتلا به بی‌وقعی‌اند!
سجادی می‌افزاید: اگر این قبیل افراد 14 قرن قبل بودند می‌گفتند اصلا چه کسی به حسین‌‌ ابن علی وظیفه مبارزه با یزید رو داده!؟  اصلا چرا نباید مشروعیت حکومت یزید رو قبول کنیم!؟ امام همه‌پرسی کرد!؟ معمرین و شیوخ مجوز مبارزه با یزید را به حسین دادند!؟ نتیجه؛ کوفه یک شهر نیست! یک شگرد است! یک خصلت است!

نظر
اغلب سازمان‌های بین‌المللی امروزی محصول وقایع و نتیجه جنگ جهانی دوم هستند که سازمان ملل متحد بزرگ‌ترین آنها و به نوعی خود مادر بسیاری از سازمان‌ها و نهادهای دیگر است. اصطلاح «ملل متحد» را نخستین بار فرانکلین روزولت، رئیس‌جمهور آمریکا در جریان جنگ جهانی دوم برای اشاره به متفقین بکار برد و سال 1945 با امضای منشور ملل متحد توسط 50 کشور، رسماً این سازمان پایه‌گذاری شد. سازمان بین‌المللی انرژی اتمی به عنوان یکی از زیر‌مجموعه‌های سازمان ملل نیز داستانی مشابه دارد. 12 سال پس از تولد سازمان ملل متحد، رئیس جمهور وقت آمریکا -دوایت آیزنهاور- طی سخنرانی خود در مجمع عمومی این سازمان، پیشنهاد تاسیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) را با شعار «اتم برای صلح» مطرح کرد. این سازمان بالاخره در سال 1957 آغاز به کار کرد و ایران جزو اولین کشورهایی بود که به آن پیوست.
سازمان‌ها و نهادهایی مانند ملل متحد و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی همگی با شعارها و اهداف پرطمطراق و دهان پرکن متولد شده‌اند. اما در دنیای واقعی این سازمان‌ها چه میزان در این راستا عمل کرده‌اند. پاسخ روشن است. وقتی کشوری که تنها استفاده‌کننده از بمب اتمی است، شعار «اتم برای صلح» را سر می‌دهد و سازمانی به نام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را خلق می‌کند، چه هدفی می‌تواند داشته باشد؟! طرح چنین شعاری از سوی چنین حکومتی چقدر وقیحانه یا بهتر بگوییم مضحک است؟
گذشت زمان نه تنها تغییری در ماهیت این سازمان‌ها و نهادها ایجاد نکرده، بلکه روند وابستگی و آلت دست بودن آنها شتاب هم گرفته است. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی یک نهاد دیده‌بان (Watchdog) است اما نحوه عملکرد این نهاد به شکلی بوده که تحلیلگران مستقل غربی به آن Lapdog یا سگ دست‌آموز می‌گویند!
بیش از یک دهه است که این نهاد با جمهوری اسلامی ایران دست به گریبان است و ایران را به جرات می‌توان موردی عجیب و استثنایی در تاریخچه این سازمان دانست. پس از حدود دو سال مذاکره در دولت یازدهم با اعضای 1+5 و توافق موقت هسته‌ای در ژنو، قطار مذاکرات طبیعتاً و طبق انتظار همگان باید در حال نزدیک شدن به ایستگاه پایانی خود باشد. مذاکرات هفته‌های آخر خود را طی می‌کند و اگرچه اجباری برای تعیین تکلیف در یک مهلت مقرر وجود ندارد اما قرار هم نیست این قطار روی ریلی دوار و بی‌مقصد به حرکت خود ادامه دهد. اینجاست که یک بار دیگر نقش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پررنگ می‌شود. نهادی که به ظاهر فنی و غیرسیاسی است و چند نقش کلیدی و بلکه حیاتی در چارچوب اولیه توافق به آن سپرده شده است؛ اول بازرسی و نظارت بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران و دوم داوری و قضاوت برای تغییر وضعیت تحریم‌ها علیه ایران.
اگر چه هنوز چیزی نهایی نشده اما تمام شواهد و قرائن حاکی است، طرف مقابل به دنبال تحمیل یک رژیم بازرسی بی‌سابقه و حتی فراتر از پروتکل الحاقی به ایران است که به قول ارنست مونیز وزیر انرژی آمریکا این نظارت و بازرسی با امضای توافق نهایی طلوع می‌کند اما غروبی نخواهد داشت!
خوش‌باوران معتقدند توافق احتمالی ضریب امنیت کشور را افزایش می‌دهد و سایه تهدید را از سر ایران برمی‌چیند. اگر منظور از تهدید، لفاظی‌های تکراری آمریکایی‌هاست که باید گفت این تهدیدها حتی در کوران مذاکرات نیز ادامه داشته و دارد و بعید است آمریکایی‌ها این عادت ابلهانه را ترک کنند. اما اگر منظور یک تهدید واقعی و عملیاتی است، باید گفت متاسفانه و برخلاف تصور عمومی و فضاسازی آگاهانه رسانه‌های غربی و ذوق‌زدگان داخلی، توافق هسته‌ای -با مختصات فعلی درباره بازرسی‌ها و کمیت و کیفیت نظارت که از آن به عنوان توافق فاجعه به جای بد نام برد- نه تنها احتمال جنگ و درگیری را کاهش نمی‌دهد بلکه به شدت در این راستا عمل می‌کند. شاید ادعای عجیبی به نظر برسد اما با دقت در جزئیات ماجرا به حقیقی بودن آن پی خواهید برد.
