سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرباز ولایت

نظر


اصولگرایانی که به اسم اعتدال از بدنه این جبهه جدا شوند، نوبت بعد به اصلاح‌طلبان دارای سابقه رادیکالیسم ملحق خواهند شد.
سایت الف در تحلیلی نوشت: مدتی است که اصلاح‌طلبان احساس وظیفه ملی کرده‌اند تا پالایش درونی در جناح اصولگرا به راه انداخته و «اعتدالیون» آنها را از تندروها جدا کنند و در جهت خدمت و حمایت از اصولگرایان(!!) راهی را برای بقای آنها در صحنه سیاست برای آینده پیدا نمایند!! که در این رابطه نام برخی بزرگان اصولگرا مانند حضرات ناطق نوری و لاریجانی و ولایتی را هم می‌برند.


مضمون این حرکت اصلاح‌طلبان بدان معناست که جناح آنها مبرا از هر گونه تندروی است و آنها چون از گذشته «معتدل» بوده‌اند(!!) تلاش می‌کنند تا برای تلطیف جناح مقابل، آنها را نیز به سلک خود درآورند و اصولگرایان را که ذاتاً تندرو هستند، پالایش نمایند! این در حالی است که سابقه تندروی دوم خردادی‌ها در هشت سال دولت اصلاحات و نیز وقایع سال 88 هنوز به عنوان نقطه سیاهی در پرونده آنها باقی است و اصلاح‌طلبان هرگز از رادیکالیسم افسارگسیخته خود اظهار ندامت نکرده‌اند و بلکه هنوز هم بسیاری از آن تندروها در مصادر مهم تأثیرگذاری در جناح اصلاح‌طلب حضور دارند.


الف می‌افزاید: سناریوی جدید اصلاح‌طلبان صرفاً با هدف انشقاق در جبهه اصولگرایان پیگیری می‌شود. آنها تلاش دارند اصولگرایان را چند پاره کنند تا در انتخابات به هدف خود یعنی کسب بیشترین کرسی‌ها برسند. آنگاه راحت‌تر می‌توانند برخی اصولگرایان را که فریب سناریوی اعتدال‌سازی را خوردند، حذف نمایند. ایجاد شکاف در صف اصولگرایان توسط اصلاح‌طلبان با شناسایی دقیق نقاط ضعف آنها و افراد دلخور و مسئله‌دار با جناح اصولگرا و نیز تطمیع آنها به واگذاری بخشی از قدرت به آنها در آینده صورت می‌گیرد. البته دوستان اصولگرا و شخصیت‌های مؤثر آنها حافظه تاریخی خود را از دست نداده‌اند که به یاد بیاورند همین اصلاح‌طلبان طی دو دهه اخیر با برخی چهره‌ها که از جماعت عقب‌ ماندند، چه کردند و چگونه آنها را پاره پاره نمودند!


این تحلیل خاطرنشان می‌کند: کلمه «اعتدال» اسم رمز «جناح دولت» است. فقط کافی است نام برخی از اصولگرایان را «اصولگرای معتدل» بگذارند. در این صورت اولاً جناح دولت دارای عده و عده بیشتری در انتخابات می‌شود و ثانیاً اصولگرایان جدا شده، هراسی به خود راه نمی‌دهند که به جناح اصلاح‌طلب پیوسته‌اند و نوعی آرامش خیال برای مرحله انتقالی پیدا می‌کنند! در واقع کریدوری که نام آن «اعتدال» هست برای مرحله انتقال از اصولگرایی به اصلاح‌طلبی رادیکال است که در این برهه زمانی نام آن را اعتدال نهاده‌اند. به بیان دیگر اعتدالی که اصلاح‌طلبان منادی آن باشند، همان رادیکالیسم گذشته است که با توجه به مقتضیات زمان، کمی آن را بزک کرده‌اند!


نظر


یک روزنامه آمریکایی جان کلام گزارش آژانس را پیگیری ساخت بمب اتمی از سوی ایران در سال‌های گذشته عنوان کرد.
نیویورک تایمز با استناد اخیر یوکیا آمانو نوشت: با انتشار گزارش آژانس روشن شد که ایران تا سال 2009 فعالانه مشغول طراحی ساخت یک قبضه سلاح هسته‌ای بوده است. این گزارش بر مبنای پاسخ‌های جزیی ایران راجع به فعالیت‌های گذشته هسته‌ای‌اش تنظیم شده است که بعد از توافق هسته‌ای ایران ارائه شده است.

جان کلام گزارش آژانس این اصل است که «تهران تا قبل از سال 2004 مدل کامپیوتری ساخت یک وسیله انفجار هسته‌ای را به انجام رسانده و این مساعی را در دومین دوره ریاست‌جمهوری «جورج بوش» و سال اول ریاست‌جمهوری «اوباما» هم ادامه داده است».


این روزنامه در ادامه نوشت: هدف از تحقیقات آژانس این بود که مشخص شود ایران تا چه حد در زمینه کسب مهارت و فناوری مورد نیاز برای طراحی کلاهک اتمی قابل حمل بر روی یک موشک هسته‌ای پیشرفت داشته است.  اینک مکمل این گزارش، گامی است که ایران می‌بایست با انهدام سانتریفیوژهایش و انتقال محموله هسته‌ای به خارج از کشور بردارد تا به دنبال آن تحریم‌های مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران هم برچیده شود.


دیوید سانجر و ویلیام جی‌برود در این تحلیل نوشتند: جان کلام ارزیابی آژانس این است که ایران تا قبل از سال 2003 «در یک تلاش هماهنگ» دست به انجام آزمایش‌هایی برروی ترکیبات سلاح هسته‌ای 3 انجام داده است. این موضوع بر تمام ارزیابی‌های «اداره اطلاعات ملی آمریکا» که در سال 2007 منتشر شده بود صحه می‌گذارد. این تلاش‌ها در سال 2009 با روی کار آمدن اوباما بر مسند ریاست‌جمهوری آمریکا که به دنبال آن یک سری تحریم‌ها علیه ایران وضع شد و خرابکاری سایبری علیه تأسیسات هسته‌ای ایران صورت گرفت، متوقف شد. همین تحریم‌ها و خرابکاری سایبری بود که ایران را به پای میز مذاکره ترغیب کرد.


نیویورک تایمز می‌افزاید: این گزارش، تصویری از کشوری را ترسیم می‌کند که فعالانه در جست‌وجوی دست‌یابی به فناوری‌های لازم و انجام آزمایشات و ترکیباتی بوده است که می‌توانسته روزی برای تولید یک سلاح هسته‌ای لازم باشد. هیچ چیز در گزارش آژانس اشاره به این ندارد که ایران برای یک دهه و نیم بعد، مانع از بازرسی آژانس از روند تولید سوخت هسته‌ای‌اش می‌شود. این نکته عنصر حیاتی و مهم مندرج در توافق هسته‌ای ایران است. اما درعین حال طفره رفتن ایران از پاسخ دادن به پاره‌ای از سؤال‌ها نشان دهنده عدم شفافیت ایران راجع به فعالیت‌های هسته‌ای گذشته‌اش است(!)


روزنامه آمریکایی در ادامه به اظهارات بی پایه هاشمی رفسنجانی استناد کرد و نوشت: اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس‌جمهور سال‌ها قبل ایران در ماه اکتبر در سخنانی به خبرنگاران گفت که ایران در دوران جنگ با عراق در دهه 1980 موضوع ساخت سلاح هسته‌ای را مورد مطالعه قرار داد اما بعدا از این فکر صرف‌نظر کرد. رفسنجانی گفت «ما در فکر آن بودیم که این ظرفیت را پیدا کنیم که چنانچه روزی دشمن علیه ما از سلاح هسته‌ای استفاده کرد ما هم این امکان را داشته باشیم. این فقط یک فکر بود و هرگز به واقعیت نپیوست.» اما رفسنجانی چیزی راجع به اینکه تا سال 2004 چه چیزی اتفاق افتاد و یا راجع به تلاش‌های پراکنده ایران بعد از آن تاریخ چیزی نگفت.


نظر
گزارش کیهان از آشفتگی در اردوگاه انتخاباتی اصلاح‌طلبان

 

 

اردوگاه اصلاح‌طلبان این روزها به شدت دچار بحران هویت است. بحرانی که محمدرضا تاجیک فعال سیاسی اصلاح‌طلب هفته گذشته بر آن مهر تائید زد و از سوی دیگر تفرقه در اردوگاه مذکور این روزها حالت عیان به خود گرفته و عارف رئیس شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان از جبهه اعتدال خواسته خودسری را کناری گذاشته و به سمت اتحاد با اصلاح‌طلبان حرکت کنند.



هر چه به انتخابات نزدیک می‌شویم تلاش برای ائتلاف جریان‌های سیاسی با هدف تصاحب هر چه بیشتر کرسی‌های بهارستان تشدید می‌شود، در این میانه اصلاح‌طلبان از سویی می‌خواهند نشان دهند که به سمت اتحاد حرکت می‌کنند و از سوی دیگر سیاست ایجاد شکاف و تفرقه میان جبهه اصولگرایان را تعقیب و پیگیری می‌کنند،  سیاستی که حالتی عیان به خود گرفته و همه روزه صفحات و ستون‌های زیادی از نشریات زنجیره‌ای را به خود اختصاص می‌دهد.


با این وجود زنجیره‌ای‌ها خواسته یا ناخواسته در هفته‌ای که گذشت به صراحت ضمن اعتراف به تفرقه در جریان خودی از بحران نیز گلایه کردند.
در هفته گذشته محمدرضا تاجیک در گفت‌وگو با «اعتماد» اظهار داشت: اصلاح‌طلبان از نبود «مانیفست اصلاحات» رنج می‌برند.وی گفت:  چیزی که ما خلأ آن را داریم و بن‌مایه رنج اصلاح‌طلبان شده اینکه مانیفست یا گفتمان اصلاح‌طلبی تعریف شده نیست؛ چیزی که خیلی ابهام و ایهام دارد و تعریف و تصویب نشده است.

تاجیک همچنین گفت: ما از گفتمان اصلاح‌طلبی سخن می‌گوییم اما هر کدام از مفاهیم آن برداشتی داریم. مفهوم اصلاحات با هم یگانه نشده. وقتی سخن از جامعه مدنی به عنوان یکی از اصول اصلاحات می‌کنیم برداشت‌های متفاوتی از جامعه مدنی مشاهده می‌کنیم.
وقتی داریم از پیشرفت و توسعه سیاسی صحبت می‌کنیم نمی‌دانیم که دقیقا از کدام مفهوم حرف می‌زنیم یا حداقل درباره آن گوناگون فکر می‌کنیم.
تاجیک ادامه داد :  وقتی از آزادی، دموکراسی و قانونمداری صحبت می‌کنیم تعریف یکسانی نداریم. تعاریف ما دقیقا شکل نگرفته‌اند، بنابراین ما از یک گفتمان تعریف نشده و هنوز انضمامی نشده که حالتی انتزاعی دارد صحبت می‌کنیم و همین موضوع مصایب فراوانی را برای ما به همراه داشته است.
طبیعی است که عدم تعریف اصلاحات و کلیدواژه‌های اساسی آن از جمله آزادی، جامعه مدنی، دموکراسی و ... زمینه‌ساز اختلافات بنیادین در میانه گروه‌هایی شود که خود را اصلاح‌طلب می‌دانند و می‌خوانند.
از خرداد 92 و پیروزی جریانی که خود را اعتدال‌گرا می‌خواند اصلاح‌طلبان مدعی هستند که کناره‌گیری آنان از صحنه رقابت باعث پیروزی روحانی شده و براساس این ادعا در دو سال گذشته خواستار سهم درخور برای خود بوده‌اند.

