سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرباز ولایت

نظر

 

عده ای روشنفکر بالای شهر نشین و مقلد دیسکوهای فکری غرب، مدام می گویند، چرا سرمایه و جان جوان آریایی ما باید در سوریه و عراق به هدر برود. ماخودمان کلی فقیر و بی خانمان داریم.

خب به  مدافعان حرم بگویید برگردند، دیگر لازم نیست در کوچه پس کوچه های حلب و خان طومان با زبان  روزه جان بدهید، بیایید اینجا زندگیتان را بکنید.

مرزها را هم رها کنید، #کرمانشاه و #ایلام و #کردستان را به خدا بسپارید.

به بسیجی های افراطی تندرو هم بگویید بروند پی کارشان، اما به همین تلگرام قسم، اگر  پای یک داعشی به  سعادت آباد و فرمانیه تهران باز  شود، همینهایی که حرف از وطن و آریایی بودن و کوروش میزنند، ,سگهایشان را بغل میکنند و از ترس حتی ساپورت هم تنشان نمیکنند و  با اولین پرواز میروند آنتالیا.

خوشی امنیت زیر دلشان را زده است، چشمشان را میبندند ودهان باز میکنند هر چه دلشان میخواهند میگویند، اصلا فکر نمیکنند آن دختر بچه که برای امنیت ما یتیم شده است، قلبش بدرد میآید!!!!

هیهات که بسیجی های مدافع حرم اهل تلافی و توقع از مردمشان باشند، اما ما خودمان باید حرمتشان را حفظ کنیم...

فقط کافیست کمی تفکر کنیم و ببینم در نا امن ترین منطقه جغرافیایی ، امنیت و آرامشمان را مدیون چه کسانی هستیم.

 


نظر

 

آقای اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهور امروز گفته اند که:

«منابع مالی کشور برای طرحهای ملی و بزرگ کافی نیست، کارشناسان طرح و نظر بدهند.»

اگر چه آقای جهانگیری از مشکلات دولت در تأمین منابع مالی کشور سخن میگویند، ولی به نظر ما ایشان در حال شکسته نفسی هستند چرا که مانند آفتاب تابان روشن است که طبق نظر خود دولتمردان، این همه رئیس جمهور، معاون رئیس جمهور، نخست وزیر و وزیر خارجی که پس از برجام به کشور آمدند، میلیاردها دلار در کشور سرمایه گذاری کرده اند و تازه این به غیر از آن میلیاردها دلار پول های آزاده شده کشور است که قبل از اجرای برجام بلوکه بودند و به قول آقای عراقچی بعد از برجام آزاد شده اند و باز هم این به غیر از مساعدت های بانک های خارجی در پسا برجام است که دولت می تواند از طریق آنها مبالغ زیادی تسهیلات بانکی برای طرح های خود تأمین نماید و بازهم این ها به غیر از آن هزارتا هزارتا ال سی است که از سوی بانک های خارجی به صورت روزانه برای کشور گشوده می شود و باز هم این ها به غیر از چند برابر شدن فروش نفت و درآمد نفتی است که به یمن برکت حضور ژنرال زنگنه عائد کشور شده است و باز هم این ها به غیر از بهره وری ناشی از حسن مدیریت این دولت است که هزینه های سوءمدیریت را نسبت به دولت قبل صفر کرده است

و این ها نیز غیر از هزینه های کمتر دولت برای تأمین نیازهای کشور به لحاظ کاهش هزینه های کشتیرانی و حمل و نقل و بیمه و دور زدن تحریم ها است و بازهم اینها به غیر از چند مرحله یارانه آزاد شده است که هیچ مبلغی تحت عنوان یارانه نقدی به ازای آنها از جیب دولت به حساب مردم واریز نشده است و بازهم اینها به غیر از آن نقدینگی هزار هزار میلیاردی است که دولت به کشور تزریق کرده است، لذا بعید میدانیم که دولت واقعا برای تأمین منابع مالی طرح های خود دچار مشکلی باشد و احتمالا تنها از روی تواضع و فروتنی در حال شکسته نفسی هستند!! مگر می شود بعد از برجامی که خدا آورد و کلیدی که روحانی در هوا چرخاند و ژنرال هایی که در کشور مسئولیت یافتند، دولت هنوز معطل تأمین منابع مالی طرح های خود باشد؟! هیهات اگر بتوانیم این ها را باور کنیم!!

