سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرباز ولایت

  • مکان: رباط کریم - مسجد امام محمد باقر(ع)
  • انعکاس در:
  • پی دی اف: A5 | A4
  • صوت: دانلود | بشنوید
پناهیان: آیا خدا سرنوشت مردم را به انتخابات واگذار می‌کند؟ تا حدود بسیار زیادی «بله»؛ چون در انتخابات مردم نظر خودشان را اعلام می‌کنند، و خدا هم-چه آن نظر خوب باشد و چه بد باشد- نتیجه‌اش را به سر آن مردم نازل خواهد کرد. ما باید مواظب باشیم که خودمان انتخابِ خوب داشته باشیم و به همدیگر هم بگوییم و فعال باشیم، و الا لطمه می‌خوریم و زندگی ما مورد مخاطره قرار می‌گیرد.

حجت الاسلام علیرضا پناهیان در آستان? دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی، در مسجد امام باقر(ع) شهر رباط کریم، با موضوع «آیا خدا سرنوشت مردم را به انتخابات واگذار می‌کند؟» سخنرانی کرد. در ادامه بخش‌هایی از این سخنرانی را می‌خوانید:

خدا سرنوشت انسان‌ها را به عهد? خودشان قرار داده/ با وجود انبیاء و اولیاء، ما تعیین‌کننده‌ترین عامل در سرنوشت خودمان هستیم/ علی(ع) گاهی علی‌رغم نظر خود، رأی مردم را می‌پذیرفت و اجازه می‌داد مردم ضربه بخورند

  • خداوند متعال سرنوشت انسان‌ها را به عهد? خودشان قرار داده است. و این ما هستیم که با وجود انبیاء الهی و اولیاء خدا، در عین حال، تعیین‌کننده‌ترین عامل برای سرنوشت خودمان هستیم.
  • امیرالمؤمنین(ع) در زمان حیات‌شان، گاهی اوقات علی‌رغم نظر خودشان، رأی مردم را می‌پذیرفتند و مردم وقتی در مقابل امیرالمؤمنین(ع) رأی باطلی می‌دادند، بعداً ضربه‌هایش را می‌خوردند، ولی امیرالمؤمنین(ع) اجازه می‌دادند که مردم ضربه بخورند.

نباید خیالمان راحت باشد که رهبران اجتماعی به جای ما فکر می‌کنند/ اگر شخص پیامبر(ص) هم بالای سر ما باشد، باز باید به سرنوشت اجتماعی خود حساس باشیم

  • ما باید یک هوشیاری‌ای در وجودمان باشد، و خیال‌مان راحت نباشد از اینکه رهبران اجتماعی هستند و آنها باید به جای ما فکر کنند و در فکر ما باشند! در حالی که اگر رسول خدا(ص) هم بالای سر ما باشند، باز هم باید به فکر خودمان و جامع? خودمان باشیم. باز هم باید نسبت به سرنوشت اجتماعی خودمان حساس باشیم، و الا خدا شوخی ندارد!
  • غزو? حنین، یکی از نبردهایی بود که سپاه اسلام شکست خورد؛ با اینکه تعداد سپاه اسلام، از سپاه دشمن بیشتر بود-و اصلاً سپاه دشمن عددی نبودند!- و در حالی که رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) هم در میان لشکر بودند. خداوند متعال دربار? این غزوه می‌فرماید: شما به تعداد بیشتر خودتان مغرور شدید(وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئاً وَ ضاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرینَ؛ توبه/25) خدا به پیامبر(ص) می‌فرماید که به مردم بگو «به خدا توکل کنند» ولی مردم به خدا توکل نکردند، و لذا با اینکه رسول خدا(ص) حضور داشتند، در عین حال، شکست می‌خورند. یعنی مردم تعیین‌کننده هستند. مردم پای رکاب رسول خدا(ص) هم نمی‌توانند خیال‌شان راحت باشد و بگویند: «پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) هستند، حالا دیگر زیاد مهم نیست که ما چه کنیم و چگونه باشیم!» بلکه خیلی مهم است که شما چگونه باشید؟ باید به خدا توکل کنید و مغرور به عِده و عُد? خودتان نشوید، باید ایمان‌تان را بالا ببرید، تا فتح و نصرت و پیروزی برسد.

