سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرباز ولایت

نظر
5 هفته از پایان مذاکرات گذشته است. سوت و هلهله‌ها فروکش کرده و فضا برای تحلیل و بررسی توافق هسته‌ای و ابعاد مختلف آن مناسب‌تر از پیش است. به نظر می‌رسد اکنون زمان طرح این پرسش است؛ چنانچه برجام رد شود چه خواهد شد؟ این پرسش از دو منظر قابل بررسی است؛ رد برجام از سوی آمریکا و یا رد آن از سوی جمهوری اسلامی ایران.
در این چند هفته مباحث زیادی از کشمکش و چانه‌زنی میان کاخ سفید و کنگره درباره توافق وین منتشر شده است. جان کری، وزیر امور خارجه دولت اوباما بارها به سنا و مجلس نمایندگان رفته و هر بار ساعت‌های متمادی سخت‌ترین چالش‌ها را با میزبانان خود برای متقاعد کردن آنان به قبول توافق داشته است. نگاهی به قوانین آمریکا، اختیارات کنگره و رئیس جمهور و آرایش سیاسی موافقان و مخالفان توافق نشان می‌دهد احتمال رد توافق از سوی واشنگتن بسیار اندک است. در صورت رد توافق پرسش‌ها، پیامدها و گزینه‌های زیر پیش‌روی آمریکا خواهد بود؛

1- آیا ایده بهتری هست؟ آمریکایی‌ها اولین سوالی که از خود در این زمینه می‌پرسند این است که بعد از رد توافق چه باید کرد و یا دقیق‌تر آنکه اساساً چه می‌توان کرد. آنچه مسلم است واشنگتن به جز ادامه مذاکره و رسیدن به توافق، آلترناتیو دیپلماتیک دیگری ندارد. آنچه مخالفان آمریکایی توافق می‌خواهند برچیدن کامل فعالیت هسته‌ای ایران است. موضوعی که بیشتر یک رویاست تا هدفی دیپلماتیک. چنین رویایی با هیچ مذاکره‌ای تعبیر نخواهد شد.

2- کابوس جنگ؛ اگرچه آمریکایی‌ها پس از توافق وین بارها مدعی شده‌اند گزینه نظامی همچنان روی میز است اما تندروترین جمهوریخواهان هم می‌دانند با گزینه نظامی نمی‌توان به سراغ ایران آمد چرا که اولاً دانش هسته‌ای را با بمباران نمی‌توان از بین برد و ثانیاً پاسخ جمهوری اسلامی به حمله احتمالی، غیرقابل پیش‌بینی و هزینه‌های آن سرسام‌آور است. تجاوز به ایران، سرعتی مضاعف به فعالیت‌های هسته‌ای ایران می‌دهد، می‌تواند باعث خروج تهران از ان.پی.تی شود و جنجال رسانه‌ای علیه ایران به بهانه چالش هسته‌ای را معکوس خواهد کرد.

3- خودکشی دیپلماتیک؛ پس از 2 سال مذاکرات فشرده با ابعادی جهانی، رد توافق صورت گرفته از سوی آمریکا به عنوان اصلی‌ترین طرف مذاکره با ایران، چیزی در حد خودکشی دیپلماتیک است. اوباما در این خصوص می‌گوید: رد توافق از سوی کنگره تنها به از دست دادن ابزارهای محدودیت‌زا برای برنامه هسته‌ای ایران و فروپاشی تحریم‌ها منجر نمی‌شود، بلکه ما چیز باارزش‌تری را از دست می‌دهیم؛ اعتبار دیپلماتیک آمریکا در نظام بین‌الملل.

4- پایان سلطه دلار؛ با رد توافق وین، آمریکا باید به سایر کشورها فشار آورد که تحریم‌ها علیه ایران را حفظ کنند.
این موضوع به معنای دیکته کردن سیاست‌های آمریکا به بانک‌های بزرگ جهانی، بازارهای بزرگ انرژی و کشورهای دیگر است. چنین سناریویی سرآغاز پایان سلطه دلار خواهد بود. فقط کافی است چین دلار را به عنوان ذخیره ارزی خود کنار بگذارد. این تهدید چنان قوی و محتمل است که اوباما و جان کری بارها نسبت به آن هشدار داده‌اند.

5- انزوای آمریکا؛ آمریکا با رد توافق وین چالش‌های مختلفی در سایر پرونده‌های بحرانی پیش روی خود خواهد دید. اروپایی‌ها مستقیم و غیرمستقیم در این ماجرا ده‌ها میلیارد دلار ضرر کرده‌اند. چه به خاطر فرصت‌هایی که از دست داده‌اند و چه به دلیل مجازات‌های اقتصادی واشنگتن به بهانه نقض تحریم‌ها علیه ایران. همسویی شکننده اروپایی‌ها با آمریکا در پرونده‌هایی مانند بحران اوکراین، به راحتی می‌تواند تحت تاثیر رد توافق وین از سوی آمریکا قرار گیرد.
* * * *

اما در این سوی ماجرا در صورت رد برجام، چه رخ خواهد داد؟ در ادامه به برخی از پیامدها و گزینه‌ها و فرصت‌های پیش رو می‌پردازیم.

1- پیام قوی به حریف؛ از ابتدای آغاز مذاکرات متاسفانه به دلایل مختلف این پیام به طرف مقابل مخابره شد -پالس‌هایی مانند خالی بودن خزانه، اغراق در تاثیر تحریم‌ها، پیوند مسائل ریز و درشت کشور در حد آب شرب مردم به رفع تحریم‌ها و... -  که طرف ایرانی خواهان «توافق به هر قیمتی» است. با رد توافق، این ذهنیت و محاسبه به شدت غلط و هزینه‌زا از میان خواهد رفت. از بین رفتن چنین ذهنیتی، تاثیری عمیق بر رویدادهای بعدی خواهد گذاشت.

2- شتاب هسته‌ای؛ با رد توافق وین، محدودیت‌های غیرقانونی و فرا ان.پی.تی از پیش روی فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای کشورمان برداشته خواهد شد. غنی‌سازی با درصد بیشتر، استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته‌تر، تکمیل و راه‌اندازی راکتور آب سنگین اراک، ادامه مسیر کلیدی تحقیق و توسعه هسته‌ای از جمله فرصت‌هایی است که پیش روی ایران خواهد بود.

3- غرق قایق تحریم؛ واقعیت آن است که تحریم‌ها علیه ایران چه از نظر کمی و چه کیفی و چه در بُعد زمان،  به سقف نهایی خود رسیده‌اند. افزایش تحریم در صورت شکست مذاکرات، تهدیدی توخالی و بلوفی بود که آمریکایی‌ها در دوره مذاکرات بیان می‌کردند تا ایران را به قبول شروط خود و واگذاری امتیاز وادار کنند. پس از توافق وین، مقامات آمریکایی بارها اعتراف کردند که قایق تحریم‌ها در حال غرق شدن بود و بیراه نیست اگر برجام را ناجی قایق تحریم‌ها به ساحل مقصود آمریکا معرفی کنیم.

4- افزایش قدرت منطقه‌ای؛ غربی‌ها طی این چند هفته سعی کرده‌اند با انواع و اقسام ترفندهای سیاسی و رسانه‌ای، از توافق وین ابزاری برای تضعیف قدرت و نفوذ منطقه‌ای ایران بسازند. این هدف از دو راه پیگیری می‌شود.
اول از طریق عملیات روانی و رسانه‌ای با القای این گزاره که ایران درصدد است در مسائل مهم و کلیدی مانند حمایت از حزب‌الله، جریان مقاومت در فلسطین، نقش آن در سوریه، مسائلی مانند بحران یمن و بحرین و... کوتاه آمده و در مسیر فعلی خود تجدید نظر کرده و یا حداقل از سرعت خود بکاهد.
راه دیگری که آمریکا به موازات آن می‌پیماید تهدید ایران نسبت به این موضوع است که صرف معامله هسته‌ای کفایت نمی‌کند و چنانچه از رفتار منطقه‌ای خود دست برندارید، تحریم‌های جدیدی در راه خواهد بود. نفوذ و قدرت ایران در منطقه پیش و بیش از آنکه متکی به ابزار مادی باشد، حاصل نفوذی معنوی - فارغ از مذهب متحدان- است. اولین اثر فوری رد برجام، افزایش این نفوذ در میان کشورها، ملت‌ها و بازیگران منطقه‌ای است.