 


نظر

 

 به دو اتفاق زیر که در یکی دو روز گذشته افتاده دقت کنید:

محکومیت جدید محمد مُرسی
مرسی همان است که با شعار اسلامگرایی رئیس جمهور مصر شد اما از جمهوری اسلامی ایران روی گرداند و بخاطر اعتماد به امریکا در یک کودتای آمریکایی گرفتار و برکنار شد و به زندان افتاد. مرسی در پرونده اتهام جاسوسی برای قطر به حبس ابد محکوم شد. وی چهار اتهام دیگر هم دارد.

 آزادسازی فلوجه
جبهه ی آمریکایی-سعودی خیلی تلاش کرد با وعده و دسیسه، مانع محوریت نیروهای مقاومت عراق در جنگ علیه تکفیریها شود اما دولت عراق نهایتا رسما اعلام کرد ژنرال قاسم سلیمانی بعنوان مشاور نظامی و به درخواست بغداد در این کشور حضور پیدا می کند. بی گمان پیروزی های چشمگیر عراق مرهون پشت کردن به امریکا و اعتماد به جمهوری اسلامی بوده است.

 نتیجه
تجربه شکست طرح آمریکایی صلح خاورمیانه و طرح های مشابه امریکا در منطقه و شکست مُرسی در مصر و از طرفی پیروزی های لبنان، غزه، یمن، عراق و شکست ناپذیری سوریه در جنگ طولانی نشان داده هرکس به جمهوری اسلامی ایران اعتماد کند شکست نخواهد خورد. خدا کند داخلی های خودمان هم این مساله را عمیقا فهم کنند و بجای اعتماد به امریکا، به رهبری معظم انقلاب و قدرت مردم -که خدا پشتیبانشان است- اعتماد کنند.


نظر

 

قاضی زاده هاشمی، وزیر بهداشت طی نوشته ای از افشای حقوق های کلان گلایه می کند و پس از بیان تاریخچه افشای حقوق های کلان در اول انقلاب اینچنین می نویسد:

«در مباحث اخیر نیز، برخی دوستان باید بدانند این شمشیری که بر پیکر انقلاب اسلامی وارد می کنند، دولبه دارد؛ درست است که از یک طرف آن روحانی و دولت او را می زنید، ولی با طرف دیگر، روحانیت و نظام را نشانه رفته اید! من معتقدم که حقوق نامتعارف، یا طبق ضوابط و مقررات پرداخت شده و یا خارج از آن.

اگر مدیری طبق ضوابط موجود حقوقی دریافت داشته که نا متعارف است، راه حل این مشکل بجای آبرو بردن از او و «افشاگری های توده وار»، اصلاح آن ضوابط از مجاری قانونی است. فراموش نکنیم که دین حنیف آیین پوشیدگی است نه افشا گری؛ در این ماه که ماه بندگی است سرکشی نکنیم، با آبروی انسان ها بازی نکنیم، اعتماد مردم را بیش از گذشته به کارآمدی دین در اداره کشور سلب نکنیم و از گزند نفس اماره به خدا پناه بریم.

شمشیرها را در غلاف نگه داریم و به هوش باشیم که ممکن است حرکت ما به اراده دیگرانی آغاز شده باشد که در کمین نابودی این انقلاب (که موهبت الهی است) نشسته اند. کفران نعمت نکنیم و از خشم و غضب خدا و خلق خدا بترسیم.»

که در پاسخ به ایشان عرض میکنم:

آقای وزیر! آن شمشیری که بر پیکر انقلاب ضربه میزند، افشای حقوقهای چند 10 و چند 100 میلیونی نیست بلکه وجود این حقوق هاست چرا که مدیران مرفه با حقوقهای کلان و زندگی های اشرافی بدترین زخم را هم به لحاظ شیوه مدیریت و هم از نظر اعتباری بر پیکر جامعه و انقلاب وارد می کنند. اصلاً خود شما بگویید چطور میتوان از مدیرانی که از درد و رنج مردم خبر ندارند توقع داشت برایشان چاره جویی کنند؟!

