سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرباز ولایت

نظر



قرآن کریم دستور داده تا مسلمانان نماز را به بهترین و زیباترین شکلش، که جماعت است بخوانند. روایات اسلامی در پاداش و ارزش نماز جماعت فراوان است. در حدیث معروفی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از جبرئیل نقل کرده اند، می فرمایند: خداوند متعال وعده داده است که اگر عدد حاضران در نماز جماعت بیش از ده نفر باشد، اگر تمام دریاها مرکب و درخت ها قلم و جن و انس و ملائکه نویسنده شوند، نتوانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند.
 مستدرک الوسائل، ج 1 ص 487

 
اهمیت نماز جماعت از دید گاه پیامبر اعظم(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم)
هرکس به قصد شرکت در نماز جماعت به سوی مسجد حرکت نماید، خداوند برای هر قدمی که بر میدارد هفتاد هزار حسنه به او عطا می کند وبه همان اندازه بر درجات او می افزاید چنانچه در مسیر رفت وبرگشت از دنیا برود خداوند هفتاد هزار فرشته را مامور می کند تا در روز قیامت مونس او باشند و فرمودند:در نماز جماعت حاضر شوید، اگر چه با دشواری و سختی باشد.
مکارم الاخلاق ج2 ص 375


 رسول اعظم الهی فرمود:هر کس در هر کجا که باشد اگر بر جماعت مداومت کند،مانند برق سریع و درخشان همراه نخستین گروه بهشتیان از روی صراط میگذرد.
ثواب الاعمال ، ص 343


 تحقیر نماز جماعت،به منزله تحقیر خداوند بشمار آمده است.
من لا یحضره الفقیه،ج 1 ص 377.


 پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
هنگامی که اذان نماز را شنیدی- هر چه سریعتر- به مسجد بیا، گر چه سینه خیز باشد.
«کنز العمال/ج 7/ ص 578/ حدیث 20337


 پیامبر خدای تعالی فرموده است:اگر نماز صبح را به جماعت بخوانم،در نظرم محبوب تر از عبادت و شب زنده داری تا صبح است.
کنز العمال،ج 8 حدیث 22792.


 رسوا خدا: نماز خواندن انسان در جماعت بهتر است از نمازی که چهل سال در خانه خوانده شود. عرض کردند:یا رسول الله ! نماز یک روز؟ حضرت فرمود: بلکه یک نماز.
( وسائل الشیعه ، ج 5، ص 374 )

 

در نتیجه از آنجا که زندگی ابدی و همیشگی ما در آخرت است نباید از این نکته غافل شد که دنیا با نقش مقدمه ای خود از چنان جایگاه و ارزشی برخوردار است که می توان گفت آخرت و همه چیز آن در توسط همین دنیا ساخته می شود؛ از این رو در بیانی زیبا، دنیا به عنوان کشتزار و مزرعه آخرت معرفی شده است. این بدان معناست که هر آن چه در آخرت نصیب و بهره انسان می شود،در همین دنیا ساخته و تأمین می گردد بنابراین، فرصت کوتاه عمر و زندگی دنیا تنها جایی است که انسان می تواند زندگی ابدی خود را بسازد و این فرصت بی بدیل و بی نظیر هرگز تکرار نخواهد شد و نماز جماعت یکی از بهترین و مؤثرترین کارها در دنیا برای ساختن آخرت و ابدیت و همچنین تقرب و نزدیک شدن به خدا هست و بهتر است هنگامی که شیطان ما را نسبت به این امور بی میل و بی توجه میکند،این حقایق را مرتب به خود یادآوری کنیم تا ان شاءالله دچار غفلت نشده و در آخرت حسرت نخوریم.

 إن شاء الله همیشه یعی کنیم تمام نماز های واجب خود را با جماعت بخوانیم.

