سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرباز ولایت

نظر


روزنامه‌های مختلف دیروز به شیوه‌های متفاوت فرا رسیدن روز اجرای تعهدات یکطرفه ایران را در صفحات اول خود منتشر کردند.
طبق متن برجام، روز 26 مهرماه، روز تصویب این توافق بود و از این روز، زمان اجرای تعهدات مختلف ایران در زمینه از کار انداختن و جمع کردن 14هزار سانتریفیوژ، خارج کردن 98 درصد ذخایر اورانیوم غنی‌شده از کشور، توقف غنی‌سازی در فردو، تغییر کاربری رآکتور آب سنگین اراک، اجرای پروتکل الحاقی و... فرا می‌رسد. در این روز در مقابل فقط آمریکا و اروپا اعلام می‌کنند که بخشی از تحریم‌ها را پس از عمل به همه تعهدات و تأیید و اعلام رضایت آژانس، متوقف یا تعلیق می‌کنند، اما برخی روزنامه‌ها تیترهای انحرافی و غلط‌انداز برای این مقطع انتخاب کردند و طبق معمول آدرس‌های غلط به افکار عمومی دادند.

تیتر روزنامه‌های مختلف به این شرح است:


- جام جم: آزمون لغو تحریم‌ها
- رسالت: منتظر اقدام آمریکا و اروپا برای لغو تحریم‌ها هستیم
- جوان: ‌لغو تحریم‌ها فعلا روی کاغذ
- قدس: لغو تحریم‌ها، شاید 2 ماه دیگر...

- وطن امروز: آغاز تخریب هسته‌ای، وعده تعلیق تحریم‌ها


- آفتاب یزد: دستور لغو تحریم از سوی آمریکا و اروپا
- بهار: ‌رژیم تحریم‌ها فرو ریخت
- شرق: آغاز لغو عملی تحریم‌ها
- شهروند: تمام شد (دستور لغو تحریم‌های ایران را صادر کردند)
- ایران: دستور آمریکا و اروپا برای لغو تحریم ایران
- روزنامه اعتماد هم تیتر بزرگ تمام صفحه خود را به کلمه «تحریم» در حال تکه‌تکه شدن و فروریختن اختصاص داد.
- آرمان: روز تصویب، روز گام بزرگ برجام. فهرست لغو تحریم‌ها اعلام شد.


یادآور می‌شود نشریات زنجیره‌ای و برخی محافل دولتی ظرف 2 سال گذشته دست‌کم 3 بار مدعی شده‌اند تحریم‌ها فرو پاشیده و رژیم تحریم‌ها درهم شکسته است! از جمله پس از توافق موقت ژنو در آذر 92 گفته شد می‌دانید این توافق یعنی چه، یعنی فروپاشیدن تحریم‌ها.




نظر



با مرور سخنرانی‌های حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب در طول سی‌وچهار سال گذشته و به ویژه سخنرانی‌های خطاب به دستگاه‌های فرهنگی و صدا و سیما، تاکیدهای مکرر و هشدارهای دائمی در مورد هجمه تبلیغاتی رسانه‌های دشمن و ضرورت مقابله با آنها مشاهده می‌شود.

این جنگ فرهنگی که از اول انقلاب تاکنون لحظه‌ای توقف نداشته وظیفه سنگینی برای دستگاه‌ها و مسئولین فرهنگی کشور و به ویژه برای صدا و سیما ایجاد کرده که هنوز ابعاد آن به درستی مورد توجه مسئولان قرار نگرفته است.

واژه‌هایی مثل جنگ فرهنگی، تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، ناتوی فرهنگی، نفوذ فرهنگی و استحاله فرهنگی، آن قدر از سوی  رهبر معظم انقلاب مورد تاکید قرار گرفته که اکنون در ادبیات انقلاب اسلامی بدل به یک گفتمان شده، مدیریت فرهنگ، مهندسی فرهنگ، مدیریت افکار عمومی و هدایت فرهنگ به عنوان الزام‌های مقابله مورد تاکید مداوم قرار داشته است.


در سخنرانی مقام معظم رهبری، روز دوشنبه گذشته با حضور مدیران صدا و سیما، موضوع جنگ نرم‌ بار دیگر با تاکید سنگینی مورد تحلیل و تبیین قرار گرفت و وظایفی که باید انجام شود تشریح شد. در خلاصه‌ترین بیان، هدف جنگ نرم تغییر دادن باورهای دینی و انقلابی مردم و به تبع آن تغییر ماهیت نظام جمهوری اسلامی و به تبع آن تسلیم شدن ایران در مقابل آمریکاست.

برای رسیدن به این هدف محورهای اصلی که مورد حمله دشمن قرار می‌گیرد عقاید دینی و انقلابی  مردم و به ویژه قشرهای اثرگذار جامعه است. اگر در این مصاف، روحیه عزت‌طلبی، استقلال‌خواهی و استکبارستیزی ملت تبدیل به روحیه ذلت‌پذیری، سازش کاری و تسلیم طلبی شود، دشمن به هدف اصلی خود رسیده است.


اگر دشمن بتواند با تولید هزاران برنامه صوتی و تصویری و مکتوب و از طریق صدها شبکه و سایت و نشریه به نخبگان ما بقبولاند که انقلاب به زیان آنها تمام شده و بتواند آنها را از ادامه انقلاب دلسرد و متزلزل کند، به هدف اصلی خود رسیده است.

اگر بتواند ناامیدی و یاس و پشیمانی را جایگزین شور و نشاط انقلابی و اسلامی کند دیگر از بابت ایران نگرانی نخواهد داشت.

رسانه ملی و دیگر دستگاه‌های فرهنگی اگر اراده کنند، این ظرفیت را دارند که در مقابل دشمن و رسانه‌های داخلی دشمن بایستند، مقاومت کنند و مردم را در مسیر دفاع از ارزش‌هایشان تقویت نمایند. لازمه این حضور انقلابی و جهادی  در صحنه جنگ فرهنگی این است که مسئولان و مدیران سازمان باور کنند که در قرارگاه مقدم جنگ نرم هستند.

این باور هنوز به درستی در قلب‌ها استحکام نیافته. مدیرانی هستند که اصولا به وجود دشمن اعتقادی ندارند یا جنگ نرم را باور ندارند. صدا و سیما را نوعی شنبه بازار فرهنگی می‌دانند که هر کس محصول مورد علاقه خودش را تولید و عرضه می‌کند تا آنتن پر شود و مردم هم از این سفره برای سرگرم شدن استفاده می‌کنند و انتظاری فراتر از این از صدا و سیما ندارند. وجود چنین دیدگاهی که اساسا جنگ رسانه‌ای و تهاجم فرهنگی دشمن را باور ندارد با تعریفی که از قرارگاه خط مقدم داریم نه تنها همخوانی ندارد، بلکه تخریب‌کننده اقدام مدیران دلسوز و معتقد است.


در قرارگاه خط مقدم باید کسانی مثل شهید همدانی و شهیدتهرانی مقدم حضور داشته باشند که جنگ را با تمام وجود خود باور کرده‌اند و با جان و دل در خط مقدم حضور پیدا می‌کنند. اگر مدیران سازمان صددرصد جنگ نرم را باور داشته باشند شاید بتوانند زیر مجموعه خود را به باور پنجاه درصد رسانند. ولی اگر دچار تردید و دودلی باشند هیچ امیدی به موفقیت آنها و زیر مجموعه آنها نمی‌توان داشت.


اگر یک قرارگاه با مدیران انقلابی و جهادی تشکیل شود که همه همدل و هماهنگ باشند قدم اول برداشته شده آنگاه نیاز به مبانی مشترک فکری برای تحلیل شرایط موجود است. مجموعه افسران قرارگاه خط اول باید شناخت، محاسبه و تحلیل درست از شرایط موجود داشته باشند. باید به طور دقیق دشمن و راهبردهای دشمن و اهداف و اولویت‌های دشمن را بشناسند. باید راه‌های نفوذ دشمن در داخل کشور و عقبه‌های دشمن در بین رسانه‌ها و گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی را بشناسند.

افسران ارشد قرارگاه باید در مورد مقوله‌های حیاتی مثل استقلال کشور، عزت کشور، هزینه‌های تسلیم شدن و سازش کردن و عواقب کوتاه آمدن و اعتماد کردن به دشمن و راه‌های نفوذ دشمن به آگاهی مشترک برسند تا با هماهنگی و استحکام لازم بتوانند در مقابل هجمه‌های فرهنگی مقاومت کرده و از سنگرهای اسلام و انقلاب اسلامی محافظت نمایند.