از آنجا که ظاهراً دلسوز انقلاب هستید از شما می پرسم، چطور در حالی که حضرت امام خمینی(ره) حتی از سپردن مسئولیت به طبقات مرفه نهی میکردند، میتوان پذیرفت که برخی مسئولان بر سر سفره بیت المال فربه و مرفه شوند و به یکدیگر نان و روغن هم قرض دهند؟!

این که شما این حقوقها را تحت این عنوان که قانونی هستند توجیه میکنند خود عذر بدتر از گناه است، چرا که ساختن بستر قانونی و نهادینه کردن و توجیه نمودن این رفتار زشت از خود این حقوق های نجومی زشت تر است.

آقای وزیر! از پوشیده داشتن حقوق های کلان دفاع و افشاگری در این خصوص را تقبیح کردید ولی مگر این حقوق های کلان یک مسئله شخصی است که پوشیده داشتنش ممدوح باشد؟! این که مدیران کشور برای خودشان و دوستانشان با دست اندازی به بیت المال، برداشتهای دلبخواهی را مباح و حلال کنند یک ایراد شخصی نیست که شایسته پوشیدگی و توجیه باشد، این کار دست کردن یواشکی در جیب ملت است، اگر باور ندارید! چرا از علنی کردنش ابا دارید؟!

آقای وزیر! اگر قرار است این کشور سلامت اداری و شفافیت اقتصادی را تجربه کند مطمئناً با مدیرانی که از همان ابتدا در خصوص شفافیت حقوق خود مشکل دارند این امر قابل تصور نیست، بدانید که اگر مدیران و مسئولان تنها مشکلات سرمایه داران را درک کنند و بویی از مشکلات طبقات ضعیف و متوسط نبرده باشند، مسیر حرکت شان تنها در جهت حل مشکلات طبقات مرفه خواهد بود.

آقای وزیر! شما به اسم اخلاق، مرتکب ذهن خوانی و سپس تهمت شده اید و منتقدان و افشاکنندگان این فیشهای نجومی را به دنبال منافع سیاسی خواندید! در صورتی که حتی اگر افشای واقعیتی به اسم فیشهای نجومی از بیت المال گناه هم باشد، بازهم به مراتب قابل پذیرش تر از تهمتی است که با ذهن خوانی مرتکب شده اید.

آقای وزیر! از منتقدان خواستید که کفران نعمت نکنند، ولی بدانید که کفران نعمت را کسانی میکنند که نمک انقلاب را میخورند و نمکدان آن را میشکنند، کسانی که از اعتبار نظام استفاده میکنند و برای نظام بی اعتباری می آورند ایشان هستند که کفران نعمت میکنند و نه کسانی که با مطالبه گری و دلسوزی، حفظ و رعایت آرمانهای انقلاب و امام و رهبری را مطالبه میکنند و ریسک عدول از این آرمان ها و ریشخند به نظام، انقلاب و مردم را بالا می برند!

 


نظر

 

برای دستیابی به ریشه های مفاسد علمی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی در دوران انقلاب اسلامی، باید به سراغ کارگزاران بازندگی دولت هاشمی رفسنجانی در دهه 70 رفت.

زیرا در پرونده 8 ساله ریاست جمهوری رفسنجانی، کلکسیونی از انواع مفاسد به چشم می خورد و لذا مبتکر مفاسد در نظام اسلامی را باید دولت اکبر هاشمی رفسنجانی دانست و در این خصوص امکان معرفی مصادیق فراوانی از مفاسد متعدد وجود دارد !!

 

به چند نمونه از مفاسد سیاسی، امنیتی و علمی، در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسجانی اشاره کرده و قضاوت نهائی را به دوستان و همراهان همیشگی می سپارم.