پیامبران و اولیاء تأثیرگذارند، اما سرنوشت مردم به عهد? خودشان است/وقتی مردم گفتند ما راحتی می‌‌خواهیم، امام حسن(ع) فرمود: این راحتی مال شما؛ و نتیجه‌اش را هم ببینید!

  • بعد از ظهور هم همین‌طور خواهد بود. مولای ما امام زمان(ع) تشریف نمی‌آورند که بفرمایند: «شما دیگر در خانه‌های خودتان بنشینید و راحت باشید، من خودم هم? اوضاع را درست می‌کنم!» امام زمان(ع) هم به کمک مردم، اوضاع را درست می‌کنند. بناست که مردم خودشان روی پای خودشان بایستند. و الا اگر بنا نبود که ما در سرنوشت خودمان تأثیری داشته باشیم، فرق‌مان با فرشته‌ها و حیوانات چه بود؟!
  • پیامبران الهی و اولیاء خدا هم می‌آیند که تأثیر بگذارند، ولی مسئولیت را به‌طور کامل به عهده نمی‌گیرند. امام حسن(ع) از مردم رأی‌گیری کردند که «اگر شما می‌خواهید سُست باشید، ما اصلاً جنگ نکنیم.» و اکثر مردم گفتند «نه» و لذا امام حسن(ع) تحت آن فشار، پذیرفتند. البته یکی از دلایل مهم پذیرش این بود که برخی از اطرافیان امام حسن(ع) قصد خیانت داشتند و می‌‌خواستند وسط جنگ، امام حسن(ع) را دستگیر کنند و به معاویه تحویل دهند و این خیلی اتفاق بدی بود. برخی در اطراف امام حسن(ع) خیانت کردند و وقتی مردم صدا زدند که «ما راحتی را می‌‌خواهیم» حضرت فرمود: بروید، این راحتی مال شما؛ و نتیجه‌اش را هم ببینید. بعد از آن، قرن‌ها کوفه محل قتل عام بوده، محل بدبختی و گرفتاری بوده است. بله مردم دل‌شان خواسته، و بیچارگی را برای خودشان انتخاب کردند. و امام حسن(ع) هم اجازه دادند، چرا که به زور نمی‌شود مردم را وادار کرد.

انتخاب ابوموسی اشعری توسط مردم، یکی از دلایل پیدایش جنگ نهروان شد

  • امیرالمؤمنین(ع) فرمود: ابوموسی اشعری نه! ولی مردم داد زدند و گفتند که «نه؛ ایشان باید باشد!» لذا علی(ع) فرمود: باشد، خودتان ببینید. (...قَالَ عَلِیٌّ ع قَدْ أَبَیْتُمْ إِلَّا أَبَا مُوسَى قَالُوا نَعَمْ قَالَ فَاصْنَعُوا مَا شِئْتُمْ؛ وقعة الصفین/500) همان انتخاب ابوموسی اشعری یکی از دلایلی شد که جنگ نهروان پیش آمد و 4000 هزار نفر در آن شهر به دلیل قیام‌شان علیه علی(ع) قتل عام شدند. که البته آنها انگیز? بسیار غلطی هم داشتند؛ چون مردم غلط رفتار کرده بودند، ولی آنها علیه علی(ع) قیام کردند و گفتند که شما چرا اجازه دادید؟! حضرت هم می‌فرمود: خُب مردم این‌گونه می‌خواستند.
  • می‌گویند: «خلایق هرچه لایق!» و البته این عبارت خلایق هرچه لایق، یک روایت دارد که این روایت را به عنوان هدیه‌ای برای شما می‌خوانم.

آیا خدا سرنوشت مردم را به انتخابات واگذار می‌کند؟ تا حدّ بسیار زیادی «بله»/ اگر «انتخابِ خوب» نداشته باشیم لطمه می‌خوریم و زندگی ما مورد مخاطره قرار می‌گیرد

  • آیا خدا سرنوشت مردم را به انتخابات واگذار می‌کند؟ تا حدّ بسیار زیادی «بله»، چون در انتخابات مردم نظر خودشان را اعلام می‌کنند، و خداوند متعال هم-چه آن نظر خوب باشد و چه بد باشد- نتیجه‌اش را به سر آن مردم نازل خواهد کرد.
  • ما باید مواظب باشیم که خودمان انتخابِ خوب داشته باشیم و به همدیگر هم بگوییم و- در این عرصه- فعال باشیم و الا لطمه می‌خوریم و زندگی ما مورد مخاطره قرار می‌گیرد. در ادامه عرض می‌کنم که اگر ما همیشه انتخاب‌های خوب داشته باشیم، نتیجه‌اش چه خواهد شد؟