پرخسارت‌بارترین شیوه اداره جنگ نرم اکتفا کردن به اقدامات پراکنده، بی‌برنامه، اتفاقی و سلیقه‌ای است که با انگیزه اشخاص متعهد و معتقد در گوشه و کنار سازمان شکل می‌گیرد روزمرگی و تسلیم شرایط شدن آفت بزرگ جبهه جنگ فرهنگی است.

شرط موفقیت در جنگ نرم، مدیریت بر محتوای برنامه‌های تولیدی است که یک وظیفه بزرگ و اجتناب‌ناپذیر است. متاسفانه سازمان صدا و سیما تاکنون موفق به انجام این مهم نبوده و به همین دلیل برنامه‌هایی که از نظر محتوا، متضاد با یکدیگر در شبکه‌های مختلف تولید و پخش می‌شود. مدیریت و نظارت بر محتوای برنامه‌ها وظیفه‌ای است که بیست سال قبل به صدا و سیما ابلاغ شده ولی هنوز در فرآیند تولید برنامه‌های صدا و سیما نقش جدی و اساسی ندارد.

هرگز نباید تولید تعدادی برنامه خوب و با محتوا را که با سفارش برخی مدیران و نظارت آنها و حمایت آنها انجام می‌شود یا با ابتکار شخصی یک هنرمند فرهیخته تولید می‌شود با نظام برنامه‌ریزی محتوایی که باید تمام محصولات سازمان را دربرگیرد اشتباه گرفت.


باید بپذیریم که محصولات سازمان عموما خارج از یک برنامه محتوایی مشخص و یک نظارت محتوایی جدی تولید و پخش می‌شود و به همین دلیل کم نیستند برنامه‌هایی که پس از تولید غیرقابل پخش یا مشمول اصلاحات و تغییرات زیاد می‌شوند یا پس از پخش قسمت‌های اول نیمه‌کاره متوقف شده یا بخش‌های بعدی دوباره تولید می‌شود.

اکنون زمان آن است که رئیس محترم سازمان که به اصل مدیریت محتوایی برنامه‌ها باور دارد و از توانایی‌های مدیریتی بالایی نیز برخوردار است و ضمن برخورداری از وجود مدیرانی با تجربه و دلسوز بیش از روسای قبلی سازمان مورد حمایت مقام معظم رهبری قرار گرفته، به این مهم همت گماشته و برگ درخشانی به کارنامه مدیریت خود بیفزاید.

گسترش کمی، بدون سرمایه‌گذاری لازم بر روی گسترش کیفی و محتوایی،  سازمان صدا و سیما  را با بحران محتوا و بحران کیفیت رو‌به‌رو کرده و به‌خصوص در شرایط نامهربانی دولت و تنگناهای مالی هیچ امکانی برای توجه به محتوا و کیفیت باقی نمی‌ماند.


مدیر
یت محتوایی و کیفی بر محصولات صدا و سیما نیاز به نیروهای فکری و محتوایی دارد و حضور چنین نیروهایی در کنار تمام برنامه‌ها نیاز به یک برنامه‌ریزی و بودجه سنگین دارد. وقتی تهیه‌کننده برنامه پربیننده سیما  می‌گوید حتی یک نفر کارشناس در مراحل مختلف تولید برنامه‌اش حضور نداشته و فقط تهیه‌کننده و نویسنده و کارگردان که عوامل اجرایی هستند از اول تا آخر این برنامه پربیننده را تولید و پخش کرده‌اند، باید به نقیصه بزرگ سازمان پی برد.

نبودن توجه و بودجه کافی و نبودن برنامه محتوایی و نظارت محتوایی، این نقیصه را پدید آورده، اگر در مراحل مختلف طراحی، نویسندگی و کارگردانی برنامه‌ها، شوراهای کارشناسی و محتوایی در کنار عوامل اجرایی حضور داشته باشند، آنگاه می‌توان امیدوار بود که برنامه‌ریزی محتوایی معنا و مفهوم واقعی خود را پیدا کند.


متاسفانه  گسترش کمی، بدون توجه به گسترش کیفی و محتوایی سبب شده که نیروی انسانی سازمان را عموما نیروهایی اداری، اجرایی و فنی تشکیل‌دهند و نیروهای فرهنگی و کارشناسان محتوایی حضور شایسته‌ای نداشته باشند.

در مقطع کنونی که رئیس‌ محترم سازمان صدا و سیما از هرگونه حمایت داخل و خارج سازمان  برخوردار است شجاعت و جسارت لازم برای اتخاذ تصمیم‌های بزرگ را دارد، انتظار می‌رود این نقیصه بزرگ را مرتفع نماید. مدیران محترم سازمان صدا و سیما به خوبی آگاهند که وقتی ساز و کار لازم برای مدیریت محتوا و نظارت برمحتوا و ارتقای کیفیت وجود نداشته یا صوری و نمایشی باشد، برنامه‌ها فاقد محتوای لازم و فاقد کیفیت مورد انتظار خواهد بود. در این حالت، با سخنرانی کردن و تکرار جملات رهبری و نصب بنر، مشکل حل نخواهد شد.


در این حالت، فشار آوردن بر تولیدکننده برنامه نه تنها موجب بهبود محتوا و کیفیت نخواهد شد؛ بلکه او با قرار دادن برخی صحنه‌های سطحی، تصنعی و تظاهری که ضد تبلیغ محسوب می‌شود، خود را از فشار سازمان رها خواهد کرد. صدا و سیما برای وارد شدن به خط اول مقابله با جنگ نرم نیاز به یک تحول دارد.

محتوا و کیفیت را در اولویت قرار دادن و برای آن برنامه‌ریزی کردن و بودجه کافی اختصاص دادن و دل‌خوش نکردن به حجم عظیم برنامه های ضعیف، بی‌اثر و بی‌محتوا و گاه انحرافی، تصمیم‌ بسیار بزرگ و دشواری است ولی به مدیریت سازمان این  امکان را می‌دهد که جنگ نرم را به شایستگی مدیریت کند. در گذشته بارها اهداف و راهبردهای کارشناسی از سوی رهبر معظم انقلاب به سازمان صدا و سیما ابلاغ شده ولی در مرحله عمل به نتایج مورد انتظار و قابل ارائه نرسیده است.

امید است این بار که شرایط بهتری وجود دارد، راهبردهای ابلاغ شده در قرارگاهی که برای این هدف طراحی خواهد شد، با یک مدیریت جهادی به مرحله اجرا درآید و در ملاقات بعدی، با گزارش میزان تحقق راهبردهای ابلاغی، برخی گلایه‌های مقام معظم رهبری به تقدیر و تشکر تبدیل گردد.

*
سیدمسعود شهیدی*فرزند مرحوم استاد سیدجعفر شهیدی

http://kayhan.ir


نظر
رهبر انقلاب در دیدار کارگزاران حج تشریح کردند
رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان و دست‌اندرکاران حج با اشاره به مسئولیت دولت میزبان در قبال جان باختن 7 هزار مسلمان گفتند: پس از این حادثه باید صدای واحد و اعتراض دنیای اسلام برمی‌خاست اما متأسفانه به جز صدای جمهوری اسلامی ایران صدایی شنیده نشد.



به گزارش پایگاه اطلاع رسانی رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ظهر دیروز در دیدار مسئولان و دست‌اندرکاران برگزاری حج، فاجعه بسیار تلخ و حیرت‌انگیز منا را از جمله امتحانات الهی خواندند و با انتقاد از سکوت دولت‌ها و به‌خصوص دولت‌های غربی و سازمان‌های مدعی حقوق بشر در قبال این مصیبت بزرگ تأکید کردند: این حادثه به هیچ‌وجه نباید فراموش شود و دستگاه دیپلماسی و سازمان حج موظف هستند که این موضوع را به صورت قاطع دنبال کنند.


حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در این دیدار با اشاره به مسئولیت دولت میزبان در قبال جان‌باختن 7هزار مسلمان گفتند: پس از این حادثه باید صدای واحد و اعتراض دنیای اسلام برمی‌خاست اما متأسفانه به جز صدای جمهوری اسلامی ایران صدایی شنیده نشد و حتی دولت‌هایی که زائران آنها جزء جان‌باختگان بودند، در قبال این فاجعه، اعتراض قابل اعتنایی نکردند.