اعتدال‌گرایان نیز در دو سال گذشته تلاش خود را مصروف این ساخته‌اند که ضمن تبیین گفتمانی، جدایی و تمایزات خود را از اصلاح‌طلبان نشان داده و بر استقلال خود متمرکز شوند.
خودسری نکنید!

این مسئله باعث آن شده است که در هفته‌های گذشته ارائه لیست مستقل از سوی اعتدال‌گرایان باعث نگرانی اصلاح‌طلبان شود و از این رو است که عارف رئیس شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاح‌طلبان در هفته گذشته گفت؛ «توصیه ما به دوستانمان در جریان اعتدال این است که همان‌گونه که در انتخابات 92 با وحدت و هم‌‌گرایی موجب پیروزی آقای روحانی شدیم در انتخابات مجلس هم بهتر است با ارائه یک لیست واحد زمینه‌ساز پیروزی تفکر اصلاح‌طلبی و اعتدال‌گرایی شویم و تدبیر حکم می‌کند دوستان جریان اعتدال راه خود را از اصلاح‌طلبان جدا نکنند تا ان‌شاءالله در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 96 هم با مشکلاتی روبه‌رو نشویم.»
استفاده ابزاری

 از اصولگرایان معتدل برای مصارف انتخاباتی!
از سوی دیگر در حالی که در هفته‌های گذشته اصلاح‌طلبان تمرکز زیادی را بر روی جدا‌ سازی طیف‌هایی از اصولگرایان و ایجاد تشتت در جبهه اصولگرایی متمرکز کرده‌اند «موسوی لاری نایب رئیس شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان در هفته گذشته به صراحت اعلام کرد وحدتی در کار نخواهد بود و لیست مشترکی نخواهیم داد !»
پیش از این گفته می‌شد که اصلاح‌طلبان، حامیان دولت و اصولگرایان معتدل [!] در انتخابات لیستی واحد خواهند داد ولی با گذشت زمان و نزدیک شدن به انتخابات، برنامه‌های اصلاح‌طلبان صریح‌تر و شفاف‌تر از پیش شده و آنان به صراحت بر استفاده ابزاری از اصولگرایانی که معتدلشان می‌دانند تاکید کردند.

موسوی لاری نایب رئیس شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان در پاسخ به سوالی در خصوص انتشار لیست مشترک با اصولگرایان معتدل توسط حزب کارگزاران و اینکه آیا این یک راهبرد برای اصلاح‎طلبان است یا خیر، تاکید کرد: حزب کارگزاران سازندگی همانند باقی 22 حزب و گروه و تشکلی که در شورای عالی هستند، پایبند به مصوبه شورای عالی بوده و به هیچ عنوان از این موضوع تخطی نمی‎کنند و در بیش از یک سال گذشته نیز آقای مرعشی که سخنگوی کارگزاران است، بیشترین نقش را در راستای وفاق و همدلی داشته‎ است.
از اول باید بپذیریم که دو جبهه در کشور به نام اصولگرا و اصلاح‎طلب وجود دارد و بنا نیست هیچ‌کدام از این دو به نام یکدیگر در صحنه حاضر شوند. وی گفت: من معتقدم همکاری ما با اصولگرایان معتدل در مقدمات کار انتخاباتی است نه در دادن لیست مشترک و اگر هم کسی این نظر را داشته باشد یک نظر شخصی است؛ هرچند ممکن است در یک حوزه انتخاباتی ما نیرویی نداشته باشیم و امر بر این باشد که بین دو نیروی افراطی و شعاری و نیروی واقع‎گرا مجبور به انتخاب شویم، که به طور قطع خواستار حضور نیروی واقع‎گرا هستیم و این یک بحث جداگانه است.

موسوی‌لاری آشکارا به دست خالی اصلاح‌طلبان و نیاز آنها به کسب وجهه از اصولگرایان اعتراف کرده و در ادامه می‌گوید؛ آقای ناطق‌نوری، علی لاریجانی و دوستان اصولگرای عاقل و معتدلی که اسم‌شان مطرح است، زمانی می‎تواند حضورشان موثر باشد که در همان اردوگاه خودشان مطرح شوند و اگر بخواهند از اردوگاه‌شان خارج شوند کاری از پیش نبرده‎ایم.
وی همچنین گفت:  ما همکاری با جریان اصولگرای خردورز را لزوما به معنای ائتلاف و دادن لیست واحد نمی‎دانیم.

آن چه از این سخنان می‌توان استنباط کرد آن است که اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان در حالی که دچار تفرقه بوده و هر کدام به سمت ارائه لیستی جداگانه در انتخابات اسفند 94 حرکت می‌کنند با این وجود ایجاد تفرقه و تشتت در جبهه اصولگرایی را با استفاده ابزاری از برخی شخصیت‌ها مانند لاریجانی، ناطق نوری و ولایتی پیگیری می‌کنند. موضوعی که لاریجانی در واکنش به آن اظهار داشت من و ناطق نوری اموال نیستیم که قابل مصادره باشیم!

موسوی لاری به صراحت می‌گوید که اصولگرایان معتدل باید درون این جبهه باشند و آن چه ما می‌گوئیم را عملی سازند و این یعنی استفاده ابزاری از اصولگرایان برای پیروزی اصلاح‌طلبان و این می‌تواند درس عبرتی باشد برای کسانی که این روزها مورد طمع قرار گرفته‌اند.  وضعیت امروز مدعیان اصلاحات، اردوگاهی آشفته با دست‌هایی خالی است که چند ماه مانده به انتخابات با اتخاذ تاکتیک فرار به جلو، پیشاپیش پز پیروزی می‌دهند تا مگر بتوانند با این بلوف، دست‌های خالی خود را پنهان سازند.
گفتنی است که فقط با یک نگاه گذرا به ترکیب دولت به آسانی می‌توان دید هر جا مدعیان اصلاحات مسئولیت داشته‌اند، بیشترین ناکامی را برای دولت به ارمغان آورده‌اند.

نظر
رهبر ایران با زبانی ساده و صمیمانه آنچه را که موجب ترس و وحشت ما شده است، بیان می‌کند؛ من اسم آن را «نامه حقیقت» می‌گذارم.

گروه بین‌الملل مشرق - نامه دوم رهبر معظم انقلاب به جوانان کشورهای غربی بازتاب‌های متفاوتی در رسانه‌های جهان و شبکه‌های اجتماعی داشت. رسانه‌های مستقل بسیاری به آن پرداختند و خبرنگاران زیادی هم در صفحات شبکه‌های اجتماعی آن را بازنشر داده و درباره آن تحلیل‌ ارائه دادند و به بحث پرداختند. اما همانطور که انتظار می‌رفت اکثر رسانه‌های مشهور غربی واکنشی به آن نشان نداده و از ان گذر کردند. البته این را نیز باید به فال نیک گرفت، چرا که روایت تحریف‌شده و ناقص آنان از پیام رهبر ایران، ابعاد مختلف این نامه را منتقل نمی‌کرد. از سوی دیگر، هدف این نامه ارتباط و گفتگوی مستقیم و بی‌واسطه با جوانان در کشورهای غربی بوده است و بهترین راه برای این هدف، بهره‌گیری از شبکه‌های اجتماعی است.

 

 

 

جمله‌ای که در ساعات اولیه نشر نامه، در میان کاربران عربی محبوبیت بیشتری یافت و با اقبال بیشتری رو به رو شد، جمله «من تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملّتها و کوچک شمردن فرهنگهای مستقل را یک خشونت خاموش و بسیار زیان‌بار تلقّی میکنم» بود.


کارشناسان و تحلیل‌گران هم بعد از انتشار این نامه، مسؤولیت توزیع و بازنشر آن را متوجه داخل کردند و سانسور را امری اجتناب‌ناپذیر در گروه رسانه‌های وابسته به جریان صهیونیسم دانستند: «در درجه اول باید دقت کرد که رسانه‌هایی که در سبد سیاست‌های صهیونیستی قرار دارند تلاش‌ می‌کنند تا فضا را به گونه‌ای تغییر دهند و یا اینکه سیاست سانسور رسانه‌ای را دنبال کنند. در گام اول لازم است که در بحث موضوع انتشار با دقت و با پیگیری جدی از طریق رسانه‌های متعدد دنبال شود.» (گفتگو با محمدفرهاد کلینی کارشناس ارشد مسائل راهبردی)

مشرق
«امروز تروریسم درد مشترک ما و شماست»

 


اما در خارج از کشور اگرچه با غلبه سانسور در این حوزه مواجه بودیم، اما خبرنگاران مستقلی هم هستند که انتقال این پیام و اطلاع‌رسانی درباره آن را همانند دیگر وقایع و اخبار، وظیفه خود می‌دانند. «تیتزیانا چاواردینی»، خبرنگار، تحلیل‌گر و انسان‌شناس برجسته ایتالیایی یکی از این خبرنگاران است که هم درباره این نامه و هم نامه اول رهبر انقلاب به جوانان در کشورهای آمریکای شمالی و اروپا، فعالیت خبری داشتند.

مشرق
تیتزیانا چاواردینی، خبرنگار، تحلیل‌گر و انسان‌شناس ایتالیایی بیش از 12 سال در ایران زندگی کرده و نتیجه تحقیقات خود درباره اسلام و ایران را به رسانه‌های اروپایی ارائه می‌دهد

 

خانم چاواردینی از احساسش درباره این نامه  می‌گوید: «ما دوران غم‌انگیزی را در اروپا سپری می‌کنیم. رهبر معظم ایران با زبانی ساده و صمیمانه آنچه را که موجب ترس و وحشت ما شده است، بیان می‌کند؛ من اسم آن را «نامه حقیقت» می‌گذارم و تنها کسانی که نمی‌خواهند با «حقیقت» روبرو شوند، این نامه را بی‌معنا می‌دانند.»

مشرق
«من از شما جوانان می خواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف بینی و با استفاده از تجربه‌های ناگوار، بنیان‌های یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی ریزی کنید.»

 

چاواردینی تفاوت این نامه با نامه اول رهبر انقلاب را صراحت بیشتر نامه دوم می‌داند: «من این نامه را صریح‌تر از نامه قبلی دیدم که اهمیت آن نیز به وضوح مشاهده می‌شود. در این نامه می‌توانیم به خوبی دلیل دردهای امروز در اروپا را بشناسیم و با عوامل آن آشنا شویم. »

این خبرنگار و انسان‌شناس ایتالیایی به خبرنگار مشرق درباره احساس درونی‌ و شخصی‌اش به عنوان یکی از مخاطبان آن، اظهارات جالبی را مطرح می‌کند:

** شما هم یکی از مخاطبان نامه رهبر ایران هستید؛ نامه‌ای که در آن به تغییر نگرش و تعامل شرافتمندانه با جهان اسلام دعوت شده‌اید. وقتی نامه را می‌خوانید چه احساسی دارید؟

«وقتی این نامه را می‌خوانم احساس می‌کنم پدری با فرزندانش صحبت می‌کند. این نامه بسیار صمیمانه است. من در نامه قبلی رهبر ایران درماه ژانویه هم این فرصت را داشتم که نظراتم را ابراز کنم و در رسانه‌های ایتالیا منتشر کردم».