پیامبر(ص): هرجوری باشید، همان‌جوری رییس پیدا می‌کنید/ منش، تفکر و تقوای مردم تأثیر دارد بر اینکه چه کسانی ادار? امور آنها را به عهده بگیرند؟

  • آن روایتی که بنا شد خدمت شما هدیه کنم این است؛ رسول گرامی اسلام(ص) می‌فرماید: «کَما تَکُونُونَ یُولِّى علَیکُم‏»(شهاب‌الاخبار/260) هرجوری باشید، همان‌جوری رییس پیدا می‌کنید. البته آن‌زمان که انتخابات نبوده! ولی این سنت الهی است که خداوند متعال مردم را در سرنوشت خودشان مؤثر قرار می‌دهد. بالاخره وجود مردم، نگاه مردم، منش مردم، تفکر مردم و تقوای مردم تأثیر دارد بر اینکه چه کسانی ادار? امور آنها را به عهده بگیرند؟
  • صحن? انتخابات فقط یکی از صحنه‌ها برای تأثیرگذاری مردم است. به‌طور کلی ما مؤثر هستیم در اینکه چه کسانی بر ما حکومت کنند و ما را اداره کنند. و خداوند این تأثیر را قرار داده است. چه پیامبران و اولیاء الهی باشند و چه نباشند. حتی با حضور رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) هم مردم مؤثرند و می‌توانند کار خودشان را خراب کنند یا کار خودشان را درست کنند.

حضرت زهرا(س) خطاب به مردم مدینه: فکر می‌کنید، چیزی را که نمی‌پسندید، ما به شما تحمیل می‌کنیم؟!/مردم نتیج? بی‌اعتنایی خود به دغدغه‌های فاطمه(س) را دیدند

  • در آخرین سخنرانی حضرت زهرا(س) که در بستر بیماری بودند و دیگر نمی‌توانستند بیرون بیایند، ایشان در این سخنرانیِ فوق‌العاده سیاسی، به زنان مدینه فرمودند که «من از شما مردم مدینه ناراحت هستم...» و علت ناراحتی خودشان را بیان کردند و در آخر این سخنرانی، آیه‌ای از قرآن را خواندند که حضرت نوح(ع) خطاب به مردم فرموده بودند.(امالی طوسی/376 و احتجاج/1/109)
  • آیه‌ای که حضرت زهرا(س) خواندند این بود: «أَ نُلْزِمُکُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها کارِهُون»(هود/28) شما مردم فکر می‌کنید، چیزی را که نمی‌پسندید، ما به شما تحمیل می‌کنیم؟! شما علی بن ابیطالب(ع) را نخواستید؛ حالا بروید ببینید که نتیجه‌اش چه می‌شود؟ و مردم دیدند که در مدینه جوی خون جاری شد؛ در اثر نتایج درازمدت انتخاب‌هایی که کردند. سربازان یزید، در شهر مدینه سه روز نوامیس مردم را به خودشان حلال کردند، تعداد ولد نامشروع حاصل آن سه روز تجاوز هم ثبت شده است. و چقدر سر بریدند و چقدر جنایت کردند! این نتیج? همان بی‌اعتنایی مردم به دغدغه‌های حضرت زهرا(س) بود.

خدا تا حدّ زیادی سرنوشت جامعه را به انتخابات وابسته می‌کند/ اما خدا چه موقع استثناء می‌زند؟

  • ما نمی‌توانیم بگوییم که «بالاخره مسئولین مملکتی هستند و بی‌خیال! ما برویم در عالم خودمان باشیم!» نه، ما نسبت به سرنوشت خودمان مسئول و مؤثر هستیم. این‌طور نیست که صرفاً همین‌که در انتخابات شرکت کنیم، ثواب داشته باشد؛ ما با این کار، در واقع داریم آیند? خودمان را درست می‌کنیم.
  • آیا خداوند سرنوشت یک جامعه را به یک انتخابات وابسته می‌کند؟ تا حدّ بسیار زیادی بله. خداوند چه موقع استثناء می‌زند؟ آن وقتی که این جامعه بیاید و شهید بدهد و مظلومانی بسیار قوی و مؤثر در جان مردم، تحویل بدهد.