 


نظر

 

نوستالژیک ترین قصه های نسل من داستان های کتب درسی ابتدایی مان مانند تصمیم کبری و حسنک کجایی و دهقان فداکار و  چندین داستان دیگر می باشد که هرکدام درسی عبرت آموز برای زندگی واقعی کنونی مان می باشد که اگر از آن داستان ها عبرت نگیریم مجبوریم وقایع تلخی را بر خود و ملتمان در صحنه های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی رقم بزنیم.


یکی از مهمترین قصه های آن دوران نیز داستان چوپان دروغگویی بود که با دروغگویی کار را به جایی رسانید که در آخر قصه گرگ آمد و تمام گوسفندان روستا را درید.
و قصه ی امروز نیز از آنجایی شروع شد که چوپانانی به عنوان فرزندان روستای انقلاب برای پاسداری از منافع مردم این روستا آماده شدند و گوسفندانشان را به عنوان سرمایه های مردم روستا به بیشه و چراگاه وین و ژنو و لوزان بردند و شب ها به روستا باز می گشتند


و وقتی مردم روستا و کدخدا از وضعیت بیشه و خطر گرگ های آن حوالی از ایشان سوال می پرسیدند، چوپانان از تغییر حس خونخواری گرگ ها و متمدن شدن و لبخند های زیبایشان تعریف می نمودند و از مذاکرات و پیاده روی و اتفاقی دیدار کردن با سر دسته ی گرگ ها و اینکه باید مردم روستا نظرشان را در مورد گرگ های بیشه تغییر دهند قصه سرایی می کردند


و کم کم با اینکه کدخدا از خطر گرگ ها به مردم و چوپانان گوشزد می کرد و می گفت که نمی شود به گرگ ها اعتماد کرد، چوپانان از توافقی با گرگ ها خبر می دادند و در داخل روستا نیز عده ای از مردم باورشان شده بود که گرگ ها صلح طلب و دوستار مردم روستا و انسان صفت شده اند و با امید به تدبیر چوپانان شب ها به کوچه ها سرازیر می شدند و برایشان جشن می گرفتند و از سطح سواد و هوش و ذکاوت چوپانان تعریف می نمودند

 

اما از قضا در آذر سالِ بعد از توافقِ با گرگها


گرگ ها شبانه دست به کار شدند و در حمله ای برق آسا به گله ی گوسفندان زدند و مردم روستا تا به خود آمدند دیدند حرف چوپانان دروغ از آب در آمده و گوسفندی هم برایشان باقی نمانده که فردا بتوانند از شیرش استفاده کنند و از گوشت لذیذش بخورند و پشمش را بفروشند و هر چه بر سرشان زدند دیگر فایده ای جز برملاشدن وعده ها و حماسه سرایی های دروغین چوپانان نداشت که نداشت.


نظر

ایا هاشمی انقلابی بود وانقلابی ماند ؟
ایا راه هاشمی را باید ادامه داده ؟

این چند روز پس از فوت هاشمی انگار جریان انقلاب توسط اکثر مسیولان نظام تعبیر دیگر پیدا کرد. بله هاشمی انقلابی بود وهیچ کس نمیتواند منکر ان شود اما تا سالهای حضور بنیانگذار انقلاب امام ره .
خیلی ها انقلابی بودند در زمان حضور امام   مگر منتظری شریعتمداری طاهری کروبی انقلابی نبودند ایا  انقلابی ماندند؟

انقلابی شرایطی دارد که هر کسی لیاقت ان را پیدا نمی کند. انقلابی یعنی درقلب اکثریت ملت  نه اقلیت .انقلابی ماندن  یعنی در بطن وبدنه وهمتراز ملت زندگی کردن .انقلابی یعنی همراه ملت زجر کشیدن.انقلابی یعنی احترام به خواست ملت .انقلابی یعنی گذشت از هوای نفس و خواست دل.انقلابی کسی است که تا پایان خط  بماند. ایاهمه پیروان انقلابی امام تا اخر در خط امام و شهدا ورهبر مانده اند؟ واز سیرت وزندگی امام درس گرفته اند؟ انقلابی یعنی ذوب شدن در انقلاب بدون هیچ سهمی از انقلاب انوقت میشوند انقلابی فی سبیل الله.

