سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرباز ولایت

نظر

 

«با رئیس‌جمهور ایران صحبت کردم و هشدار دادم که شما در برخی اشتباهات [در خصوص اتهامات روسیه به ترکیه] شرکت دارید. بعد از این بود که چنین افترائاتی از ادبیات مسئولان ایران و برخی منابع خبری [در ایران] حذف شد... این سوریه  و شرکت‌های بین‌المللی هستند که از داعش نفت می‌خرند.»

اینها، بخشی از اظهارات روز پنج‌شنبه (12 آذرماه) رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه است که ساعتی پس از سخنرانی ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه بر زبان رانده شده است. پوتین ساعاتی قبل از این اظهارات گفته بود: «مسئولیت کامل سرنگونی جنگنده روس برعهده ترکیه است و این کشور  پشیمان خواهد شد... سرنگونی جنگنده روس توسط ترکیه را فراموش نخواهیم کرد.
واکنش روسیه به ترکیه محدود به مجازات تجاری نخواهد بود. خدا ترکیه را مجازات خواهد کرد.» پوتین چند روز بعد نیز در ادبیاتی تهاجمی‌تر گفت: «پاسخ روسیه در حد تحریم گوجه فرنگی و ... نخواهد ماند.» در نهایت برخی رسانه‌های غربی نیز نوشتند که روسیه در حال آماده کردن خود برای «هر نوع جنگی»  با ترکیه است!

اظهارات سخیف اردوغان علیه ایران که فورا از سوی مقامات کشورمان مُهر «کذب» بر آنها زده شد، بیش از آنکه از سر اقتدار و موضع بالاتر باشد، از سر ضعف و ترس ایراد شده و نشان می‌دهد بر خلاف تصور پوتین، نیازی به گذشت زمان نیست و ترکیه، از هم‌اکنون پشیمان شده است. در این باره گفتنی‌هایی هست.

1- سرنگونی سوخوی روسیه در آسمان سوریه، شاید بزرگ‌ترین و پرهزینه‌ترین اشتباه اردوغان در طول عمر سیا‌سی‌اش باشد. طبق اعلام حزب جمهوری‌خواه خلق ترکیه، تا این لحظه این کشور، فقط از ناحیه چند تحریم اقتصادی که روسیه به تلافی این حمله وضع کرده، چیزی بالغ بر 20 میلیارد دلار زیان کرده است.
این یعنی 3 درصد تولید ناخالص ملی ترکیه. این که ترکیه با تکیه بر کدام منطق تصمیم گرفت جنگنده روسیه را در آسمان سوریه هدف قرار دهد، سوالی است که پاسخ آن هر چه باشد، چیزی از بی‌تدبیری برخی دولتمردان این کشور نخواهد کاست. دولتمردانی که برخی رسانه‌های زنجیره‌ای در داخل کشورمان از آنها به عنوان «استراتژیست‌های آنچنانی» و ... نام می‌بردند! تا با این توهمات، اقتصاد لیبرالیستی و سیاست شکست‌خورده «تنش صفر» این کشور را به عنوان الگویی برای کشور اسلامیمان ایران معرفی نمایند.
امروز اما ترکیه، هم در حوزه اقتصادی و هم در حوزه خارجی، دچار بحران شده است. بحرانی که یکی از اثرات مخرب آن در ادبیات سخیف اردوغان علیه رئیس جمهور محترم کشورمان نمود پیدا کرد.

2- یکی از مهم‌ترین تحلیل‌ها درباره چرایی سرنگونی این جنگنده از سوی ترکیه این است که، یک «عامل سوم» این کشور را برای شلیک ترغیب کرده است. این عامل سوم در نزد ترک‌ها باید آنقدر اقتدار و اعتبار داشته باشد که این کشور به خاطر آن مرتکب چنین ریسکی شود. ایالات متحده آمریکا می‌تواند این عامل باشد.
این کشور بنا به صدها دلیل ضعیف‌تر از قبل شده و همچون گذشته قادر به ماجراجویی مستقیم نیست. آمریکا چند سالی است سیاست‌های استعماری خود را با «واسطه» و از راه دور دنبال می‌کند. این کشور همان گونه که با درگیر کردن عربستان در جنگ یمن در حال اجرای «واسطه‌ای» سیاست‌های منطقه‌ای خود در غرب آسیاست، به واسطه ترکیه هم، مقابل روسیه قرار گرفته است.
این استراتژی، نه تنها ریالی بر بدهی‌های بدهکارترین کشور دنیا نمی‌افزاید بلکه آمریکا را از رویارویی مستقیم با حریف و خسارت‌های سیاسی و اجتماعی ورود به یک جنگ  مستقیم- مانند آنچه در لشکرکشی بوش به عراق و افغانستان روی داد- مصون می‌دارد. در واقع اینجا، ترکیه به نیابت از آمریکا می‌جنگد.