مردم چه وقت متوجه خیانت بنی‌صدر شدند؟/ در جامع? اسلامی اگر مردم هوشیار نباشند، خیانت مسئولان‌شان را خیلی دیر می‌فهمند

  • اول انقلاب مردم یک انتخابی کردند به نام «بنی‌صدر» و شما دیدید که او چه‌کار کرد؟ اسناد وابستگی او به سازمان سیا، بعداً بیرون آمد. و در جریان جنگ هم مدام به عراق زمین می‌داد و می‌گفت: این تاکتیک نظامی من است! به ارتش دستور می‌داد که عقب بیایند و به دشمن زمین می‌داد. او خیلی جنایت کرد و با سیاستگذاری‌های خودش داشت مملکت را به باد فنا می‌داد. اما مردم کِی متوجه شدند؟
  • در جامع? اسلامی اگر مردم هوشیار و پی‌گیر و تحلیل‌گر نباشند، خیلی دیر، خیانت مسئولان‌شان را می‌فهمند؟ می‌دانید چرا؟ چون جامع? اسلامی، جامع? نجیب و آبروداری است. حضرت امام(ره) به این سادگی‌ها حاضر نشد علیه بنی‌صدر صحبت کند. حضرت آقا سال‌ها قبل یک‌بار فرمودند: حضرت امام(ره) خیلی از درد دل‌های خودشان را بیان نکردند و رفتند؛ ما هم خیلی از حرف‌ها را نمی‌زنیم. (امام بزرگوار در طول ده سال، خیلی حرفها داشت که بعضی از آنها را به مردم گفت، خیلی را هم به مردم نگفت! ما هم حرفهایی داریم که اگر خدای متعال در پیشگاه خودش اجازه نطق داد، با خود او در میان خواهیم گذاشت. لزومی ندارد که انسان همه چیزها را بگوید؛ بیانات 05/09/76) یعنی هوشیاری مردم باید خیلی بالا باشد.

پیامبر(ص) عاملین ترور خود را افشا نکرد/ اگر مردم هوشیار نباشند، خیانت‌ها دیر فهمیده می‌شود

  • اگر مردم هوشیار نباشند، خیانت‌ها دیر فهمیده می‌شود. رسول خدا(ص) را می‌خواستند ترور کنند. 12 نفر می‌خواستند از بالای دره، حضرت را هُل بدهند و به شهادت برسانند، جبرئیل امین آمد و خبر داد و حضرت محافظین خود را افزایش دادند-که نام یکی از آنها حذیفه بود- و تروریست‌ها ناکام شدند.(لَمَّا رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَافِلًا مِنْ تَبُوکَ إِلَى الْمَدِینَةِ حَتَّى إِذَا کَانَ بِبَعْضِ الطَّرِیقِ .... ؛ اعلام‌الوری/123‏) حذیفه می‌گوید: من به رسول خدا(ص) عرض کردم که نام اینها را افشا کنید و اینها را اعدام کنیم. حضرت فرمود: رهای‌شان کنید!

چرا علی(ع) «اشعث» را افشا نکرد؟ /زیرا  مردم در سرنوشت خود مؤثرند؛ باید ببینند و بشناسند