درباره نامه اول رهبر انقلاب، این خبرنگار ایتالیایی گفته بود که این نامه در تاریخ ثبت و ماندگار خواهد شد: «این نامه در تاریخ ثبت خواهد شد. در حالی که بیشتر سیاستمداران اروپا تلاش می‌کنند با اسلام‌هراسی و خلق یک دشمن مشترک، سیاست‌های خود را توجیه کنند، این نامه (نامه اول رهبر انقلاب) ابتکاری بزرگ بود. آیت‌الله خامنه‌ای پرده‌های ابهام را که رسانه‌های غربی برای پوشاندن واقعیت اسلام بکار می‌برند، کنار زد و اسلام واقعی را معرفی کرد. من این نامه را یک نامه "تاریخی" می‌دانم چرا که پیام آن همیشه در تاریخ خواهد ماند.»

وقتی نامه رهبر ایران را خواندم احساس کردم پدری با فرزندانش سخن می‌گوید/ نامه را برای روزنامه‌های ایتالیایی ارسال کردم اما منتشر نکردند/ شبکه‌های اجتماعی بهترین راه بازنشر نامه است///////////
(عکس از نسیم)


** شما نامه اول را "تاریخی" نامیدید. درباره نامه دوم چه نظری دارید؟

«در نامه دوم، رهبری ایران پیشنهادات و راهنمایی‌هایی را برای جوانان اروپایی داشتند که مایه آرامش آنان در این برهه حساس و وحشت‌آفرین جهان است. بویژه برای ما در اروپا که در خانه خود از سوی تروریست‌ها هدف قرار گرفتیم.

این نکته که ایشان درباره احساس پس از حوادث پاریس گفتند و اینکه امروز به خاطر این احساس ترس – از حملات تروریستی – آزادی گذشته را نداریم، بسیار نکته قابل توجهی بود؛ همانند ترسی که کودکان و مردم برخی کشورهای خاورمیانه هر روز آن را تجربه می‌کنند.»

**  شما به عنوان یک خبرنگار ایتالیایی و یک متخصص در رشته انسان شناسی، چه واکنشی در جامعه ایتالیا به این نامه مشاهده کردید؟ جوانان ایتالیا چطور به این نامه واکنش نشان دادند و اصلا نامه رهبر ایران چه اهمیتی برای یک جوان ایتالیایی دارد؟ برخی شاید تصور کنند که جوانان اروپایی بطور کلی با این مفاهیم بیگانه هستند و غرق در زندگی پرشتاب و توسعه‌یافته اروپایی پیش می‌روند و اولویت‌های متفاوتی دارند. 

«اولویت رسانه‌های ایتالیا، چگونگی مقابله و کنترل ترس و وحشت موجود در جامعه است. اما برای جوانان این نکته اهمیت دارد که حقیقت اسلام چیست. چرا که همچنان تفکیک درستی از اسلام و داعش در اروپا وجود ندارد. به همین دلیل برای کسی که مسلمان نیست، پذیرش این مطلب که اسلام دین صلح است، کار راحتی نیست. من شخصا به عنوان یک خبرنگار این وظیفه را دارم که درباره اسلام اطلاعات درست را به مخاطبان برسانم.»

این انسان‌شناس ایتالیایی 23 سال را در کشورهای مختلف منطقه و شرقی سپری کرده است که 12 سال آن در ایران گذشته است. چاواردینی سه دوره سیاسی متفاوت از اصلاحات تا اعتدال را در ایران تجربه کرده است و نسبت به انتقال واقعیت‌های ایران و اسلام در رسانه‌های کشورش از جمله روزنامه "رپوبلیکا" از نشریات پرتیراژ ایتالیا منتشر کرده است.»

مشرق

 


**  خانم چاواردینی، چند روز قبل شما هم که در شبکه‌های اجتماعی از جمله توییتر فعال هستید، شاهد بودید که توییتر ضمن تعلیق حساب کاربرانی که درباره نامه رهبر ایران پیام ارسال کرده بودند، بخش زیادی از این پیام‌ها (توییت) را پاک کرد و به کاربران مورد نظر هشدار داد که رفتار خود را اصلاح کنند. ظاهرا سانسور از همان لحظات اولیه آغاز شده است. در ایتالیا وضعیت چگونه است؟ شما برای بازنشر این نامه در کشور خود چه اقداماتی انجام دادید؟ (گزارش مشرق درباره این اقدام توییتر در سانسور و حذف پیام‌های مربوط به نامه رهبر انقلاب)

اتفاق روز بعد از انتشار نامه و مسدود کردن حساب‌های کاربران توییتر و حذف پیام‌ها، واقعا مضحک بود. سانسور همیشه وجود دارد و ما با آن روبرو هستیم. اما اقدام توییتر واقعا عجیب بود و هنوز پذیرش آن برای ما دشوار است.

اما من به عنوان خبرنگار مستقل، در توییتر این نامه را بازنشر دادم. همچنین در مصاحبه‌های مختلفی نظراتم را درباره آن بیان کردم. حتی در رسانه‌های ایتالیایی هم مطالبی را منتشر کردم. اما یک نکته را مورد توجه قرار دهید. رهبر معظم، بسیار مستقیم و بی پرده آمریکا و اسرائیل را خطاب قرار دادند. "شاید"، صرفا به عنوان یک احتمال، یکی از دلایل اقدام توییتر در حذف توییت های مربوط به نامه رهبر ایران، همین مورد باشد. اما بطور قاطع نمی توان درباره آن نظر داد.

مشرق
توییتر خانم چاواردینی


**  با توجه به تلاش‌ها برای سانسور این نامه، پیشنهاد شما برای افراد مسؤول و فعالان در داخل کشور چیست؟ این نامه را چطور به دست مخاطبان آن برسانیم؟ 

«به نظرم بهترین راه پخش نامه در شبکه‌های اجتماعی است تا نامه دست به دست بچرخد و کابران درباره آن نظر بدهند و بدین ترتیب پیام آن به گوش مردم خواهد رسید.»

این خبرنگار ایتالیایی شبکه‌های اجتماعی را در حالی پیشنهاد داده است که همین چند روز قبل شاهد اقدام توییتر بودیم. اما به نظر ایشان، بازهم میزان سانسور در این فضا کم‌تر فضای رسانه‌های تحت تأثیر سیاست‌های جهانی است. این سانسور تنها منحصر به رسانه‌های آمریکایی یا انگلیسی نیست. حتی در ایتالیا هم چنین فضایی بر رسانه‌ها حاکم است:

 

«بگذارید یک اعتراف هم بکنم... من این نامه و تحلیل‌هایی را برای چند روزنامه ایتالیایی هم فرستادم تا آن را به چاپ برسانند، اما آنان اخبار مربوط به نامه رهبر ایران را پوشش ندادند.»

 

به نظرم بهترین راه پخش نامه در شبکه‌های اجتماعی است تا نامه دست به دست بچرخد و کابران درباره آن نظر بدهند و بدین ترتیب پیام آن به گوش مردم خواهد رسید. من نامه رهبر ایران و تحلیل‌هایی را برای چند روزنامه ایتالیایی فرستادم تا آن را به چاپ برسانند، اما آنان اخبار مربوط به نامه رهبر ایران را پوشش ندادند.

 

**  فکر می‌کنید دلیل این اقدام آنان چیست؟ چه نیرویی آن‌ها را از اطلاع‌رسانی که وظیفه ذاتی رسانه است بازمی‌دارد؟ 

فکر میکنم دلیل آن‌ها همان نکته‌ای باشد که پیش‌تر گفتم؛ اشارات صریح رهبری خطاب به آمریکا و اسرائیل. برخی روزنامه‌ها خطوط قرمز سیاسی دارند و این خطوط قرمز را رد نمی‌کنند. همچنین منافع سیاسی و اقتصادی بسیاری هم در میان است.

گفتگو با خانم چاواردینی به اینجا که می‌رسد پاسخ‌ها به سؤالات هم محتاطانه‌تر می‌شود. ظاهرا اقامت طولانی‌ مدت در ایران، فعالیت‌ها و گزارش‌های مثبت از کشور و فعالیت خبری درباره دو نامه رهبر انقلاب، بدون هزینه و دردسر هم نبوده است:

چاواردینی: «پاسخ صریح دادن به این سؤال برایم مشکل است. نمیدانم چه بگویم.»

**  اصراری ندارم موضع رسمی بگیرید و به دردسر بیفتید. 

ببینید؛ بعضی رسانه‌ها طرفدار ایران هستند، بعضی طرفدار اسرائیل. البته این رویه غلطی است. چرا که اخبار باید بدون توجه به جهت‌گیری‌های سیاسی منتشر شود. در غیراینصورت وظیفه اطلاع‌رسانی به درستی انجام نشده است. به عنوان مثال، من شخصا تلاش می کنم اطلاعات دقیق و صحیح درباره ایران ارائه بدهم.

 

البته این برای من بدون هزینه هم نبوده است. حتی بسیاری دشمن من شده‌اند.

-  مثلا چه هزینه‌هایی؟ 

اینکه بطور مثال مطالب من را منتشر نمی‌کنند. وقتی مطالب مربوط به ایران و اسلام مثبت است، آنها خوششان نمی‌آید.

وقتی نامه رهبر ایران را خواندم احساس کردم پدری با فرزندانش سخن می‌گوید/ روزنامه‌های ایتالیایی نامه را منتشر نکردند/ شبکه‌های اجتماعی بهترین راه بازنشر نامه است


شاید این یکی از همان روایت‌هایی است که به گفته خانم چاواردینی چندان به مذاق رسانه‌های غربی خوش نمی‌آید؛ تحلیلی که از ایشان و پس از انتشار نامه اول منتشر شد:

«هر کس که بین اسلام و گروه‌های تروریستی رابطه برقرار می‌کند، یقیناً اسلام را نمی‌شناسد. رهبر معظم فاصله خود را از اقدامات تروریستی حفظ کرده است. غیرقابل باور است که فردی معتقد به یک دین این اقدامات را انجام دهد. چگونه یک دین صلح به افراد می‌گوید که دیگران را به قتل برسانند؟ اسلام هیچ ارتباطی با این ستمگری ندارد. آنچه مردم نمی‌دانند این است که اولین قربانی این ستمگری خود اسلام است. آنها به نام اسلام عمل می‌کنند اما دلایل آنها مذهبی نبوده و فقط سیاسی است. این حملات و گروه‌های تروریستی چهره صلح‌طلب اسلام را خدشه‌دار نمی‌کند. ما باید از خودمان بپرسیم: چه‌کسی از دشمن نشان  دادن اسلام سود می‌برد یا قدرت انجام چنین کاری را دارد؟

ما می‌دانیم که اسلام در حال گسترش در اروپاست. تعداد کسانی که در ایتالیا به اسلام می‌گروند نیز در حال افزایش است. اسلام دومین دین در ایتالیا است. فکر می‌کنم گام بعدی را دولت‌های غربی باید برداشته و ابزار سودمند برای فهم بهتر اسلام را فراهم سازند. در ایتالیا ما مدارسی داریم که در آنها محققینی از ملیت‌های مختلف حضور دارند و امیدوارم که در آینده درس‌هایی درباره "مطالعات ادیان" به‌جای مطالعه یک دین ارائه کنیم.»