در حوزه مفاسد علمی - سیاسی ؛ با گماردن موسوی خوئینی ها بر ریاست مرکز استراتژیک ریاست جمهوری، بسیاری از مفاسد سیاسی، امنیتی و علمی از طریق اعزام افرادی خاص، جهت تحصیل به کشور انگلستان و کانادا کلید خورد و آنان پس از بازگشت به کشور ؛ طرح براندازی نظام اسلامی را در فتنه سال 78 و مجلس ششم رقم زدند، که البته با حضور به موقع مردم در 23 تیر همان سال ؛ ناکام شدند !!

البته حضور و همکاری، عباس عبدی، سعید حجاریان، مجید محمّدی، علوی تبار، محسن امین زاده، مصطفی تاج زاده، بهزاد نبوی، محسن سازگارا، محسن آرمین، هاشم آغاجری، محسن کدیور، الهه کولایی و معصومه ابتکار، آنهم با ریاست محمّد موسوی خوئینی ها و تدریس حسین بشیریه در مرکز استراتژیک ریاست جمهوری را نباید از نظر دور داشت.

زیرا این افراد در شکل گیری، هدایت و تداوم فتنه سالهای 78 و 88 تأثیر قابل توجهی داشته اند !!

 

در حوزه مفاسد علمی ؛ که زمینه رواج حرام خوری را در بخشی از مدیران کشور نهادینه کرد، مرکز مدیریت دولتی بود، که در دولت اکبر هاشمی رفسنجانی تأسیس شد.

این مرکز که مسئولیت ادامه تحصیل مدیران دولتی در مقطع کار شناسی را بعهده داشت، با فراهم نمودن امکان سود جوئی برخی مدیران در زمان برگزاری امتحانات، به قشر خاصی که بعضاً توانائی درس خواندن هم نداشتند، مدرک تحصیلی ارائه شد و سپس آنان با این مدارک، از حقوق بیشتر و جایگاه بالاتری برخوردار گردیدند !!

در همین راستا، باید مفاسد متعدد علمی- سیاسی مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، را هم به پرونده مفاسد  رفسنجانی ضمیمه نمود.

زیرا این مرکز محلی برای ترویج و ارائه تفکرات لیبرالی و غربی افراد خود فروخته و معلوم الحالی همچون محمود سریع القلم گردیده، که متأسفانه در دولت اعتدال و لیبرال حسن روحانی، کرسی خطابه های غرب گرایانه سریع القلم ها به مرکز استراتژیک ریاست جمهوری هم رسید !!

 

پایان بخش این وجیزه به قسمتی از مصاحبه تند مرحم سید احمد خمینی، اخصاص دارد، که چهار روز قبل از رحلت شان خطاب به اکبر هاشمی رفسنجانی فرمودند : بعضی‌ ها همه نقاط ضعف و بی‌کفایتی خود را با هیاهو به گردن استکبار جهانی و آمریکا انداخته و از زیر بار مسئولیت شانه خالی می‌کنند . مشکلات و مسایل ما به کارشکنی آمریکا و ضدیت صهیونیست ‌ها برمی‌گردد شکی نیست.

اما گسترش فساد اداری و رشوه ‌خواری در ادارات و مؤسسات دولتی به خودمان برمی‌گردد. اتخاذ تصمیمات نابخردانه درباره ذخایر ارزی مملکت توسط خودمان بوده است.

بماندکه اولین فساد اقتصادی و اختلاس به مبلغ 123 میلیارد تومان آن زمان که معادل همین سه هزار میلیارد تومان حال حاضر است، نیز در دولت هاشمی رفسنجانی و با هنرمندی همین جناب سیف رئیس حال حاضر بانک مرکزی و مرتضی رفیق دوست برادر حاج محسن آقا
یکی از سینه چاکان هاشمی رفسنجانی و شخصی بنام مرحوم فاضل خداداد که قربانی این پرونده شد، صورت گرفت !!

هرچند در پس پرده اشخاص دیگری حضور داشتند !!

 

هنوز فراموش نکرده ایم ؛ فساد اقتصادی غلامحسین کرباسچی دبیر کل کارگزاران بازندگی و شهردار غارتگر تهران بزرگ و پرداخت هزینه های انتخابات خاتمی و حمایت های اکبر هاشمی رفسنجانی را از وی و ...