5- آمادگی اجتماعی؛ اساساً هدف اصلی تحریم‌ها فشار بر مردم و ایجاد فضایی اجتماعی و به دنبال آن سیاسی بود تا حریف به مقاصد و امتیازات مورد نظر خود دست یابد. پس از توافق وین دولتمردان کشورمان بارها به تصریح - برخلاف دوران پیش از توافق- بیان کرده‌اند که مردم نباید انتظار بالایی از توافق داشته باشند.
نمونه بارز این موضوع در قضیه پول‌های بلوکه شده قابل رصد است که پیش از توافق بیش از 150 میلیارد دلار عنوان می‌شد و پس از توافق به کمتر از 10 میلیارد دلار رسید! چندی پیش موسسه معروف زاگبی طی یک نظرسنجی اعلام کرد که 96 درصد ایرانی‌ها معتقدند حتی با وجود تحریم‌ها نیز از فعالیت‌های هسته‌ای کشورشان حمایت می‌کنند.
برخلاف اهداف و ادعاهای داخلی درباره شرایط اجتماعی و نظر مردم درباره مذاکرات و توافق، بدون شک مردم از رد توافقی که دستاوردهای هسته‌ای کشور را به باد می‌دهد و در مقابل چیزی هم در سفره آنان نمی‌گذارد، نه تنها ناراحت نمی‌شوند بلکه استقبال نیز می‌کنند.

آنچه گفته شد تنها تعدادی از آثار و پیامدهای رد احتمالی برجام بود و می‌توان به موارد دیگری مانند اثرات مثبت و بنیادین اقتصادی، ناامیدی جریانات وابسته داخلی که برجام را پلی برای سازش با استکبار می‌دانند، تغییر نگرش جدی و عملی نسبت به نسخه راهبردی سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، مصون ماندن کشور از تبدیل به یک جمعیت مصرف‏گرا و... اشاره کرد. برجام دُهلی بود که آواز آن از ژنو و لوزان و وین برای عده‌ای خوش می‌نمود. حال که دهل برجام به پشت در رسیده، قضاوت درباره آن نیاز به موسیقیدان بودن ندارد!

محمد صرفی

نظر
تشکیل حزب اتحاد ملت با حضور اصحاب فتنه
عصر روز پنج‌شنبه نخستین کنگره حزب موسوم به اتحاد ملت ایران با حضور افراد دخیل در فتنه 88 و نیز اعضای حزب منحله مشارکت تشکیل شد. با نگاهی به برخی اعضای حاضر در این نشست کاملا مشخص می‌شود که حزب فتنه‌گر و منحله مشارکت این بار با نقابی جدید کار خود را برای فتنه‌ای دیگر آغاز کرده است.
بر اساس گزارش خبرگزاری‌ها، شخصیت‌هایی چون سید عبدالواحد موسوی لاری، محمدرضا عارف، عبدالله نوری،‌ غلامحسین کرباسچی، محمدرضا خاتمی،‌ حسین کاشفی،‌ ولی‌الله شجاع‌پوریان،‌ غلامرضا انصاری،‌ محمدعلی ابطحی، ‌آذر منصوری،‌ هادی خانیکی،‌ محمد رضا خباز،‌ مصطفی معین،‌ فیاض زاهد،‌ عمادالدین باقی،‌ فاطمه راکعی، حبیب‌الله پیمان، حسین کمالی، لطف‌الله میثمی، زهرا اشراقی، عرب‌سرخی،‌ جواد اطاعت،‌ فرج کمیجانی و ملاوردی معاون رئیس جمهور در این مراسم حضور داشتند.

نگاهی به اسامی حاضران در اولین کنگره حزب موسوم به اتحاد ملت ایران نشان از آن دارد که اکثریت حاضران از افراد دخیل در فتنه 88 و حتی حرکت‌های ضد انقلابی دهه 60 و 70 بودند که این مسئله اثبات‌گر این واقعیت است که وطن‌فروشان فتنه 88 این بار با نقابی جدید پای به میانه میدان گذاشته‌اند.

حضور اعضای مرکزی حزب منحله و ضد انقلاب مشارکت در حزب جدید این سوال را ایجاد می‌کند که آیا مشارکت می‌خواهد قانون را دور زده و با اسمی جدید فعالیت خود را ادامه دهد؟
سابقه نشریات زنجیره‌ای نشان از آن دارد که اصلاح‌طلبان همواره با تعطیلی یکی از نشریات قانون‌شکن خود فعالیت را در نشریه‌ای دیگر و با اسمی دیگر ادامه می‌دادند و می‌دهند و ظاهرا این روش در مورد احزاب و گروه‌ها نیز تسری پیدا کرده و عملی می‌شود.

حزبی با اسم مستعار؟!
این سوال که آیا اتحاد ملت ایران اسم مستعار حزب دیگری چون حزب منحله مشارکت است،  سوالی بود که برخی حاضران در کنگره روز پنج‌شنبه تلاش کردند بدان پاسخ دهند.
در اولین کنگره حزب موسوم به اتحاد ملت ایران علی شکوری‌راد به عنوان نخستین دبیرکل این حزب انتخاب شد.
وی که از اعضای مرکزی حزب منحله مشارکت بوده و این بار فعالیت‌های خود را در حزب جدید پی گرفته است، در کنگره فوق  با بیان اینکه حزب اتحاد ملت ایران اسم مستعار هیچ حزبی نیست، گفت: البته اتحاد از تجربیات همه احزاب گذشته برای رسیدن به اهداف خود استفاده خواهد کرد.

وی بدون اینکه به سوابق خود و دوستانش و از جمله اعضای حزب جدید و حزب منحله مشارکت در فتنه 88 هیچ‌گونه اشاره‌ای داشته باشد، با حمله به دولت‌های پیشین گفت: اوج این مشکلات پس از حوادث تلخ سال 88 بود. تا آنجا که توانست در همه جا و در هر زمینه‌ای دوستداران واقعی انقلاب، ‌نظام و نخبگان و کارآمدان را حذف کرد. وحدت ملی را به انشقاق و جدایی سوق داد.
شکوری راد بدون اشاره به نامه سران فتنه 88 به مقامات آمریکایی که خواستار افزایش تحریم‌ها و فشار به ملت ایران شده بودند، اظهار داشت: [این مشکلات] کارآیی و کارآمدی نظام اجرایی و سیاسی را کاهش داد که حاصل همه اینها سخت شدن زندگی بر مردم و تحمیل فشارهای بی‌سابقه در تاریخ این کشور بر این ملت شد.

وی در ادامه با حمایت از دولت یازدهم گفت: خوشبختانه ظرفیت‌های بزرگی که در این کشور و در میان طبقات مختلف اجتماعی نهفته است بار دیگر معجزه آفرید و با تدبیر و دوراندیشی مقام معظم رهبری و با درایت و فداکاری و ازخودگذشتگی همه جریان‌های اصلاح‌طلب، خرداد 92 چون ستاره‌ای در تاریکی شب درخشید و بار دیگر امید به این سرزمین بازگشت.
اظهارنظر عجیب

 شکوری راد؛ به قانون اساسی پایبندیم!!

شکوری راد در بخش دیگری از سخنان خود در اظهارنظری عجیب که با سوابق اکثریت حاضران در کنگره منافاتی واضح دارد، گفت:  اصلاح‌طلبی از دید ما چیزی جز تلاش برای پیاده کردن همه اصول قانون اساسی و جز به رسمیت شناختن جایگاه قانونی همه نهادهای کشور نیست و چیزی نیست جز رابطه منطقی بین اختیارات و پاسخگویی و در نهایت چیزی نیست جز تعیین سرنوشت به دست خود مردم و چرخش قدرت براساس صندوق‌های رای.
این عضو سابق حزب منحله مشارکت و دبیر‌کل کنونی حزب موسوم به اتحاد ملت ایران به این سوال اشاره‌ای نکرد و پاسخ نداد که اگر اصلاح‌طلبی تلاش برای پیاده کردن همه اصول قانون اساسی است چرا در فتنه 88 در خیابان‌ها حاضر شده و شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه سر دادند و همچنین با حذف اسلام از «جمهوری ایرانی» سخن گفتند و اساساً حاضر نشدند به روند قانونی کشور و نتیجه انتخابات تن در دهند.

درخواست از آمریکا   برای تحریم‌های بیشتر


شکوری راد در ادامه و بی‌هیچ اشاره‌ای به درخواست فتنه‌گران از آمریکا برای تحریم بیشتر ایران که لازمه آن تحت فشار قرار گرفتن مردم همین کشور بوده است، مدعی شد: هدف اصلاح‌طلبی از دید ما این است که این کشور و این مردم بتوانند در رفاه و آسایش زندگی کنند!

سوابق اعضای مرکزی حزب جدید در فتنه 88
نگاهی به لیست هیئت موسس حزب اتحاد ملت ایران نشان از حضور پررنگ مشارکتی‌ها در آن دارد.
محمد آقایی،  حسین خلیلی اردکانی،  علی‌محمد مظفری،  رؤیا بلوری،  پیروزی و سید حسن موسوی‌نژاد از جمله مشارکتی‌های حزب جدید هستند.
یک جستجوی ساده درباره اعضای هیئت موسس حزب اتحاد ملت ایران اسلامی نکات جالبی را به دنبال دارد.  

23 مهر 1390 یعنی پس از گذشت 2 سال از فتنه 88  و آشکار شدن ماهیت این فتنه و نقش دولت‌های آمریکا و انگلیس به عنوان گردانندگان اصلی آن، نامه‌ای تحت عنوان «نامه 143 فعال سیاسی و مدنی به رئیس دولت اصلاحات» در سایت‌های ضدانقلاب همچون رادیو فردا و کلمه منتشر شد.