  • رسول خدا(ص) بسیاری از اوقات افشا نمی‌کردند و امیرالمؤمنین(ع) هم افشا نمی‌کردند. اشعث یکی از فرماندهان سپاه حضرت بود. اشعث موجب شد زمانی که چند قدم تا پیروزی نهایی بر معاویه مانده بود، حکمیت به علی(ع) تحمیل شود. اشعث موجب شد جنگ بین امیرالمؤمنین(ع) و خوارج رخ دهد. در عین حال، اشعث یکی از فرماندهان سپاه حضرت بود. وضع اشعث آن‌قدر بد بود که خوارج که با امیرالمؤمنین(ع) سرِ جنگ پیدا کرده بودند، یکی از اعتراض‌های‌شان به امیرالمؤمنین(ع) سرِ قص? اشعث بود که چرا این اشعث را دور نمی‌اندازید؟! (نام? رئیس خوارج به امیرالمؤمنین(ع): فَلَمَّا حَمِیَتِ الْحَرْبُ وَ ذَهَبَ الصَّالِحُونَ؛ عَمَّارُ بْنَ یَاسِرٍ وَ أَبُو الْهَیْثَمِ بْنِ التَّیَّهَانِ وَ أَشْبَاهِهِمْ، اشْتَمَلَ عَلَیْکَ مَنْ لَا فِقْهَ لَهُ فِی الدِّینِ وَ لَا رَغْبَةً فِی الْجِهَادِ، مَثَلُ الْأَشْعَثِ بْنِ قَیْسٍ وَ أَصْحَابُهُ وَ استَنزَلوکَ حَتَّى رَکَنْتُ إِلَى الدُّنْیَا حِینَ رُفِعَتْ لَکَ الْمَصَاحِفِ مَکِیدَةُ؛ انساب‌الاشراف/2/370؛ موسعة‌التاریخ‌الاسلامی/5/240)
  • حضرت در نهایت نجابت عمل کردند و در نهایت هم شب قبل از شهادت امیرالمؤمنین(ع)، ابن ملجم در خان? اشعث بود. یعنی اشعث در قتل امیرالمؤمنین(ع) دست داشت. دختر اشعث هم در قتل امام حسن(ع) دست داشت و پسر اشعث هم در قتل امام حسین(ع) دست داشت. (امام صادق(ع): إِنَّ الْأَشْعَثَ بْنَ قَیْسٍ شَرِکَ فِی دَمِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ ابْنَتُهُ جَعْدَةُ سَمَّتِ الْحَسَنَ ع وَ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ شَرِکَ فِی دَمِ الْحُسَیْنِ ع‏؛ کافی/8/167) حالا شما بگویید: «یا علی! چرا اشعث را افشا نکردید؟!» پاسخ این است که مردم در سرنوشت خودشان مؤثرند و مردم باید ببینند و بشناسند.

همان‌طور که به نان شب‌تان حساس هستید، برای انتخابات هم حساس باشید/ اگر نسبت به سرنوشت جامعه بی‌تفاوت باشیم، باید هزینه‌اش را بدهیم/ مردم بعد از انتخاب بنی‌صدر چه هزینه‌هایی دادند؟ 

  • این مسئولیتی که خدا طبق سنت‌های خودش به‌عهد? مردم گذاشته است، ما را حساس می‌کند. همان‌طور که شما برای نان شب خانه‌تان حساس هستید، باید برای انتخابات هم حساس باشید. باید نسبت به دوستان‌تان و کسانی که شما را قبول دارند، حساس باشید و-اگر شناخت دارید- به آنها هم بگویید که «به چه کسی رأی بدهند؟»
  • ما نمی‌توانیم-نسبت به سرنوشت جامعه- بی‌تفاوت باشیم. اگر بی‌تفاوت باشیم، آن‌وقت خداوند چگونه می‌خواهد وضع ما را جبران کند؟ بالاخره مردم وقتی به بنی‌صدر رأی دادند و حضرت امام(ره) هم دیر افشا کردند و در واقع تا دقیقه 90 بنی‌صدر را تحمل کردند؛ هزینه‌ای که مردم دادند، 72 شهید بودند، و شهدایی مثل شهید بهشتی و رجایی و باهنر بودند. اصلاً داشتند همه را قتل عام می‌کردند! چیزی در حدود 17000 نفر شهید ترور دادیم. این تروریست‌ها همه زیر بال بنی‌صدر بودند.

اگر به سرنوشت جامعه و انتخاب مدیران، خیلی حساس باشیم، آبادترین و آزادترین کشور جهان خواهیم بود

  • ما اگر بخواهیم سرنوشت خودمان را به دست بگیریم، باید حساس باشیم. حالا سؤال این است که «آیا اگر ما حساس باشیم، به نتیجه میرسیم؟» بله یقیناً به نتیجه خواهیم رسید. ما اگر در انتخابات و در ارتباط با مدیران جامعه، به شدت حساس باشیم، مطمئن باشید که هیچ مملکتی در جهان به ثروت مملکت ما نیست؛ ثروت از جهات مختلف. ما اگر واقعاً حساس باشیم، آبادترین و آزادترین کشور جهان خواهیم بود. استعداد ایرانی، واقعاً بالاست. اگر مدیران جامعه از این استعدادها درست استفاده می‌کردند، ما الان نباید این مشکلات را در مملکت داشته باشیم.