هنوز شهرام جزایری ملعون را فراموش نکرده ایم که از صدر تا ذیل مجلس ششم و اصلاح طلبان را خریده بود و به ریش ملت میخندید .

کرسنت، استات اویل، اورینتال کیش و ...

زنگنه، نعمت زاده، آخوندی، جهانگیری، نوبخت، مرعشی و بقیه اعضای حزب رانت خوار کارگزاران بازندگی

ام الفساد و رأس الفتنه و کسی که سنگ بنای فسادهای اقتصادی سیاسی و فرهنگی و اجتماعی را در جامعه ما گذاشت، کسی نیست : جز اکبر هاشمی رفسنجانی بهرمانی و این مریدان سینه چاک !!

پس خواهش? آدرس غلط ندهید !!

ما مثل شما آلزایمر نداریم !!

امیررضا آل حبیب


نظر

 

شبهه:

جلوی گرسنه های بیچاره در طول سال هر چقدر غذابخوری مشکلی نیست؛
اما جلوی روزه دارانی که خودشان خواستند چیزی نخورند نباید چیزی خورد!

پاسخ شبهه:

شاید شناخت صادق هدایت از اسلام چنین است که غذا خوردن در جلوی چشم گرسنه های بیچاره در طول سال هیچ مشکلی ندارد! اما مسلماً چنین شناختی از اسلام کاملاً دروغ است، پیامبر اسلام (ص) می فرماید: «به من ایمان نیاورده است کسی که سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد» . و نیز «اهل قریه ای که (سیر) بخوابد، در حالی که در بین آنها گرسنه ای است، خداوند به آنها در روز قیامت نظر (رحمت) نمی کند.»، اساساً اسلام با احکام و توصیه هایش تلاش می کند در قالب خمس، زکات، صدقه، انفاق، وقف و… به وضعیت فقرا و گرسنگان رسیدگی می کند و چگونه می توان پذیرفت، ائمه هدی که حتی حاضر نبودند در جلوی چشم حیوان گرسنه ای به تنهایی غذای شان را بخورند، اسلامی را تجویز کنند که سیران در تمام سال جلوی چشم گرسنگان بدون دغدغه بخورند؟!

نکته دومی که می توان به آن اشاره نمود این است که متن تلاش کرده است تا بین روزه دار? ، روزه داران و طبقات ضعیف جامعه خط کشی ایجاد کند در صورتی که این خط کشی مسلماً اشتباه است چرا که بیشتر روزه داران، همان قشر ضعیف جامعه هستند والا که طبقات مرفه جامعه، عادت دارند پس از مستی و سیری، آروقشان را با فیگور روشنفکری بزنند و اسلام، نماز، روزه، حج و زیارت ائمه را عامل گرسنگی مستمندان معرفی کنند.

و اما از متن برمی آید که مشکل اصلی نویسنده شبهه، روزه دار? نیست، بلکه این است که چرا در ماه رمضان نمی تواند جلوی دیگران چیزی بخورد! و گویا این امر موجب عصبانیت وی گردیده است و گرنه کسی به روزه خواری در خلوت کاری ندارد! البته شاید از نظر کسانی مانند صادق هدایت که خدا، عدالت و معادش را باور ندارند، هیچ گونه محدودیتی در خوردن، خوابیدن و شهوت رانی قابل پذیرش نباشد ولی یک انسان مسئول و معتقد، همانطوری که اسلام و فطرتش از او می خواهد، خود را نسبت به حل معضلات و مشکلات جامعه متعهد می داند و برای این کار تلاش می کند، نه این که مانند صادق هدایت در برابر مشکلات خود و شاید جامعه به پوچی و نهایتاً خودکشی برسد.