امام ره انقلابی بود. چرا که از همه چیزش بخاطر انقلاب گذشت  از جان ومالش وخاندانش گذشت از خطای نوه خود بجهت انقلاب نگذشت.هرگز سهم خواهی نکرد. ودر تاریخ خود را انقلابی ماندگار کرد .رهبرانقلابی مانده چون بدون تبلیغات در دل احاد ملت جا دارد ،ساده زیست است ،مثل اکثریت ملت زندگی میکند، تحت تاثیر حزب وگروه وخاندان خود نیست ،کاسبان انقلاب گرد او نیستند،  ملت او را از جنس خودشان میبینند.
 مردم امروز با تجربه سی وهفت سال در انقلاب انقلابی  بودن را تشخیص میدهند و اگاهند. تعریف وتمجید از شخصی بر انها تاثیر نمیگذارد. مردم رفتار عملکرد شخص انقلابی واطرافیان شخص را میسنجند.خیلی ها ادعای انقلابی در نظام میکنند .ایا از نظر اکثریت چه کسانی  انقلابیند؟
امام حد ومرز انقلابی را تعین کرد گفت خاک بر سر من اگر بخواهم شما انقلاب کنید وشهید بدهید ومن از ان سواستفاده کنم .پس معیار انقلابی وکاسب انقلابی تعین شده .پس انان که ادعای انقلابی میکنند بسنجد رفتار کردارشان و خاندانشان را با مقیاس امام و رهبری.

و اما خط هاشمی .هاشمی از انروزی که خط انقلابی را فراموش کرد و به دفاع از اختلاس وانحراف کرباسچی در خطبه نماز جمعه رشوه را هبه و ربا را کارمز بانکی کرد و کلاه شرعی بر عملکرد مدیران دولتی خود گذاشت . وسیستم نظام جمهوری اسلامی را به انحراف از ارمانهای انقلاب کشاند واختصاصی سازی بجای خصوصی سازی از بیت المال را در کارخانجات کشور صادر کرد.و خط تبدیل ملت به دو طبقه مرفه بی درد و محروم از همه چیز را در نظام بنیانگذاری کرد وقشر سرمایه دار را با خود همراه کرد خط خود را از انقلاب کوخ نشینان امام جدا کرد.
خط هاشمی زمانی که دانشگاه ملی کشور کم اثز کرد و  با راه اندازی دانشگاه پولی برای فرزندان ثروتمندان  .خط انقلاب مستضعفین را فراموش کرد که پس از اعتراض انروز انقلابیون به این کار اعلام کرد اینکار را برای باسواد کردن همه قشرها کردم نه مدرک برای استخدام در دوایر دولتی که پس از مدتی اکثر استخدام شدگان دولتی با مدرک دانشگاه پولی شد.و این اغاز حکومت لیبرالی است نه انقلابی. با اینکار عدالت زیر سوال رفت .