 

آبان ماه امسال، انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست به فاصله کوتاهی پس از آن، یعنی در خرداد ماه سال 96 ،در ایران هم انتخاباتی در همان سطح و برای انتخاب رئیس جمهور برگزار خواهد شد. شواهد متعددی نشان می‌دهد که  برخی در تلاشند این دو انتخابات  را به یکدیگر پیوند زده و نتیجه هریک را موکول و وابسته به دیگری کنند!

اول فروردین امسال بود که رهبر معظم انقلاب در اجتماع پرشور مردمی در جوار حرم مطهر حضرت امام رضا (ع) فرمودند:« انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هم چند ماه دیگر -هفت هشت ماه دیگر- شروع خواهد شد ... الان نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا در سخنرانی‌های انتخاباتی‌شان مسابقه گذاشته‌اند در بدگویی به ایران؛ خب این دشمنی است دیگر؛ دشمنی که شاخ‌ودم ندارد. وقتی می‌گوییم آمریکا دشمن است، یک عدّه‌ای منزعج (ناراحت) می‌شوند که چرا می‌گویید دشمن؟ دشمن است؛ اینها دشمنی است.» این نخستین پرده‌برداری از رفتار انتخاباتی آمریکایی‌ها و تاثیر وزن و وضع ایران در نتیجه انتخابات آنجا بود.

اما چرا!؟ چرا این اتفاق باید بیفتد و چرا ایران که به زعم آنها و در کلام متفرعنانه آنها، کشوری جهان سومی و توسعه نیافته است، می‌تواند در نتایج انتخابات آمریکا تاثیر بگذارد؟ بررسی این ماجرا و ابعاد داخلی آن، موضوع این نوشتار است.

1- ایران اسلامی سالهاست الگوی ظالمانه حاکم بر جهان را به چالش کشیده و از چارچوب جهانی متعارف خارج شده است. خروج از دایره ابرقدرتهای شناخته شده آن روز جهان- که به تعبیر شهید آوینی در جوهر یکی هستند و در عرض متفاوتند- پیام خطرناکی را به جهان مخابره کرد،اینکه می‌توان بدون آنها هم زندگی کرد!

2- برای تسلیم و عقب نشینی ما‌، همه کاری شد.از جنگ و کودتا تا آشوب و تحریم‌های فلج کننده. ما رشد کردیم! این دومین پیام خطرناک انقلاب به جهان بود! نه تنها می‌توان بدون آمریکا زندگی کرد، بلکه می‌توان رشد کرد و به جمع چند قدرت اول و برتر جهانی در علوم مختلف وارد شد! می‌توان در هسته‌ای مستقلا به اوج رسید، در موشکی جهان را متحیر کرد، سلول بنیادی و نانو و بیو را به رخ جهان کشید و خلاصه ثابت کرد که در این کشور، زندگی با عزت ادامه دارد. نه زیر سایه آمریکا، زیر پرچم جمهوری اسلامی!

3- پیام انقلاب، علیرغم تلاش آنها مخابره شد. پرچم آمریکا در اقصی نقاط عالم به آتش کشیده می‌شد و آمریکا علی‌الدوام در حال سرکوب یا انحراف قیام‌های مردمی در جهان شد. طرح‌های متعدد آنها در منطقه به بن بست رسید و حتی پس از 5 سال، حریف کشوری مثل سوریه- که بی‌تعارف فاقد بسیاری از مولفه‌های قدرت نرم و سخت بود- نشدند.

4- اینها برای آنها گران است و تحمل ناپذیر. یکبار اثر و تاثیر انقلاب ما در انتخابات ریاست جمهوری، تجربه تلخی شده که در کامشان مانده است. سال 1359‌، جیمی کارتر، عاجز از به فرجام رساندن مذاکرات مربوط به گروگان‌های لانه جاسوسی، از راه‌یابی به کاخ سفید باز‌ماند و حسرت دور دوم به دلش ماند. آن روز، موضوع مهم، ایران و گروگانگیری بود‌، امروز موضوع مهم، ایران و موضوع هسته‌ای است. در هر دو فصل‌، موجودیت جمهوری اسلامی‌، مسئله اصلی بود اما بهانه‌هایی از آن جنس که گفته شد، دستمایه سیاستمداران آمریکایی بود.