رهبر انقلاب، پیگیری این مسئله و گفت‌وگو با دولت‌ها برای تبیین اهمیت ماجرا و بررسی راه‌های جلوگیری از تکرار آن را وظیفه‌ مهم مسئولان کشور به‌خصوص دستگاه دیپلماسی خواندند و افزودند: ظواهر ماجرا نشان می‌دهد که این فاجعه در اثر کوتاهی دولت میزبان رخ داده اما در هر صورت، این مسئله، یک مسئله‌ سیاسی نیست بلکه بحث بر سر هزاران مسلمانی است که در حال عبادت و انجام مناسک حج و با لباس احرام جان‌باختند و این مسئله باید به‌صورت جدی دنبال شود.


ایشان، سکوت محض دستگاه‌های مدعی حقوق بشر در اروپا و آمریکا را جنبه‌ دیگر قابل پیگیری برشمردند و خاطرنشان کردند: دستگاه‌های دروغگو و منافق مدعی حقوق بشر و همچنین دولت‌های غربی که گاهی برای کشته شدن یک نفر جنجال فراوانی در دنیا بر پا می‌کنند، در این ماجرا به نفع دولت رفیق خود سکوت محض کردند.


حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای افزودند: این مدعیان حقوق بشر اگر صداقت داشتند، باید پاسخگویی، جبران خسارت، تضمین عدم‌تکرار و مجازات عاملان این فاجعه را مطالبه می‌کردند.
رهبر انقلاب، پیگیری برای مطالبه و زنده نگه‌داشتن این موضوع مهم را وظیفه‌ سازمان حج خواندند و افزودند: این مسئله نباید به سکوت و فراموشی بگذرد و باید تا سال‌ها در مجامع جهانی مطرح شود و نقطه‌ آماج این حرکت نیز باید دولت‌های غربی و سازمان‌های مدعی حقوق بشر باشند.


ایشان با تشکر صمیمانه از زحمات دلسوزانه‌ مسئولان حج کشور به خصوص پیگیری‌های مستمر و روحیه و مواضع قاطع حجت‌الاسلام قاضی‌عسگر و همچنین تحرک همه‌جانبه، پاسخگویی و احساس مسئولیت آقای اوحدی رئیس سازمان حج، گفتند: اجر و پاداش این زحمات و مجاهدت‌ها همگی در میزان الهی محفوظ است و همین صبر و مجاهدت در راه خداست که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها پس از دیدن آن همه بلا و حادثه در صحرای کربلا، از آن به‌عنوان زیبایی و جمال یاد می‌کند.


پیش از سخنان رهبر انقلاب، حجت‌الاسلام والمسلمین قاضی‌عسگر نماینده‌ ولی‌فقیه و سرپرست زائران ایرانی با بیان گزارشی از فعالیت‌های انجام گرفته در حج امسال و همچنین تشریح اقدامات صورت گرفته در خصوص حادثه‌ مسجدالحرام و فاجعه‌ تلخ منا، گفت: این فاجعه حاصل سوء‌مدیریت و بی‌تدبیری مسئولان سعودی بود و با همکاری دستگاه‌های مسئول، اتفاقات و فجایع آن را مستند و پیگیری خواهیم کرد.


همچنین آقای اوحدی رئیس سازمان حج و زیارت در رابطه با انتقال جان‌باختگان مظلوم فاجعه‌ منا به کشور و رسیدگی به مصدومان این فاجعه گفت: پیگیری‌های جدی برای تعیین وضعیت جان‌باختگان باقیمانده‌ ایرانی با همکاری سایر دستگاه‌ها به‌صورت مستمر انجام می‌شود.
رئیس سازمان حج گزارشی از عملیات اجرایی حج امسال نیز بیان کرد

http://kayhan.ir/


نظر


سخنان هاشمی رفسنجانی در دیدار با وزیر خارجه آلمان نشان می‌دهد وهابیت بعد از مرگ «عبدالله» پادشاه پیشین عربستان قدرت را در دست گرفته است! وی که به پرسش‌های اشتاین مایر درخصوص روابط ایران و عربستان پاسخ می‌داد در سخنانی عجیب با یادآوری جلسات و توافق‌هایی که طی چندین سال با ملک عبدالله داشت، به توافق برای ایجاد کمیسیون علمایی اشاره کرد و افزود: اگر آن کمیسیون تشکیل می‌شد و شروع به کار می‌کرد، نمی‌گذاشتند تروریست‌های وهابی با تحریک احساسات دو ملت، برطبل اختلافات بکوبند!


ظاهرا او معتقد است قبل از مرگ ملک عبدالله جریانی غیروهابی با رویکردی غیر از رویکرد ضدیت با جمهوری اسلامی در عربستان وجود داشته و البته آن را مرهون تلاش‌های خودش برای ایجاد «کمیسیون علما» می‌داند که البته هرگز هم تشکیل نشده است! معلوم نیست اگر کمیسیونی که هرگز تشکیل نشده تا این حد آثار مثبت داشته، اگر تشکیل می‌شد چه اتفاقی می‌افتاد!

اما ظاهرا هاشمی رفسنجانی که کل  نامه اعمال حکام سعودی را در «اتفاق» امسال خلاصه می‌کند و تاریخ را قبل و بعد از مرگ ملک عبدالله می‌داند. معتقد است می‌توان از توان عربستان برای مبارزه با تروریسم استفاده کرد و به یاد نمی‌آورد که ده‌ها گروه وحشی و تروریستی همچون القاعده، طالبان، داعش، سپاه صحابه پاکستان و... با حمایت مستقیم و غیرمستقیم و تجهیز مالی و نظامی حکام آل سعود از سال‌ها قبل و از همان زمان که دوست‌ دیرین آقای هاشمی رفسنجانی یعنی ملک عبدالله در راس کار بود جهان اسلام را ناامن کرده و خون ده‌ها هزار مسلمان بی‌گناه را به زمین ریخته‌اند. در چنین شرایطی، تمایز بین ملک عبدالله و دیگر حکام سعودی و ادعای قدرت گرفتن وهابی‌ها پس از مرگ او عده‌ای عجیب و غیرقابل قبول است و مرور کارنامه حکام عربستان نیز حکایتی جز این دارد.



نظر


«بسته ضد رکود دولت، به نام مردم اما به کام بانک‌هاست.»
روزنامه جام‌جم در گزارشی اقتصادی نوشت: در حالی که بسته دوم خروج از رکود دولت توسط تیم اقتصادی امروز اعلام می‌شود، به نظر می‌رسد با اعلام اجرای سیاست‌های «تحریک تقاضا»، سقف و شرایط اعطای وام‌های خرد به مردم تسهیل شده و در بانک‌ها به روی مردم باز شود.


در حالی که در پنج سال اخیر درب بانک‌ها به روی مردم تقریبا بسته بود و بانک‌ها یا به دلیل نداشتن منابع یا به دلیل پایین‌بودن دستوری نرخ سود بانکی حاضر به پرداخت تسهیلات خرد به مردم نبودند، اکنون به نظر می‌رسد تحت تاثیر اعلام سیاست‌های ضد رکود دولت که بخشی از آن به مردم مربوط می‌شود و تحریک تقاضا نام دارد، این سیاست تغییر کرده و بانک‌ها با مصوبه‌ شورای پول هم سقف پرداخت تسهیلات خود را افزایش دهند و هم در شرایط پرداخت آن تغییراتی به نفع وام‌گیرنده ایجاد کنند.


کارشناسان اقتصادی با حمایت از سیاست‌های تحریک تقاضا به دولت تذکر می‌دهند که این سیاست‌ها در کوتاه مدت کاربرد دارد ولذا باید به فوریت سیاست‌های قوی برای تقویت تولید صادرات محور و رفع موانع کسب و کار اتخاذ شود تا رونق کوتاه‌‌مدت از طریق تحریک تقاضا از بین نرود. آنان همچنین بر متعادل شدن سود این تسهیلات برای مردم تاکید می‌کنند تا در نهایت بخش بزرگی از هزینه رفع رکود بر دوش مردم نیفتد. چرا که این احتمال وجود دارد که بانک‌ها بخواهند از محل این تسهیلات به نوعی سوداگری کرده و هزینه خرید توسط مردم را طوری بالا ببرند که کالای خریداری شده توسط آنان بسیار گران‌تر از قیمت اولیه درآید.