مطالب کانال تولیدی نازکبین را باذکر منبع @nazokbin منتشر فرمایید.

nazokbin.ir/shobheh-roozeh


نظر

 

روزی پای صحبت های پزشکی ایرانی نشستم که سال ها در سوریه کار کرده بود. لا به لای حرف هایش به موضوع جالبی اشاره کرد:

 سوریه همیشه یکی از امن ترین کشورهای عرب بود، اما از چند سال قبل حس می کردی که انگار خیلی نامرئی اما مدام، به اختلافات قومی و مذهبی و حتی شهری و طایفه ای در این کشور دامن زده می شود...

 اخبار و شایعاتی پخش می شد که خیلی راحت باعث اختلاف مذاهب یا قومیت ها یا حتی ساکنان شهرهای مختلف و طرفداران تیم های مختلف می شد.

  مثلا یک روز شایع شد پزشکی کرد تبار مردم قبایل عرب را مسموم کرده و یک بار شایع شد راننده ای از شهر حمص پانزده مسافر اهل حلب را به داخل دره فرستاده و خودش از اتوبوس بیرون پریده و ...

 وقتی جنگ داخلی به راه افتاد ناگهان همه  این اختلاف ها و کینه ها و نفرت ها سرباز کرد و تسویه حساب ها همسایه به همسایه و شهر به شهر و دین به دین و مذهب به مذهب و قوم به قوم شروع شد...»

 این حکایت آشنا نیست؟ دقت کرده اید در چند وقت اخیر چقدر از این ماجراهای در ایران داشته ایم؟ دقت کرده اید چه حجمی از این اخبار غیر رسمی و بعد قضاوت های احساساتی و حجم عظیمی از واکنش های افراطی را در سطح جامعه و شبکه های اجتماعی دیده ایم؟

 چرا اصلا صفحه بچه پولدارهای تهران راه افتاد؟ چرا ماجرای فیتیلیه ای ها به بحران ملی بدل شد ؟چرا تتلو و تتلی ها و یغما و یغماییان و چرخنده و سحر قریشی و ... این همه ماجرا شد؟ چرا ماجرای بخیه زخم چند سانتی متری پسر بچه چهار ساله در حالی به یک بحران ملی بدل شد اما در همین تهران خودمان سر کودکی را گوش تا گوش بریدند و کسی کمپین دلواپسی به راه نیانداخت...
اصلا نمی خواهم به این احتمال فکر کنم، اما می ترسم از روزی که منافع آنانی که جهان را روی سرانگشت های شان می چرخانند، این باشد که جنگ داخلی در ایران راه بیافتد... فکر می کنید اتفاقی که در صربستان و کرواسی و بوسنی با مردمانی با فرهنگی نسبتا بالا افتاد، دوباره ممکن نیست؟

 حس می کنم که « ایران » در حال تجزیه به هفتاد و دو ملت و قوم و هفتصد نوع اندیشه و هفت هزار نوع تفکر است. هر کسی را که نگاه می کنی حس می کنی از دیگران نفرتی عظیم و خشمی انبار شده دارد که تنها جرقه ای می خواهد تا منفجر شود

 فقط فرض کنید کسانی باشند که مامور ایجاد چنین وضعیتی باشند. و با ساخت شبهات و شایعات و راه اندازی کمپینهای رنگارنگ اقدام به زمینه سازی چنین وضعیتی بکنند.
و از سوی دیگر گروهی از افراد ساده اندیش و خیرخواه ناخودآگاه جذب شایعات آنها شوند و بحث ترک و کرد  و عرب و ... شیعه و سنی راه بیندازند.

 و آنوقت دشمنان پایکوب و سرانداز نغمه سر دهند که « ایرانی ها را می شود با تحریک احساسات شان و با شانتاژهای خبری به جان هم انداخت ... »
 متاسفم اما حس بدم را جور دیگری نمی توانستم انتقال دهم. من از گسترش این حجم نفرت و کینه و خشم علیه همدیگر می ترسم... یادم هست که همین ده بیست سال قبل مردم کوچه و خیابان واقعا مهربان بودند و آرام، رئوف و همراه و همدل... همان طور که سوری ها و عراقی هایی که حالا راحت به روی هم اسلحه می کشند زمانی در میان کشورهای عرب به مهربانی و مهمان دوستی و آرامش شهره بودند ...
 با توجه به فرمایشات مکرر رهبر مبنی بر حفظ وحدت برخلاف سخنان رهبر بیاییم یکی با حمایت مبالغه آمیز از برجام و دیگری با مخالفت مبالغه آمیز از برجام ، یکی هر روز با حمله به دولت و تضعیف آن که نماد کشور ماست و حمله به منافع ملی  هر روز آب به آسیاب دشمن بریزیم.