3- این جمله اردوغان که، «سوریه از داعش نفت می‌خرد نه ترکیه» نیز بیش از هر چیز، عمق بحرانی که ترکیه با آن دست به گریبان شده است را نشان می‌دهد. داعش از قاچاق نفت سوریه و عراق بخش زیادی از درآمدهای خود را تامین می‌کند و قطعا بدون حمایت یک «کشور»، این قاچاق ممکن نخواهد شد.
نفس قاچاق نفت و سوخت از سوی داعش امری است بدیهی اما این که کدام کشور یا کشورها اقدام به خرید این نفت می‌کنند، سوالی است که هر طرف، دیگری را به آن متهم کرده است.  اما این که بشار اسد نفت چاه‌های خود را از داعش می‌خرد یا با این گروه تروریستی همکاری دارد، از آن حرف‌هایی است که تنها از سوی یک فرد متوهم وحشت‌زده آن هم برای نجات از یک مخمصه زده می‌شود. چسباندن تروریست‌های تکفیری به اسد و متحد نشان دادن این دو با هم، از آن تحلیل‌های نچسبی است که فقط از سوی «استراتژیست‌های آنچنانی» برمی‌آید!

4- درخواست کمک از سازمان پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو)، جزو نخستین اقدام‌های بی‌فایده اردوغان پس از وقوع این حادثه بود. مسئله‌ای که حتی برخی معتقدند، اردوغان با اعتماد و تکیه بر آن، جرات شلیک به جنگنده روسی را پیدا کرد. شاید اردوغان تصور می‌کرد چون عضو ناتو است، این سازمان طبق وظیفه تعریف‌شده برای آن، حمله به ترکیه را هم حمله به سایر اعضا دانسته و تمام قد از این کشور حمایت خواهد کرد.
اما در عمل دیدیم  نه تنها کمکی از سوی ناتو مشاهده نشد بلکه حتی برخی مقامات غربی از جمله آلمان، خواستار اخراج ترکیه از این سازمان هم شدند؛ چرا که به گفته آنها، ماجراجویی‌های اردوغان، ناتو را به خطر می‌اندازد!

شاید ترکیه بحران اقتصادی حاکم بر غرب را فراموش کرده بود، بحرانی که اثرات مخرب آن از توان نظامی این کشورها هم کاسته است. کوچک شدن ارتش انگلیس و کاهش شدید بودجه پنتاگون، از جمله نشانه‌های تاثیر بحران اقتصادی بر توانمندی نظامی غرب است. این حادثه دلیل محکم دیگری شد بر این که، غربی‌ها غیرقابل اعتمادند.

5- بدون تردید توهم احیای امپراتوری عثمانی را نیز، باید در اشتباه‌های بزرگ این روزهای اردوغان موثر دانست. ماجراجویی‌های اردوغان در مسائل داخلی و منطقه‌ای،  این احتمال را که وی به دنبال احیای این امپراتوری خیالی است تقویت کرده است. سرنگونی جنگنده سوخو می‌توانست بر این توهم باز هم بیفزاید، البته به شرطی که پوتین، بعد از اعتراضاتی ابتدایی، آن را رها می‌کرد. اردوغان می‌توانست اعلام کند، وی توانسته جنگنده یک ابرقدرت را سرنگون کند و ...

اوج این توهم البته، در انتخابات پارلمانی اخیر ترکیه نمود یافت. مهندسی انتخابات با هدف تغییر قانون اساسی و در نهایت، ماندن در اریکه قدرت، مسئله‌ای است که «مستقیما» به این توهم گره خورده است. رقبای انتخاباتی اردوغان می‌گویند، در فرصت  محدودی که برای تبلیغات انتخاباتی داشتند، دولت ترکیه فضایی را ایجاد کرد که آنها، به جای تبلیغات در حال تامین امنیت جانی خود بودند.
اردوغان در چنین فضایی توانست پیروز شود، هر چند نتایجی که با استفاده از آن بتواند بدون نیاز به همه‌پرسی و ائتلاف، مستقیما قانون اساسی را به نفع خود تغییر دهد، عایدش نشد.  این سیاست آقایانِ استراتژیست هم جواب نداد و در عوض، اوضاع امنیتی در ترکیه را کاملا مختل کرد. امروز  خیابان‌های ترکیه به محل جنگ و گریز بین پ.ک.ک و نیروهای امنیتی تبدیل شده است، جنگی که پیش از این، با قرارداد صلح پایان‌یافته تلقی می‌شد. بمب‌گذاری‌های هر از چند گاه داعش که صدها غیرنظامی ترکیه را به خاک و خون کشیده است و بعید نیست یک اقدام پوششی برای پنهان کردن رابطه اردوغان با داعش باشد را نیز به این وضع اضافه کنید.