 


نظر
مادر زندانی ایرانی در آمریکا:
معلوم نیست تا آن زمان زنده باشم. پیش خودم حساب کرده‌ام، می‌بینم صبح تا شب به فکر هومن هستم. حالم آن‌قدر بد است که فکر نمی‌کنم تا آن وقت زنده بمانم. هر لحظه فکر می‌کنم الآن است که سکته کنم. از بس می‌ترسم، روزی سه بار فشار خونم را می‌گیرم. همه‌اش می‌گویم بگذار اول هومن را ببینم، بعد بمیرم.

گروه بین‌الملل مشرق- ده‌ها ایرانی در زندان‌های آمریکا هستند که شواهد موجود و ادعای افرادی که تا کنون از این زندان‌ها آزاد شده‌اند، حاکی از این است که بسیاری از آن‌ها به جرم «ایرانی بودن» در آمریکا دستگیر و مجازات شده‌اند. شرایط بد زندان‌ها در آمریکا به اندازه‌ای است که عدم اجازه مقامات آمریکایی برای بازدید نمایندگان سازمان ملل از زندان‌های این کشور، حتی در رسانه‌های خود آمریکا هم جنجال‌آفرین شده است.

«هومن هوشیار» یکی از همین زندانیانی است که حدود 25 سال پیش با هدف ادامه تحصیل و ساختن آینده‌ای بهتر برای خودش راهی آمریکا شد. وی پس از پایان مدت ویزای تحصیلی‌اش تصمیم گرفت با دختری آمریکایی ازدواج کند، اما هر دو توافق کردند که این ازدواج، صرفاً جنبه صوری دارد و برای اعطای اقامت به هومن انجام می‌شود. با این وجود، اتفاقاتی که در ادامه این گزارش به آن‌ها اشاره خواهد شد، منجر به دادگاهی شدن هومن می‌شود و قاضی دادگاه که کاملاً تحت تأثیر ایرانی بودن هومن است، حکم ناعادلانه 60 سال حبس را برای او صادر می‌کند. نتیجه این می‌شود که جوانی که با تشخیص خانواده‌اش به آمریکا رفته بود، اکنون 50 سال سن دارد و هنوز نیمی از محکومیت خود را هم سپری نکرده است.

خبرنگار بین‌الملل مشرق در خصوص ماجرای سفر هومن هوشیار به آمریکا، اتهام وارده شده به وی، روند دادگاه و تلاش‌های خانواده این زندانی ایرانی برای آزادی وی، با «مهری احمد منفرد» مادر او گفتگو کرده است. متن مصاحبه مشرق با خانم احمد منفرد به شرح زیر است.

مشرق پیش‌تر با برادر هومن هوشیار (از این‌جا بخوانید) و خود او در زندان (از این‌جا بخوانید) نیز مصاحبه کرده و هم‌چنین گزارشی درباره زندانیان ایرانی در آمریکا (از این‌جا بخوانید) منتشر نموده است.

سؤال:: لطفاً درباره پسرتان و دلیل مسافرتش به آمریکا توضیح بدهید؟

«هومن» متولد سال 1345 است. تحصیلات خود را تا دیپلم در کرمانشاه گذراند. بعد از آن به تهران آمد. دو سال همراه مادربزرگش در تهران زندگی کرد. بعد به دلیل جنگ تحمیلی و شرایط کشور، تصمیم گرفتیم که او را برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بفرستیم. اول به آلمان و از آن‌جا به آمریکا رفت. چند ماهی را همراه بردارم در کالیفرنیا گذراند. بعد از آن پیش عمویش در میشیگان رفت. در آن‌جا در رشته الکترونیک مشغول به تحصیل شد. یکی دو سال در آن‌جا درس خواند.

مصاحبه مادر هوشیار
مادر «هومن هوشیار» عکسی از جوان خود را در دست گرفته است

 

هومن بعدها در دانشگاه با دختری به نام « آلماری» آشنا می‌شود که از همسر قبلی خود یک فرزند دارد. نهایتاً این دو با هم ازدواج می‌کنند. البته این کار برای گرفتن گرین‌کارت بوده است. هومن به آلماری هم گفته بود که نباید بچه‌دار بشویم، چون من هزینه کافی را برای داشتن فرزند ندارم. ولی متأسفانه بعد از گذشت یک سال، آلماری به هومن خبر می‌دهد که از او حامله است.

از همین جا اختلاف آن‌ها به وجود می‌آید و بالأخره کارشان به طلاق می‌کشد. چند ماه بعد از طلاق، از هومن شکایت می‌شود و آلماری مدعی می‌شود که هومن، پسر قبلی او را زده است و به نقاط حساس بدن او، ضربه وارد کرده است. در حالی که آن پسر، اصلاً با مادر و پدر آلماری زنگی می‌کرد، نه با خود او. به هر حال، هومن را دستگیر می‌کنند. پسر من هم که تا حالا نه پایش به دادگاه باز شده بود و نه از دعواهای دادگاهی خبر داشت، نتوانست از خودش دفاع کند. او را به زندان انداختند و تا همین الآن هم در آمریکا گرفتار است. جوانی که به آمریکا فرستاده بودم تا پیش‌رفت کند، الآن در زندان آمریکا پیر شده است.

 

سؤال:: زمانی که مطلع شدید این اتفاقات افتاده و حکم صادر شده است، چه کاری انجام دادید؟

فقط تلفنی به ما می‌گفتند که جریان به چه شکلی پیش می‌رود. اما به خاطر وضعیت جنگ، به ما ویزا نمی‌دادند که خودمان به آمریکا برویم. یک سال بعد، وقتی حکم برایش صادر کردند، تازه آن‌وقت بود که هر طور بود به دبی رفتیم و از آن‌جا توانستیم به آمریکا برویم. در اولین ملاقات، خیلی گریه می‌کرد و می‌گفت: «من کاری نکرده‌ام. بی‌گناه هستم.»  ولی کار از کار گذشته بود. دیگر کاری از دستمان برنمی‌آمد.

 

در آخر به برادرم متوسل شدم. برادرم پیگیری و نامه‌نگاری‌های زیادی کرد، اما جوابی نگرفتیم. در این بیست و چند سالی که هومن زندانی شده است، ما هم شاید به اندازه خود او زجر کشیده‌ایم. تلاش‌های خیلی زیادی برای آزادی او کردیم. دولت ایران هم خیلی به ما کمک کرد. وزارت خارجه تا آن‌جایی که از دستشان برمی‌آمد، تلاش خود را کردند. دفتر نمایندگی ایران در آمریکا هم بسیار به من کمک کردند. تمام تلاششان را می‌کردند تا من بتوانم با فرزندم ارتباط برقرار کنم، چه از طریق تلفنی و چه از راه‌های دیگر.

 

سؤال:: از ایران هم مرتب با او در تماس بودید؟ 

نه. از ایران به هیچ عنوان نمی‌توانستم با او در ارتباط باشم. نه می‌توانستم تلفن بزنم، نه نامه‌نگاری کنم. به خاطر این‌که زبان انگلیسی را بلد نبودم. نامه می‌فرستادم، اما نامه‌ها را چون به فارسی بودند، به دست او نمی‌رساندند. مگر چه‌قدر می‌توانستم به برادرم بگویم نامه از طرف من برای هومن بنویسد؟ فایده‌ای هم نداشت. نه صدای او را می‌شنیدم و نه او را می‌دیدم. 12 سال صدای او را نشنیدم و او را ندیدم.

سؤال:: بالأخره کسی که حتی آدم هم کشته باشد، اجازه دارد در زندان، ملاقاتی داشته باشد یا با کسی تماس بگیرد. 

هومن نه قتل کرده بود، نه مواد جابه‌جا کرده بود. نمی‌دانم چه کاری انجام داده بود که این‌قدر او را تحت فشار قرار داده بودند و زجرش می‌دادند. خودش هم نمی‌دانست چه جرمی مرتکب شده است. بالأخره خودش یک راهی پیدا کرد. گفت اگر به فلان شرکت یک مقدار پول بفرستید، من ترتیبی داده‌ام که بتوانم در ماه، یک بار با شما تلفنی صحبت کنم. همین کار را هم کردیم. از آن‌جا به بعد، خیلی بهتر شد. از نظر روحی و روانی، برای من خیلی خوب بود. چون می‌توانستیم با هم حرف بزنیم، احوال هم‌دیگر را جویا می‌شدیم.

جوانی که برای پیش‌رفت به آمریکا فرستاده بودم، در زندان پیر شده است/ 12 سال از پسرم بی‌خبر بودم/ همسرم تا زمان فوتش، از هومن خبری نداشت/ حرفش همیشه این است «به خدا ایمان داشته باش»/ مأمورین زندان آب دهان در سوپ او می‌انداختند/
مشرق پیش‌تر با «هوتن» برادر هومن هوشیار نیز گفتگو کرده است

 

سؤال:: 12 سال طول کشید تا بتوانید تلفنی با هم صحبت کنید؟ 

بله. شاید هم بیش‌تر. درست یادم نمی‌آید. اما به محض این‌که صدایش را شنیدم، نتوانستم صحبت کنم. تلفن را دادم به کسی دیگر. صدایش را که می‌شنیدم، حالم خیلی بد می‌شد.

سؤال:: هنوز هم با هم تماس دارید؟ 

بله، هنوز هم تماس می‌گیرد. هفته‌ای یک بار به من و یک بار هم به برادرش زنگ می‌زند.

 

سؤال:: خیلی از ایرانی‌ها در آمریکا زندانی هستند و شرایط مشابهی را دارند. همه این‌ها خانواده دارند، خیلی‌هایشان زن و بچه دارند. به نظر شما چرا برای آزادی این همه ایرانی در آمریکا، کاری انجام نمی‌شود؟ 

من درباره بقیه نمی‌دانم، اما خودمان را می‌دانم. ما خانواده‌ای نیستیم که مستحق چنین چیزی باشیم. من 50 سال است که کار می‌کنم. در تمام بمباران‌های جنگ، من زیر چادر زندگی کرده‌ام. پدر هومن سرهنگ ارتش بود. دایی‌های او همه تحصیل‌کرده هستند.

 

آرزوی دیدن پسر هومن را دارم. همان موقع، خیلی تلفن زدیم. خیلی نامه نوشتیم. برادرم و خواهرم برایش نامه می‌نوشتند. اما از هیچ راهی، جوابی نگرفتیم. یعنی خانواده آلماری حتی اجازه نمی‌دهند که نوه خودمان را ببینیم. سال اول که هومن را دستگیر کرده بودند، من با عموی هومن رفتم تا با همسر او صحبت کنم. به خانه‌شان که رسیدیم، زنگ زدند پلیس آمد. گفتند این‌جا چه کار دارید؟ عموی هومن گفت این خانم مادر بزرگ آن بچه است، می‌خواهد نوه را ببیند. پلیس گفت به هیچ وجه اجازه ندارید به این خانه نزدیک بشوید.

 

سؤال:: آیا عکس نوه‌تان را تا کنون دیده‌اید؟ 

عکس نوزادی‌اش را هومن برایم فرستاده بود. چند بار تلاش کردم که با خود او که الآن دیگر برای خودش جوانی شده است، تماس بگیرم. می‌خواستم مقداری از ارثی را از شوهرم به هومن رسیده، به او بدهم. اما متأسفانه نشد.