1- از ابتدای گشوده شدن پرونده بحران جعلی فعالیت هسته‌ای ایران، گزینه نظامی روی میز آمریکایی‌ها بوده است. آنها در ظاهر تجهیزات لازم برای یک حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران را هم دارند. اما چرا تا کنون از آن استفاده نکرده‌اند؟ فارغ از بحث پاسخ سخت و شکننده ایران به چنین تجاوزی، پاسخ کلیدی این است؛ این حمله چقدر موثر است؟ به اعتراف خود غربی‌ها تقریباً هیچ. زیرا آمریکا از اطلاعات مفصل درباره زنجیره تامین‌کننده برنامه ایران که امکان تولید سانتریفیوژهای تازه را می‌دهد، محروم است و به این ترتیب به سرعت می‌تواند این چرخه را بازسازی کرده و حتی گسترش دهد. 
توافق نهایی به شکلی تاسف‌بار جای خالی پازل اطلاعاتی آمریکا را در این زمینه پر کرده و در واقع ضریب موفقیت یک حمله را تضمین می‌کند چرا که براساس این توافق بازرسان پیوسته بر زنجیره تامین ایران نظارت خواهند داشت و تاکید می‌کند که «ساخت سانتریفیوژ ایران متوقف خواهد شد و تحت نظارت ممتد قرار خواهد گرفت.» علاوه بر این، ایران فقط اجازه خواهد داشت اقلام هسته‌ای را از طریق یک کانال خرید مشخص و تحت نظارت غرب تهیه کند. از جنبه اطلاعاتی، این یک فرصت بی‌سابقه برای جمع‌آوری و تحلیل اطلاعات در خصوص مولفه‌های اساسی توانایی ایران برای احیای برنامه هسته‌ای است. در چنین شرایطی حمله نظامی، برنامه هسته‌ای ایران را می‌تواند حتی بیش از یک دهه متوقف کند. در حالی که پیش از داشتن این اطلاعات، این وقفه در خوش‌بینانه‌ترین حالت کمتر از 2 سال است. 
2- براساس این توافق ایران باید مجموعه سانتریفیوژهای خود را در مرکز غنی‌سازی نطنز متمرکز و به میزان زیادی ذخیره اورانیوم غنای پایین خود را کم کند. علی‌رغم زیرزمینی بودن نطنز، در برابر فردو که چندین برابر عمق بیشتری دارد این مرکز آسیب‌پذیرتر بوده و می‌تواند هدفی برای یک حمله نظامی باشد. آمریکایی‌ها که می‌دانند قادر به تخریب مرکز فردو نیستند، به شکلی عجیب و غریب اصرار دارند که این مرکز تبدیل به جایی برای تحقیق و توسعه(ده‌ها متر زیر زمین و در دل کوه!) شده و حتی یک گرم اورانیوم غنی‌سازی شده نیز در آن نباید وجود داشته باشد. آنها در حالی که پیش از این با استقرار 1000 سانتریفیوژ در این مجموعه موافقت کرده بودند، اخیراً نظر خود را تغییر داده‌اند که این مسئله یکی از دبه‌های آمریکا در روند مذاکرات است! 
3- یکی دیگر از دلایل اصلی اینکه آمریکایی‌ها هزینه اقدام نظامی را از فایده آن بیشتر می‌دانند، این است که حمله نظامی صفحه شطرنج سیاسی را به هم می‌ریزد. فروپاشی ائتلافی که آمریکا طی سال‌ها و به زحمت علیه جمهوری اسلامی ایجاد کرده و پایان رژیم تحریم‌ها اولین و آنی‌ترین تاثیر حمله نظامی خواهد بود. حال تصور کنید که پس از توافق نظامی گروه‌های بازرسی آژانس یکی پس از دیگری وارد کشور شوند و بخواهند به هر مرکزی سر بزنند و اطلاعات جمع‌آوری کنند. بدون شک این روند باید جایی متوقف شود. اما اگر بنای آژانس بر عدم توقف و باز نگه داشتن این پرونده ساختگی باشد، که هست چه؟ آنوقت اجازه ندادن به بازرسان برای دسترسی به یک مرکز خاص، اول داستان خواهد بود! در چنین شرایطی بهانه‌ای کاملاً دنیاپسند برای یک حمله مهیا خواهد شد. ایران از توافق سرپیچی کرده و براساس فصل هفتم منشور باید تنبیه شود! 
بر این اساس باید توجه داشت پذیرش یک توافقی که راه را برای بهانه‌جویی طرف مقابل بازگذاشته، نهادهای امتحان پس داده و آلت دست را مرجع داوری قرار داده و نقاط کور را برای سازمان‌های اطلاعاتی غرب روشن می‌سازد، نه تنها مسائل سیاسی و اقتصادی کشور را حل نمی‌کند بلکه می‌تواند در پروسه‌ای گام به گام مخاطرات شدید امنیتی نیز به همراه داشته باشد. نباید فراموش کنیم که توافق بد برای آمریکایی‌ها تنها یک توافق بد است اما برای ما فقط بد نیست بلکه خطرناک هم هست. 
علت قاطعیت خاص بیانات رهبر معظم انقلاب در روز گذشته‌شان را باید در چنین واقعیاتی جستجو کرد. بی‌علت نیست که ایشان می‌فرمایند؛ «اجازه‌ هیچ‌گونه بازرسی از هیچ یک از مراکز نظامی و همچنین گفتگو با دانشمندان هسته‌ای و سایر رشته‌های حساس و اهانت به حریم آنها، داده نخواهد شد. این موضوع را دشمنان نظام اسلامی و همه‌ کسانی که منتظر تصمیم نظام هستند، به روشنی متوجه شوند.»