در این نامه تصمیم مهم‌ترین نهاد مربوط به امنیت ملی یعنی شورای عالی امنیت ملی برای حصر سران داخلی فتنه، اقدامی «غیرقانونی» توصیف شده و در آستانه انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی تاکید شده است که «حداقل شرایط برای برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه وجود ندارد»!

در این نامه همچنین ضمن اصرار مجدد بر ادعاهای فتنه‌گران مبنی بر سالم نبودن انتخابات‌ها در ایران، این‌گونه آمده است که: «در صورت ادامه وضع موجود، کمترین چشم‌انداز روشنی برای صیانت از آرای مردم و برگزاری انتخابات آزاد، سالم و منصفانه وجود نخواهد داشت!»

و جالب آنجاست که اکثریت هیئت موسس فعلی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی از امضاکنندگان این نامه بوده‌اند! حال مشخص نیست کسانی که معتقدند حداقل شرایط برای برگزاری انتخابات آزاد و سالم وجود ندارد، چند ماه مانده به انتخابات با چه هدفی اقدام به تشکیل حزب کرده‌اند.
 اروجعلی محمدی، حیدر زندیه،  بهروز صحابه تبریزی، حسین خلیلی اردکانی و داوود کریمی از جمله این افراد هستند که نامشان در ذیل نامه مذکور مندرج است و پس از آن نیز هیچ‌گاه طی هیچ اطلاعیه‌ای این امضای خود را تکذیب نکرده‌اند.

نکته فوق تنها سوابق اعضای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران نیست،  از امضای مژگان اثباتی در ذیل نامه‌های حمایت از «نرگس محمدی»  که خود از محکومان قضایی در ایران به جرم اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور بوده و جزو فعالان سیاسی تحت حمایت غرب و آمریکاست، هم اگر بگذریم، سخنان ساختارشکنانه اروجعلی محمدی علیه شورای نگهبان را باید یادآور شد. سخنانی که حتی برخی سایت‌های اصلاح‌طلب نیز در پوشش آن از عبارت «حملات تند محمدی به شورای نگهبان»  استفاده کردند!

اروجعلی محمدی در دوم خرداد 93 نیز  در همایش اصلاح‌طلبان آذربایجان شرقی که با حضور محمدرضا عارف برگزار شد، بنا به گزارش سایت‌های اصلاح‌طلب استان، سخنرانی خود را با نام بردن از یکی از سران فتنه و تشکر از وی شروع کرد.

آیا «اتحاد ملت ایران» بسترساز فتنه جدید است؟
و در پایان باید این سوال را مطرح کرد و پرسید که آیا تاسیس این حزب که اعضای مرکزی آن در فتنه 88 نقش واضحی داشته‌اند نشان از آغاز یک فتنه جدید در آستانه انتخابات مجلس دهم و خبرگان رهبری دارد؟
سوابق اعضای مرکزی این حزب که پیش از این در حزب منحله مشارکت حضور داشته و همچنین نقش محوری حزب مشارکت در فتنه 88 نشان از آن دارد که نگرانی فوق یعنی برنامه حزب تازه‌تاسیس برای فتنه‌های آتی جدی و قابل تامل است.  

چندی پیش بود که اندیشکده آمریکایی «امنیت آمریکای جدید» در گزارشی اعلام کرده بود دولت اوباما باید پس از توافق هسته‌ای به سراغ اصلاح‌طلبان رفته و از آنان حمایت کند. ارتباط راهبرد سیاسی کاخ سفید برای فضای داخلی ایران و سربرآوردن احزابی مانند اتحاد ملت، موضوعی است که نمی‌توان و نباید به سادگی از کنار آن گذشت.

نظر
تروریست‌های تکفیری با حمایت آل‌سعود و در سایه سکوت خفت‌بار سازمان ملل متحد مردم بی‌گناه «تعز» را به وحشیانه‌ترین حالت ممکن سر بریدند و مثله کردند.


تروریست‌های القاعده و حزب‌الاصلاح که از سوی خاندان آل‌سعود حمایت می‌شوند در تازه‌ترین جنایات خود مردم بی‌گناه تعز را کشتند و اجساد آنان را آتش  زده، گردن زدند یا مثله کردند.
این جنایات وحشیانه که با حمایت غرب به رهبری آمریکا صورت می‌گیرد در سایه سکوت و انفعال خفت‌بار سازمان ملل انجام می‌شود.
سازمانی که در مقابل این جنایات سکوت و حتی آن را تأیید می‌کند همان سازمانی است که درباره توافق هسته‌ای ایران تصمیم می‌گیرد و رأی صادر می‌کند.


همزمان با قتل و کشتار وحشیانه مردم تعز و سر بریدن و مثله کردن اجساد کشته‌شدگان از سوی تکفیری‌ها، رئیس کمیته انقلابیون یمنی، سازمان ملل را مسئول تمام مشکلات مردم یمن دانست.
همزمان با جنایات وحشیانه عناصر «القاعده» و حزب «الاصلاح» در حق مردم عادی تعز، از جمله سر بریدن و مثله کردن اجساد کشته‌ها و آتش زدن زنان و کودکان و همچنین بمباران مراکز غیر نظامی و ذخایر آب و غذای مردم از سوی آل‌سعود، محمد علی الحوثی رئیس کمیته عالی انقلابیون گفت: «ما سازمان ملل را مسئول همه مشکلات مردم خود می‌دانیم چرا که دشمن متجاوز با تکیه بر معاهده‌های این سازمان این جنایات را انجام می‌دهد.»


به گزارش ایسنا، وی افزود: سازمان ملل یا سکوت می‌کند و یا فقط به محکوم کردن اکتفا می‌کند. بمباران کردن بندر حیاتی الحدیده در سایه سکوت هولناک بین‌المللی جنایتی است که بر پیشانی تاریخ بشریت نوشته می‌شود. مردم یمن که یک بار با سلاح ممنوعه مورد هدف قرار گرفتند و بار دیگر تأسیسات حیاتی آنها بمباران شد با این اقدامات که هدف آن کشتاردسته جمعی است، مخالف هستند و کشورهای عضو ائتلاف را مسئول کشتار در یمن می‌دانند. همچنین از کمیته حقیقت‌یاب می‌خواهند تا این جنایت‌ها را رسوا و حقیقت آن را آشکار کنند.


منابع یمنی اعلام کردند که در حمله جنگنده‌های ائتلاف سعودی به شهر عمران 13 تن به شهادت رسیده و بیش از 20 تن دیگر زخمی شدند.
احزاب و گروه‌های سیاسی نیز در شهر تعز با برگزاری تظاهرات اقدامات خرابکارانه و جنایت‌های شنیع اعضای القاعده و داعش و نیروهای وفادار به عبدربه منصور هادی، را به شدت محکوم کردند.
شبکه المیادین نیز اعلام کرد که بر اثر بمباران یک رستوران و یک مکان تجاری در منطقه الضحی در جدیده دست‌کم 4 تن کشته و 21 تن زخمی شدند.


تجاوزات متعدد نیروهای ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی در کنار جنایات تکفیری‌ها که با حمایت غرب صورت می‌گیرد اما، موجب سکوت و انفعال مردم و ارتش یمن نشده بلکه ارتش و مقاومت یمن به مبارزه با مزدوران آل‌سعود و تروریست‌ها همچنان ادامه می‌دهد. در همین رابطه یکی از نیروهای ارتش یمن گفت: «ما خطاب به پادشاه عربستان و دیگر طاغوتیان و مستکبران جهان اعلام می‌کنیم که مقاومت و پایداری ملت یمن درهم نخواهد شکست و به امید خدا جهان از شر مستکبران آزاد خواهد شد.»


وی افزود: «بمباران 30 تا 40 بار در روز ما را نمی‌ترساند و ما آماده نبرد در جبهه‌ها هستیم.»
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما به نقل از «المسیره»، درگیری‌ها در استان مآرب هم ادامه دارد و تاکنون تعداد زیادی از داعشی‌ها در این درگیری‌ها به هلاکت رسیده‌اند.
درگیری‌ها در استان‌های «عدن»، «تعز» و «شبوه» در جنوب یمن بین ائتلاف القاعده و الاصلاح با نیروهای جنبش جنوب هم جریان دارد و نیروهای انصارالله و ارتش یمن نیز در عمق خاک عربستان مشغول درگیری با نیروهای عربستانی هستند.


منابع آگاه اعلام کرده‌اند که نیروهای انصارالله و ارتش یمن با موشکباران مناطق «جیزان» و «نجران» شماری از سربازان سعودی را به هلاکت رسانده‌اند به نحوی که دولت عربستان از مردم این مناطق خواسته به بیمارستان بروند و خون اهدا کنند.


نظر


وقتی اختلاس 500 میلیونی در ساخت یک سد مهم نباشد، در این صورت می‌توان گفت مهدی هاشمی هم بی‌گناه و مظلوم است.