5- شکست حمله نظامی به طبس، کار آن روز آنها در سال 59 را یکسره کرد و کارتر ، اوت شد. امروز اما، آنها در وضعیتی دیگرند. آنها می‌کوشند در سال 95 با غنیمت ارزشمندی که برجام پیشکش آنها کرده است، انتقام آن روز را بگیرند – که ان‌شا الله با هوشیاری مردم این آرزو را به گور خواهند برد- اما برجام چگونه چنین خواهد کرد و چرا علیه ما مسابقه بدگویی به راه اندخته‌اند!؟

6- به گمان، این مهمترین مسئله امروز آمریکا در منطقه و حتی جهان است! آنها می‌خواهند با موضوع ایران، به زعم خودشان به جهانیان درس عبرت بدهند. به آنها بگویند که ایران مقتدر، پس از سی و هفت سال ایستادگی، ناچار به مذاکره با ما شد! مقاماتش یکی پس از دیگر به آمریکا می‌آیند، به ما اصرار می‌کنند که اندکی گشایش ایجاد کنید و ما، در عوض در روز روشن دو میلیارد دلار از جیب آنها می‌زنیم و بازهم آنها چیزی نمی‌گویند!
این فرجام هرکسی است که در مقابل ما بایستد! آیا این درس دادن به جهانیان نیست!؟ این پیامی بسیار ترسناک برای هر کشور و هر ملتی است که قصد ایستادگی داشته باشد. همزمان با آنها، امپراتوری رسانه‌ای غرب، جلوی بیان حقایق مهم و اثر‌گذار انقلاب را می‌گیرد و همه حقیقت را، همان بخش دلخواه آمریکا جلوه می‌دهد.

7- اینجاست که نامزدهای انتخاباتی آمریکا، مسابقه بد‌گویی می‌گذارند ! چرا !؟ چون همان امپراتوری خبری به مردم آمریکا اینگونه مخابره کرده که ما در آستانه پیروزی بر یک حریف کهن و قدیمی هستیم! پس هرکس می‌کوشد مدال خیالی این فتح را با دریده دهانی بیشتر به سینه خود بزند! اینجا تفاوتی بین جمهوری‌خواه و دموکرات نیست! مهم بازگرداندن هژمونی آمریکا در افکار عمومی و القاء توهم دست بالا داشتن است. آنها البته ناشیانه کار نمی‌کنند. می‌کوشند با دوگانه‌سازی ترامپ- کلینتون، اینگونه تصویر‌سازی کنند که ترامپ، دیوانه، غیر‌قابل پیش‌بینی و خطرناک است و در نتیجه کلینتون را چهره موجه و موفقی جلوه دهند که می‌تواند کارها را به سامان کند. اما بازهم آنچه در هر دو مشترک است، ضدیت با ایران و توهم استیلا بر ماست.

8- این، برشی بسیار مختصر، از دلیل تاثیر پرونده ایران بر انتخابات آبان ماه آمریکا بود. اما اینجا هم حدود یک سال دیگر انتخابات است. اگر آنجا عده‌ای، می‌کوشند با وحشی‌گری و بد‌ دهانی، با قلدری و عربده‌کشی، از اهرم ایران برای رای‌آوری استفاده کنند، اینجا برخی می‌کوشند با سنجاق شدن به گوشه کراوات آمریکایی‌ها، سرنوشت انتخابات را رقم بزنند!
از سخنان وزیر امور خارجه کشورمان در شورای روابط خارجی آمریکا در پاسخ به پرسش جاسوس کهنه‌کار آمریکایی، هاله اسفندیاری که بگذریم، حرفهای ایام اخیر برخی دیگر، در نوع خود بسیار قابل تامل و توجه است و از پرونده‌ای حساس و پر هشدار خبر می‌دهد.
ناکامی‌های پی‌در‌پی در موضوع برجام و دست خالی دولت در عرصه خدمت به مردم در بسیاری از عرصه‌ها، بخصوص اقتصاد و اشتغال،کم کم برخی زبان‌ها را به حرفهای دیگری باز کرده است! برخی مسئولان دولتی، مستقیما از لزوم مذاکرات جدید  با آمریکا سخن می‌گویند تا بوسیله آن، مشکلات کشور حل شود و برخی دیگر، پالس انتخاباتی برای دموکرات‌ها می‌فرستند!
به این نمونه توجه کنید: «با وضعیت انتخاباتی این روزهای آمریکا، بانک‌های بزرگ دنیا می‌گویند اگر قرار شد دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور شود، اصلا نباید با ایران فعالیت را آغاز کرد.» این سخنان علی خرم، مشاور دکتر ظریف، از یک سو آشکارا از ناکامی برجام در گشایش بانکی پرده بر‌می‌دارد و از دیگر سو، بجای عذر‌خواهی از ملت ایران بخاطر تحمیل این همه خسارت، آن را متوجه انتخابات آتی آمریکا می‌کند!
و بسیار نرم و چراغ خاموش، پالس انتخاباتی برای دموکرات‌های بقول آقای روحانی مودب می‌فرستد! او البته به همین هم قانع نیست و پالس دومی هم می‌فرستد:«بخشی از ایجاد فضای اطمینان بخش برای مجموعه‌های خارجی، به عهده خود ماست، باید حواسمان باشد کاری کنیم که نشان دهیم ایران امن و امان است.» معیار این امان و امان بودن کجاست!؟ یقینا کاخ سفید!