محمد صرفی

نظر
تلاش ویزیتورهای بدون‌مواجب دولتی برای شبکه‌های جاسوسی!
 
این نرم افزارها و شبکه های ضداجتماعی صهیونیستی، که ماهیت جاسوسی آن ها بر کسی پوشیده نیست، با چه مجوزی در کشور ما فعالیت می‌کنند؟ آیا با دولت و وزارت ارتباطات، قراردادی بسته‌اند که حضورشان در فضای مجازی کشور، مشروع خوانده می‌شود؟...
پایگاه خبری انصارحزب الله: در هفته‌های اخیر، شاید کمتر روزی پیش می‌آمد که شاهد اخبار جدید در رابطه با وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات نباشیم. از جنجال کارت زردی که مجلس شورای اسلامی به وزیر ارتباطات داد تا اظهار نظرهای عجیب و غریب وزیر در مورد شبکه‌های اجتماعی. اظهار نظرهایی که باعث می‌شد فعالان فضای مجازی، به حال چنین وزارتخانه‌ی با اهمیتی، افسوس بخورند؛ که چگونه وزیر محترم، از کمبود اطلاعات تخصصی مردم سوء استفاده کرده و مطالبی خلاف واقع مطرح می‌کند، تا از ورای این شانتاژهای خبری، شخصیت حقوقی خود و وزارتخانه‌ی مربوطه را تطهیر نماید! البته بسیاری از افراد آگاه، از مدت ها پیش، چنین جنجال آفرینی‌ها و فریب افکارعمومی از سوی این وزارتخانه را پیش بینی کرده بودند و سعی داشتند با روشنگری و آگاه‌سازی مردم، مانع از سوءاستفاده‌ی مدیران دولتی از این جریان شوند.