رجانیوز ضمن مرور برخی مواضع اقتصادی هاشمی نوشت: دفاع حداکثری هاشمی رفسنجانی از پسرش قبل از ورود به زندان، ثابت کرد که این شخص خود هاشمی رفسنجانی است که اصرار دارد هیچ مرزبندی با مفاسد پسرش نداشته باشد و تمام قد از یک مجرم امنیتی و اقتصادی دفاع کند.!!!


هاشمی می‌توانست با اعلام برائت از مفاسد گسترده و متعدد فرزندش، هزینه آنها را به پای خود ننویسد و مانند بسیاری دیگر از بزرگان انقلاب مسیر خود را از انحرافات آشکار فرزندش جدا سازد اما وی با دفاع از مهدی نشان داد که اتفاقا عامل اصلی رشد و تربیت چنین فرزندی عملکرد خودش بوده است!

چنانکه اگر قرار باشد نسبت به اوج گرفتن اشرافیت و مفاسد اقتصادی در سالهای بعد از جنگ ریشه‌یابی کنیم، متوجه می‌شویم که بیشترین هشدارها دراین‌باره را رهبر انقلاب در سالهای سازندگی بیان کرده و از مسئولان وقت به کرات خواسته‌اند تا نگذارند اشرافی‌گری، حیف و میل بیت‌المال، مفاسد اقتصادی و... در میان مسئولان و ارکان حاکمیت رواج یابد:


«عده‌ای سازندگی را با مادیگرایی، اشتباه گرفته‌اند... امروز یک عده به نام سازندگی خودشان را غرق در پول و دنیا و ماده‌پرستی می‌کنند. آیا این سازندگی است؟» (24 تیر 1371)


اما جالب اینکه دقیقا در همان برهه هاشمی رفسنجانی طی مصاحبه‌ای صراحتا گفتمان فکری خود و یارانش را به اسم سازندگی، اینطور تبیین می‌کند: «این‌قدر بحث از اختلاس و دزدی نکنید و روحیه مردم را خراب نکنید. وقتی که ما یک سدی را می‌سازیم و مثلا ده میلیارد خرج می‌کنیم، ممکن است از قبل آن، پانصد میلیون هم اختلاس شود. اما این سد برای کشور می‌ماند و هیچ‌کس نمی‌تواند از این سد اختلاس یا دزدی کند.» (کتاب بی‌پرده با هاشمی، مصاحبه قدرت‌الله رحمانی با هاشمی. ص184)


رجا
نیوز می‌افزاید: این جملات کوتاه تنها یک اظهارنظر ساده از سوی هاشمی نبود بلکه مانیفست نظری و عملی تکنوکرات‌های بعد از انقلاب را به خوبی نشان می‌داد و نشانه‌اش هم همان جمله معروفی در بین مردم است که «اگر یک مسئول بخورد و دزدی هم بکند، عیبی ندارد، اما کار هم بکند!»

در حالی که در هیچ جای متون و نصوص دینی مجوزی برای اختلاس و دزدی مسئولان وجود ندارد، بلکه یک مسئول در جامعه اسلامی وظیفه دارد هم برای مردم کار کند و هم نهایت دقت برای رعایت بیت‌المال را انجام دهد. در غیر این صورت هر چقدر هم خدمت کرده باشد مستوجب برخورد قانونی است.

حالا شاید مشخص‌تر شود که منطق دفاع محکم هاشمی از فرزندش لحظاتی قبل از ورود وی به زندان چیست و علیرغم اینکه مهدی به خاطر ارتکاب جرائم اقتصادی و امنیتی متعدد به ده سال زندان و رد مال محکوم شده است، چرا پدرش تا این حد از او دلجویی کرده و او را مستوجب کیفر نمی‌بیند !!


یادآور می‌شود از جمله اتهامات ثابت شده مهدی هاشمی اختلاس و ارتشا- در حد 60 میلیون دلار- است.


نکته قابل تأمل این است که آقای هاشمی اتفاقا درباره برخی تخلفات انجام گرفته در دولت دهم به شدت حساس است و ظاهرا تنها درباره عملکرد دولت خود یا برخی نزدیکانش است که اهل تسامح و اغماض می‌شود.!!


نظر


رفتار دولتی‌ها تا قبل از توافق ایران و 5+1 بر سر جمع‌بندی برجام به گونه‌ای بوده که جامعه در انتظار معجزه توافق بوده است! در واقع توقع عمومی برای معجزه کردن توافق، نتیجه وعده‌ها و اظهارات دولتی‌ها درباره توافق بوده است. دولتی‌ها برای ایجاد مطالبه توافق در جامعه، از آب خوردن تا ازدواج جوانان را وابسته به توافق کردند، اما مقامات دولتی پس از اعلام توافق بر سر برجام، در حالی که جامعه در انتظار خبرهای خوش از نتیجه توافق بود؛ بار دیگر ترجیح داد تا وعده‌ آینده را بدهد.


در حالی که انتقادات فنی و حقوقی متعددی از سوی نخبگان و کارشناسان مختلف به طرح پرحرف و حدیث «برجام» وارد شده، عابد فتاحی از نماینده‌های حامی دولت در اظهاراتی عجیب نشان داد دست حامیان افراطی توافق تا چه اندازه خالی است و چنین متنی جای دفاع چندانی ندارد.


وی در گفت‌وگو با یکی از سایت‌های محلی استان آذربایجان ضمن دفاع تمام قد از «برجام» اعلام کرده است: « بعد از مذاکرات شرایط لازم برای احیای دریاچه ارومیه ایجاد شده است، همان‌طور که مشاهده می‌کنید شرایط جوی کشور بعد از مذاکرات تغییر کرده و بارش‌ها افزایش پیدا کرده است! گرمای هوا در شهرهای بزرگ کشور کاهش یافته و به نظر می‌رسد، علت خشکسالی‌های اخیر جنگ و جدال هسته‌ای بوده است!»
به گزارش شبکه خبر دانشجو، شواهد نشان می‌دهد که این تنها فتاحی نیست که با رویاپردازی و تخیل در عالم سیاست سر و کار دارد، بلکه شمار سیاستمداران دارای «تخیلات شاعرانه» در سال‌های اخیر بسیار زیاد شده است. نمونه‌هایی از این فانتزی‌های شاعرانه در ادامه مورد اشاره قرار می‌گیرد؛  


رئیس‌جمهور: «ما وقتی می‌گوییم باید تحریم‌های ظالمانه رفع شود بعضی‌ها چشمانشان زیاد نچرخد، تحریم‌های ظالمانه باید از بین برود تا... مشکل محیط‌زیست... و آب خوردن مردم حل شود.»
اسحاق جهانگیری (معاون اول رئیس‌جمهور): «اینکه می‌گویند تحریم‌ها روی آب آشامیدنی مردم هم تأثیر گذاشته کاملا درست است.»


علی یونسی (مشاور رئیس‌جمهور): «با رفع تحریم، مشکل ازدواج هم حل می‌شود.»


علی جنتی (وزیر ارشاد): «برداشته شدن تحریم‌ها وضعیت سینمای ایران را بهتر می‌کند.»


ایوبی (رئیس سازمان سینمایی): «حالا مطمئنم با این اتفاق بزرگ و تاریخی (توافق هسته‌ای)  که آن را مدیون خیلی چیزها از جمله مقاومت مردم و سیاست‌های درست اقتصادی دولت هستیم، وضعیت هنرهای ما در دیگر کشورها تغییرات مثبتی خواهد داشت.»


این مشتی از خروار اظهارات سیاسیون در گره زدن تمامی مشکلات کشور از آب خوردن مردم تا اسکی کردن به تحریم‌هاست!


جمع‌بندی مذاکرات در قالب برجام  سبب شد تا زنگ حساب دولت برای حل مشکلات ریز و درشت مردم فرا برسد.

این ‌بار اما بسیاری از دولتمردان با به فراموشی سپردن وعده‌های فانتزی پیشین، پا به دنیای واقعیت‌ها گذاشتند و با چرخشی 180 درجه‌ای، سخن از عدم تاثیرگذاری توافق بر زندگی مردم راندند!

رئیس‌جمهوری در یکی از نخستین واکنش‌ها به چشم‌انتظاری مردم برای حل مشکلاتشان با به نتیجه رسیدن مذاکرات گفت: «اینکه کسی فکر کند امروز توافق شد فردا آثارش را می‌بیند این‌طور نیست، بهره‌برداری از توافق زمان می‌برد.»

عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی همین خط خروج از عالم رویاها را با این اظهارات پی گرفت: «بازار مسکن بازار داخلی است و توافق هسته‌ای خیلی نمی‌تواند تاثیر مستقیمی بر روی این بازار داشته باشد.»