6- بدترین و در عین حال غیرمحتمل‌ترین واکنش روسیه به اقدام ترکیه در سرنگونی جنگنده سوخوی این کشور، حمله نظامی است، چرا که فضای ملتهب و ناامن منطقه، تحمل یک جنگ دیگر را ندارد. این جنگ اگرچه می‌تواند ترکیه را به جای خود بنشاند اما، بیش از هر چیز، به نفع تکفیری‌های داعش و به ضرر منطقه تمام خواهد شد.
تکفیری‌هایی که به برکت ائتلاف 1+4 یعنی، ایران، روسیه، عراق، سوریه و حزب‌الله لبنان، روزهای سختی را می‌گذرانند. در مقابل، بهترین واکنش روسیه می‌تواند تشدید حملات علیه تروریست‌های تکفیری باشد. قلع و قمع تکفیری‌ها به همان اندازه که به نجات منطقه از شر حرامی‌های وهابی کمک خواهد کرد، استراتژیست‌های احمقی که منطقه را با حمایت از تروریست‌ها به جهنم تبدیل کرده‌اند، نیز جای خود خواهد نشاند.

 جعفر بلوری

نظر
گزارش خبری تحلیلی کیهان

 

 

مدعیان اصلاحات که جنبش دانشجویی را حرف مفت می‌دانند و به سواری رایگان گرفتن از موج‌های دانشجویی شهره‌اند، در مراسم‌های روز دانشجو باز هم مهمان برخی دانشگاه‌ها شدند تا از این فرصت برای بزک آمریکا و پادوهای داخلی آن استفاده کنند.


در نیمه آذر سال 1332 و تنها چند ماه پس از کودتای آمریکایی-انگلیسی آژاکس، لندن روابط خود را با رژیم پهلوی از سر گرفت و ریچارد نیکسون معاون رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام کرد به تهران خواهد آمد. دانشجویان در اعتراض به این تحولات اقدام به تظاهرات کردند. اعتراضی که پاسخی جز گلوله نداشت و سنگفرش دانشکده فنی دانشگاه تهران به خون دانشجویان احمد قندچی، آذر (مهدی) شریعت‌رضوی و مصطفی بزرگ‌نیا آغشته و فرش قرمز معاون رئیس جمهور آمریکا شد. فردای آن روز نیکسون به ایران آمد و دکترای افتخاری در رشته حقوق را در دانشگاه تهران که در اشغال مشهود نیروهای نظامی بود، دریافت کرد!


کمتر کسی پیش بینی می‌کرد چند دهه پس از اتفاقاتی که منجر به پایه گذاری روز دانشجو شد، کسانی پیدا شوند که با گستاخی تمام در سالروز شهادت دانشجویانی که خون خود را برای مبارزه با استعمار و استکبار نثار کردند، چهره کریه آمریکا و آلت دستهای داخلی آن را بزک کنند!

در حالی که انتظار معقول و بجا آن است که متولیان دانشگاه و دست اندرکاران روز دانشجو، 16 آذر را به روز افشای جنایات استکبار و بیداری دانشجو به عنوان پرچمدار ظلم ستیزی و عدالت طلبی تبدیل کنند، روز گذشته برخی از دانشگاه‌های کشور شاهد حضور و سخنرانی افراد و جریاناتی بود که نه تنها در این مسیر گام برنمی دارند بلکه نعل وارونه زده و با تبدیل دانشگاه به آرایشگاه، اقدام به بزک آمریکا کردند.

در تهران ابراهیم اصغرزاده به دانشگاه تربیت‌مدرس رفت تا یک بار دیگر از گذشته انقلابی خود اعلام پشیمانی و برائت کند. وی که پیش از این از آمریکا به دلیل تسخیر لانه جاسوسی عذرخواهی کرده و از این حرکت اعلام پشیمانی کرده بود، در دانشگاه تربیت مدرس به بهانه حادثه اسیدپاشی در اصفهان و یک درگیری در زندان رجایی شهر، از اینکه انقلاب اسلامی سال 57 به رهبری روحانیت رخ داده است اعلام پشیمانی کرد!

در دانشگاه علامه طباطبایی نیز علیرضا محجوب از یکی از سران فتنه حمایت کرد و مدعی شد آرمان وی قانون بوده و مشکلات کشور ناشی از بی‌توجهی به این آرمان است. محجوب اشاره نکرد این چه آرمانی است که حماسه بیش از 40 میلیونی انتخابات 88 را متهم به تقلب می‌کند، در جمع‌های پشت پرده می‌گوید تقلبی رخ نداده و جرات ندارد همین اعتراف را عمومی کند؟!

همچنین مصطفی معین که به اراک رفته بود در دانشگاه این شهر به ایراد سخنرانی پرداخت. مسئولین دانشگاه با اختلال در تلفن‌های همراه و کنترل شدید ورود و خروج دانشجویان به سالن مراسم، جوی شدیداً امنیتی ایجاد کردند.

معین که پایه گذار ستاره‌دار کردن دانشجویان است در سخنانی درخصوص حصر سران فتنه مدعی شد آنان زحمت کش و به فکر مردم هستند و بعد از انتخابات باید به اسم آشتی ملت و دولت، حصر برداشته شده و به وحدت برسیم!