مجلس شورای اسلامی، سه شنبه 25 فروردین، وزیر ارتباطات را برای پاسخگویی به برخی ابهامات به صحن علنی دعوت کرد؛ توسعه شبکه و پهنای باند اینترنت توسط وزارت ارتباطات بدون پیوست فرهنگی، آن هم قبل از راه اندازی شبکه ملی اطلاعات و همچنین بی توجهی به ظرفیت داخلی، از مسائلی بود که وزیر ارتباطات برای آن ها پاسخ قانع کننده ارائه نداد. پس از دریافت کارت زرد، وزیر ارتباطات مدعی شده بود که به خاطر توسعه‌ی اینترنت، کارت زرد گرفته است! ولی این تفسیر نادرست، تنها باعث هدایت افکارعمومی به مسیری غلط شد تا متوجه تغافل و بعضا، خیانت‌های برخی عناصر خود فروخته داخلی و دشمنی دشمنان خارجی در این عرصه نشوند.

افزایش پهنای باند بدون ارائه‌ی پیوست های فرهنگی، قانونی، امنیتی، اقتصادی و سیاسی، نه تنها موجب رونق علمی، فرهنگی و سیاسی کشور نمی شود، بلکه باعث می‌شود نجاست این پهنای باند آمریکایی، افراد بیشتری را آلوده کند. 

نکته بسیار مهمی که باید به آن اشاره کرد، آن است که بهره‌مندی از اینترنتی پر سرعت، امن، ارزان و همیشه در دسترس، از حقوق مسلّم هر کاربر ایرانی است؛ اما پهنای باند و اینترنت آمریکایی موجود، هیچ کدام از این چهار مولفه را ندارد. متاسفانه وزارت ارتباطات، تنها به افزایش سرعت اینترنت و ورود نسل های سوم و چهارم اینترنت تلفن همراه پرداخته است، غافل از آنکه «امنیت» در این بستر، معنایی ندارد؛ و افزایش سرعت، به معنای باز گذاشتن هر چه بیشتر دست سرویس‌های جاسوسی_تروریستی برای سوءاستفاده از کاربران است. بدین ترتیب حقوق شهروندی و امنیت ملی، بازیچه‌ی دست دشمنان صهیونیستی خواهد شد.

طرح توسعه ی «شبکه ملی اطلاعات» در مرداد ماه سال 93، تصویب و برای اجرا به وزارت ارتباطات ابلاغ شد؛ این همان اینترنت پیشرفته ایست که چهار مولفه سرعت، امنیت، قیمت کم و دسترسی همیشگی را داراست. مقام معظم رهبری که اشراف کامل بر تهدید ها و فرصت های فضای مجازی دارند، ضمن تشکیل شورای عالی فضای مجازی، 40 دستور مهم، که پایه آن بر راه اندازی شبکه ملی اطلاعات است، را به اعضای این شورا ابلاغ فرمودند.

ولی متاسفانه با گذشت 3 سال از تشکیل این شورا، شاهد آن هستیم که هیچ کدام از دولت ها، برای اجرای فرامین رهبر معظم انقلاب در باب فضای مجازی و راه اندازی شبکه ملی اطلاعات، از جدیت لازم و عزم راسخ برخودار نبوده و نیستند. علاوه بر دشمنان اسلام و مسلمین که سعی بر سیاه نمایی شبکه پیشرفته ملی اطلاعات دارند، برخی از مسئولان داخلی نیز، به صورت جاهلانه _و ان شاء الله نه به صورت عامدانه_ تصویری متفاوت از واقعیات این شبکه پیشرفته را در سایت ها و فضای مجازی منعکس می کنند.

برخی مسئولان، ضمن انحراف درون محتوایی این طرح، و سخت و محال نشان دادن ساختار اجرایی آن، به جای شعار «ما می توانیم»، شعار «ما نباید بتوانیم» را سر لوحه‌ی اقدامات خود قرار داده‌اند. متاسفانه اولویت‌های کنونی کشور در فضای مجازی بر انجام طرح های کم ارزشی مانند پیامک های تبلیغاتی گذاشته شده، که اجرا یا عدم اجرای آن تاث?ر? بر سرنوشت کشور ندارد.