نعمت‌زاده وزیر صنعت هم از قافله عقب نماند و با باز کردن گره کاهش قیمت خودرو از پای توافق، این بار آن را به کاهش قیمت ارز گره زده و گفت: «اگر نرخ ارز کاهش یابد ممکن است قیمت خودروهای خارجی کاهش یابد.»
سعید لیلاز عضو شورای مرکزی کارگزاران، از احزاب نزدیک به دولت هم به کمک دوستان توجیه‌گرش در دولت پیوسته و به وکالت از مردم و از زبان آنان مدعی شد: «کسی گمان نمی‌کند با رفع تحریم مشکلات اقتصادی رفع شود.»


نظر


یک روزنامه اصلاح‌طلب نوشت 34 روز پس از اعلام توافق هسته‌ای و به رغم هیجان‌های رسانه‌ای، هیچ اتفاقی در حوزه اقتصادی رخ نداده است.

روزنامه هفت صبح با بیان اینکه «صدای منتقدان شنیده نمی‌شد، اگر حسین شریعتمداری (کیهان) این جریان را تقویت و پشتیبانی نمی‌کرد،می‌نویسد: واقعیت این است که در حوزه اقتصاد با وجود سپری شدن 34 روز از توافق، به جز اخبار نویدبخش برای آینده نه چندان دور هیچ اتفاق مهمی رخ نداده است. رکود بر بازار مسکن و خودرو و طلا سایه افکنده. بورس معمولا در شیب سقوط سرمایه است و دلار با سماجت روند صعودی آرام خود را ادامه می‌دهد و حالا در آستانه ورود به کانال باورنکردنی 340 است و شاید 350 را هم به زودی ملاقات کنیم.!!!

در این میان بیشترین فشار روی وزیر اقتصاد است. طیب‌نیا مجبور است مدام در کاهش توقعات بکوشد و برای همین مطالبات نفتی ایران را تنها 6 یا 7 میلیارد دلار اعلام کرد. او در بمباران اخبار نویدبخش اقتصادی از سوی رسانه‌های حامی دولت و شایعات در مورد افزایش تولید و نتیجتا درآمد نفتی، باید نقش سپر بلا را بازی کند و در این سناریوی شیرین نقش بدمن ماجرا را داشته باشد.


این روزنامه اضافه کرد: اخبار مربوط به ورود و خروج هیئت‌های بازرگانی حالا کم‌کم فروکش کرده و همه دیگر می‌دانند نباید منتظر اتفاق خاصی باشند. البته تحرکات اصلی در بازار خودرو است که آن هم بیشتر از آنکه ناشی از اتفاقات واقعی باشد پدیدار شدن موج احساسی در این بازار است و اضطرابی که واردکنندگان و تولیدکنندگان خودرو درباره گشایش احتمالی بازار در آینده دارند.


این روزنامه می‌افزاید: در حوزه اجتماع، بخشی از طبقه متوسط هنوز با خبرهای خروج از انزوای بین‌المللی در حال معاشقه هستند. شایعات مربوط به پروازهای مستقیم به دنیای غرب و خریدن هواپیماهای مسافربری و کنسرت گروه‌های خارجی در ایران و... اما درست همزمان با این دل و دلدادگی‌ها گشت‌های جمع‌آوری ماهواره شروع به کار کرده‌اند و در حوزه برگزاری کنسرت‌ها سختگیری‌ها به بالاترین میزان خود رسیده است اما بخش‌های فرودست با بدبینی به اتفاقات سیاسی و اقتصادی نگاه می‌کنند. صبوری آنها کمتر از طبقه متوسط است.

اگر بهبودی اقتصادی در آینده‌ای نه چندان دور حاصل نشود آخرین بارقه‌های اعتماد این طبقه به دولت و ثمره‌های توافق از بین خواهد رفت. اگر دولت موجی از ثمرات ملموس توافق هسته‌ای برای این گروه پرشمار از مردم کشورمان تدارک نبیند ممکن است با یک موج سهمگین از افکار عمومی مواجه شود که حتی انتخابات مجلس در اسفند ماه را هم تهدید کند.



نظر


روزنامه‌های زنجیره‌ای- اجاره‌ای در سالگرد کودتای آمریکایی و انگلیسی 28 مرداد، به روشی عجیب و تحریف‌آمیز به این موضوع پرداختند.


روزنامه‌های اعتماد، آرمان، شرق، آفتاب یزد و... دیروز در صفحات اول و داخلی خود تصویر یا طرحی از چهره محمد مصدق نخست‌وزیر پس از نهضت ملی شدن نفت را برجسته کردند اما اغلب آنها ماجرای اصلی- یعنی کودتای آمریکا و انگلیس برای سرنگونی دولتی که حتی می‌گفت ادعای اجرای احکام اسلامی را ندارد و فقط می‌خواهد نفت را ملی کند- را مسکوت گذاشتند.

این رویکرد از آن جهت قابل تأمل است که درست در شصت و دومین سالگرد کودتای 28 مرداد، معصومه ابتکار رئیس اصلاح‌طلب سازمان محیط‌زیست با شبکه بی‌بی‌سی مصاحبه می‌کند و می‌گوید توافق هسته‌ای اهرمی را در اختیار اصلاح‌طلبان، در مقابل سایر گروه‌های سیاسی قرار می‌دهد! موضوع مهم در کنار اصل این اظهارنظر، خود بی‌بی‌سی است که کودتای 62 سال پیش با اعلام اسم رمز عملیات آژاکس از سوی همین رسانه کلید خورد.


روزنامه اعتماد در صفحه اول خود طرحی از چهره مصدق و «تنهایی نخست‌وزیر» را جای داد. آرمان نیز در گزارشی از قول یک عضو شورای شهر پیشنهاد نامگذاری یک خیابان به اسم مصدق را مطرح کرد. آفتاب یزد نیز عکسی از مصدق را در صفحه اول خود تعبیه کرده و تیتر زد «جای خالی مصدق در خیابان‌های شهر».

شرق اما در سرمقاله خود به قلم صادق-ز از ابهامات درباره کودتای 28 مرداد نوشت و سرانجام نتیجه گرفت: ظرف 36 سال گذشته، ما به جای بررسی و یافتن پاسخ این پرسش‌ها، دست‌کم برای نسل‌های جدیدمان، صرفاً و فقط یک نکته برای‌مان اهمیت داشته است؛ اینکه به کمک کودتای 28 مرداد، زورگویی آمریکایی‌ها را نشان دهیم.

برای ما نه خیلی مهم بوده است که چرا و چگونه کودتا می‌تواند با موفقیت اتفاق بیفتد (به قول آمریکایی‌ها ارزان‌ترین کودتای تاریخ) و نه به بسیاری از نکات تاریخی، سیاسی و جامعه‌شناختی این تراژدی ملی تاریخ معاصر ما اهمیت داده‌ایم. تنها نکته بااهمیت آن بوده است که از کودتا برای مقاصد سیاسی بتوانیم بهره‌برداری کنیم و این مشکل ما با بسیاری از پدیده‌های تاریخ معاصر است که صرفاً تکرار قرائت رسمی در آن و نه واکاوی همه زوایای آن، دنبال می‌شود.


وی در مطلب مشابهی در آفتاب یزد با اشاره به مخالفت محافل انقلابی با مشی مصدق نوشت: اصولگرایان تنها در یک مورد با مصدق موافقند و آن برای کوبیدن یک جریان یا شخصیت است. آنها سعی کردند تشابهی را بین ملی شدن نفت و مذاکرات هسته‌ای به مردم القا کنند که خوشبختانه موثر واقع نشد.


«صادق-ز» همچنین در مصاحبه با روزنامه آرمان، در پاسخ این سؤال که «می‌گویند باید تاریخ درس عبرت باشد. ما چه درسی می‌توانیم از کودتای 28 مرداد بگیریم؟ آیا اصلاً عبرتی برای نسل امروز وجود دارد؟» گفت: من باید روی سرتان آب سرد بریزم. چون من اصلاً این سؤال را که باید از تاریخ درس بگیریم را قبول ندارم. اگر قرار بود بشر، چه ایرانی، چه آمریکایی و چه همه ابنای بشر از تاریخ درس بگیرند جرج‌ بوش نباید به عراق و افغانستان حمله می‌کرد، همچنین بسیاری از نظام‌های دیکتاتوری باید از تاریخ درس می‌گرفتند و به مردمشان زور نمی‌گفتند، البته کنجکاوی باعث می‌شود که ما بخواهیم بدانیم در گذشته چه اتفاقی افتاده است. اما درباره 28 مرداد می‌توانم بگویم صرف‌نظر از اینکه چقدر می‌توان از آن درس گرفت باید فهمید چرا 28 مرداد اتفاق افتاد.»


یادآور
می‌شود فارغ از بحث‌های تاریخی درباره فراماسونر بودن یا نبودن مصدق و خاستگاه اشرافی وی این اتفاق نظر وجود دارد که وی با حمایت نیروهای انقلابی و مذهبی روی کار آمد و در عین حال پس از نخست‌وزیر شدن در پاسخ مطالبه جریان‌هایی نظیر فدائیان اسلام تصریح کرد هدفش ملی کردن صنعت نفت است و مسئولیتی برای خود در زمینه اجرای احکام اسلامی و بستن مراکز فساد و... نمی‌بیند.