خط هاشمی موجب شد تا پدیده های شومی چون  بابک زنجانی ،شهرام جزایری ، رحیمی ..واختلاسها ویژه خواری و کابینه با ثروت میلیاردی  و... کاخنشیان در نظام انقلاب خمینی که گفت ما قیام کردیم برای از بین بردن کاخها وابادی کوخها .به فراموشی سپرده شد ..حالا هاشمی خطی را بر خلاف ارمانهای انقلاب امام مرسوم کرد.و برای خود وفرزندانش اطرافیانی از تجار کارخانه داران بین المللی تراسهای اقتصادی وبه تبع ثروتمندان وپولداران رسانه های تبلیغاتی ساخت.که بدانجا رسید بود که با کمک سرما یه داران و رانت وباند  در انتخابات مجلس و ریس جمهور برای ملت تکلیف تعین کند ولیست امید نمونه ان و انتخابات نود وشش فردی درا تعین می کند.
خط نامیمونی که هاشمی بنیانگذاری کرد اینکه اگر منتخب اکثریت ملت همسو با تزهای سرمایه دار، باند های او نباشد با عدم احترام به خواست اکثریت ملت تحت تاثیرات رانت باند وثروتمندان و خواسته نابجای خاندان خود، انقلابی بودن را فراموش میکند و شمیشیر بر
منتخب مردم کشید.و برای سقوط رقیب خود از هر حربه مالی و رسانه ای استفاده می کند ایا این انقلابی بودن است؟
احترام به هاشمی برای تلاشهایش در دوران انقلاب وتا زمان حضور امام قابل احترام است.
 اما خط هاشمی اگر ادامه یابد از احاد ملت برای انقلاب  کسی نخواهد ماند وانقلاب به دست تراسهای وباندهای قدرت وثروت و غولهای رسانه ای خواهد افتاد و والستریتی همانند غرب در ایران ارمانهای خمینی وشهدا ورهبری را به موزه تاریخ خواهد سپرد.
خط امام  و رهبری  خط اولیاست وهرگز دستخوش تغیر نخواهد شد شاید دستخوش حوادثی شود اما هرگز حق اکثریت را به اقلیتی نخواهد داد.

م.ح.الف.ش


نظر

 


قسمت‌های کلیدی پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی در پی درگذشت بزرگان انقلاب اسلامی که طی چند سال گذشته از دنیا رفته‌اند را بخوانید و به #تفاوت_آشکار آنها پی ببرید.

 آیت‌الله عباس واعظ طبسی (چهاردهم اسفند 94)

- ایشان برادری همدل و همزبان برای اینجانب و مریدی صَدیق برای امام راحل و خدمتگزاری_پایدار و سخت‌کوش برای انقلاب بودند.

- موضع_انقلابی و وفاداری به آرمانهای نظام اسلامی و مجاهدت در این مسیر دشوار که غالباً بدون_تظاهر انجام گرفته است، خود فصل دیگری از زندگی این روحانی عالیقدر است.

 آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی (25 شهریور 94)

- همراهی با امام بزرگوار از آغازین روزهای نهضت انقلابی و دفاع_شجاعانه از آن بزرگمرد و در دوران دشوار اختناق طاغوتی با بیانی رسا و صریح

- ثبات_قدم در خط اصیل و صراط مستقیم انقلاب در همه_حال و تا_پایان_زندگی

 آیت‌الله  محمدرضا مهدوی کنی (29 مهر 93)

- از وفاداران_غیور و صادق امام بزرگوار بود و در همه_عرصه_های_مهم کشور در دوران انقلاب شجاعانه و با صراحت_تمام نقش‌‌آفرینی کرد.

- همه_جا و همه_وقت در موضع یک عالم دینی و یک سیاستمدار_صادق و یک انقلابی_صریح ظاهر شد و هرگز ملاحظات شخصی و انگیزه‌های جناحی و قبیله‌ئی را به حیطه‌ی فعالیت‌های گسترده و اثرگذار خود راه نداد.

- این انسان بزرگ و پرهیزگار، همه_وزن_وزین_خود را در همه‌ی حوادث این دهها سال در کفه‌ی حق_و_حقیقت نهاد و در دفاع از راه و سیره‌ی انقلاب و نظام، کوتاهی نورزید.

 آیت‌الله حسینعلی منتظری (29 آذر 88)

- دورانی طولانی از زندگی آن مرحوم در خدمت نهضت امام راحل عظیم‌الشأن گذشت.

- در اواخر دوران حیات مبارک امام راحل #امتحانی_دشوار_و_خطیر پیش آمد که از خداوند متعال میخواهم آن را با پوشش_مغفرت و رحمت خویش بپوشاند و ابتلائات دنیوی را کفاره‌ی آن قرار دهد.

 حجت‌الاسلام و المسلمین اکبر هاشمی رفسنجانی (19 دی 95)

با دریغ و تأسف خبر درگذشت ناگهانی رفیق دیرین و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی، و همکار نزدیک سالهای متمادی در عهد جمهوری اسلامی جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را دریافت کردم.