معین توضیح نداد این چه نوع زحمت کشی و فکر برای مردم است که ماه‌ها کشور را دچار آشوب و اغتشاش کرد، رای آنها را نادیده گرفت و با شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» مجری دستور العمل بیگانگان برای براندازی نظام بود! و اساساً مردم چگونه می‌توانند به پادوهای داخلی آمریکا اعتماد کرده و با آنها به وحدت برسند؟!

محمدرضا عارف هم که به دانشگاه صنعتی شریف رفته بود، در حمایت از فتنه آمریکایی-انگلیسی-اسرائیلی، رفع حصر سران فتنه را وعده دولت یازدهم عنوان کرد و ابراز امیدواری کرد روحانی در مراسم 16 آذر اخبار خوشی در این زمینه بدهد!

عارف گفت روزی مواضع خود را درقبال حوادث سال 88 و حصر سران فتنه اعلام خواهد کرد. در این مراسم کلیپی از سران فتنه نیز پخش شد.
علی مطهری هم که مهمان دانشگاه علامه بود مواضع سابق خود درباره سران فتنه را تکرار کرد و بدون توجه به نسبت سهم عوامل مختلف در شکل گیری فتنه 88 و جنایت و جرائم آشکار سران فتنه، خواهان حل موضوع حصر از طریق گفت و گو شد!

سواری رایگان از جنبشی که حرف مفت است!
نکته قابل توجه و تامل در این میان آن است که تقریباً تمامی این افراد (به جز مطهری آن هم به صورت گذرا) در سخنان خود هیچ اشاره‌ای به پیشینه و ریشه تاریخی روز دانشجو نکردند که البته از مدعیان اصلاحات چنین برخورد و استفاده ابزاری از دانشجو و دانشگاه هیچ جای تعجبی ندارد. اصلاح طلبان در دوران 8 ساله خود، دانشجویان را به واسطه روحیه جوانی و هیجانی، ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاسی خود می‌دیدند که اوج این سوءاستفاده و نگاه ابزاری در فتنه 18 تیر سال 78 خود را نمایان کرد و در نهایت سعید حجاریان به عنوان تئوریسین جریان اصلاحات اذعان کرد از نگاه این طیف؛ جنبش دانشجویی حرف مفت است!

پس از دوران اصلاحات، سازمان ادوار تحکیم وحدت در تحلیلی با عنوان ( گام بزرگ جنبش دانشجویی ) با مرور «سواری رایگان» اصلاح‌طلبان بر روی موج‌های جنبش دانشجویی نوشته بود: دولتی‌ها و مجلسی‌های اصلاح‌طلب علاوه براینکه هیچ توجهی به خواسته‌های دانشجویان نکردند بلکه سعی نمودند تا حوزه کنترل دانشجویان را به تصرف خود درآورند. آنها با تصویب قوانین جدید و سپردن اختیارات به کمیته‌های انضباطی و حراست دانشگاه‌ها تلاش کردند فشار مضاعفی را به دانشجویان وارد کنند.

مدعیان اصلاحات برخلاف ادعاهای خود مبنی بر احترام به مخالف، دفاع از آزادی بیان، قانون‌گرایی و... در طول دوره حیات خود نشان داده‌اند عملاً هیچگونه پایبندی به این شعارها ندارند و در مراسمات دانشجویی نیز با هوچی گری و جنجال سعی دارند وانمود کنند فضای دانشگاه را در دست دارند و سایرین در اقلیت محض هستند.

دعوت از پادوی قدیمی آمریکا!
اما این تمام ماجرا نیست. امروز و همزمان با روز دانشجو، دانشگاه تهران در اقدامی عجیب و قابل تامل از ابراهیم یزدی برای مراسم 16 آذر دعوت به عمل آورده است. آن هم با عناوینی مانند مشاور امام(ره)!!
در حالی که اعضای نهضت آزادی علنا و حتی تا به امروز همیشه از لفظ آقای خمینی(ره) استفاده کرده‌اند و هیچگاه عنوان امام را برای بنیانگذار فقید انقلاب استفاده نکرده‌اند، استفاده از چنین عنوانی، منافقانه و ریاکارانه است و از نفوذ جریان ضدانقلاب نهضت آزادی -که امام انحراف آنان را خطرناک‌تر از دیگر دشمنان انقلاب دانسته- در مجموعه وزارت علوم و آموزشی حکایت دارد.

کارنامه نهضت آزادی، کارنامه تاریخی با لکه‌های سیاه فراوان است. نهضت آزادی علیرغم اعتماد امام در سال‌های اولیه انقلاب نه تنها نتوانست خود را با انقلاب همراه کند، بلکه با توطئه‌های فراوان علیه انقلاب، در سالهای بعد از استعفای دولت موقت، کار را به جایی رساند که امام در سخنرانی علنی و در دوران حیات رهبر اصلی این جریان یعنی مهندس بازرگان اعلام کند: «والله قسم، من با نخست‌وزیری بازرگان مخالف بودم.»