در همین زمینه دکتر مهدی تقوی، کارشناس اقتصادی به زاویه مهمی در اجرای سیاست‌های تحریک تقاضای دولت اشاره کرد و گفت: به نظر من نکته ناگفته‌ای که در کوران اجرای سیاست‌های ضد رکود و محور آن، تحریک تقاضا همواره فراموش می‌شود، حقوق مردم است.


وی توضیح داد: در این سیاست ارائه وام‌های خرد بانکی تسهیل شده و در بانک‌ها به روی مردم باز می‌شود. این خوب است اما سؤال اینجاست که این وام‌ها قرار است با چه بهره‌ای به مردم پرداخت شود؟ به نظر من کاهش بهره این وام‌ها دست‌کم تا نرخ‌های شورای پول و اعتبار که اکنون رعایت نمی‌شود، سهم سیستم بانکی در اجرای سیاست‌های ضد رکود است.


نظر


«آخرین گفت‌وگوی تلویزیونی حسن روحانی، رئیس‌جمهور، واکنش‌هایی را در میان اقتصاددانان و فعالان اقتصادی به همراه داشت. اینکه تا چه میزان اظهارات رئیس‌جمهور می‌تواند اقتصاد را از رکود دامنگیر رهایی بخشد، محل شبهه است، چراکه تأکید مدام او بر مهار تورم، چندان با سیاستی که از آن به عنوان خروج از رکود یاد می‌شود، هم‌خوانی ندارد.»


روزنامه شرق با درج این تحلیل، از قول حسین راغفر، نوشت: دولت از مشکلات کنونی اطلاع دارد اما این مشکلات با رودربایستی و تعارف حل نمی‌شوند. دولت باید قاطعانه به مشکلات پاسخ بدهد در غیر این صورت با راه‌حل‌های ملایم و توأم با تعارف و رودربایستی نه‌تنها مشکلی حل نمی‌شود بلکه عملاً، همان‌گونه که تاکنون تجربه شده است، وضعیت سخت‌تر و مسائل پیچیده‌تر می‌شوند.


کامران ندری کارشناس اقتصادی هم گفته است: آنچه از صحبت‌های رئیس‌جمهوری برداشت می‌شود، این است که اقتصاد کشور دچار مشکلات جدی و اساسی است اما از صحبت‌های ایشان نمی‌توان فهمید آیا در آینده می‌توانیم بر این مشکلات فائق بیاییم یا نه. فقط وعده‌ای برای رونمایی از بسته‌ای با هدف کمک به اقتصاد برای خروج از رکود داده شد.

ارائه چنین بسته‌ای برای کمک به اقتصاد، با نیم‌نگاهی به آنچه در دو سال و نیم گذشته از عملکرد دولت دیده‌ایم، چیز تازه‌ای نیست. حدود یک سال و نیم پیش وزارت اقتصاد، لایحه‌ای برای خروج از رکود به مجلس ارائه کرد که تصویب و به قانون تبدیل شد و در مواردی مانند تسهیلات‌دهی بانک‌ها و کاهش نرخ سود نیز به اجرا رسید.

اما آنچه اکنون برحسب ظاهر می‌بینیم، آن قانون خروج از رکود نه‌تنها کارساز نبود و کمکی به اقتصاد نکرده، بلکه به روایت آمار؛ حدود یک سال گذشته شاهد افت قابل ملاحظه‌ فعالیت‌های اقتصادی نسبت به سال 93 نیز بودیم. گرچه هنوز از بسته حمایتی وعده داده شده توسط دولت رونمایی نشده، اما تصور این است احتمالاً این بسته نیز با مواردی مشابه همان لایحه خروج از رکود، ارائه خواهد شد و احتمالاً تمرکز اصلی بر این خواهد بود چه کنیم تا بانک‌ها بتوانند تسهیلات بیشتری به تولید دهند.

آمار رئیس بانک مرکزی نشان می‌دهد تسهیلات‌دهی بانک‌ها در سال 94 رشد داشته اما می‌بینیم در وضعیت اقتصادی اتفاقی که مدنظر دولت بوده نیفتاده است و احتمالاً چنانچه دولت بخواهد با ادامه این نوع اقدامات به اهداف حمایتی خود برسد، چه‌بسا دستاوردهای ضدتورمی خود را نیز از دست دهد. دولت یازدهم با وعده اصلاحات ساختاری در اقتصاد روی کار آمد اما نه از برنامه‌ای برای این اصلاحات و نه اقدامی برای آن، خبری نیست.


نظر


مصاحبه یک بازیگر دستگیر شده در فتنه سبز که می‌گوید بیشتر نگران حال سگش بوده تا جنبش سبز، موجب سرخوردگی حامیان رسانه‌ای فتنه سبز شده است.
رامین پرچمی در مصاحبه با مجله تماشاگران می‌گوید: گوشی دستم بود و داشتم عکس می‌گرفتم. موتور سوار بودم و سگم هم روی موتور بود. دیدم یک عده مردم ایستاده‌اند و دارند شعار می‌دهند چراغ هم قرمز بود و شاید اگر سبز بود من رد می‌شدم و هیچ کدام از این اتفاقات نمی‌افتاد.

حتی وقتی دستگیر شدم تمام مشکل، سگم بود که آن را به یک درخت بستند. یعنی  من همین‌طور با خنده داشتم می‌رفتم که یک نفر آمد و گفت بیا اینجا. دستم را گرفت و مرا سوار ماشین کرد. من با خودم گفتم لابد مرا شناخته و می‌خواهد نصیحت کند اما یک‌باره دیدم سر مرا فشار داد پایین و یک اسلحه هم گذاشت و گاز ماشین را گرفتند و رفتند... من فقط نگران سگم بودم و آن‌قدر گریه کردم که خودش شماره یکی از دوستانم را گرفت و بهش آدرس داد که برو و سگ را بردار. تازه بعد از اینکه رسیدیم مرا شناختند و گفتند شما چرا؟


وی با بیان اینکه «به آنان که دستگیرم کردند حق می‌دهم»  خاطر نشان می‌سازد:  الان که فکر می‌کنم یک بخشی به آنها حق می‌دهم چون همان شب بی‌.بی.سی اعلام می‌کند که فلانی دستگیر شد و فردایش یک نفر امضایی را که از من گرفته بود، روی سایت می‌گذارد که از اتفاق من هم جوگیر شده و یک شعر انقلابی نوشته بودم.


پرچمی در توضیح نگاه آدم‌های هم‌بندش می‌افزاید: کمک‌هایی که افراد و سیاسیون در آنجا می‌کردند برای این بود که در سایت بنویسند! یعنی اگر کاری هم می‌خواستند بکنند هدف بهره‌برداری تبلیغاتی بوده  ضمن اینکه من در همان جا بسیاری از دوستان مدعی آزادی اندیشه را دیدم که اتفاقا خیلی هم متعصب بودند.


وی درباره خط قرمزهای همبندانش در زندان بیان می‌دارد: مثلا در اوین گفتند بیا برنامه فرهنگی راه بینداز و فیلم نشان بده. مثلا می‌خواستم فیلم «نفوذی» را نشان دهم می‌گفتند نه این به سازمان مجاهدین توهین کرده... خب در مملکت اسلامی فیلم به سازمان مجاهدین توهین کرده و شما ناراحتید؟ تازه توهین هم نکرده بود.


شبکه صهیونیستی بالاترین با اشاره به این مصاحبه می‌نویسد: آنچه خواندید گوشه‌هایی بود از مصاحبه رامین پرچمی، بازیگر سینما و تلویزیون که از سر اتفاق و یا بدشانسی در سال 88 به زندان می‌افتد و با بازداشت وی هزاران نفر در فیس بوک و فضاهای مجازی به خاطر همراه شدن او با جنبش سبز از او تقدیر کردند، قهرمان ملی و هنرمند سبز نام گرفت و داستانهای بسیاری از لحظه شعار دادن وی و درگیری‌اش با نیروهای امنیتی در لحظه بازداشت و رشادتهای وی در روزهای اعتراضات خیابانی نقل می‌شد!


بالاترین  افزود: پرچمی به بعد از آزادی‌اش هم اشاره می‌کند که ده‌ها نفر از سایت‌های خبری فارسی از خارج از ایران و فعالان حقوق بشر مدام با او تماس می‌گرفتند تا با وعده و وعید از او داستان‌های مهیج برای مخاطبان‌شان تهیه کنند، اما او نه سیاسی بوده و نه می‌خواست سیاسی باشد و نه این حرفها را قبول داشت به شهرش می‌رود و ترجیح می‌دهد بی‌خبر از همه‌چیز آنجا زندگی کند! رامین پرچمی در آخر خود را قربانی می‌داند، قربانی جوانان معصومی که گرفتار فضای جو زده آن روزها شده بودند که از اصل موضوع خبر نداشتند و با داستانهایشان باعث به دردسر افتادن بیشتر او شدند!