 هرمطلب ضد قومیتی، ضدنژادی، اختلاف افکن مذهبی را کپی پیست نکنیم

 بیاییم تصمیم بگیریم درچهاچوب نقشه ایران  باهم بخندیم بجای اینکه برهم بخندیم.

 


نظر

 

عضو شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان گفت اگر برجام بد بود نتانیاهو از آن حمایت می‌کرد.
موسوی لاری وزیر کشور دولت اصلاحات به ایرنا گفته است: اگر برجام رخدادی منفی بود نتانیاهو از آن تعریف و حمایت می‌کرد و همچنین مورد حمایت تندروهای جمهوری‌خواهان و لابی صهیونیست‌ها در آمریکا قرار می‌گرفت.


صرف نظر از مثبت و منفی برجام، از سبک استدلال آقای موسوی می‌توان نتیجه مهم‌تری گرفت. به این معنا که باید پرسید با چه حسابی نتانیاهو و شیمون پرز درباره فتنه و فتنه‌گران گفتند «جنبش سبز سرمایه اسرائیل است». آیا این حمایت صهیونیست‌ها از فتنه‌انگیزی برخی مدعیان اصلاح‌طلبی، ماهیت فتنه سبز را آشکارتر نمی‌کند؛ فتنه‌ای که اوباش در روز قدس آن همسو با خواست وزارت خارجه اسرائیل شعار «نه غزه نه لبنان» سردادند و سپس کار را به خط کشیدن روی جمهوری اسلامی و مرگ بر آمریکا و اهانت به تصویر حضرت امام(ره) و هتاکی علیه عاشورای حسینی پرداختند.


یادآور می‌شود مشابه همین حمایت را آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها- نسبت به دو فتنه هشت ماهه 88 و تیر ماه 78 مدعیان اصلاح‌طلبی در دولت‌های بوش و اوباما انجام دادند و صراحتاً اعلام کردند از اصلاح‌طلبان در ایران حمایت می‌کنند.

 

به کانال  سزباز ولایت 313 بپیوندید ...       https://telegram.me/sarbazvelay


نظر

 

متهم کردن منتقدان، دردی از رکود اقتصادی و بیکاری و ولنگاری فرهنگی دولت درمان نمی‌کند.
روزنامه جوان با اشاره به ادعای نوبخت مبنی بر «تشکیل اتاق فکر روزهای شنبه علیه دولت» نوشت: سخنگوی دولت را به شفافیت دعوت می‌کنیم. نشانه‌های این اتاق فکر کذایی را که علیه دولت تشکیل می‌شود، بدهید که کسی فکر نکند تیری در تاریکی پرتاب کرده‌اید. از این تیرها، هر کسی می‌تواند بیندازد و به بقیه بگوید ما چقدر خوب و مظلوم و منتقدان ما چقدر وحشتناک هستند!

دولت صراحتاً شفاف‌سازی کند که از چه کسانی و کدام اتاق فکر حرف می‌زند؛ ابهام، یعنی انگشت اتهام به همه مخالفان و منتقدان دولت و هر کسی هم همچون راقم این سطور معترض شود، لابد خواهید گفت ضمیر مرجعش را یافته است. بازی قشنگی را محمد باقر نوبخت شروع کرده، اما الزاماً نشانی از اخلاقی بودن ندارد.


دولت روشن کند در مورد چه کسانی حرف می‌زند و بعد مثل خیلی دفعات دیگر، برود دادسرای فرهنگ و رسانه و مثل برخورد با یالثارات، وطن امروز، کیهان، جهان نیوز و... تشکیل پرونده بدهد تا باور کنیم ماجرا چقدر راست است. یک جوری ژست مظلومیت نگیرید که انگار نه شکایت قضایی می‌کنید، نه حمله کلامی به منتقدان داشته‌اید و نه راه گلایه پیش بزرگ‌ترهای رسانه‌های منتقد را بلد نبوده‌اید.