بازرگان اگرچه خود تصریح کرده بود که به هیچ وجه انقلابی نیست و تمایلی به رفتن شاه ندارد، و حتی در دیدار با امام در مهر 57، گفته بود: «آقا! ایران سه رکن دارد: شاه، ارتش و آمریکا. شما می‌گویید شاه برود، اولا کجا برود؟ شاه رفتنی نیست، به فرض برود، با آمریکا و ارتش چه می‌کنید؟ فکر دو رکن دیگر را کرده‌اید؟».

در واقع او به عنوان یک مصدقی، اعتماد به نفس اداره حکومت و مملکت داری بی‌اذن و دخالت آمریکا را نداشت. اگرچه خیلی‌ها بازرگان را یک موحد مسلمان تلقی می‌کردند، اما در حقیقت او به کدخدایی آمریکا بیش از مصدق اعتبار می‌بخشید و اعتماد داشت.

بیراهه نیست اگر او را مصداق این جمله امام دانست که «آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند». بازرگان در حمله‌ای صریح به دانشجویان خط امام بی‌ادبانه آنان را «بی‌شرف»، خطاب می‌کند و طی یک سخنرانی در مسجد نارمک می‌گوید: «...اسم خودشان را می‌گذارند خط امام. خط شیطانند اینهایی که افشا می‌کنند. فلان‌فلان شده‌ها. بی‌شرفند اینهایی که می‌گویند ما با آمریکا راه کج رفته‌ایم!»

حال دعوت از عضو چنین جریانی که سرکرده آنان سال‌ها پیش دانشجویان انقلابی را اینگونه توهین آمیز خطاب کرده بود، چه معنایی دارد و آن را باید نشانه کدام نفوذ و انحراف دانست. امام‌راحل می‌فرمود هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید، حال باید دید امروز این مشاور ساختگی ایشان درباره آمریکا چه خواهد گفت! شاید هم دانشجویان مومن و انقلابی اجازه ندهند پادوهای آمریکا خود را به نام مشاور امام(ره) جا زده، در دانشگاه نفوذ کرده و اصلی‌ترین دشمن امام و انقلاب را بزک کنند و البته از سوی بی‌بی سی و رسانه‌های زنجیره‌ای داخلی و برخی مسئولین غافل، به افراطی گری نیز متهم شوند!


نظر

 

همان‌گونه که در یادداشت پیشین با عنوان « چه کسانی بهانه به دست آمانو داده‌اند؟» اشاره گردید، برخی اظهارات جنجالی و دشمن‌شادکن آقای هاشمی هم‌راستا با گزارش آمانو مدیرکل آزانش بین‌المللی انرژی اتمی، اتهامات واهی را متوجه نظام کرده است.

?? حال باید پرسید چگونه است که قریب به یک ماه پیش از انتشار گزارش آمانو و درحالی‌که این گزارش در بسته شدن پرونده پی‌امدی و منافع ملی ایران بسیار مؤثر است، این اظهارات نسنجیده و نابخردانه طرح می‌گردد. آیا این همزمانی و طرح در بازه زمانی خاص اتفاقی بوده است یا آنکه مسئله دیگری در میان است.


به‌نظر می‌رسد روی دیگر سکه این اظهارات را در دو عامل مهم جستجو کرد:

1? اظهارات همسو و هم‌جهت و تکمیل‌کننده سناریوی سلطه گران نشان می‌دهد جریان کدخدا پذیر به‌طور کامل هماهنگ با غرب و همان کدخدا عمل می‌کند و با تأسف باید گفت این جریان به پیاده‌نظام اجرای منویات سلطه گران در داخل تبدیل‌شده است.

2? مسئله مهمی که پیش‌تر هم در خصوص آن هشدار داده‌شده است و اکنون به‌وضوح مشاهده می‌شود، نقش «نفوذپذیری» برخی خواص است. به‌نظر می‌رسد جریان نفوذگر با اجرای سناریوی «اسب تروآ» به دنبال پیشبرد اهداف خود در داخل کشور است که متأسفانه باید پذیرفت که غرب باوران نفوذپذیر در حال تکمیل همین سناریو هستند.

به همین دلیل است که رهبر معظم انقلاب نسبت به نفوذ دشمن در میان خواص و دستگاه‌های تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز هشدار می‌دهند.
?? معظم‌له می‌فرمایند: « نفوذ سیاسی هم این است که در مراکز تصمیمگیری، و اگر نشد تصمیمسازی، نفوذ بکنند. وقتی دستگاههای سیاسی و دستگاههای مدیریّتی یک کشور تحتتأثیر دشمنان مستکبر قرار گرفت، آنوقت همهی تصمیمگیریها در این کشور بر طبقِ خواست و میل و ارادهی مستکبرین انجام خواهد گرفت؛ یعنی مجبور می‌شوند. وقتی یک کشوری تحت نفوذ سیاسی قرار گرفت، حرکت آن کشور، جهتگیری آن کشور در دستگاههای مدیریّتی، بر طبق ارادهی آن‌ها است؛ آن‌ها هم همین را می‌خواهند. »

دکتر رضا سراج

 


نظر


?