او با خوش‌گمانی به نیویورک رفت و مذاکراتی با رئیس‌جمهور آمریکا برای مقابله با فشار انگلیس داشت و تصور می‌کرد از این طریق راه شرارت انگلیس بسته می‌شود. اما دهن‌کجی وی به نیروهای انقلابی و دور زدن آنها از یک سو و حسن‌ظن به آمریکا از طرف دیگر باعث شد تا پروژه مشترک آمریکا و انگلیس در انجام کودتا به نتیجه برسد و مصدق تبدیل به یک آینه عبرت تاریخی بزرگ شود؛ و این دقیقاً همان نگرانی‌ای است که جریان غربگرای بزک‌کننده آمریکا از دیدن و شنیدن آن هراسان است.


شایان ذکر است نشریات زنجیره‌ای پس از انتشار جمع‌بندی توافق وین و سفر هیئت‌های اروپایی به تهران، نسبت به عدم سفر امثال وندی شرمن به تهران ابراز تأسف کردند و تیترهایی از این دست را برای صفحه اول خود انتخاب کردند: «کاروان چشم‌آبی‌ها در تهران»، «دیپلماسی بانوی خندان در تهران»، «این 3 زن؛ حضور 2 تن از زنان مؤثر مذاکرات در تهران».


نظر
اظهارات قابل تامل رئیس‌جمهور درباره نقش شورای نگهبان

علی‌رغم انتظار مردم برای حل مشکلات عدیده معیشتی، مشکل بیکاری و... در حالی که ماه‌ها تا برگزاری انتخابات مجلس وقت باقی است، دولتمردان ورود به این عرصه را عملاً کلید زده‌اند. چندی پیش بود که یکی از منصوبین دولت اعلام کرد مجلس بعدی باید مجلس اعتدال و همسو با دولت باشد و چند مقام دولتی نیز در نشست‌های حزبی با موضوع انتخابات شرکت و حتی سخنرانی کردند. رئیس جمهور نیز روز گذشته وارد گود شد. برای شورای نگهبان تعیین تکلیف کرد و در اظهاراتی قابل تامل گفت دوره اول مجلس با نبود شورای نگهبان بهترین دوره بوده‌است!
حسن روحانی صبح روز چهارشنبه در نشست مشترک هیئت دولت و استانداران سراسر کشور گفت: ایران اسلامی در مذاکرات هسته‌ای به هیچ وجه از اصول و اهداف اصلی خود کوتاه نیامد.
وی با اشاره به اینکه «معنای مذاکره واقعی تعامل و بده بستان است»، گفت: حفظ غنی‌سازی و حق تحقیق و توسعه برای مراحل پیشرفته‌تر این دانش و برخورداری از مکانی برای این فعالیت‌ها که برای ما دارای تضمین باشد، اهداف اصلی بود که توانستیم آنها را به خوبی تثبیت کنیم.

هجمه به تیم گذشته

رئیس جمهوری با بیان این که تا این چراغ سبز به دنیا نشان داده نمی‌شد قدرت‌های بزرگ حاضر به نشستن پشت میز «مذاکره» نبودند، با زیر سوال بردن تلاش‌های دیپلماتیک سابق اظهارداشت: آنچه گاهی پیش از این انجام می‌شد صرفاً نشستن پشت میز و بیانیه خواندن بود و مذاکره‌ای انجام نمی‌شد در حالی که ما نیاز به مذاکره واقعی داشتیم.
روحانی تصریح کرد: مذاکره واقعی یعنی آنکه ما حرف طرف مذاکره را بفهمیم و حرف و منظور خودمان را نیز به او بفهمانیم و در این بین راه میانه‌ای را برای رسیدن به توافق کشف کنیم.

با درشت‌گویی نمی‌شود
رئیس جمهوری با تأکید بر اینکه توان مذاکره از ملزومات اولیه و بدیهی مذاکره است، خاطرنشان ساخت: متأسفانه برخی فکر می‌کنند با شعار و درشت‌گویی می‌شود عالم بشریت را تسلیم کرد اما مذاکره روال دیگری دارد. در مذاکره باید هر یک از طرفین مذاکره، طرف مقابل خود را به نقطه‌ای امیدوار کند و اساساً مذاکره باید بر ایجاد نقطه امید بنا شود.

روحانی ادامه داد: مذاکره یعنی این که طرف مقابل اگر احساس می‌کند که نمی‌تواند به صد در صد اهداف خود برسد - که اساساً چنین چیزی در مذاکره معنا و مفهوم هم ندارد - اما دو طرف مذاکره اهداف حداقلی را برای خود در نظر بگیرند تا فضایی برای گفتگو ایجاد شود و در این میان فرصتی برای چانه‌زنی وجود داشته باشد.

رئیس جمهوری گفت: هر مذاکره‌ای از یک نقطه عزیمتی‌ شروع می‌شود تا طرفین پس از مذاکره به یک نقطه تلاقی برسند و طبیعی است که هر یک از طرفین، این نقطه تلاقی را جایی در میدان طرف مقابل خود ترسیم کند اما در نهایت باید در میانه میدان به تفاهم برسند.

مذاکره یعنی بده بستان
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست‌جمهوری، روحانی با بیان این که نمی‌خواهم شرایط سخت مرداد سال 92 مصادف با آغاز به کار دولت را تشریح کنم ، تصریح کرد: دولت تدبیر و امید رویکرد تعامل سازنده را برگزید و وارد عرصه مذاکرات هسته‌ای شد. مذاکره یک دانش، فن و هنر است و نیازمند تسلط به مبانی مذاکره و خواندن ذهن طرف مقابل است. معنای مذاکره واقعی تعامل و بده بستان است.
رئیس جمهوری با اشاره به اینکه در مذاکره تلاش بر آن است که اهداف و دستاوردهای اصلی حفظ شده و درباره آنچه در کوتاه مدت قابل جبران است مذاکره صورت گیرد، خاطرنشان ساخت: طبیعی است که طرف مذاکره ما هم از ورود به مذاکره اهدافی دارد. برخی فکر می‌کنند در مذاکره ما باید به صددرصد اهداف خود دست یابیم و طرف مقابل دستاوردش از مذاکرات صفر باشد و به ما اعتراض می‌کنند که مثلاً چرا طرف مذاکرات ما نیز به یک سری اهدافش دست یافته است.

لغو تحریم‌ها
روحانی رفع همه تحریم‌های ظالمانه در زمینه‌های مالی، بانکی، حمل و نقل و سایر عرصه‌های اقتصادی را هدف مهم دیگر دولت از ورود به عرصه مذاکره ذکر کرد و اظهارداشت:
این هدف نیز به خوبی محقق شد و مقرر شده است که طرف مقابل، در آستانه آغاز اجرای توافقات صراحتاً لغو تحریم‌ها را اعلام کند و با توجه به اینکه آنها ابتدا فقط به تعلیق و سپس لغو تدریجی تحریم‌ها اصرار می‌ورزیدند، لغو کامل و یکجای تحریم‌های اقتصادی برای ما دستاورد بزرگی است.
درباره این بخش از سخنان رئیس جمهور محترم باید گفت:

1- برجام فقط تحریمهای مربوط به برنامة هسته‌ای را در بر دارد و نه کل تحریم‌ها را.  !!

2- تحریم‌های هسته‌ای بخش اندکی از کل تحریم‌ها می‌باشد. مثلا در آمریکا از 28 قانون مربوط به تحریم‌ها فقط 5 قانون مربوط به موارد هسته‌ای بوده و بقیه ترکیبی است.
 
3- برجام موجب لغو تحریم‌ها یعنی لغو حقوقی کلیه قوانین نمی‌شود بلکه فقط فعلاً برداشته می‌شود.

4- دولت آمریکا حتی نسبت به تحریم‌های ایالات هم تعهدی نمی‌دهد و تنها آنها را تشویق (Encourage) به اجرای توفق می‌کند!

5- تحریم‌های سازمان ملل، اروپا و آمریکا بعد از راستی‌آزمائی فقط تعلیق یا برداشته (Lift) می‌شود نه لغو در هنگام امضای توافق. !! (بر خلاف ادعاهای قبلی تیم هسته ای)

6- صحبتی از لغو تحریم‌ها از ابتدا مطرح نبوده و با استفاده از کلماتی مانند توقف (Cease)، برداشتن، توقف اجرا و... با موضوع برخورد کرده‌اند.

همه راه خرداد 92 را بروند !!!

 رئیس جمهوری با تأکید بر اینکه رویکرد جمهوری اسلامی ایران پافشاری بر حل و فصل همه معضلات جهان از طریق مذاکره و گفت‌وگوست، اظهار داشت: نباید فکر کنیم پس از حصول توافق می‌توانیم هر طور که بخواهیم حرف بزنیم و عمل کنیم و دیگران در برابر این تغییر رفتار ما واکنشی نخواهند داشت! باید همان مسیر سازنده را به درستی به پیش ببریم، همان راهی را که مردم در خرداد 92 به آن اقبال کردند و عامل این توفیق بود که اگر آن راه را ادامه ندهیم چه بسا توافق نیز پایدار نباشد.