این سایت ضدانقلابی نوشت: داستان پرچمی، داستانی است که کهنه نمی‌شود، داستانی که هر روز اتفاق می‌افتد، نمونه بارزش همین روزهای گذشته بود که به یکباره ژوله شد سمبل آزادیخواهی و کسی مثل امین حیایی شد خائن! این  داستانها هر روز ادامه دارد و ظاهرا بنا نیست «جوزدگی» رخت بربندد. مصاحبه رامین پرچمی، را که صادقانه می‌گوید آن روزها بیشتر نگران حال سگ‌اش بوده را می‌توانید در هفته‌نامه تماشاگران امروز مطالعه کنید!


نظر
این روزها عربستان به دنبال یکسری اشتباهات پی‌درپی و کلیدی با بحران‌های زیادی روبه‌رو شده است. کاهش عمدی قیمت نفت، جنگ‌افروزی در یمن و به تبع آنها، بروز اختلافات بین شاهزادگان سعودی و اخیراً هم، فاجعه منا، چند نمونه از این بحران‌ها است که به اعتقاد کارشناسان، آل‌سعود را به سمت فروپاشی پیش می‌برد.
مجتهد، شاهزاده افشاگر سعودی با تشریح بحران‌ها و چالش‌های عمیق عربستان اخیرا اعلام کرده که «آل‌سعود در آستانه سقوط و فروپاشی قرار دارد و به زودی اتفاقاتی خواهد افتاد که همه را غافلگیر خواهد کرد.» نشریه «فارین پالیسی» نیز به مقامات کاخ سفید هشدار داده تا دیر نشده در این مورد تصمیمی بگیرند، چون از نگاه دست‌اندرکاران این نشریه نیز، فروپاشی  آل‌سعود واقعا در حال رخ دادن است.

فارین پالیسی با اشاره به بحران‌های عربستان نوشته: «اگر این رویدادها به درستی مدیریت نشوند، طوفانی به پا خواهد کرد که بی‌ثباتی بیشتر در درون خانواده پادشاهی عربستان را به دنبال خواهد داشت.» نشریه آمریکایی‌ «تایم» نیز طی تحلیلی، به کاخ سفید، در مورد حمایت از عربستان در جنگ یمن هشدار داده و یمن را «باتلاقی برای عربستان» دانسته است.
از این نوع شواهد در مورد احتمال بروز شورش در عربستان و سرنگونی آل‌سعود بسیار هستند. مثلاً موسسه موسوم به «دفاع از دموکراسی‌ها» در آمریکا نیز با اشاره به ناکامی‌های عربستان در زمینه‌های مختلف داخلی و خارجی نسبت به وقوع «شورش» علیه پادشاه سعودی هشدار داده است. «جان هانا» کارشناس مسائل سیاسی این موسسه با هشدار نسبت به «بدتر شدن اوضاع امنیتی در منطقه عربی» و «چالش‌های خطرناک علیه ثبات و امنیت عربستان» گفته: «عربستان به سمت پرتگاه در حرکت است.»
بنابر اعلام این موسسه، چالش‌های پیش روی ریاض در حالی رو به افزایش است که «هیچ» راه‌حلی نداشته و فقط به مسائل اقتصادی هم محدود نمانده است، بلکه کشمکش‌های داخلی در داخل خاندان حاکم سعودی در صدر مسائلی قرار دارد که چه‌بسا عربستان را در لبه پرتگاه قرار دهد.

خبرگزاری اسپوتنیک اما به این مسئله از زاویه‌ای دیگر پرداخته است. طبق گزارش این رسانه روسی، عربستان در حال فروش بخش اعظم سهام‌های خود در بازار اروپا، به خاطر افزایش هزینه‌های تجاوز به یمن و پایین آمدن قیمت نفت است. بر پایه این گزارش، عربستان از اردیبهشت ماه تاکنون یک میلیارد و 200 میلیون دلار از مجموع 9 میلیارد و 200 میلیون دلار دارایی خودش را در اروپا فروخته است.
خبرگزاری رویترز نیز اخیرا برآورد کرده بود عربستان ماهانه حدود 175 میلیون دلار به خاطر بمباران و 500 میلیون دلار به دلیل عملیات زمینی در جنگ یمن هزینه می‌کند. این بدان معنا است که عربستان تاکنون یک میلیارد و 200 میلیون دلار برای بمباران یمن هزینه کرده است و این آمار شامل هزینه عملیات زمینی نمی‌شود.
گزارش، تحلیل و مقاله درباره فروپاشی قریب‌الوقوع آل‌سعود آن‌قدر زیاد شده است که اگر بخواهیم برای اثبات بحرانی بودن اوضاع عربستان آنها را بررسی کنیم، مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد. اما سوالی که اکنون به ذهن متبادر می‌شود این است که چرا آمریکا از عربستان در این بحران‌ها همانند سال‌های قبل حمایت نمی‌کند؟

حقیقت این است که آمریکا همیشه از مهره‌های دست‌پرورده خود تا جایی حمایت می‌کند که منافع این کشور را به بهترین شکل ممکن برآورده کنند و به اصطلاح مهره‌ها برای آمریکا تاریخ مصرف دارند. صدام حسین، معمر قذافی، بن لادن تنها چند نمونه از مهره‌هایی هستند که مورد حمایت آمریکا قرار داشتند و زمانی که ماموریت خود را انجام دادند، حذف شدند. در مورد عربستان نیز گویا وضع بدین منوال می‌گذرد و عربستان به تدریج اهمیت خود را برای آمریکا از دست می‌دهد. عربستان که به دلیل دارا بودن بزرگ‌ترین ذخایر شناخته‌شده نفت جهان برای آمریکا در دهه‌های اخیر در صدر مسائل منطقه‌ای بود اکنون گویا اهمیت گذشته را برای آمریکا ندارد.
در جنگ یمن به خوبی این مسئله نمود پیدا کرد و با وجود نیاز شدید عربستان به کمک نظامی آمریکا، واشنگتن جز فروش سلاح اقدام قابل توجهی در این مورد انجام نداد، حتی خبرهایی هست که نشان می‌دهد، حمله عربستان به یمن با تشویق آمریکا صورت گرفته است. در سوریه نیز با وجود درخواست‌های مکرر عربستان برای دخالت نظامی آمریکا، واشنگتن ترجیح داد از راه‌حل‌های دیگری در این مورد استفاده کند. موسسات و اندیشکده‌های آمریکایی نیز با آگاهی یافتن نسبت به این مسئله در مورد عدم توجه جدی آمریکا به مسائل عربستان هشدار داده‌اند و خواستار ورود واشنگتن برای نجات عربستان شده‌اند، چرا که این کشور در آستانه فاجعه بزرگی قرار دارد.
البته در کنار این دلایل باید به این مسئله مهم توجه داشت که آمریکا همانند سال‌های قبل توانایی دفاع از متحدان خود را ندارد و شکست سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا همراه با بحران‌های اقتصادی، این کشور را مجبور کرده است تا به تدریج مسئولیت‌های خود در مناطق مختلف جهان را محدود کند.
kayhan.ir

نظر
مقامات آمریکایی ظرف 2 سال اخیر بارها گفتند مذاکرات هسته‌ای با ایران مانند بازی روبیک است، بازی مکعبی که هر کدام از 6 مربع (وجه) آن از 9 قسمت قابل جابه‌جایی تشکیل شده و این قسمت‌ها باید به نحوی جابه‌جا شوند که هر 9 قسمت یک مربع- با یک رنگ خاص- کنار هم قرار گیرند. آنها البته تلاش کردند این جورچین پیچیده را طبق منافع خود سرهم کنند.
اما فراتر از سرانجام مذاکرات که به «برجام» منتهی شد، واقعیت این است که ماجرای هسته‌ای با همه ابعاد و پیچیدگی‌هایش تنها یک وجه و یک مربع از مکعب چالش آمریکا و غرب با ایران است. برنامه هسته‌ای به عنوان نماد اعتماد به نفس و اقتدار فنی و پیشرفت ایران، با همه اهمیت، برای غرب آن قدر ارزش ندارد که «خاستگاه» این اعتماد به نفس و جرأت پیشرفت مستقل در میان ملت ایران و ریشه و شاخه و برگ گسترده انقلاب اسلامی در چهار گوشه غرب آسیا. توافق برجام به این معنا - برخلاف برخی خوش‌گمانی‌ها- پایان ماجرا نیست بلکه شروع آن یا دست‌کم، مرحله‌ای جدید از ماجرای بزرگ‌تر تقابل جبهه استکبار با ملت و حاکمیت ماست؛ یا به عبارتی نوک کوه یخ.