 

سؤال:: خبر فوت پدر هومن را چگونه به او دادید؟

همسر من سال 86 فوت کرد. زمانی بود که هنوز با هومن هیچ‌گونه ارتباطی نداشتیم. نامه هم برایش نفرستادم. چون می‌دانستم بچه‌هایم به پدرشان علاقه زیادی دارند. با خودم گفتم بالأخره این‌جا کسی هست که آدم سرش را روی شانه‌اش بگذارد و گریه کند، اما هومن کسی را ندارد. گفتم شاید محکومیت او زودتر تمام شود و به ایران بیاید. آن موقع خودم به او می‌گویم. اما دفتر نمایندگی ایران که با هومن ارتباط داشتند، ظاهراً در یک نامه‌ای که به او می‌دهند، تسلیت هم به او می‌گویند. هومن هم همان موقع می‌فهمد.

جوانی که برای پیش‌رفت به آمریکا فرستاده بودم، در زندان پیر شده است/ 12 سال از پسرم بی‌خبر بودم/ همسرم تا زمان فوتش، از هومن خبری نداشت/ حرفش همیشه این است «به خدا ایمان داشته باش»/ مأمورین زندان آب دهان در سوپ او می‌انداختند/
هومن هوشیار اکنون 50 سال دارد، اما هنوز حتی
نیمی از محکومیت خود را هم سپری نکرده است

سؤال:: الآن که تلفنی صحبت می‌کنید، شرایط روحی هومن چگونه است؟

حرفی که همیشه به من می‌زند این است. می‌گوید: «به خدا ایمان داشته باش.» خودش خیلی معتقد است. می‌گوید: «خدا می‌داند که من بی‌گناه هستم. تو هم فقط با خدا باش. با او حرف بزن. نماز بخوان.» خودش را با اعتقاداتش حفظ کرده است. هرچه من می‌گویم، می‌گوید توکل داشته باش به خدا. او همه چیز را می‌داند.

 

سؤال:: ظاهراً هومن در زندان برای دیگران سخنرانی هم می‌کند و نماز جمعه برپا می‌کند.

بله. افرادی را دور خود جمع می‌کند و برای آن‌ها در مورد دین و قرآن صحبت می‌کند. البته اگر به او اجازه این کارها را بدهند. بعضی وقت‌ها اذیتش می‌کنند. برنامه‌هایش را به هم می‌ریزند. قرآن را پاره می‌کنند. ولی او باز هم این کارها را ادامه می‌دهد.

 

سؤال:: تا حالا به این فکر کرده‌اید که بعد از این همه سال، وقتی هومن آزاد شود، به او چه چیزی می‌خواهید بگویید؟

معلوم نیست تا آن زمان زنده باشم. پیش خودم حساب کرده‌ام، می‌بینم صبح تا شب به فکر هومن هستم. حالم آن‌قدر بد است که فکر نمی‌کنم تا آن موقت زنده بمانم. هر لحظه فکر می‌کنم الآن است که سکته کنم. از بس می‌ترسم، روزی سه بار فشار خونم را می‌گیرم. همه‌اش می‌گویم بگذار اول هومن را ببینم، بعد بمیرم.

 

سؤال:: فکر می‌کنید چه‌قدر دیگر طول بکشد تا هومن را آزاد کنند؟

من که فکر می‌کنم، همین امروز پسرم آزاد می‌شود. همیشه فکر می‌کنم، حتماً امروز دیگر هومنم را آزاد می‌کنند. هیچ چیز، از بچه عزیزتر نیست. مخصوصاً حالا که پدرش را هم از دست داده‌ام. خیلی برایم سخت‌تر شده است. از همه ایرانی‌ها به خاطر این‌که هم‌وطن هومن هستند خواهش می‌کنم اگر از دستشان برمی‌آید، به هومن کمک کنند.

 

سؤال:: شرایطش در زندان چگونه است؟

خودش می‌گوید: چشمانم دیگر جایی را نمی‌بیند. دندان‌هایم همه خراب شده‌اند. تحرکی هم ندارم. ورزش نمی‌توانم بکنم. می‌ترسم اگر بیرون بروم، با کسی درگیر بشوم. همیشه پشت سرم را هم نگاه می‌کنم، چون این‌جا از چوب، چاقو می‌سازند و ممکن است به من حمله کنند.

 

سؤال:: غذا و خوراکش چگونه است؟

غذای آن‌جا را اصلاً نمی‌تواند بخورد.‌ غذاهایشان بسیار بد است. هومن می‌گوید یک بار مأموران زندان، آب دهان داخل سوپ انداخته بودند و به همه می‌گفتند باید از این سوپ بخورید. ظاهراً در آن‌جا مغازه‌هایی هست که می‌توانند از آن‌ها خرید کنند. کیکی چیزی می‌خرد.

 

سؤال:: خودتان فکر می‌کنید برای آزادی پسرتان چه کاری می‌توان کرد؟

توکل به خدا. امیدوارم توافق هسته‌ای که میان دو کشور شده، برای هومن هم فایده داشته باشد. همه به من این امید را داده‌اند. با هر وکیلی صحبت کردیم، با مقامات و نمایندگان، همه همین را می‌گویند.

 

سؤال:: ظاهراً شما نامه‌ای هم به همسر باراک اوباما نوشته‌اید.

بله در آن نامه نوشتم: من یک مادر 76 ساله ایرانی هستم که 25 سال پیش، پسرم را برای تحصیل در دانشگاه به کشور شما فرستادم. اما پسرم از این 25 سال، 22 سالش را در زندان ایالت میشیگان گذرانده است.

بانوی اول، اکنون بیش از 20 سال است که پسرم در زندان آمریکاست. از شما می‌پرسم: از دست زن مسنی مانند من که 10 هزار کیلومتر از زندان پسرش فاصله دارد و به زبان انگلیسی و قوانین کشور شما تسلطی ندارد، چه برمی‌آید؟ من از هیچ کاری که به آزادی فرزندم کمک کند، کوتاهی نکرده و نمی‌کنم، اما همه درها به رویم بسته شده است.

ضمناً باید به اطلاع شما برسانم که من و همسرم سال 2005 به مدت یک سال در آمریکا بودیم و در این مدت، هر راهی را که امکان داشت از طریق آن بتوانیم پسرم را آزاد کنیم، امتحان کردیم، اما همه این کارها بی‌نتیجه ماند.


نظر


«بسته دوم خروج از رکود در تخصیص هدفمند پول به تولید در خور تقدیر است اما به دلیل عدم توجه به وضعیت بد نظام بانکی و عدم تمکین بانک‌ها از سیاست‌های اقتصادی دولت، در عمل و در مدت کوتاهی به ضد خود تبدیل شده و با ایجاد تورم تمامی تلاش‌های انجام شده برای مهار تورم را از بین خواهد برد.»


به گزارش سایت فردا اوایل مهر ماه بود که 4 وزیر (وزیر اقتصاد، دفاع، صنعت، معدن و تجارت و کار و رفاه اجتماعی) در نامه‌ای مشترک به رئیس جمهور نسبت به ادامه رکود در اقتصاد ایران هشدار دادند. این نامه بهانه‌ای برای شکل‌گیری و اجرای بسته سیاستی جدیدی برای خروج اقتصاد از رکود شد.

بعد از دو هفته مباحث رسانه‌ای درباره این نامه و در 27 مهر ماه ستاد هماهنگی امور اقتصادی دولت بسته جدید خروج از رکود را منتشر کرد.
از زمان طرح این بسته زمزمه‌هایی درباره تورم‌زا بودن این بسته مطرح شد. منتقدان نگران میزان نقدینگی تولید شده به واسطه اجرای این بسته بودند. اما دولتمردان از همان ابتدا تأکید داشتند که این بسته موجب ایجاد تورم نخواهد شد. اولین نفر نعمت‌زاده بود که گفت: تحریک تقاضا برای خرید خودرو و کالاهای با دوام داخلی با استفاده از تسهیلات بانکی تورم‌زا نخواهد بود.


وزیر اقتصاد دکتر طیب‌نیا نیز تأکید دارد که «علیرغم فشار شدید مالی و تنگنای مالی که دولت به دلیل کاهش درآمدهای ارزی در آن قرار داشته و دارد، به دنبال به کار انداختن ماشین چاپ پول بانک مرکزی نبودیم و شخص رئیس‌جمهور نیز بیش از هر کسی در غیر تورمی بودن سیاستهای مورد نظر تأکید و اصرار داشت.»


مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در گزارشی با عنوان «تحلیلی بر سیاستهای اقتصادی کوتاه مدت دولت» که در اواخر آبان ماه منتشر شده، تمامی استدلال‌های صورت گرفته از سوی دولتمردان را رد کرده و بسته خروج از رکود را تورم‌زا می‌داند. در این گزارش تأکید شده که این بسته یک نوع چرخش در سیاست‌های اقتصادی دولت است.

«می‌توان بسته سیاستی اخیر را نوعی چرخش در نگرش دولت در اولویت‌بندی اهداف ارزیابی کرد. به معنای بازگشت به مسیر تجربه شده یعنی سوار شدن بر موج ایجاد شوک‌های تقاضا متکی به درآمدهای برون‌زا باشد که در پایان همان معضلات همیشگی اقتصاد ایران یعنی رشد نوسانی و تورم پایدار را نتیجه داده است.»


در گزارش مرکز پژوهش‌ها تأکید شده که تمامی منابع لازم برای اجرای بسته سیاستی که 16 هزار میلیارد تومان که قرار است از سوی دولت تحریک تقاضا صورت گیرد، همگی از طریق بانک مرکزی انجام خواهد شد و این به معنای افزایش پایه پولی خواهد بود.


همچنین در این گزارش به نقش مخرب نظام بانکی در خلق نقدینگی و هدایت نادرست آن به سمت بازارهای غیرتولیدی اشاره و تأکید شده است.
بازوی مشورتی مجلس شورای اسلامی نتیجه اجرای این بسته را تورم دانسته و می‌گوید: «برخی تحلیل‌ها نشان می‌دهد در خوشبینانه‌ترین حالت بسته پولی جدید دولت، موجب افزایش حدود 235 هزار میلیارد تومانی نقدینگی در کشور و رسیدن آن به مرز 1/235 هزار تریلیارد تومان خواهد شد و افزایش این حجم از نقدینگی می‌تواند آثار تورمی در پی داشته باشد. این در حالی است که تمامی تدابیر دولت تنها برای هدایت 16 هزار میلیارد تومان از این مبلغ به بخش‌های تولیدی در قالب وام‌های کم بهره خلاصه شده است. اما مابقی این وجوه که مبلغ 190 هزار میلیارد تومان است در اختیار سیستم بانکی قرار می‌گیرد.»


به نظر می‌رسد بسته دوم خروج از رکود دولت بیش از آنکه بسته‌ای با رویکردی اقتصادی باشد بسته‌ای با رویکرد انتخابات بوده و دولت تلاش دارد تا در ماه‌های آینده و همزمان با انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان، با ایجاد رونقی کاذب، بدنه اجتماعی برای خود ایجاد کند.



نظر


فروش قسطی مسکن راهی برای خانه‌دار شدن اقشار پایین جامعه است یا شیوه‌ای در خدمت اقشار بهره‌مند؟
روزنامه اعتماد در گزارش تیتر اول خود نوشت: آنچه وزیر راه و شهرسازی  در موردش سخن گفت، مردم را به خانه‌دار شدن‌شان امیدوار می‌کند. وی از بررسی طرحی برای فروش قسطی واحدهای  مسکونی ساخته شده توسط انبوه‌سازان خبر داد؛  به طرحی که قرار است با همکاری بانک مسکن اجرایی شود و امکان خانه‌دار شدن قسطی را فراهم کند.