 با رفع تحریم‌ها مشکلات یک روزه حل نمی‌شود  !!

رئیس جمهوری با اشاره به اینکه البته مردم ما به خوبی توجه دارند که با رفع تحریم‌ها همه مشکلات یک روزه سامان نمی‌یابد، خاطرنشان ساخت: این نکته مهمی است اما از آن مهمتر امیدی است که در جامعه ایجاد شده و مردم می‌بینند که نظام مقتدری دارند که بزرگترین معضل سیاسی بین‌المللی را با انگشت تدبیر خود حل و فصل می‌کند و برای موفقیت در آینده باید این امید، تدبیر، اعتماد و تلاش متقابل بین مردم و دولت و حاکمیت، تداوم یابد.
روحانی با اشاره به بهانه‌جویی‌های برخی بدخواهان که همواره می‌گفتند توافق در مسئله هسته‌ای ممکن نیست، گفت: همین افراد امروز که توافق حاصل شده می‌گویند کسی حاضر نیست به ایران آمده و سرمایه و تکنولوژی با خود بیاورد اما مطمئنم که سرمایه و تکنولوژی خیلی زودتر از آنچه در مخیله این بدخواهان است، مسیر خود را برای ورود به این کشور پیدا می‌کند و البته ما باید اراده خودمان را برای تعامل با جهان همچون گذشته به خوبی حفظ کرده و به دنیا نشان دهیم.

هدف نهایی؛ اقتصاد مقاومتی

رئیس جمهوری با بیان این که هدف ما در نهایت تحقق اقتصاد مقاومتی است، تصریح کرد: قطعاً شرایط پساتحریم برای تحقق اقتصاد مقاومتی بهتر از قبل است و در کنار این شرایط جدید باید فضای مناسب اجتماعی و سیاسی را نیز فراهم کنیم.

بهترین مجلس بدون شورای نگهبان!

روحانی در توضیح الزامات فضای مناسب اجتماعی و سیاسی برای پیشرفت سریع کشور تأکید کرد: هیچ حزب، جناح و گروه قانونی در کشور نباید احساس یأس کنند.
 
رئیس جمهوری با بیان این که مجلس شورای اسلامی آینده متعلق به یک حزب و جناح نخواهد بود، افزود: این نظر مقام معظم رهبری و گفته قانون اساسی ماست و مگر می‌شود جناحی بگوید که من یک خم رنگرزی پیدا کرده‌ام که می‌توانم آنجا را به هر رنگی که بخواهم درآورم؛ اینگونه نیست.

روحانی با بیان این که «اینجا جمهوری اسلامی ایران است و قانون اساسی در آن حاکم است»، اظهار داشت: ما جایی را در کشور نداریم که بخواهد افراد صالح و دلسوز را که می‌خواهند با استفاده از تجربیاتشان به کشور خدمت کنند حالا از هر جناحی که باشند رد صلاحیت کند. تمام گروه‌ها و دسته‌جات سیاسی قانونی مورد احترام هستند. همه از نظر دولت برابرند و آن جایی که باید بگوید فردی برای شرکت در انتخابات صالح است یا نه هیئت‌های اجرایی هستند و ما هیئت اجرایی نداریم که یک جناح را تأیید صلاحیت کند و یک جناح دیگر را تأیید صلاحیت نکند.
رئیس جمهوری تأکید کرد: شورای محترم نگهبان ناظر است نه مجری. مجری انتخابات دولت است. دولت مسئول برگزاری انتخابات است و دستگاهی هم پیش‌بینی شده که نظارت کند تا خلاف قانون صورت نگیرد. شورای نگهبان چشم است و چشم نمی‌تواند کار دست را بکند، نظارت و اجرا نباید مخلوط شوند باید به قانون اساسی کاملاً توجه کرده و عمل کنیم.

 روحانی با اشاره به این که امام راحل معتقد بود میزان رأی ملت است، اظهار داشت: ما فقط باید زمینه را برای برگزاری یک انتخابات سالم و باشکوه آماده کنیم. مگر مجلس اول پس از انقلاب اسلامی که در آن زمان حتی شورای نگهبان نیز وجود نداشت و همه حتی گروهک‌های مخرب در آن حضور داشتند بهترین مجلس تاریخ این کشور نبود؟ ملت ایران ملتی بالغ، باتجربه و بزرگ است که به خوبی برای آینده خود تصمیم می‌گیرد.

درباره این بخش از اظهارات جناب روحانی باید گفت:

1- درباره نقش و جایگاه شورای نگهبان در برگزاری انتخابات باید گفت بر اساس اصل 99 قانون اساسی اعلام نظر درباره صلاحیت نامزدها برعهده این نهاد است و این نظارت نیز از نوع استصوابی است. وظیفه نظارتی هیئت‌های اجرایی نیز در طول وظیفه شورای نگهبان و زیرمجموعه آن است.

2- دولت و هیچ نهاد دیگری نمی‌تواند خود را مفسر قانون اساسی بداند چرا که این وظیفه براساس اصل 98 قانون اساسی برعهده شورای نگهبان است.

3- برخلاف اظهارات رئیس جمهور درباره دوره اول مجلس شورای اسلامی، این دوره نیز بدون نظارت تشکیل نشده بود. اگر چه در آن زمان هنوز نهاد شورای نگهبان شکل نگرفته بود اما اعضای شورای انقلاب که منصوبین حضرت امام(ره) بودند بر چگونگی و روند انتخابات برگزاری آن نظارت داشتند.


نظر
صفارهرندی:
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: من معتقدم کسانی که امروز خاطراتی از امام نقل می‌کنند که اگر به گذشته برگردیم ریشه‌اش را پیدا نمی‌کنیم تنها دستان خود را خالی می‌کنند من دلم برای این افراد می‌سوزد.
به گزارش مشرق، محمد حسین صفار هرندی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در دومین روز از شانزدهمین همایش سالیانه اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل با اشاره با سخنان امروز مقام معظم رهبری اظهار داشت: همانطور که رهبری نیز فرموده‌اند در رابطه با توافق هسته‌ای هنوز چیزی مشخص نشده و زمانی که معظم‌له گفتند تکلیف این موضوع در مراجع قانونی مشخص خواهد شد، نشان‌دهنده این است که ایشان به مراجع قانونی که مجلس یا شورای عالی امنیت یا ترکیبی از هر دو است اطمینان دارند.

وی افزود: در ذهن برخی از دلسوزان نظام از برجام تصویری وجود دارد و ذهن کسانی که از نظام فاصله گرفته و با نظام زاویه دارند نیز تصویر دیگری وجود دارد. البته نمی‌شود گفت هر کس با پذیرش برجام موافق است طرفدار آمریکا است یا مخالف برجام کاملاً‌ انقلابی است. بحث ما در مورد کسانی است که هنوز تکلیف ماجرا مشخص نشده با دم خود گردو می‌شکنند و ذوق زدگی خود را به نمایش می‌گذارند.

صفار هرندی ادامه داد: برخی‌ها تصورشان این است که با توافقات صورت گرفته نظام راهی را که تا به حال پیموده از آن منحرف می‌شود البته برخی‌ها هم ساده‌تر هستند و حرف‌های دیگری می‌زنند که باید آنرا پای بلاهت‌شان گذاشت.

وی ادامه داد: بر خلاف ظواهر کدهای فراوانی وجود دارد که نشان می‌دهد که استیصال از سر و روی آمریکا می‌بارد بسیاری از تحلیل‌های سال‌های اخیر ما امروز در زبان و بیان آمریکایی‌ها به صورت خبر تکرار می‌شود و اگر امروز کنگره آمریکا فشار می‌آورد که چرا دولت چنین توافقی را انجام داده آنها می‌گویند که راه دیگری نداشتیم و ایران مانند افغانستان و عراق نیست که بتوان از طریق نظامی اقدام کرد.

صفارهرندی تأکید کرد: در گذشته گفتم اگر درست تحلیل کنیم در آینده تحلیل ما خبر می‌شود. می‌بینیم تحلیل‌های درستی که امام از اوضاع بین‌المللی داشت امروز همانگونه که ایشان می‌گفت در حال رخ دادن است یا اینکه رخ داده است.

وی در ادامه با اشاره به اظهارات برخی‌ها پیرامون دوستی با آمریکا گفت: اگر امروز کسی می‌گوید چاره‌ای نداریم غیر از اینکه با آمریکا بسازیم باید در صداقت و یا در فهم او شک کنیم.

وزیر سابق ارشاد اظهار داشت: ما با جماعتی روبرو هستیم که رسماً‌ می‌گوید هدفشان این است که انقلاب را به زانو در بیاورند. از طرفی هم امروز با آدم‌هایی روبرو هستیم که مدتی است در تعطیلی به سر می‌برند و انقلابی‌گری که هیچ وطن‌دوستی آنها هم نم کشیده است. آنها می‌گویند اصلا استقلال یعنی چه؟ این جماعت که به دنبال بهانه بودند احساس می‌کنند امروز با شرایط پیش آمده فرصت خوبی پیدا کرده‌اند.