هوش وافر و صمیمیت کم‌نظیر او در آن سالها، تکیه‌گاه مطمئنی برای همه‌ی کسانی که با وی همکار بودند به ویژه برای اینجانب به شمار می‌آمد.

اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهه‌هائی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بین‌الحرمین کربلای معلّی بود به کلی بگسلد و وسوسه‌ی خناسانی که در سالهای اخیر با شدّت و جدیت در پی بهره‌برداری از این تفاوتهای نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد.

- او نمونه‌ی کم‌نظیری از نسل اول مبارزان ضد ستم‌شاهی و از رنج‌دیدگان این راه پرخطر و پرافتخار بود.

- با فقدان هاشمی اینجانب هیچ شخصیت دیگری را نمی‌شناسم که تجربه ای مشترک و چنین درازمدت را با او در نشیب و فرازهای این دوران تاریخ‌ساز به یاد داشته باشم.

 کاملا مشخص است؛ رهبری در پیام تسلیت درگذشت آقای هاشمی صرفا به دوران مبارزاتی ایشان نمره خوب داده و هرگز از نسبت هاشمی با امام خمینی حرفی به میان نیاوردند؛ آن هم کسی که همیشه یک پای خاطراتش امام بود.

 همچنین بر خلاف پیامهایی که برای آقایان خزعلی، واعظ طبسی و مهدوی کنی تقریر نمودند، هرگز از واژه‌ی انقلابی برای توصیف هاشمی بهره نگرفتند و بیشتر سعی داشتند رابطه‌ی خود با هاشمی را رابطه‌ای صمیمانه، همکارگونه و رفاقتی توصیف کنند که از کربلا آغاز شده بود، نه رابطه‌ای مبتنی بر ایدئولوژی انقلابی.

 در این پیام، هیچ خبری از مواضع انقلابی و خدمات بی‌ریا و همراهی همیشگی هاشمی با نظام نبود و رهبری برای جبران خلأ این نقیصه‌ی مرحوم هاشمی، به بیان مبارزات ایشان در ایام طاغوت پرداختند.

 همچنین در اتفاقی جالب، ایشان را با عنوان حجت‌الاسلام والمسلمین یاد کردند، نه آیت‌الله!
واینکه به مردم هم تسلیت نگفتند و فقط به خانواده اش تسلیت گفتند
واینکه در پیام حضرت آقا آمده که خناسان نتوانستند روابط را به طور کلی بگسلانند پس یه تارمویی مونده !!!

معتقدم که این پیام، بسیار هوشمندانه‌تر از آن چیزی نوشته شد که خیلی‌ها فکرش را می‌کردند.


نظر




 در روزگار قدیم تاجر ثروتمندی بود که چهار همسر داشت. همسر چهارم را بیشتر از همه دوست داشت و او را مدام با جواهرات گران قیمت پذیرایی می کرد. بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او می داد.

 همسر سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار می کرد. نزد دوستانش او را برای جلوه گری می برد گرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او با مرد دیگری برود و تنهایش بگذارد.

 واقعیت این بود که او همسر دومش را هم بسیار دوست داشت. او بسیار مهربان بود و دائماً نگران و مراقب مرد بود. مرد در هر مشکلی به او پناه میبرد و او نیز به تاجر کمک می کرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصه بیرون بیاید.

 اما همسر اول مرد زنی بسیار وفادار و توانا که در حقیقت عامل اصلی ثروتمند شدن او و موفق بودنش در زندگی بود. اما اصلاً مورد توجه مرد نبود. با وجود این که از صمیم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه ای که تمام کارهایش با او بود حس می کرد و تقریباً هیچ توجهی به او نداشت.

 روزی مرد احساس کرد به شدت بیمار است و به زودی خواهد مرد.