خیلی از عزیزان را نیز در این عملیات از دست دادیم. خیلی از بچه های گمنام، شریف و به قول فرمانده دلاور تیپ عمارِ لشکرِ ما، شهید اکبر حاجی پور، "دریا دل" که گمنام به شهادت رسیدند. آنان خیلی عظمت داشتند. فقط خدا عظمت آنها را می داند ...

برادرمان حاجی پور، فرمانده تیپ یک عمار، برادر مهدی خندان معاون این تیپ و حاج عباس ورامینی مسئول ستاد لشکر، برادرمان نظام آبادی معاون گردان حمزه که از بچه های خوب بسیج بودند و برادر ابراهیم معصومی فرمانده گردان کمیل و برادر میر حمید موسوی معاون گردان مسلم بن عقیل     و شهدای بسیج که همه شان سردار بودند و به فیض شهادت نائل آمدند. ما چاره ای نداریم جز اینکه مرد باشیم و راه این شهداء را ادامه دهیم.
...
 در روایت است اگر شما در جنگ شرکت کردید و برای شهادت رفتید، اگر شهید هم نشدید، اجر شهید را دارید. مواظب باشید این اجر را از بین نبرید. شما مثل شهیدِ زنده اید. ان شاءالله بتوانید راه شهدا را محکم و پر قدرت ادامه دهید.


ما باید ثابت قدم باشیم. خدا شاهد است این صحنه هایی که دارد از مقابل چشمان ما می گذرد، کمتر از صحنه های صدر اسلام نیست. در صدر اسلام، آقا ابا عبدالله (ع) 72 تن یار داشت. همه اش 72 تن بودند که می روند شهید میشوند. الان چیز دیگری دارد اتفاق می افتد. صحنه ای از بچه های تخریب لشکر برایتان تعریف کنم. در مرحله دوم رسیدند به سیم خاردار.

یکی در گردان مالک روی سیم خاردار می خوابد و می گوید:" پایتان را روی من بگذارید و رد شوید. بچه های بسیج پا بروی پشتش می گذارند و می گذرند. او روی سیم خاردار می میرد. یک مین زیر شکمش منفجر می شود و شهیدش می کند.


کسی این قدر عاشق؟ مگر عشق بدون شناخت می شود؟ عشق بدون شناخت معنا ندارد. در ارتش های دنیا، نیرو هایی که عشقِ بدون شناخت دارند، می آیند و کُپ می کنند. از جایشان تکان نمی خورند. از گلوله می ترسند. این شناخت می خواهد که یکی روی مین بخوابد. سینه اش را بگذارد روی سیم خاردار تا دیگران از روی بدن او رد شوند. شوخی نیست. تا درک نباشد، نیت ها پاک نمی شود.


و اما در مورد حرکت به سمت تهران. تا آنجایی که در توان لشکر بود، آسایش و رفاه برای شما فراهم شده، ولی یک انتظار داریم. به عنوان یک برادر کوچکتر خواهش می کنم برای دیدن خانواده شهدا به منازل این عزیزان بروید و به آنها سرکشی کنید. ان شاءالله راهی تهران که شدید، برای روز هجدهم آذر 62 در نماز جمعه دانشگاه تهران حضور پیدا کنید. دعا برای سلامتی امام عزیز هم فراموش نشود. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.


نظر

«خـدایا تو مرا عشـق کـردی که در قلـب عشاق بسوزم؛
تو مرا اشـک کردی که در چـشم یتیمان بجـوشم؛
تو مرا آه کـردی که از سینـه بینوایان و دردمنـدان به آسمـان صعـود کـنم؛
تو مـرا فریاد کـردی که کلـمه حـق را هر چه رساتر برابر جـباران اعـلام نمـایم؛
تو مـرا در دریای مصـیبت و بلا غـرق کردی ،
و در کـویر فقـر و حـرمان تنهـایی سـوزاندی؛
خـدایا تو پوچـی لذات زودگذر را عیـان نمـودی؛
تو ناپایداری روزگـار را نشـان دادی؛
لـذت مـبارزه را چـشاندی.
ارزش شهـادت را آمـوختی.»


از مناجات عارف شهید ??دکتر مصطفی چمران??


نظر

 

سخنان زیبای مادر مدافع حرم بی بی زینب (س) شهید محمد حسین محمد خانی در مراسم تشییع پیکر فرزندش :

محمد حسین همیشه می گفت هر کس را بهر کاری ساختند و ما را برای دفاع از حرم آل الله آفریدند.
در میان مومنان مردانی بر سر عهد و پیمانی که با خدا بستند ثابت قدم ایستادند و بعضی از آنها در این راه به شهادت رسیدند و بعضی های دیگر هم همچنان در انتظارند ...