بازار مسکن طی دو سال گذشته زیر سایه رکود نفس کشیده است به گونه‌ای که انبوه‌سازان مسکنی در برهه‌های مختلف از عدم فروش واحدهای تکمیل شده خود صحبت کردند و حتی برخی کاهش قیمت مسکن در یک سال واندی گذشته را موجب زیان‌های وارده به بخش انبوه‌سازی عنوان کردند؛  موضوعی که ظاهرا مورد توجه عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی  قرار گرفته و موجب شده تا یکی از طرح‌های خانه‌دار کردن مردم را استفاده از طرح  مشترک بانک مسکن وانبوه‌سازان اعلام کند. در قالب این طرح بانک مسکن پرداخت اقساط توسط خریداران به فروشنده را تضمین می‌کند.


به نوشته اعتماد در عین حال که وزیر از طرح جدید برای بازار مسکن صحبت کرده است اما سید محمد پژمان، مدیرعامل سازمان ملی زمین و مسکن با بیان اینکه پولی برای اجرای طرح مسکن اجتماعی نداریم، گفته است: «برای رکن اصلی این قضیه یعنی تامین مالی چه در بخش سهم دولت و چه بخشی که مربوط به تسهیلات بانکی است، اقدامی صورت نگرفته است.

هنوز بخش قبلی مسکن اجتماعی یعنی تامین مالی حل نشده است.
در همین حال خبرگزاری اصلاح‌طلب ایلنا گزارش داد: در شرایطی که تسهیلات حمایتی نتوانست در بازار مسکن تقاضا را تحریک کند و زمانی که پیش‌بینی می‌شد، تقاضاهای موجود در بازار منجر به خرید شود؛ طبق اعلام اتحادیه املاک استان تهران میزان معاملات خرید و فروش مسکن از ابتدای نیمه دوم سال با افت قابل توجهی مواجه شد.

با توجه به اینکه اقدامات اخیر بانک مرکزی و دولت نشان می‌دهد؛  برای بالا بردن قدرت خرید خانوار، مسکن در اولویت نیست، سیاست وزارت راه و شهرسازی هم افزایش راهکارها و گزینه‌ها برای بالا بردن قدرت خرید مردم است و از این رو پیشنهاد انبوه‌سازان برای فروش اقساطی در دستور کار بانک مرکزی قرار گرفت.


براساس این پیشنهاد؛  قرار است که بخشی از مبلغ خرید خانه برای خریدار قسط‌بندی شود و یک موسسه معتبر هم ضمانت پرداخت اقساط را برعهده بگیرد. حال بانک مرکزی پذیرفته است که تحت شرایطی تا ضمانت پرداخت اقساط تا سقف 100 میلیون تومان را قبول کند.


اما نکته جالب اقساط این تسهیلات 100 میلیون تومانی است.
به گزارش خبرگزاری مهر، عضو هیئت مدیره انبوه‌سازان مسکن گفته است: طرح فروش قسطی مسکن برای مشتریانی است که در طبقه متوسط و بالا قرار دارند و تا مدت 5 تا 7 سال بتواننداقساط وام 100 میلیون تومانی را بازپرداخت کنند.


ایرج رهبر درباره نرخ پیشنهادی سود از جانب انبوه‌سازان افزوده است: این سود 2 درصد بیش از تورم است؛ به اضافه اینکه بانک مسکن 4 درصد بابت تضمین کارمزد دریافت می‌کند.
در همین حال، حامد مظاهریان معاون وزیر راه و شهرسازی امروز دوشنبه گفته است: در طرح فروش قسطی مسکن، انبوه‌ساز بخشی از ثمن معامله را به صورت پیش پرداخت از خریدار می‌گیرد و مابقی را طی اقساط سه تا پنج ساله دریافت می‌کند.


به گزارش مهر، حال اگر وام 100 میلیون تومانی با بازپرداخت 5 ساله و با نرخ سود حدود 20 درصد (نرخ تورم 14 درصدی مورد تایید بانک مرکزی به علاوه 2 درصد سود یعنی «16 درصد سود انبوه‌سازان» +4 درصد کارمزد بانک مسکن) را محاسبه کنیم، مبلغ ماهانه اقساط 3 میلیون و 333 هزار تومان برای مدت 60 ماه می‌شود.


به عبارت دیگر، وام 100 میلیون تومانی با بازپرداخت 60 ماهه و با نرخ سود حدود 20 درصدی برای متقاضیان در مجموع 200 میلیون تومان (100 میلیون تومان اصل وام +100 میلیون تومان سود) تمام می‌شود.
در همین حال، اقساط وام 100 میلیون تومانی با بازپرداخت 3 ساله (36 ماهه) ماهانه 4 میلیون و 444 هزار تومان، با بازپرداخت 4 ساله (48 ماهه) 3 میلیون و 750 هزار تومان، با بازپرداخت 6 ساله (72ماه) 3 میلیون و 55 هزار تومان و با بازپرداخت 7 ساله (84 ماه) 2 میلیون و 857 هزار تومان می‌شود.


معلوم نیست خانواده‌های کم‌درآمد یا حتی متوسط چگونه می‌توانند قسط 3 یا 4 میلیون تومان در ماه را برای 3 یا 4 سال بپردازند و اگر این پرداخت مقدور نباشد، آن وقت تکلیف ضمانت بانکی  خریدار مسکن چیست؟!



نظر


عضو حزب منحله مشارکت می‌گوید اصولگرایان معتدل از تندروها فاصله بگیرند تا اصلاح‌طلبان با آنها ائتلاف کنند!
محمود میرلوحی عضو جریان ورشکسته افراطیون مدعی اصلاحات در روزنامه آرمان نوشت: خواست ما از اصولگرایان این است که با تندروهای جبهه پایداری مرزبندی کنند؛ چرا که ائتلاف با تندروها باعث شکست اصولگرایان می‌شود. طبیعی است که اگر آنها پایداری را بپذیرند، اصلاح‌طلبان از اصولگرایان میانه‌رویی که حاضر نشده‌اند در کنار تندروها قرار گیرند، استقبال و دعوت به همکاری می‌کنند.

به نظر می‌رسد که مراد آقای کرباسچی از اصطلاح «یارگیری»  از اصولگرایان این باشد. به همین خاطر است که ایشان به اصولگرایان توصیه می‌کند  که جریان اصولگرایی اصیل را با پیوند خوردن با تندروهای پایداری تضعیف نکنند.


روزنامه اجاره‌ای آرمان همچنین از قول بهروز نعمتی نماینده مجلس و عضو فراکسیون رهروان ولایت، مدعی پایه‌گذاری جریان سوم شد. نعمتی با اشاره به همکاری اعضای رهروان با برخی اصلاح‌طلبان در مجلس که آنها را معتدل خوانده، می‌نویسد: تعداد هیئت موسس رهروان از لیستی که چند روز پیش به عنوان اعضای موسس اعلام شد، بیشتر خواهد بود و از دوستان خارج از مجلس هم به عنوان عضو استفاده خواهیم کرد.

قطعا ما دیگر در کنار اصولگرایان تندرو و تمامیت‌خواهانی که همه‌چیز را در انحصار خود می‌بینند، قرار نخواهیم گرفت، اما با اصولگرایان معتدل که دل در گرو عمران و آبادانی کشور دارند، مطمئنا همکاری خواهیم کرد.
همچنین غلامعلی جعفرزاده دیگر عضو جمعیت رهروان در مصاحبه با آرمان گفته است: بخشی از اصولگرایان از جامعه عقب می‌مانند.


وی درباره تعریف اصولگرایی می‌گوید: همان هشت‌بندی که مقام معظم رهبری ابلاغ کردند من فکر می‌کنم رهروانی‌ها انصافا تا اینجای کار اصولگرای واقعی بودند. همه کسانی که در چارچوب قانون اساسی زیر چتر رهبری حرکت می‌کنند و مصالح نظام را در نظر می‌گیرند و شناسنامه‌دار هستند از نظر رهروان مشکلی ندارند. آنها مجوز دارند، شناسنامه‌دار هستند و در چارچوب قانون اساسی و اطاعت از رهبری عمل می‌کنند.


معلوم نیست افراطیون ساختارشکن و فتنه‌گری که 2 آشوب بزرگ را در تیرماه 1378 و 8 ماهه پرتلاطم 1388 ترتیب دادند، چگونه می‌توانند مدعی اعتدال و خردورزی شوند و نسبت به طیفی از اصولگرایان اظهار دلسوزی و نگرانی کنند یا نسخه بپیچند.

در این سو نیز معلوم نیست چرا مدعیان اصولگرایی معتدل اصرار دارند همه مرزبندی و تندی و موضع‌گیری خود را صرف جریانی از درون اصولگرایان کنند اما کمترین موضع‌گیری نسبت به ارکان اصلی جریان مدعی اصلاح‌طلبی که دست بر قضا مجاری نفوذ دشمن و ارکان فتنه‌انگیزی و آشوب‌طلبی و ساختارشکنی علیه انقلاب و نظام بوده‌اند نداشته باشند هیچ،  که حتی در زمین و نقشه نشریات زنجیره‌ای مأموریت‌دار بازی کنند. آیا این به مفهوم ملعبه دست افراطیون شدن نیست؟!




نظر



روز چهارشنبه 11 آذرماه - 2 دسامبر  2015 - آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، گزارش نهایی خود درباره مسائل گذشته و حال فعالیت هسته‌ای کشورمان  - PMD  - را منتشر کرد. آژانس در این گزارش، بی‌آن که هیچ سند و نشانه‌ای ارائه کند، نظر بارها اعلام شده و اثبات شده جمهوری اسلامی ایران را نفی کرده و آورده است ایران تا سال 2009 درگیر یک سلسله فعالیت‌های مربوط به ساخت سلاح هسته‌ای بوده است.

این در حالی است  که جمهوری اسلامی ایران طی 12 سال گذشته با قاطعیت هرگونه انحراف در فعالیت هسته‌ای خود از حالت صلح‌آمیز به تولید سلاح - DIVERSION - را رد کرده است و بازرسان آژانس علی‌رغم بازرسی‌های گسترده و همه جانبه کمترین نشانه‌ای از این انحراف ادعایی به دست نیاورده‌اند.

گزارش اخیر آژانس دقایقی بعد از انتشار با استقبال گسترده رسانه‌ها و مقامات آمریکایی و اروپایی و نیز رژیم صهیونیستی روبرو شد که این گزارش را تائیدی بر ادعاهای پیشین خود علیه برنامه هسته‌ای کشورمان دانسته و ایران را به «دروغ‌گویی»! و «فریب‌کاری‌چند‌ساله»! متهم کردند!


درباره گزارش اخیر آژانس که می‌تواند پی‌آمدهای خطرآفرینی در پی داشته باشد، گفتنی‌هایی هست.
1- گفته می‌شود در جریان مذاکرات هسته‌ای  توافق شده بود که گزارش نهایی آژانس «خاکستری» باشد ولی شورای حکام در قطعنامه پایانی خود ادعای «ابعاد نظامی احتمالی» موسوم به PMD  را خاتمه یافته اعلام کند که باید گفت؛


الف: اگر «توافق» یاد شده «کتبی» بوده است، در کجای برجام به آن اشاره شده است؟!  پاسخ آن است که هیچ‌جا!
ب: چنانچه توافق مورد نظر «شفاهی» بوده است، چگونه می‌توان «قول‌شفاهی» حریفی را پذیرفت که بارها نشان داده است به تعهدات «کتبی» خود نیز پایبند نبوده و نیست؟!