به دارایی زیاد و زندگی مرفه خود اندیشید و با خود گفت: من اکنون چهار همسر دارم ،اما اگر بمیرم دیگر کسی را نخواهم داشت، چه تنها و بیچاره خواهم شد ! بنابراین تصمیم گرفت با همسرانش حرف بزند و برای تنهاییش فکری بکند.

 اول از همه سراغ همسر چهارمش رفت و گفت: من تو را از همه بیشتر دوست دارم و از همه بیشتر به تو توجه کرده ام و انواع راحتی ها را برایت فراهم آورده ام، حالا در برابر این همه محبت من آیا در مرگ با من همراه می شوی تا تنها نمانم؟

زن به سرعت گفت: "هرگز” ؛ همین یک کلمه و مرد را رها کرد.

 مرد با قلبی که به شدت شکسته بود به سراغ همسر سومش رفت و گفت: من در زندگی تو را بسیار دوست داشتم آیا در این سفر همراه من خواهی آمد؟

زن گفت: البته که نه ! زندگی در این جا بسیار خوب است . تازه من بعد از تو می خواهم دوباره ازدواج کنم و بیشتر خوش باشم. قلب مرد از این حرف یخ کرد.

 مرد تاجر به همسر دوم رو آورد و گفت: تو همیشه به من کمک کرده ای . این بار هم به کمکت نیاز شدیدی دارم شاید از همیشه بیشتر، میتوانی در مرگ همراه من باشی؟
زن گفت : این بار با دفعات دیگر فرق دارد. من نهایتاً می توانم تا گورستان همراه تو بیایم اما در مرگ … متأسفم !

 گویی صاعقه ای به قلب مرد آتش زد. در همین حین صدایی او را به خود آورد: من با تو می مانم ، هر جا که بروی تاجر نگاهی کرد ، همسر اولش بود که پوست و استخوان شده بود. غم سراسر وجودش را تیره و تار کرده بود و هیچ زیبایی و نشاطی برایش باقی نمانده بود . تاجر سرش را به زیر انداخت و به آرامی گفت: "باید آن روزهایی که می توانستم به تو توجه میکردم و مراقبت می بودم…

در حقیقت همه ما چهار همسر داریم!

همسر چهارم که بدن ماست. مهم نیست چه قدر زمان و پول صرف زیبا کردن او بکنی وقت مرگ ،اول از همه او، تو را ترک می کند.

 همسر سوم که دارایی ماست. هر چقدر هم برایت عزیز باشد وقتی بمیری به دست دیگران خواهد افتاد.

 همسر دوم خانواده و دوستان ما هستند . هر چقدر صمیمی و عزیز باشند وقت مردن نهایتاً تا سر مزارت کنارت خواهند ماند.

همسر اول که روح ماست. غالباً به آن بی توجهیم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست مےکنیم. او ضامن توانمندی های ماست، اما ما ضعیف و تنها رهایش کرده ایم تا روزی که قرار است همراه باشد اما آن روز دیگر هیچ قدرت و توانی برایش باقی نمانده است...


نظر

 

درسالگرد شهادت دانشجویان هویزه که عاشقانه بال گشوده واز نیمکت های چوبی پرواز کردند و در دریایی خون وعشق پرکشیدند،قرار داریم.

اینان دانشجویانی بودند که خود را "پیروخط امام"
می دانستند و چگونه آینده خویش را به تیرهای داغ سرب فروختند تا دشمن بفهمد دانشجو هیچوقت نمی میرد.

دانشجویانی که از عرصه های مختلف درس می گیرند زمانی درس خواندن را و در موقعی جنگ را میز درسی خویش می کنند.
شهید علم الهدی همانی بود که در نوجوانی برای اعتقادش کوشید و حتی حکم اعدام در زمانی که سن قانونی نداشت برایش مهم نبود و دل از ظلمت طاغوتی کند ونترسید و برایش هیاهوی بیگانه مهم نبود.
اگر نظر من را بخواهید دانشجو یعنی فعال،عدالت خواه،شجاع،بصیرت خواه و در مجموع حضور در تمام عرصه های جامعه برای ترویج فرهنگ دانشجویی است.
وقتی علم الهدی و رفقایش را تصور میکنم میبینم همه را دارند واگر میخواهیم اسم مان دانشجو باشد قطره ای از دریایی شهدای دانشجو باید باشیم.