نویسنده می‌افزاید: آنقدر موضوعات و سوژه‌های مختلف توسط خود دولت در اختیار منتقدان قرار می‌گیرد که فرصت اتاق فکر باقی نمی‌ماند. همین سازمان تحت ریاست سخنگوی دولت و فیش‌های نجومی حقوق مدیران دولتی را در نظر بگیرید؛ اتاق فکر لازم است؟ یعنی هر منتقدی در هر گوشه‌ای از ایران و بی‌ارتباط با منتقدان دیگر، متوجه نیست آنچه را به خاطر آن عذرخواهی می‌کنید باید موردنقد قرار بدهد؟ حالا هوای آلوده، وعده‌های کذایی، بانک‌های پشت در تحریم مانده، ‌رکود اقتصادی، ولنگاری فرهنگی، بیکاری، حواشی اقتصادی اطرافیان رئیس جمهور و... بماند.

 

به کانال  سزباز ولایت 313 بپیوندید ...       https://telegram.me/sarbazvelay


نظر

 


«دولت میانه‌رو به مردم ایران اطمینان داده بود که دستیابی به توافق تاریخی هسته ای منجر به خاتمه انزوای بین المللی و گسترش رونق اقتصادی خواهد شد، اما از ماه ژانویه تا کنون تغییر چندانی حاصل نشده است.»

پایگاه انگلیسی "میل آنلاین" (MailOnline) با انتشار گزارشی درباره ماجرای افشای حقوق های نجومی برخی مسئولان در ایران، به تأثیر منفی آن بر دولت آقای روحانی پرداخته است.
در این گزارش می‌خوانیم: «افشای حقوق های گزاف پرداخت شده به برخی مدیران ارشد ایرانی -که نمونه‌ای از آن‌ها معادل 50 برابر حقوق پایه است- خشمی گسترده در ایران به همراه داشته و در این مقطع که "حسن روحانی" برای انتخابات سال آینده ریاست جمهوری آماده می شود، تهدیدی است که می‌تواند حمایت عمومی از او را تضعیف نماید. دولت اعلام کرده که بررسی های خود در رابطه با پرداخت این دستمزدهای غیرمتعارف را آغاز نموده است.


میل آنلاین بروز اتفاقات اخیر را در "مقطعی بسیار حساس برای دولت" توصیف کرده و با اشاره به عملی نشدن برخی وعده‌های دولت می‌نویسد: «این "رسوایی" در پرداخت حقوق ها، در مقطعی بسیار حساس برای روحانی به وقوع پیوست. دولت میانه‌رو به مردم ایران اطمینان داده بود که دستیابی به توافق تاریخی هسته ای منجر به خاتمه انزوای بین المللی و گسترش رونق اقتصادی خواهد شد، اما از ماه ژانویه تا کنون تغییر چندانی حاصل نشده است.


اقتصاد ایران در رکود باقی مانده و کمتر از یک درصد رشد داشته است. نرخ بیکاری کشور نیز اکنون 11 درصد است. وزرای اقتصادی کابینه نیز تصویری تیره و تار از وضعیت سرمایه گذاری، تورم و بیکاری ترسیم می‌کنند. دولت از هدفگذاری برای دستیابی به رشد اقتصادی 5 درصدی در سال جاری سخن به میان آورده، اما همزمان رسانه های ایران از بسته شدن کارخانه ها و اخراج کارگران گزارش می‌دهند.»
در انتهای این گزارش آمده است: «رسوایی فیش‌های نجومی حقوق، تا حدی نابرابری‌های اقتصادی را برجسته ساخته که حتی برخی روزنامه‌های اصلاح طلب و میانه رو نیز ابراز نگرانی کرده و خواستار تغییرات سازمانی در دولت شده اند.

 

به کانال  سزباز ولایت 313 بپیوندید ...       https://telegram.me/sarbazvelay