محمد حسین امانتی بود از جانب حق نزد من و من او را بزرگ کردم به سوی حق فرستادم ...
محمد حسین عاشق شهادت بود و در قنوت نمازش «اللهم ارزقنی شهاده فی سبیلک » را آرزو می کرد، خداوند دعایش را مستجاب کرد و خود خریدارش شد ...
محمد حسین پیرو ولایت و مطیع امر رهبر بود.
پسرم شربت شیرین شهادت گوارای وجودت و تو لایق شهادت بودی حالا که با شهدا همنشین شدی سلام ما را به شهدا برسان و دست ما را بگیر ...

.

خداوندا امانتت را با چهره‌ای خونین و سرخ به سوی تو می فرستم، خدایا او را ازما قبول کن ...

.

دلتنگی نوشت ؛
تو بالا رفته ای من در زمینم
برادر روسیاهم شرمگینم ....
#دست_این_روسیاه_رو_بگیر .....
.
شادی روح بلند پروازش صلوات
.


نظر

 

یک روزنامه لبنانی فاش کرد که سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) از طریق یکی از محافظان شخصی یاسرعرفات رئیس سابق تشکیلات خودگردان فلسطین وی را مسموم کرده و به قتل رسانده است!

 


روزنامه «الدیار» ضمن پرده برداشتن از جزئیات تازه ترور یاسر عرفات نوشت: «محافظ عرفات با ریختن ماده سمی ساخته شده از پلوتونیم در نسکافه عرفات او را مسموم کرد و کشت.»
به گزارش ایسنا، الدیار افزود: «تحقیقات فلسطینیان نشان داده که این محافظ از فلسطین خارج شده و به کانادا گریخته و تمامی مدارک شناسایی خود از جمله گذرنامه‌اش را نیز تغییر داده است. قاتل از طریق انجام عمل جراحی زیبایی تغییر قیافه داده و موساد در این کار به او کمک کرده است.
این محافظ هم اکنون در آمریکا به سر می‌برد بی‌آنکه کسی او را بشناسد.»به نوشته این روزنامه لبنانی آثار و عوارض ماده سمی که در نسکافه او ریخته شده بود بتدریج در بدنش ظاهر شده به نحوی که روز به روز بدنش ضعیف‌تر شده است. این سم در بیمارستان فرانسوی در پاریس تشخیص داده شد ولی پزشکان فرانسوی نتایج آزمایش‌های انجام گرفته روی عرفات را اعلام نکردند تا اینکه عرفات درگذشت.

قضات فرانسوی رسیدگی کننده به پرونده عرفات نیز فرضیه مسموم شدن عرفات را رد کردند! این در حالی است که کارشناسان سوئیسی اعلام کرده‌اند نتایج تحقیقات آنان فرضیه مسمومیت عرفات با پلوتونیم را تقویت می‌کند. در همین رابطه کمیته فلسطینی مسئول تحقیقات درباره دلایل مرگ یاسر عرفات نیز اعلام کرد که این کمیته هویت عامل ترور عرفات را شناسایی کرده و منتظر کشف یک معمای کوچک در این پرونده است و به زودی نتایج نهایی تحقیقاتش را اعلام می‌کند.

یاسر عرفات رئیس سابق تشکیلات خودگردان فلسطین از نخستین رهبران فلسطینی است که با وجود داشتن سابقه درخشان انقلابی با رژیم صهیونیستی از در سازش درآمد. موافقتنامه ننگین کمپ دیوید میان اسرائیل، مصر و تشکیلات خودگردان فلسطین نیز در زمان ریاست وی بر این تشکیلات به امضارسید، لیکن سازش و مصالحه عرفات با رژیم صهیونیستی و نادیده گرفتن خواسته‌های مشروع فلسطینیان نیز مانع از تجاوز، جنایت و زورگویی‌های رژیم صهیونیستی نشد و سرانجام عرفات بدست همین صهیونیست‌ها ترور شد.

منابع آگاه فلسطینی اعلام کردند که هدف رژیم صهیونیستی از ترور یاسر عرفات رئیس سابق تشکیلات خودگردان فلسطین، روی کارآوردن محمود عباس بهایی بود چرا که با روی کارآوردن مهره دست نشانده خود بهتر می‌توانستند تشکیلات خودگردان فلسطین را برای تحقق اهداف خود در اختیار داشته باشند.

نظر


گروه‌های مبارز عراقی هشدار دادند در صورت ورود نیروهای آمریکایی به این کشور با آنها خواهند جنگید.
به گزارش رویتر در پی اعلام آمریکا مبنی بر اعزام یگان عملیات ویژه برای مبارزه با داعش، گروه‌های مسلح و متنفذ شیعه عراق تأکید کردند که با نیروهای آمریکایی خواهند جنگید.