دانشجویان همواره خود را وقف جامعه کرده اند از هیچ گونه سختی دریغ نکردن تا جامعه اصلاح شود. چگونه شده که عده ای کفتار گونه از بیت المال برای خودشان سهم خواهی می کنند.

آری. حسین جان تو در هویزه با دوستان دانشجوی ات قلم ومدرک عشق را از دست مولایتان گرفتید وامروز عده ای فساد،رانت واختلاس را از دست مقتدایشان شیطان طلب می کنند.

این نشان می دهد دانشجویان همیشه بیدار هستند وبه اصطلاحی از مهد دانشگاه تا گور شهادت همیشه عدالت طلب است.

ما دانشجویان افتخار می کنم تو شهید مایی...

مدیرمسئول نشریه مسیر
محمدعلی حسن نیا


نظر

 

 دو ملک به نام نکیر و منکر در قبر از عقاید و اعمال کلی انسان، سوالاتی را مطرح می‌کنند که انسان باید بالاجبار به آن سوالات جواب دهد.

امام سجاد (ع) در این باره میفرماید:

1 اولین سؤال آن دو فرشته این است که آیا خدا را پرستش می کردی یا مشرک بودی؟

2 دوم این که از پیامبر و مکتب و دین و کتاب (قرآن) سؤال میشود؛

3 سوم این که از رهبری و ولایت می پرسند که کدام رهبر (حق یا باطل) را تقویت و یا تضعیف می کردی؟

4 چهارم این که از عمر می پرسند که در چه راهی مصرف کردی؟

5 پنجم این که از مال و درآمدها می پرسند که از چه راهی به دست آوردی و در چه راهی مصرف نمودی؟

 بعد حضرت در ادامه می فرمایند: خودتان را برای پاسخ گویی به سؤالات شب اول قبر آماده نمایید.

بحار الأنوار، ج 6، 223?


نظر

 

امام علی (ع):

 «آگاه باش که راهی سخت و دراز در پیش داری که توفیق شما در پیمودن این راه در گرو آن است که به شایستگی بکوشی و تا می توانی توشه برگیری و بار گناه خود را سبک گردانی که سنگینی آن در این راه دشوار، رنج آور است . پیشاپیش تا می توانی به آن سرای توشه بفرست .

 

مستمندان را یاری رسان تا بدین وسیله توشه ای بر دوش آنان بگذاری که روز قیامت به تو باز گردانند تا می توانی انفاق کن و برگ عیشی به گور خویش بفرست .

 اگر از تو وام خواهند غنیمت بشمار که اگر به وامی دست کسی را بگیری در روزهای سخت آن دنیا، دست تو را بگیرند .

بدان که در پیش روی تو گردنه های صعب العبور وجود دارد که تا می توانی باید سبک بار بوده و توشه راه داشته باشی»

نهج البلاغه، نامه 31، بند 9 .

 


نظر

 ماجرای تجهیزات امنیتی که روز گذشته رئیس قوه قضائیه از آن صحبت کرد

شنیده شده تجهیزاتی امنیتی که روز گذشته رئیس قوه قضائیه از آن صحبت به میان آورد و تأکید کرد که به صورت غیرقانونی وارد نهاد ریاست جمهوری شده است، دستگاه های امنیتی و فنی پیشرفته شنود و ضد شنود بوده است.

اخیرا آقای روحانی ساختمان پاستور را به مقصد کاخ نیاوران ترک کرده که ظاهرا این کوچ پیش انتخاباتی بی ارتباط با موضوع استقرار تجهیزات فنی، امنیتی_ارتباطی، مخابراتی و شنود و ضد شنود نبوده است.

 

شریه عبرتهای عاشورا   @ebratha_org