باراک اوباما همان جرج بوش است، اما ضعیف‌تر  و مکارتر. آمریکای دوره بوش سرمست قدرت بود و بی‌محابا از جنگ صلیبی علیه 24 کشور اسلامی سخن گفت و ایران را در محور شرارت گذاشت و هر جای منطقه را که دستش رسید شخم زد. اوباما اما- آخرین بار در مصاحبه با CBS- می‌گوید آمریکا دیگر قادر به اداره چنان جنگ‌هایی نیست. با این وجود در دوره او و با هدایت دولت وی، آتش جنگ از عراق و افغانستان، به سوریه و یمن- و مجددا غزه و لبنان- سرایت کرده است. او همان پروژه‌ای را که بوش تحت عنوان خاورمیانه جدید (با محوریت رژیم صهیونیستی) «اعلام» کرد بدون اعلام، «اعمال» می‌کند.
اوباما می‌کوشد چیزی را که بوش نتوانست با تحمیل ناامنی و تهدید به همسایگان ایران بگیرد با جنگ هوشمند (ترکیب جنگ نرم و سخت) به دست آورد و ایران را به شکلی دیگر «شرور» معرفی کند؛‌ آمریکا در مذاکرات نیز دنبال جاانداختن این بود که ایران «متهم» است.
حالا هم همان راهبرد را با بهانه‌های مختلف پی می‌گیرد. آمریکایی‌ها در آخرین برآوردها می‌گویند افکار عمومی، ریشه پایداری و پیشروی جمهوری اسلامی است و هر دو سر این ریشه را باید در داخل و خارج- با زور و ارعاب یا فریب- زد؛ که اگر این ریشه‌ها فسرد، کار جمهوری اسلامی هم تمام است. برجام یا هر موضوع مشابهی در نگاه آنها، با همین تلقی بهانه و نردبانی است برای دست یازیدن و زدن آن ریشه‌ها. به همین دلیل هم کریس بکمایر معاون وزارت خارجه آمریکا 9 مهر در مصاحبه با نشریه پولیتکو تأکید کرد: «ایران به خاطر انقلاب اسلامی تحریم است و اصل تحریم‌ها مربوط به انقلاب 1979 است.»

ادعای آمریکایی‌ها درباره شباهت مذاکره و توافق با ایران به مکعب روبیک، همچنان که وجهی از واقعیت دارد، با دروغ هم پیوند خورده است. دروغ و دغل ماجرا آنجاست که آنها می‌خواهند این مصاف پیچیده و چند لایه را با یک حرکت چشم‌بندی و شعبده‌بازی - به سیاق قماربازهای کلاهبردار- به پایان برسانند و سپس برای جبران همه سرشکستگی‌های خود به ویژه در 15 سال اخیر در منطقه، فریاد پیروزی بکشند که؛ حریف قدری مانند ایران را ضربه‌فنی کردیم، پس ما همان ابرقدرت آغاز هزاره سومیم. کسانی در داخل البته با بدفهمی و سهل‌انگاری یا بی‌خیالی و جماعتی از سر جفا و خیانت، آمار و آدرس غلط به آمریکایی‌ها دادند و دشمن را درباره مردم ما به اشتباه انداختند.
جماعتی تهی از همه شرافت‌های انسانی، گرای تحریم‌های جدید را پس از سرشکستگی در فتنه سبز به خارج ارسال کردند که یک سال بعد در قالب قطعنامه 1929 - به عنوان شدیدترین قطعنامه تحریمی- و سپس پروژه «تحریم‌های فلج‌کننده» رونمایی شد. (و به یقین غرب در چند ماه آینده و در پسا برجام، خیانت‌های سران آنها را از طریق تشدید فشارهای شبه‌حقوق بشری جبران خواهد کرد.) اما شرم‌آور‌تر اینکه همین طیف‌ها یا مؤتلفان آنها بعداً، زبانشان دراز شد که چرا مقاومت و ایستادگی کردید تا قطعنامه 1929 علیه ایران تصویب شود، حال آن که بهتر از همه می‌دانستند قطعنامه کذایی اصالتا برای شارژ دست‌اندرکاران فتنه صادر شده است.

اما فراتر از این آدرس‌های غلط انداز و گمراه‌کننده، رصدگران اطلاعاتی دشمن حتما آمار دقیق ملت ما را دارند. آنها همچنان که 3 ماه پیش از تشییع حماسی 270 غواص پاکباخته دفاع مقدس شوکه شدند، دوشنبه گذشته دیدند که جمعیت یک شهر به وسعت همدان چگونه از یک قهرمان ملی در تراز سردار حسین همدانی استقبال کردند.
کسی نمی‌تواند بگوید که حسین همدانی چون فقط رزمنده دفاع مقدس بود چنین باشکوه استقبال شد. آری او رزمنده و سردار دفاع مقدس بود اما ویژگی بزرگ‌تر همدانی که او را این‌چنین محبوب مردم کرد، احساس دائمی رزمندگی و مجاهدت بود؛ چه آن زمان که در قلب ام‌القرای جهان اسلام آشوب نیابتی سرویس‌های جاسوسی بیگانه را جارو کرد و چه آن هنگام که دست بزن اهل بیت(ع) در صیانت از حرم مطهر حضرت زینب کبری سلام‌الله علیها شد. آن صدها هزار نفر به پیشواز مردی آمدند که هنرش پنبه‌کردن رشته‌های دشمن در عرصه نبرد پیچیده نیابتی بود. دست بر قضا همان روز در فلان مرکز استان، دولتمردی فریاد می‌زد کسی حق ندارد از جیب مردم شعار بدهد و کاسبی کاسبان تحریم پس از برجام کساد نخواهد شد و...
اما تصاویر ویدئوها نشان می‌داد تنها 10-11 هزار نفر پای صحبت‌های آن مسئول رفته‌اند که البته اغلب آنها هم از جنس همین ملتی هستند که نمی‌پذیرند کسی بگوید یا شعارها و یا جیب و معیشت! (و به راستی شعار جیب مردم ولو به قیمت حراج کردن عزت و حیثیت و اقتدار ملی، چه قدر در عمل به جیب مردم افزود یا از جیب آنها تهی کرد؟ از سقوط زنجیره‌ای سهام سهامداران بورس بگیرید تا افزایش قیمت ارز و کاهش قیمت نفت و افزایش رکود و فوران نقدینگی و...)

برخی از این ادبیات و قبیل آن البته از سر بدفهمی و سهل‌اندیشی یا به هم خوردگی نسبت مسائل فرعی و اصلی است وگرنه هیچ عاقل معتدلی- اگر غافل نباشد- درس داستان کربلا را به مذاکره با عمرسعد فرو نمی‌کاهد؛ آن هم کجا؟ در اجتماع مردم عاشورایی زنجان که هر سال برای علمدار غیور امام حسین(ع) قیامت می‌کنند. آیا می‌شود برای مردمی که سالهاست از عمق جان فریاد می‌زنند «یل یاتار، طوفان یاتار، یاتماز حسینین پرچمی» - باد و طوفان فروکش می‌کند و آرام می‌شود اما پرچم حسین علیه‌السلام فرو نمی‌افتد- بگویید دیگر شمر و عمرسعد و یزید روزگارتان را لعن نکنید و مرگ بر آمریکا نگویید؟!
آن هم در بحبوحه محرم 93؟! تاریخ را نمی‌فهمند، آیا مردم را هم نمی‌بینند؟! چگونه می‌شود به ملتی تسلیم‌پذیری در برابر قدرت‌های زورگو- کدخدا- را تلقین کرد در حالی که قرن‌ها شعارهای حیات‌بخش سرور آزادگان را سینه به سینه منتقل کرده‌اند؟ «هیهات منّاالذله»، «صبراً یا بنی‌الکرام فما‌الموت الا قنطره- صبور باشید فرزندان کرامت که شهادت‌ نیست مگر پلی به سوی نعمت دائمی و بهشت».
عجیب نیست به ملت ایران گفته شود آمریکا می‌تواند در 5 دقیقه تمام قدرت نظامی شما را نابود کند یا با توافق، تهدید و شبح جنگ را از سر شما برداشتیم حال آن که امام همین ملت- حضرت سیدالساجدین علیه‌السلام- چشم در چشم یزید با اقتدار تمام فرمود «اتهددنی بالقتل؟ اما علمت ان القتل لنا عادهًْ و کرامتنا شهادهًْ؟ آیا مرا تهدید به مرگ می‌کنی؟ آیا نمی‌دانی که همانا شهادت، عادت و کرامت ماست؟» ترساندن چنین مردمی دور از حکمت نیست؟