 وی اظهار داشت: برخی‌ها می‌گویند باید تاریخ آینده ایران را بر اساس اتفاقی که در بحث هسته‌ای رخ داده نوشت یعنی تاریخ بعد از برجام و تاریخ قبل از برجام آنها می‌خواهند القا کنند بعد از انجام توافق هسته‌ای تاریخ ایران دگرگون می‌شود ما چون با چنین جماعتی روبرو هستیم ساده‌لوحانه است که به خودمان مشغول باشیم و به جان هم بیفتیم.

صفار هرندی تصریح کرد: امروز شاهد صحنه‌هایی هستیم که نگرانی‌هایی را دامن می‌زند امروز برخی از ما توقف روی متن برجام را خیلی جدی گرفته‌ایم به نظر من سخنان امروز مقام معظم رهبری مقداری به خاطر این بود که فکر ما باید سر چه چیزی معطوف شود.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام خاطر نشان کرد: طوری بیان می‌شود که چه توافق صورت گیرد و چه توافق نشود خواب‌هایی را برای ما دیده‌اند ما نباید بگذاریم آن خواب‌ها تعبیر شود امروز می‌گویند اگر توافق شود مک‌دونالد در ایران شعبه می‌زند ولی آیا صحبت ما این بود که ساندویچی‌های ما کم است یا اینکه بحث ما فراتر از این حرف‌ها بود.
منبع: فارس

نظر
مشرق بررسی می کند؛
استفاده از کارت‌های سوخت باید، تداوم یابد و حذف آن یک اشتباه بزرگ بوده و پیشنهاد می‌شود که قیمت سوخت گیری با استفاده از کارت سوخت جایگاه داران برای هر لیتر 200 تا 500 تومان گران‌تر از سوخت گیری با کارت سوخت خودرو باشد.
چرا کارت سوخت نباید حذف شود؟/ دولت هیچ انگیزه ای برای ترغیب مردم به استفاده از کارت سوخت ندارد
گروه اقتصادی مشرق- بنزین یکی از پرمصرف ترین فرآورده های نفتی در کشور است که نقش مهمی در زندگی روزمره مردم ایفا می‌کند و ایجاد هرگونه اختلال در تامین بنزین مورد نیاز کشور می تواند هزینه های سنگین اقتصادی، اجتماعی و امنیتی برای کشور در پی داشته باشد.

با تک نرخی شدن بنزین و حذف سهمیه بندی آن در اوایل خردادماه امسال، کارت سوخت در معرض خطر قرار گرفت، زیرا در شرایط جدید، مردم می توانند با استفاده از کارت سوخت جایگاه داران نسبت به سوخت گیری اقدام کنند و انگیزه ای برای استفاده از کارت سوخت خود ندارند و با تداوم این وضعیت ممکن است سامانه هوشمند سوخت به تدریج از بین برود.

اخیرا مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در گزارشی با عنوان «گام سوم هدفمند کردن یارانه‌ها و دلایل اجرا و کسری احتمالی منابع» به برخی از دستاوردهای استفاده از کارت سوخت مانند کاهش واردات و قاچاق سوخت به خارج از کشور اشاره کرده و از حذف احتمالی این کارت ها به «اشتباه بزرگ دولت» تعبیر کرده است.

در بخشی از این گزارش آمده است: «کارت‌های سوخت بستر و ابزار مناسبی برای اعمال سیاست‌های انرژی و جمع‌آوری اطلاعات با ارزش از میزان سوخت مصرفی در کشور است؛ لذا استفاده از کارت‌های سوخت باید، تداوم یابد و حذف آن یک اشتباه بزرگ بوده و باعث کاهش شفافیت نظام توزیع سوخت و کاهش ظرفیت مدیریت بر مصرف سوخت خواهد شد».

کارت سوخت یکی از دستاورد برجسته کشور در حوزه اقتصاد مقاومتی است و نقش مهمی در کنترل مصرف بنزین و اجرای فازهای مختلف طرح هدفمندسازی یارانه ها در سال های اخیر و همچنین شکست تحریم آمریکا در زمینه صادرات بنزین به ایران در تابستان سال 89 ایفا کرده است.

چرا کارت سوخت نباید حذف شود؟/ دولت هیچ انگیزه ای برای ترغیب مردم به استفاده از کارت سوخت نداردخوشبختانه دولت و به خصوص وزارت نفت نیز به خوبی از مزایای وجود این کارت ها آگاهی دارند و به همین دلیل نیز بر حفظ این کارت ها در نظام توزیع سوخت کشور تاکید می کنند.

با این وجود، دولت تاکنون حاضر به اجرای اقدامات عملی در راستای حفظ این کارت ها نشده است و صرفا به توصیه و درخواست از مردم برای استفاده از کارت سوخت خود اکتفا کرده است.

این در حالی است که تجربیات جهانی نشان می دهد که این اقدامات کارآیی چندانی ندارد. زیرا خواهش و تمنا ابزار حکمرانی نیست و این نکته ای است که در گزارش مرکز پژوهش های مجلس درباره گام سوم هدفمند کردن یارانه‌ها نیز مورد تاکید قرار گرفته است. در این زمینه در این گزارش آمده است: «حتماً لازم است به منظور ایجاد انگیزه برای مصرف‌کنندگان به استفاده از کارت‌های سوخت تدابیر انگیزشی اتخاذ گردد؛ چراکه توصیه صرف مسئولین در این رابطه کارساز نخواهد بود».

کم تحرکی دولت در تعیین سازوکارهای انگیزشی برای حفظ انگیزه مردم در استفاده از کارت های سوخت خود، سهم کارت سوخت جایگاه داران را توزیع بنزین کشور در ماه های اخیر به شدت افزایش داده است.

اما بازخوانی دو اتفاق مهم در سه ماه گذشته، نگرانی های موجود درباره وضعیت آتی کارت های سوخت را تشدید کرده است. در ساعات اولیه بامداد روز 25 تیرماه و همزمان با آغاز سفرهای مربوط به تعطیلات عید فطر، صف های طولانی در جایگاه‌های بنزین سراسر کشور به علت اختلال در سامانه هوشمند سوخت ایجاد شد که مشکلات زیادی برای مسافران به‌وجود آورد.

وقوع این اتفاق که با بی تدبیری شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران صورت گرفت، بهانه مناسبی را برای زیرسوال بردن عملکرد موفق سامانه کارت هوشمند سوخت در اختیار مخالفان حفظ این کارت ها مانند جایگاه داران سوخت قرار داد.

چرا کارت سوخت نباید حذف شود؟/ دولت هیچ انگیزه ای برای ترغیب مردم به استفاده از کارت سوخت نداردهمچنین در جلسه 3 مردادماه هیئت دولت نیز جداسازی ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت از نهاد ریاست جمهوری و انتقال آن به وزارت راه و شهرسازی به تصویب رسید.

این در حالی بود که این ستاد برخلاف سایر دستگاه‌های دولتی مرتبط با کارت سوخت، راه‌کارهایی اجرایی برای افزایش انگیزه مردم برای استفاده از این کارت ها تهیه کرده و به هیئت دولت ارائه داده بود.      

با تضعیف جایگاه این ستاد در نظام اداری کشور، احتمال بررسی، تصویب و نهایتا اجرای پیشنهادهای مذکور در آینده نزدیک به شدت کاهش یافت.

این اقدامات نشان می دهد که دولت عملا اهتمام چندانی به حفظ کارت سوخت ندارد و این کارت ها با ادامه بی تدبیری دولت در حال حذف تدریجی هستند.

پیش بینی می شود با استمرار روند موجود و پایان مهلت استفاده از سهمیه باقی مانده 700 تومانی در پایان شهریورماه امسال، شاهد حذف کامل این سامانه اطلاعاتی مهم کشور باشیم.

در این صورت، آسیب پذیری نظام توزیع بنزین کشور با این پاس گل غیرعمدی دولت یازدهم، افزایش می یابد و توانایی دولت برای مدیریت سریع و کم هزینه بحران های آتی احتمالی کشور برای مدیریت مصرف این فرآورده نفتی به شدت تضعیف می‌شود.       

به علاوه، دوباره امکان اختلال در تامین بنزین مصرفی کشور توسط کشورهای غربی با تحریم واردات بنزین به تهدیدی بالقوه و مهم برای کشور تبدیل می شود.

برای حفظ این سامانه اطلاعاتی مهم کشور پیشنهاد می‌شود که قیمت سوخت گیری با استفاده از کارت سوخت جایگاه داران برای هر لیتر 200 تا 500 تومان گران‌تر از سوخت گیری با کارت سوخت خودرو باشد تا مردم انگیزه کافی را برای استفاده از کارت های سوخت خودروی خود داشته باشند.

حمیدرضا کمال جو