«جعفر حسینی» سخنگوی «کتائب حزب‌الله» در عراق گفت: ما با هر نیروی آمریکایی مستقر در عراق خواهیم جنگید. هر یک از این نیروهای آمریکایی هدف اولیه گروه ماست. ما قبلاً با آنها جنگیدیم و اکنون هم آماده‌ایم. براساس این گزارش، سخنگوی «سازمان بدر» و «عصائب الحق» نیز در گفت‌وگو با رویترز، سخنانی مشابه به زبان آوردند و به بیان بی‌اعتمادی خود به نیروهای آمریکایی پس از حمله 2003 پرداختند که موجب اشغال عراق از سوی آمریکا شد.
آمریکایی‌ها پیش از این به اسم مبارزه با داعش، برای این گروه کمک‌های لجستیکی و نظامی از طریق آسمان ارسال کرده‌اند.

ترکیه، عربستان و قطر از متحدان نزدیک آمریکا، عامل تأسیس و تقویت داعش در سوریه و عراق هستند. هدف محور آمریکا از ایجاد داعش و اوج‌گیری آنها در شمال عراق (خرداد 1393) ضربه به متحدان ایران در محور مقاومت و باج‌خواهی بود.


گروه‌های مبارز عراقی به هنگام اشغال این کشور ضربات مهلکی به نیروهای اشغالگر وارد کردند. حضور آمریکا در عراق منجر به تقویت تروریسم و توسعه بی‌ثباتی در این کشور شد. آمریکایی‌ها با به خدمت گرفتن بعثی‌های سابق و برخی از اعضای سابق القاعده، نقش مهمی در راه‌اندازی داعش و تحت فشار قراردادن دولت‌های منتخب عراق و سوریه داشتند.


نظر


یک استاد دانشگاه با اشاره به سخنان رئیس بانک مرکزی درباره طبیعی بودن شرایط بازار ارز گفت: «ما با این عبارات خیلی آشنا هستیم به طوری که هر وقت دولت می‌خواهد ارز را گران کند دنبال بهانه‌ای می‌گردد که یکی از آنها تقاضای بازار است.»


رئیس کل بانک مرکزی اخیراً با اشاره به اینکه در سال گذشته به دلیل تقاضاهای فصلی، قیمت ارز به 3600 تومان افزایش اما در پایان سال کاهش یافت، گفت: شرایط فعلی بازار ارز طبیعی است.
حسین راغفر استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا در واکنش به این اظهارات گفت: «چند عامل باعث افزایش قیمت ارز در هفته‌های اخیر شد.

عامل اول اجرای بسته خروج از رکود بود که طی آن ظرف 4 روز 120 هزار خودرو فروخته شد که بهترین مدل آن کمتر از 40 درصد تولید داخل است و باقی آن وارداتی است که تقاضای کاذب ارز را از سوی خودروسازان دامن می‌زند. عامل دوم سفر بیش از دو میلیون نفر از مردم به کربلا است که تقاضای ارز داشتند و دولت نیز برای تأمین خدمات آنها تقاضای ارز داشته است.»


وی در مصاحبه با فرارو افزود: «از سوی دیگر افزایش قیمت ارز می‌تواند دولت را در تأمین بدهی‌های خود کمک کند. افزایش قیمت ارز به نفع دولت است و لذا وعده کاهش آن خیلی قابل توجه نخواهد بود و قیمت دلار در حول و حوش 3650 تومان باقی خواهد ماند.»


راغفر در پاسخ به این سؤال که آیا ایجاد بورس نقدی ارز می‌تواند منجر به ایجاد تعادل در بازار ارز و پوشش ریسک معاملات ارزی شود؟ گفت: «ما با این عبارات خیلی آشنا هستیم به طوری که هر وقت دولت می‌خواهد ارز را گران کند دنبال بهانه‌ای می‌گردد که یکی از آنها تقاضای بازار است.»


وی ادامه داد: «در حالی که هیچ پایه و اساسی برای قیمت‌گذاری ارزی وجود ندارد و عمده تأمین ارز آن از سوی دولت صورت می‌گیرد، ایجاد بورس نقدی ارز تنها می‌تواند دست دولت را برای افزایش یا کاهش قیمت ارز (هر وقت که لازم دارد) باز بگذارد.»


وی افزود: «آیا بورس ارز جز این است که اکنون صراف‌ها در حال عرضه ارز هستند و منابع ارز آنها را هم بانک مرکزی تأمین می‌کند؟ لذا ایجاد بورس نقدی ارز اقدامی برای آزادسازی اقتصاد کشور است و اگرچه با افزایش قیمت ارز ممکن است دولت هزینه‌های خود را تأمین کند اما زیان‌های آن متوجه مردم و تولید کننده‌ها خواهد شد که باید مواد اولیه را وارد کنند و لذا مجبور می‌شوند از بازار خارج شوند.»