تا پرچم عزت امام حسین علیه‌السلام بر سر کشور ما بلند است، آمریکا و انگلیس و اسرائیل از ما راضی نخواهند شد؛ اگرنه قائلان به اعتمادسازی با این جبهه باید آیه «لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم» و ده‌ها آیه مشابه آن- و نیز همه آیات استقامت و پایداری و مجاهدت و نفی اعتماد به شیاطین- را از قرآن حذف کنند و بگویند دین تازه آورده‌اند.
و در کنار این مسیر، دستی هم به سر و گوش تاریخ معاصر ایران و غرب آسیا بکشند و اوراق پر از ظلم و جنایت و غدر استکبار در این منطقه را یکجا حذف کنند. شرم‌آور است درست در روزهایی که کفتارهای صهیونیست در قدس شریف هر روز چند زن و مرد و کودک را سلاخی می‌کنند و حمام خون به راه انداخته‌اند، با میزبانی وزارت خارجه و دفتر مطالعات آن (مرکز تصمیم‌ساز)، وزیر خارجه آلمان اجازه پیدا می‌کند اراجیف سر هم کند که بله «ایران می‌تواند با ایفای نقش سازنده در جامعه بین‌المللی با همسایگانش در منطقه که باید اسرائیل را هم شامل شود، یک شریک مسئولیت‌پذیر باشد.» و آنجا آقای ظریف   زبانش نمی‌جنبد که لااقل بگوید قتل عام زنان و کودکان بی‌گناه چه می‌شود آقای اشتاین مایر؟ یا اینکه؛ آقای مایر! صهیونیست‌ها آن‌قدر نجس و متعفن هستند که حاضر نیستید یک ایالت خود را به آنها بسپارید. یا حداقل اینکه، آقای مایر اگر آلمان پس از سرشکستگی جنگ جهانی دوم، گروگان صهیونیست‌هاست، چرا تاوان این گروکشی را باید ملت‌ها در لبنان و فلسطین بپردازند ؟!
این سکوت‌ها سوال‌برانگیز می‌شود مبنی بر اینکه آیا دشمن به بهانه برجام، منفذی به برخی مراکز تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی سیاست خارجی گشوده تا دفعتا به عنوان نشست مقدماتی کنفرانس امنیتی وین بدون حضور نمایندگانی از سوریه و روسیه و حزب‌الله در حالی که مثلا از کردستان عراق نماینده‌ای آمده) سوریه را به بحث بگذارند و طرف غربی اجازه پیدا کند که مدعی ضرورت برکناری بشاراسد - رئیس‌جمهور منتخب مردم سوریه در آخرین انتخابات دموکراتیک - شود!

این کج‌راهه، صراط مستقیم ملت ما نیست. این بار کجی است که به مقصد نخواهد رسید. برجام حتی اگر فاقد عیب و ایرادهای بزرگ هم بود، با این اجرا و کارگزاری عاقبت به خیر نمی‌شود مگر اینکه دولت و وزارت خارجه یقین کنند با شیطان بدعهد و ذاتا خبیث طرف حسابند. آخرین بار سردار همدانی اسفند گذشته با صدای بلند گفت «بزرگترین دستاورد انقلاب، عزت است.
برخی‌ها با آمریکایی‌ها قدم می‌زنند و انتظار شفاعت شهدا را هم دارند. اگر ما یک قدم عقب‌نشینی کنیم، دشمن ده قدم جلوتر می‌آید. امروز ابهت ابرقدرتی دشمن شکسته است اما با یک‌سری کارها دشمن را برمی‌گردانند. باید ببینیم امروز چرا دشمن در منطقه چرا این‌قدر به هم ریخته است؟‌امروز خون شهدای ما در منطقه به ثمر نشسته است.» اجرای بد برجام و بدتر از آن، مجال دادن به دشمن برای افزودن بر طلبکاری خود، مقدمه فشار و تهدید بیشتر علیه ملت ماست و نه تشویق غرب به شراکت و کاستن از دشمنی.

اما نیروهای حزب‌اللهی و انقلابی که متن مردم ما هستند باید عنایت داشته باشند که جهاد و مجاهدت، خطی و مستقیم نیست، پستی و بلندی و کامیابی و ناکامی دارد. اگر اهل بصیرت باید بود، که باید بود، اهل صبر هم باید بود. الا و لایحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصّبر. در عرصه‌های سخت و پیچیده، الفت و حسن ظن و تقویت انسجام و ارتباطات سازمانی دوچندان ضرورت دارد. بسیج بدنه اجتماعی در برابر مصاف جدید استکبار، یک ضرورت است که لوازم خود را می‌خواهد. با تک‌روی و رفتار فرقه‌ای یا بخشنامه‌ای طیف‌های مختلف نسبت به هم، نمی‌توان به مصاف جنگ هوشمند رفت.‌ همنشینی، همدلی، همفکری و هم‌پوشانی با اولویت حرکت- و نه توقف- یک ضرورت است. غیرت انقلابی را باید با تدبیر و تأنی و مآل‌اندیشی پای کار آورد؛ نه ساکت کرد و نه با هیجان به هدر داد. ماجرای هفته‌های اخیر به مثابه یک تمرین جدی، درس‌های مهمی برای آسیب‌شناسی دارد.
محمد ایمانی


نظر
در حالی که براساس تقویم زمانی توافق، دیروز روز اجرای برجام بود غربی‌ها از آغاز اجرایی شدن برجام استقبال کردند.

پس از آنکه برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) پس از حدود 2 ماه رایزنی در 23 تیر ماه در شهر وین مورد تأیید وزرای خارجه ایران و 6 کشور (آمریکا، فرانسه، روسیه، چین، آلمان و انگلیس) قرار گرفت در 29 تیر ماه قطعنامه 2231 در شورای امنیت به تصویب رسید و برجام تأیید شد. از آن زمان قرار شد تا برجام در کنگره آمریکا، مجلس شورای اسلامی و شورای اروپا مورد بررسی قرار گیرد.
در همین راستا، اوایل هفته جاری «حسن روحانی» رئیس جمهور کشورمان «قانون اقدام متناسب و متقابل دولت جمهوری اسلامی ایران در اجرای برجام» که در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی تصویب و به تأیید شورای نگهبان رسیده بود را جهت اجرا به وزارت خارجه و سازمان انرژی اتمی ابلاغ کرد.

آن‌گونه که عراقچی پیش از این گفته بود: با توجه به اینکه روال قانونی در ایران طی شده و روال قانونی در کشورهای 1+5 هم پیش از این طی شده بود، روز یکشنبه(دیروز) رأس موعد 90 روز، روز تصویب یا  - Adoption Day - اعلام شد.

 آمادگی آمریکا و اروپا
روز گذشته رئیس‌جمهور آمریکا دستور آمادگی دولت این کشور را برای برداشته شدن تحریمهای ایران در راستای اجرای برجام صادر کرد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه و همچنین خبرنگار سی بی‌اس نیوز، باراک اوباما فرمانی را صادر کرده که براساس آن با آمادگی برای برداشتن تحریمها «روز پذیرش» برجام اعلام می‌شود.در فرمان اوباما البته اجرای رفع تحریمهای مربوط به هسته‌ای ایران منوط به تایید اجرای تعهدات ایران از سوی وزیر خارجه آمریکا شده است.

اتحادیه اروپا نیز با صدور بیانیه‌ای همه تحریمهای اقتصادی و مالی مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران را لغو کرد اما اجرای آن را منوط به گزارش آژانس و اجرای تعهدات کرد.
آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم بیانیه‌ای را در «روز پذیرش» برجام صادر کرد. در این بیانیه آمده است: «روز 18 اکتبر 2015، جمهوری اسلامی ایران به مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اطلاع داد که بطور موثر از روز اجرای برنامه جامع اقدام مشترک، موقتاً پروتکل الحاقی را در توافقات پادمانی اجرا خواهد کرد و تصویب آن را به مجلس موکول می‌کند و بطور کامل کد اصلاحی 3.1 توافقات جانبی در توافقات پادمانی را اجرا می‌کند.»