ج: گفته شده که قرار بود گزارش آژانس «خاکستری» یعنی شامل نقاط «سفید و سیاه» و «مثبت و منفی» باشد! و حال آن که گزارش یاد شده برخلاف نظر برادر عزیزمان آقای دکتر عراقچی نه فقط «بیشتر به سفید» گرایش ندارد بلکه اولا؛ بیشترین مفاد آن «سیاه» است و ثانیا؛ نقطه سفیدی که دوستان از آن یاد می‌کنند نیز فقط ظاهر سفید دارد و ماهیت آن «کاملا سیاه» است که به آن اشاره خواهیم کرد.


2- در گزارش آژانس آمده است که ایران تا سال 2009 - 1388 - برخی اقدامات از نوع تحقیق و توسعه برای ساخت سلاح‌ اتمی انجام داده است. این بخش از گزارش‌ آژانس، موضوع اصلی چالش هسته‌ای 12 ساله ایران با طرف مقابل را به نفع حریف رقم زده است. چرا که طی 12 سال گذشته، آمریکا و متحدانش - تروئیکای اروپایی و سپس 5+1 - برنامه هسته‌ای ایران را به انحراف از فعالیت صلح‌آمیز به سوی تولید سلاح هسته‌ای متهم می‌کردند و همه بازرسی‌ها  و مذاکرات از جانب حریف برای اثبات این ادعا و از جانب ایران برای نفی این اتهام صورت می‌پذیرفت و در نهایت نیز آژانس با انجام بازرسی‌های فراتر از پروتکل الحاقی هیچ نشانه و سندی که حاکی از غیرصلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای کشورمان باشد، به دست نیاورد.

بنابراین انتظار فنی و حقوقی آن بود که آژانس در گزارش خود، اتهام انحراف در برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران را نفی کند و یا دستکم اعلام کند که هیچ نشانه‌ای از این انحراف دیده نشده است. ولی آژانس بدون آن که کمترین نشانه و یا سندی ارائه کند، اتهام  فاقد ‌سند و بی‌اساس آمریکا و متحدانش را تائید کرده است.


3- دوستانمان می‌گویند «یک نگاه کلی که می‌توان انجام داد این است که جمع‌بندی این گزارش برخلاف همه سخنان و ادعاهایی است که در 12سال گذشته علیه برنامه هسته‌ای ایران وجود داشته است»! و این در حالی است که باید پرسید؛ مگر ادعای 12 ساله آمریکا و متحدانش این نبود که فعالیت هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران غیرصلح‌آمیز و در جهت تولید سلاح هسته‌ای است؟! و آژانس هم در گزارش خود این اتهام را وارد دانسته است! بنابراین، چگونه می‌توان این گزارش را «برخلاف همه سخنان و ادعاهای 12 سال گذشته» تلقی کرد؟!


4- گزارش آژانس درباره تلاش ایران برای دسترسی به سلاح هسته‌ای تا قبل از سال 2009؛  تائید اتهاماتی است که آمریکا و متحدانش طی 12 سال گذشته بدون ارائه کمترین سند و نشانه، علیه برنامه هسته‌ای ایران وارد کرده بودند و اکنون آژانس همه آن اتهامات  ناروا را وارد دانسته و جمهوری اسلامی ایران را به دروغ‌گویی! فریب! پنهان‌کاری! قانون‌شکنی! و... متهم کرده است که باید از مسئولان محترم هسته‌ای کشورمان پرسید؛ آیا «کسب اعتبار بین‌المللی ایران»  که آن همه درباره آن داد سخن می‌دادید، همین است؟!


 نیم‌نگاهی به اظهارنظر مقامات آمریکایی و اروپایی و صهیونیستی و تفسیرها و تحلیل‌های رسانه‌های بیگانه که بلافاصله بعد از انتشار گزارش آژانس، ابراز شده است، بیندازید؛
جان کری وزیر خارجه آمریکا، با افتخار ادعا می‌کند؛ آنچه درباره برنامه هسته‌ای ایران می‌گفتیم، درست از آب درآمد و تاکید می‌کند؛ هیچ‌وقت درباره تلاش ایران برای ساخت بمب‌اتمی کمترین تردیدی نداشتیم!


خبرگزاری رویترز با تیتر درشت، ضمن رد نظرات اعلام شده ایران که هرگز در پی تولید سلاح هسته‌ای نبوده است، می‌نویسد؛ گزارش آژانس نشان می‌دهد که ایران تلاش هماهنگی برای تولید سلاح اتمی داشته است!
روزنامه آمریکایی یو.اس.ای تودی نیز با متهم کردن ایران به دروغگویی، از فعالیت غیرصلح‌آمیز کشورمان تا سال 2009 خبر می‌دهد!
روزنامه صهیونیستی تایمز اسرائیل؛ نظر کارشناسان اسرائیلی را قابل تقدیر می‌داند که از ابتدا بر تلاش ایران برای تولید سلاح هسته‌ای تاکید داشته‌اند! و...


5- در بند اول از مقدمه گزارش آژانس آمده است که «این گزارش براساس تمامی اطلاعات مرتبط با پادمان که در اختیار آژانس قرار گرفته... از جمله اطلاعاتی که از طریق چارچوب همکاری نقشه راه - توافقنامه آژانس با سازمان انرژی اتمی کشورمان - و اطلاعاتی که از برنامه اقدام مشترک - برجام - به‌دست آمده، تهیه شده است.»
مفهوم این بند، آن است - و یا دستکم می‌تواند اینگونه تفسیر شود - که مسئولان جمهوری اسلامی ایران نیز (به زعم آژانس) فعالیت غیرصلح‌آمیز کشورمان تا سال 2009  را پذیرفته‌اند!... حالا بفرمائید کجای این گزارش سفید! و افتخارآمیز است؟!


6- گزارش آژانس درباره PMD یک گزارش نهایی است و آژانس ادامه بررسی در این زمینه را ضروری ندانسته است. شاید برخی از دوستان، این نکته را سفید! و «امتیاز»  تلقی کنند! و حال آن که آژانس از این طریق اتهام ایران به تلاش برای تولید سلاح هسته‌ای را قطعی و غیرقابل بازنگری اعلام کرده  و برای سوءاستفاده‌های بعدی که به آن اشاره خواهد شد، زمینه‌چینی کرده است.


7- این گزارش نشان می‌دهد آمریکا و متحدانش حق داشته‌اند که فعالیت هسته‌ای ایران را مشکوک! و غیرصلح‌آمیز! بدانند و باز هم به همین علت حق با آنها بوده است که- به قول جان کری- ادامه فعالیت هسته‌ای کشورمان را به‌شدت محدود کرده و تحت مراقبت‌های بی‌سابقه قرار دهند! یعنی با پذیرش این گزارش همه رشته‌های خود را که با خون دادن‌ها و خون‌دل‌خوردن‌ها به‌دست آورده‌ایم، پنبه کرده‌ایم! فاعتبروا یا اولی‌الابصار!


8- گزارش آژانس می‌تواند سندی به مراتب خطرآفرین‌تر از برجام باشد. زیرا یک سند بین‌المللی است که بر بی‌اعتباری! و غیرواقعی بودن نظرات و دلایل ارائه شده  ایران درباره غیرصلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای آن دلالت می‌کند! بنابراین آمریکایی‌ها می‌توانند دوره زمانی اجرای برجام را از 15 سال و 25 سال به «ابد» تبدیل کنند، با این بهانه که گزارش آژانس نشان می‌دهد 12 سال درباره برنامه هسته‌ای خود دروغ گفته‌اید! بنابراین از کجا معلوم و چه تضمینی هست که از این پس نیز در پوشش فعالیت صلح‌آمیز هسته‌ای به دنبال تولید سلاح اتمی نباشید؟!


9- گزارش آژانس در صورت پذیرش آن از سوی ایران - که متاسفانه اظهارات مسئولان هسته‌ای کشورمان حکایت از آن دارد - به یک سند بین‌المللی تبدیل می‌شود و از این روی بر فرض که شورای حکام پرونده PMD را بسته اعلام کند، این سند برای محدودسازی ابدی برنامه هسته‌ای کشورمان کافی خواهد بود! و می‌تواند در آینده و از جمله بعد از اجرای کامل تعهداتی که در برجام پذیرفته‌ایم، مورد استناد حریف قرار گرفته و فعالیت هسته‌ای ایران را برای همیشه در حد و اندازه آزمایشگاهی - پایلوت - نگه دارد! که مفهوم دیگر آن «هیچ» است!
بیهوده نیست که مقامات و رسانه‌های حریف با ذوق‌زدگی از انتشار این گزارش خبر داده و برای آژانس و مدیرکل آن، اینهمه کف زده و سوت و هورا می‌کشند!


10- با توجه به فهرست بلند بالایی که از غیرقابل اعتماد بودن، حیله‌گری و قانون‌شکنی آمریکا در جریان چالش 12 ساله هسته‌ای شاهد بوده‌ایم از هم‌اکنون به جرأت می‌توان گفت؛ بر فرض بسته شدن پرونده PMD  از سوی شورای حکام - آنگونه که می‌گویند قول داده است! - گزارش اخیر آژانس، زمینه مناسبی برای باج‌خواهی و زورگویی‌های بعدی آمریکا - و البته این بار با استناد به گزارش آژانس - فراهم خواهد آورد.


11- و بالاخره، دفاع از منافع ملی و چرخه علمی ایران اسلامی ایجاب می‌کند که مسئولان هسته‌ای کشورمان با قدرت و صلابت، گزارش آژانس را غیرقابل قبول دانسته و مخالفت صریح خود را با این گزارش غیرحقوقی و غیرفنی و فاقد کمترین نشانه و سند اعلام دارند و در پی این «حلوای نسیه»! نروند و امتیاز نقد دهند.
و دراین‌باره گفتنی‌های دیگری نیز هست که فعلا می‌گذاریم و می‌گذریم.

 حسین شریعتمداری

 


نظر
گزارش اخیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که از آن می‌توان به استخوان لای زخم پرونده پی.ام.دی یاد کرد با استقبال گسترده مقامات آمریکا و رژیم صهیونیستی مواجه شد.


چهارشنبه هفته گذشته مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گزارش خود درباره پرونده موسوم به پی.ام.دی
 (possible military dimensions/
ابعاد احتمالی نظامی) را منتشر کرد. یوکیا آمانو در این گزارش مانند همیشه از عبارات دوپهلو استفاده کرده و هرچند اعتراف می‌کند نشانه‌ای از انحراف مواد هسته‌ای ایران وجود ندارد اما مدعی شده است ایران تا سال 2009 درگیر فعالیت‌هایی برای ساخت بمب اتمی بوده است!


مهم‌ترین بخش‌های گزارش 15 صفحه‌ای اخیر آژانس عبارت است از؛
* ایران خارج از چرخه سوخت هسته‌ای اعلام شده خود، فرایندی را برای کاهش نمک اورانیوم برای تبدیل به فلز اورانیوم خالص توسعه می‌داده است. اطلاعاتی که در اسناد مطالعاتی وجود دارد، نمک اورانیوم تولید شده را با توسعه کلاهک مرتبط می‌داند.


* ایران توضیحی برای فعالیتهایی که اطلاعات از اقداماتش در دوره سالهای 2000 تا 2003 انجام داده، ارائه نکرده است.
* چاشنی‌های سیم‌پل انفجاری ساخته شده توسط ایران، خصائص مربوط به ماده انفجاری هسته‌ای را دارند.