می‌بینید که تاثیر انتخابات آمریکا بر انتخابات ایران، از چه جنسی است و برخی چه راهی را دنبال می‌کنند. آنها در ظاهر حرف منطقی‌ای هم می‌زنند! می‌گویند با این وضع تحریم‌ها کاری نمی‌شود کرد و باید با آمریکا کنار آمد! این ترجمه همان حرف آمریکایی‌هاست که می‌خواهند به دنیا دیکته کنند که هرکه با ما نیست، حق ادامه حیات را از او می‌گیریم!
رهبر عزیز انقلاب در سخنرانی نوروزی خود، این موضوع را حلاجی کردند و راهکار دادند. «یک دوراهی‌ای را دشمن نشان می‌دهد به ما؛ می‌گوید یا بیایید تسلیم آمریکا بشوید و هر چه او می‌گوید گوش کنید، یا فشار و تحریم ادامه پیدا می‌کند؛ این یک دوراهی است که گفتیم غلط و دروغ است، امّا یک دوراهی دیگری وجود دارد: یا بایستی مشکلات تحریم را تحمّل کنیم یا ایستادگی کنیم به‌وسیله‌ اقتصاد مقاومتی.» اما در برابر این دعوت مهم و سرنوشت‌ساز به اقتصاد مقاومتی، چه اتفاقی افتاده!؟
بدون تردید باید گفت تقریبا هیچ! یک ماه از دوازده ماه سال گذشت، بودجه 95 بدون کمترین انطباقی با الزامات اقتصاد مقاومتی تصویب شد (البته در بودجه نه فقط دولت که نمایندگان هم مقصرند که سرسری و بدون مطالبه آن الزامات،به قیام و قعود و فشردن دکمه پرداختند.) یازده ماه دیگر هم به همین منوال و با همین سرعت خواهد گذشت و روزی که دولت باید به دستور رهبر عزیز انقلاب، در خصوص بندهای ده‌گانه سخنرانی ایشان به مردم گزارش بدهد،چندان دور نیست و نتیجه هم  قابل پیش‌بینی است.
با اینکه راهکار خروج از وضع موجود به روشنی در فرمایشات حضرت آقا آمده، تردیدی نیست که جریانی هوشمند و برنامه دار،عملا همه امور کشور را قفل کرده و مدام از تحریم و بسته بودن راه ارتباطی با آمریکا و اروپا، کوه می‌سازد. این جریان بلاشک،کمترین نسبتی با انقلاب اسلامی ندارد و نسخه خطرناک دشمن در به سازش کشیدن مردم را اجرا می‌کند.
جریانی که می‌کوشد مردم را به ستوه آورده و نشان دهد، هیچ راهی جز تعامل با  آمریکا - بخوانید تسلیم- وجود ندارد! آیا در چنین شرایطی و با وجود افرادی که برخی سخنانشان در اینجا نقل شد، آمریکایی‌ها حق ندارند برای پیروزی در انتخابات و بالاتر از آن برای ادب کردن جهان، روی این افراد در ایران حساب کنند و در میتینگ‌ها و برنامه‌های تبلیغاتی به ما حمله کنند!؟ مگر از 59 تا 95 چه اتفاقی افتاده؟!
حسین شمسیان