  بزرگ‌ترین عملیات امحاء هسته‌ای در تاریخ جهان
نیویورک تایمز با اشاره به آغاز برجام در گزارشی نوشت: انتظار می‌رود مهندسان ایرانی یکی از بزرگترین عملیات امحاء هسته‌ای در تاریخ جهان را اجرا ‌کنند.
در ادامه گزارش آمده است: آنها باید 12هزار سانتریفیوژ را از دور خارج کنند، 12 تن سوخت غنی شده با درصد کم را به خارج از کشور بفرستند و هسته غول‌پیکر رآکتور پلوتونیوم (اراک) را نابود کنند.
به گزارش جام نیوز، نیویورک تایمز افزود: دولتمردان ایران برای پیروز شدن برجام در داخل بطور علنی اعلام نکردند که چه اقداماتی را باید انجام دهند تا تحریم‌ها برداشته شوند، از جمله این برچینش هسته‌ای که بسیار کم درموردش سخن گفتند.

این روزنامه آمریکایی ادامه داد: آنها برای حفظ آبروی خود، خروج 12 تن سوخت غنی شده از کشور را «تبادل سوخت» عنوان کردند! حتی مجلس نیز درباره اینکه این برچینش هسته‌ای در چه درجه‌ای انجام می‌گیرد تا تحریم‌ها برداشته شوند، در ابهام به سر می‌برد!

در ادامه گزارش آمده است: «حسن روحانی» رئیس جمهور و محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران می‌دانند که ایرانیان خواهان مشاهده مزایای رفع تحریم‌ها تا  انتخابات ماه مارس آینده هستند، بنابر این ضرورت دارد روند کند آزاد‌سازی پول‌های ایران به فوریت صورت گیرد.

نیویورک تایمز تصریح کرد: طرفین از اینکه هفته‌ها و ماه‌های بعدی همراه با احتمالات فریبکاری و اختلاف نظر باشد، هراس دارند.


 کری: با وضع دوباره تحریم‌ها به ایران پاسخ می‌دهیم
به گزارش خبرگزاری‌ها، «جان کری» وزیر خارجه آمریکا در یادداشت منتشر شده در وبگاه رسمی وزارت خارجه نوشت: در صورتی که ایران به برجام پایبند نماند، واشنگتن با وضع دوباره تحریم‌ها یا از طریق ابزارهای دیگر به آن پاسخ خواهد داد.

از سوی دیگر، «عباس عراقچی» معاون وزیر امور خارجه گفت: تحریم‌ها عملاً از روز اجرایی شدن برجام برداشته خواهد شد.
به گزارش تسنیم، عراقچی افزود: اتحادیه اروپا تمام تحریم‌های اقتصادی را لغو خواهد کرد و آمریکا نیز تحریم‌های مربوط به دستورات اجرایی رئیس جمهور را لغو کرده و اجرای تحریم‌های مربوط به کنگره را متوقف خواهد کرد.
وی در ادامه گفت: منتظر هستیم که این اقدامات توسط اروپا و آمریکا صورت بگیرد و اگر آنها تحریم‌ها را قانوناً لغو و متوقف کنند بیانیه مشترکی توسط دکتر ظریف و خانم موگرینی صادر خواهد شد و آن روز را به عنوان روز تصویب اعلام خواهند کرد.

معاون وزیر امور خارجه تصریح کرد: لغو تحریم‌ها دو مرحله دارد؛ مرحله اول بطور رسمی توسط شورای وزیران انجام خواهد شد و زیرساخت لغو تحریم‌ها صورت می‌گیرد.
عراقچی افزود: اما اجرای آن در مرحله دوم رخ خواهد داد؛ مرحله‌ای که طرفین اقدامات خود را انجام داده و اجرای این «قانون لغو تحریم» روزی خواهد بود که به عنوان روز اجرایی شدن شناخته می‌شود. وی تاکید کرد: ما یکسری اقدامات را در فردو، نطنز و اراک انجام خواهیم داد و آنها نیز مشغول تهیه یکسری پیشنویس‌ها و دستورالعمل‌ها برای شرکت‌ها و کمپانی‌ها و همچنین مکاتبات نامه‌های لازم در این زمینه خواهند شد.

 
تقویم زمانی روحانی به غایت خوش‌بینانه است
وبگاه نشریه آمریکایی «پالیتیکو» نیز در گزارشی نوشت: مقامات آمریکایی معتقدند که انتظارات تهران برای رفع تحریم‌ها تا 2 ماه آینده غیرواقع‌بینانه است.
در ادامه گزارش آمده است: تقویم زمانی روحانی، ممکن است به غایت خوش‌بینانه باشد.
پالیتیکو افزود: بسیاری از کارشناسان مسائل هسته‌ای از جمله کارشناسان وزارت انرژی دخیل در مذاکرات هسته‌ای ایران بر این باورند که انجام اقدامات مورد نیاز توسط ایران ممکن است 6 ماه یا بیشتر زمان ببرد.
این نشریه آمریکایی تصریح کرد: یک مقام ارشد دولت آمریکا با بیان اینکه «ایران باید پیش از برخورداری از امتیاز رفع تحریم‌ها، اقدامات زیادی انجام دهد» گفته رسیدن به این مرحله «دست‌کم چندین ماه» زمان می‌برد.

 رویترز: کاهش تحریم‌ها تا آخر سال جاری غیرمحتمل است
خبرگزاری رویترز نیز در گزارشی نوشت: دولت آمریکا اقداماتی در جهت تعلیق مشروط تحریم‌ها انجام خواهد داد اما این تعلیق تا زمانی که ایران برنامه هسته‌ای خود را محدود نکند موثر نخواهد شد.
در ادامه گزارش آمده است: علیرغم اقدام واشنگتن در روز یک شنبه، اجرای واقعی توافق چندین ماه زمان خواهد برد.
رویترز افزود: این به این معناست که کاهش تحریم‌ها که ایران به دنبال آن است تا آخر سال جاری غیرمحتمل است.

این خبرگزاری تاکید کرد: زمانبندی کاهش تحریم‌های هسته‌ای ایران به سرعت گام‌هایی بستگی دارد که ایران می‌بایست بردارد تا مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، همکاری ایران در زمینه اجرای برجام را تأیید کند.
در همین حال، «فیلیپ هاموند» وزیر خارجه انگلیس گفت: امروز، نقطه عطفی برای یک توافق تاریخی است.
 لس آنجلس تایمز: تحریم‌های حقوق بشر و تروریسم باقی می‌ماند

بلومبرگ نیز در گزارشی اعلام کرد: تحریم‌های ضدایرانی احتمالا در 3 ماه اول سال2016 و بعد از تایید شورای امنیت سازمان ملل از تحدید فعالیت‌های هسته‌ای ایران، برچیده می‌شود.
همچنین لس‌آنجلس تایمز در گزارشی نوشت: آمریکا و اروپا متعهد شده‌اند که تحریم‌ها اقتصادی، بازرگانی و انرژی خود را در ازای اقداماتی از سوی ایران مانند جمع کردن تعداد زیادی از سانتریفیوژها و تغییر ماهیت راکتور آب سنگین اراک،‌ لغو کنند. ولی اینکه چه مقدار از این تحریم‌ها باقی خواهند ماند هنوز نامشخص است.  

در ادامه گزارش آمده است: اتحادیه اروپا و ایالات متحده، تحریم‌های خود بر سر مسایل حقوق بشر و حمایت از تروریسم را حفظ خواهد کرد.
به گزارش خبرگزاری‌ها، راشاتودی در خبری اعلام کرد: با نهایی شدن توافق هسته‌ای، مذاکرات اسرائیل و آمریکا بر سر پیشنهاد افزایش کمک‌های نظامی آمریکا که تاکنون سالانه سه میلیارد دلار بوده، از سرگرفته شده است.
گفتنی است محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه  کشورمان و «فدریکا موگرینی» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در بیانیه‌ای مشترک اعلام کردند که هر دو طرف به تعهدات خود در راستای اجرای برنامه مشترک اقدام پایبند خواهند بود.
منبع:کیهان