* فناوری MPI توسعه یافته توسط ایران ویژگی‌های مربوط به یک وسیله انفجاری هسته‌ای به اضافه ویژگی‌های مربوط به شمار کوچکی از کاربردهای جایگزین را دارد.
* هنگامی که مدیرکل و معاون مدیرکل در امر پادمان‌ها از ساختمان اصلی مورد نظر آژانس در سایت پارچین در 20 سپتامبر 2015 بازدید کردند، آنها یک محفظه یا هر گونه تجهیزات مربوطه را در داخل ساختمان مشاهده ننمودند. آنها از جمله نشانه‌های تازه‌ای دال بر  نوسازی داخلی، یک سقف با یک سطح مقطع غیرمعمول و یک سامانه تهویه مطبوع که به نظر می‌رسید ناقص است را مشاهده نمودند.


*بر اساس همه اطلاعات در دسترس آژانس شامل (اطلاعات دریافت شده) از اجرای نقشه راه، آژانس ارزیابی می‌کند که ایران مدل‌سازی رایانه‌ای یک وسیله انفجاری هسته‌ای را قبل از 2004 و بین 2005 و 2009  انجام داده است.
* قبل از پایان سال 2003 میلادی، یک ساختار سازمانی در ایران مناسب برای هماهنگی طیفی از فعالیت‌های مرتبط با توسعه یک وسیله انفجاری هسته‌ای وجود داشته است.


* طیفی از فعالیت‌های مرتبط با توسعه یک وسلیه انفجاری هسته‌ای در ایران قبل از پایان سال 2003 میلادی به عنوان تلاشی هماهنگ شده وجود داشته و برخی فعالیت‌ها بعد از سال 2003 اتفاق افتاده است. آژانس همچنین ارزیابی می‌کند که این فعالیت‌ها فراتر از امکان سنجی و مطالعات علمی و کسب مهارتها و توانمندی‌های مرتبط فنی و مشخص پیشرفت نداشته است. آژانس نشانه‌های معتبری از فعالیت‌های مرتبط با توسعه وسیله انفجاری هسته‌ای در ایران بعد از سال 2009 میلادی در اختیار ندارد. (یعنی ممکن است ایران فعالیت‌هایی هم داشته است که آژانس فعلاً نشانه‌ای از آنها ندارد و ممکن است بعدها به دست آورد!)
*آژانس نشانه‌های معتبری از انحراف مواد هسته‌ای در ارتباط با ابعاد احتمالی نظامی برنامه هسته‌ای ایران نیافته است.


تیم ایرانی: سفید است!
گزارش آمانو درباره پرونده ساختگی پی.ام.‌دی با واکنش مثبت تیم مذاکره‌کننده کشورمان روبرو شد. در همین زمینه سیدعباس عراقچی عضو تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای و معاون ظریف گفت: اینکه آژانس اعلام کند هیچ فعالیت نظامی وجود نداشته و هیچ موادی انحراف نیافته‌اند و تنها مطالعاتی وجود داشته، نکته مهمی است؛ هرچند ما نیز این ادعا را قبول نداریم. به نظر من جمع‌بندی گزارش آژانس علیرغم اینکه گفته شده، سیاه و سفید است بیشتر به سفید گرایش دارد.


همچنین حمید بعیدی نژاد، مدیر کل اداره امور خلع سلاح و مدیرکل سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه کشورمان با بیان اینکه گزارش آمانو نتیجه یکی از پیچیده‌ترین مذاکرات دیپلماتیک بین‌المللی بود، گفت: در جمع بندی خود، آژانس صراحتاً و به طور مطلق در انتهای گزارش چنین می‌گوید: آژانس هیچ نشانه‌ای از انحراف مواد هسته‌ای در ارتباط با پی.ام.دی در برنامه هسته‌ای ایران نیافته است. این بند کلی تکلیف همه را به خوبی روشن کرده و با قوی‌ترین بیان ممکن و بدون هیچگونه شرط و شروطی صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران را تایید کرده است.


البته باید دقت کرد که گزارش آمانو 88 بند دارد و استناد به یکی از این بندها که آن هم جای اما و اگر دارد و تنها به عدم انحراف مواد هسته‌ای اشاره می‌کند، نمی‌تواند مستمسک خوبی برای سفید توصیف کردن گزارش مذکور باشد.


فنر فشرده اتهام
هرچند این گزارش مقدمه بستن پرونده موسوم به پی.ام.‌دی از ابعاد سیاسی را فراهم می‌کند اما به لحاظ حقوقی به مثابه «توقف» و تعلیق رسیدگی به پرونده است و دقیقا همان مستمسکی را فراهم می‌کند که آمریکا و غرب درصدد القای آن بوده‌اند؛ قصد و انگیزه و اقدام ایران برای ساخت‌ هسته‌ای! توضیح اینکه آمریکا و غرب برای بازداشتن ایران از پیشرفت در برنامه هسته‌ای و توسعه غنی‌سازی صنعتی که در توافق برجام تبلور پیدا کرده، نیازمند جعل سند و اعتبار حقوقی بخشیدن به ادعای «قصد ایران برای تولید سلاح اتمی» بوده‌اند و آمانو با پیروی از فضاسازی سرویس‌های جاسوسی آمریکا و انگلیس و اسرائیل و رسانه‌های غربی، مدعی وجود چنان قصدی شده حال آن که هیچ سندی دال بر این مدعا نداشته است.

 در حقیقت آمانو موظف بود عدم انحراف برنامه هسته‌ای ایران در گذشته و دروغ بودن اتهامات زده شده را اعلام کند و به لحاظ حقوقی به پرونده خاتمه دهد اما اکنون به عنوان یک استخوان‌ لای زخم، شورای  حکام آژانس (غرب) ادعا می‌کنند؛ «پرونده را می‌بندیم هر چند که ایران قصد سوء داشته و متهم است».

این یعنی نوعی «مکانیسم ماشه حقوقی» و «فنر فشرده اتهام علیه ایران» که هر لحظه با اراده آمریکا و غرب می‌تواند دوباره فعال شود، در عین حال خاصیت ادعای توافق سیاسی برای بستن پرونده به این است که فعلا می‌تواند در میان برخی مقامات ایرانی خوش‌گمان جهت انجام تعهدات برجام برگشت‌ناپذیر (نظیر خروج 98 درصد ذخایر اورانیوم  غنی شده، برچیدن 14 هزار سانتریفیوژ از 19 هزار سانتریفیوژ، بتون‌ریزی در  قلب راکتور اراک و...) را فراهم کند.


این گزارش می‌تواند سندی بدتر از برجام باشد چرا که یک زیرساخت فنی برای اعتبارزدایی از ادعاهای یک دهه‌ای نظام جمهوری اسلامی مبنی بر نبود هرگونه تلاش برای ساخت سلاح هسته‌ای در هیچ زمانی در گذشته فراهم می‌کند.


نتیجه عملی این گزارش این است که غربی‌ها ادعا خواهند کرد آمریکا کاملا حق داشته در برجام حقوق هسته‌ای ایران را به رسمیت نشناسد و بر اعمال محدودیت شدید بر آن اصرار بورزد.
همچنین این گزارش احتمالا مبنایی خواهد بود که آمریکا با تکیه بر آن حتی 10 یا 15 سال دیگر هم غنی‌سازی صنعتی در ایران را نپذیرد.


کف و سوت آمریکا و رژیم صهیونیستی
مرور ارزیابی مقامات آمریکایی و رسانه‌های غربی نشان از همین واقعیت دارد و همچنان که نیویورک‌تایمز نوشت «گذشته برنامه هسته‌ای ایران همچنان به صورت یک راز باقی می‌ماند. گزارش آژانس  درباره «ابعاد احتمالی نظامی» برنامه هسته‌ای ایران تصریح کرد که مقامات ایران مایل نیستند خیلی بیشتر از دوره قبل از توافق تاریخی هسته‌ای درباره آزمایشات هسته‌ای خود توضیح دهند». همچنین نیویورک تایمز نوشت؛ در گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی آمده است ایران تا سال 2009 در زمینه طراحی سلاح هسته‌ای فعالیت می‌کرده است، یعنی بیشتر از آن زمانی که نهادهای جاسوسی آمریکا و دیگر کشورهای غربی اعلام کرده بودند.


همزمان ارنست مونیز وزیر انرژی آمریکا در مصاحبه با سی‌ان‌ان تصریح کرد: «گزارش آژانس قبل از همه، چیزی را که ما همواره گفتیم و آژانس بین‌المللی اتمی پیشتر گفته بود، تقویت بخشید و آن این است که ایران تا سال 2003 برنامه سازمان یافته برای دنبال کردن فناوری تسلیحاتی هسته‌ای داشت و برخی از فعالیت‌های پراکنده را تا سال 2009 حفظ کرد».


مارک تونر سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز گفت: گزارش آژانس با ارزیابی اطلاعاتی ما  مبنی بر اینکه برنامه تسلیحاتی اتمی ]!؟‌[  ایران تا سال 2003 ادامه داشته، همخوانی دارد.
جان کری وزیر امور خارجه آمریکا نیز در این زمینه گفت: هیچ‌ وقت شک نداشتیم که ایران روی ساخت سلاح هسته‌ای کار کرده است و توافق وین برای ممانعت از روی دادن مسائل گذشته در آینده است!
دفتر نخست وزیر بنیامین نتانیاهو نیز در بیانیه‌ای نوشت: «تحقیقات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ورای هرگونه تردیدی ثابت می‌کند، که همان طور که اسرائیل قبلا گفته، ایران یک پروژه مخفیانه برای توسعه سلاح اتمی بعد از 2003 را اجرا می‌کرد.»


همچنین دیویت آلبرایت و همکارانش  در اندیشکده علوم و امنیت بین‌الملل ضمن یادداشتی مدعی شدند: «علی‌رغم پنهان‌کاری و مانع‌تراشی‌های ایران، آژانس تأیید کرد که ایران تا پایان سال 2003 برنامه‌ای هماهنگ شده برای ساخت سلاح هسته‌ای داشته و بعد از 2003 برخی فعالیت‌های ساخت سلاح هسته‌ای انجام داده است. ... ایران مانند متهم تحقیقات کیفری است که صداقت به خرج نمی‌دهد و همکاری لازم را ندارد»!


شبکه تلویزیونی فرانس 24 گفت: آژانس تلاش ایران برای دستیابی به بمب اتمی را تأیید کرد. ایران  واقعا به دنبال بمب اتمی بوده است(!) روزنامه گاردین هم مدعی شد، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اعلام کرده است ایران تا قبل از 2009 سرگرم طراحی تسلیحات هسته‌ای بوده است.


مرور این واکنش‌ها روشن می‌کند آمریکا و غرب به دنبال دستاویزی برای اعتبار بخشیدن به برجام و محدودیت‌های ظالمانه و غیرقانونی اعمال شده علیه برنامه هسته‌ای ایران بوده‌اند که اکنون با گزارش آمانو به دست آورده‌اند منتها آن را در آب نمک  آژانس می‌خوابانند تا ابتدا امتیازهای لازم و اغلب برگشت‌ناپذیر را از ایران اخذ کنند و آنگاه همین اهرم فشار را برای کارهایی نظیر تخلف از تعهد برداشتن تحریم‌ها فعال کنند.