ساختار شورای عالی فضای مجازی به گونه ایست که بخش مهمی از وظایف شورای عالی انفورماتیک، شورای عالی اطلاع‌رسانی و شورای عالی فن‌آوری اطلاعات برایش تعریف شده است؛ بنابراین برای جلوگیری از موازی کاری، دولت موظف شد فعال?ت این بخش ها را متوقف نماید. ولی متاسفانه این بخش‌ها، نه تنها متوقف نشدند، بلکه ضمن تقویت خود، به انجام اعمال فرا قوه‌ای روی آوردند؛ بدین صورت که با اقداماتی فراقانونی، به قانونگذاری، اجرا و نظارت در زمینه‌ی فناوری اطلاعات پرداخته‌اند. 

به عنوان مثال، وزارت ارتباطات و سازمان هایی مانند زیرساخت و شوراهای درونی مرتبط با این نهاد ها، با اعمال سیاست های خاصی در حوزه ی فضای مجازی و فناوری اطلاعات، علاوه بر قدرتمند کردن شبکه‌ی دلالی پهنای باند و انحصار نقاط اصلی ترافیک اینترنت و ممانعت از ورود بخش خصوصی به آن، کشورمان را در زمینه محصولات فناوری، به قدرت های پوشالی شرق و غرب، وابسته نگه داشته است. وزیر ارتباطات به تازگی گفته بود:«مردم نباید انتظار داشته باشند من بیایم برای آنها شبکه اجتماعی بزنم زیرا نمونه‌های واتس‌اپ، وایبر و فیس‌بوک نیز کاملا خصوصی هستند.» در پاسخ به این صحبت، نخست باید گفت که برخی دولت ها مانند دولت ژاپن، در مواجهه با هجمه‌ی جاسوسی و حیله های این شبکه‌های ضد اجتماعی صهیونیستی برای کسب سود اقتصادی، برای آنکه به سرعت بتوانند مانع از سوء استفاده ی سرویس های جاسوسی_تروریستی شوند، نرم افزار «لاین» را راه اندازی کردند. 

به علاوه حتی اگر بگوییم که دولت جمهوری اسلامی، موظف به تخصیص بودجه‌ی کافی، برای ممانعت از جاسوسی سرویس‌های صهیونیستی_تروریستی نیست، حداقل ملزم به ارائه تسهیلات برای اخذ مجوزهای لازم به بخش خصوصی، به صورت سریع و بدون گذراندن مراحل پیچیده‌ی بروکراسی است.

مسئله‌ی مهم دیگر آن است که این نرم افزارها و شبکه های ضداجتماعی صهیونیستی، که ماهیت جاسوسی آن ها بر کسی پوشیده نیست، با چه مجوزی در کشور ما فعالیت می‌کنند؟ آیا با دولت و وزارت ارتباطات، قراردادی بسته‌اند که حضورشان در فضای مجازی کشور، مشروع خوانده می‌شود؟ چگونه است که مسئولان بلند مرتبه‌ی کشورمان، علاوه بر استفاده از این شبکه های ضداجتماعی صهیونیستی، در جایگاه ویزتور بدون مواجب، این شبکه ها را تبلیغ می کنند؟ دولت پس از دریافت احکام قضایی در رابطه با مسدود سازی این شبکه های ضداجتماعی، با چه پشتوانه‌ی فکری، در مقابل این احکام ایستاده است؟

انتظار می‌رفت که وزیر محترم پس از دریافت کارت زرد، متوجه ضرر و زیان‌های افزایش پهنای باند بدون ارائه‌ی پیوست های فرهنگی، امنیتی، اقتصادی و سیاسی بشود و با عزمی راسخ و روحیه ای جهادی، به دنبال انجام دستورات مقام معظم رهبری در باب فضای مجازی و راه اندازی سریع شبکه ملی اطلاعات برود؛ اما برخلاف انتظارات، وزیر محترم، در حاشیه گردهمایی سراسری مدیران پستی کشور اعلام کرد که «افزایش پهنای باند اینترنت، ادامه می یابد!» چنین واکنش‌های عجیبی، باعث می شود که انتظار داشته باشیم مجلس محترم شورای اسلامی، در قدم بعدی، نه کارت زردی دیگر برای وزیر ارتباطات، بلکه کارت قرمزی برای تفکرِ دشمن پسندِ حاکم بر وزارت ارتباطات کنار گذاشته باشد.


منبع:هفته‌نامه یالثارات‌الحسین(ع)