واژه هایی مانند " یولداش "، " کمله "، " دموکرات "،" خلق عرب " و ... ذهن انسان را به سمت و سویی پیش میبرد که هر انسان اگاهی به یاد و خاطره ی جدا سازی قسمت هایی از ایران قبل رفراندوم یا جمهوری اسلامی می اندازد. دیری از صحبت های درس آموز "بنیانگذار انقلاب 57" نگذشته است که پارادیم های فکری همچون رافت، انسجام، وحدت و بسیاری مواردی دیگر را از ابتدای نهضت 42 متذکر شده است که تداخل یا بهتر است بگوییم عدم ورود نگاه های امنیتی به بعضی مراسم که نه خلق عرب، شخصیتی چون "مدنی" است و نه تهدید هایی از جنس سازمان مجاهدین خلق است بلکه به کرات بر رافت اسلامی و نگاهی اکنده از محبت صحبت می کردند.
براستی ورود نگاه امنیتی در بسیاری از موارد چگونه در قانون اساسی تعبیه شده است؟! و سوالی دقیق تر و موشکافانه تر؛ ورود نگاه امنیتی چه در تصمیم سازی و چه در تصمیم گیری در گفتمان امام موجود می باشد؟! اگر موجود است باید بررسی شود تا چه حد "بنیانگذار" جمهوری اسلامی به انها اجازه ی ورود داده است. و اگر نداده است این رویه ی ناسالم از کجا باید اسیب شناسی و مورد دقت بیشتری قرار گیرد.
در بند 3 از شش تذکر به ملت، دولت، مجلس و قو? قضاییه که در تاریخ 12 فروردین 1362 به نیروهای ذی ربط داده می شود. می خوانیم؛
خوف آن است که اسلحه در دست شما جوانان عزیز موجب غرور و سرکشی شود و آن تحول روحانی عظیم که در شما پیدا شده است از دستتان برود، و شیطان نفس اماره شما را به دام کشد و با سوء رفتار با برادران خود صدق و صفا رخت بربندد و به جای آن کدورت و جفا جایگزین شود، و آن روز فاجعهای است برای اسلام و مصیبت دردناکی است برای شما و یارانتان. پس این اخوت و صفا را هر چه بیشتر حفظ نمایید تا همانطور که تاکنون از پشتیبانی بیدریغ ملت برخوردار بودید از این پس هم برخوردار باشید. خداوند پشت و پناهتان باد.
بنیانگذار جمهوری اسلامی به واقع خود درک کرده است که هر نیرویی در مقابل حضرت حق همچون ذره ی کاهی بیشتر نمی باشد. و به افراد مخاطب و مردمی چون ما تذکر می دهند که کاری نکنید که مردم از شما مکدر شوند که این تکدر موجب از همپاشیدگی و مصداق های سطور اولیه ی همین مقاله می شود. تشیع جنازه ی غریبانه ی یک متهم خطرناک امنیتی! به نام حبیب که پیش آمد یک ذهنیت را برای مردم در مورد عدم مدیریت صحیح و اسلامی نحوه ی برگزاری مراسم که ریشه در بسیاری از اتفاقات کشور را دارد رقم زد. دنباله موضوع، شبهه ای بود که به عدم برگزاری یک تشیع جنازه ی ساده و خاکسپاری در قطعه ی هنرمندان داده شد که این پاسخ در خور عظمت، آزادگی و سرافرازی ملت ما نبود. ملتی که از بنیانگذار انقلاب و رهبری درس رافت و بخشش را به خوبی یاد گرفته است.
این اتفاق ادمی را به بیش از 20 سال پیش بر می گرداند هنگامی که حتی فرهاد مهرداد به خاطر کشورش در میهنش ماند اما حتی اجازه ی برگزاری یک کنسرت به او داده نشد {البته یک کنسرت برگزار می شود} و غریبانه در کشوری غریب به خاک سپرده شد مورد انتظار مردم کشور ما نبود.
اگر مسئله سیاسی بود باید به شیوه سیاسی حل می شد و مردم باید اقناع می شدند و به مردم توضیح می دادند. قانون اساسی را باید یکپارچه دید. زمانی که قانون اساسی تدوین شد، حتی آن کسانی که آن تدابیر را تدوین می کردند برای آن که انسجام قانون آسیب نبیند، مقدمه ای برای آن تهیه کردند که اهمیت آن کمتر از موارد ذیل اساس نیست. در تمام اینها اصول به یک مجموعه از ارزش ها، خواست ها و مطالباتی یکپارچه تأکید می شود که "بنیانگذار جمهوری اسلامی" ان ها را از ابتدای نهضت (1342) تا انتهای عمر شریفشان پایه گذاری کرده بودند.
راه حل مرتفع سازی و نگاهی درست به آینده درخشان برای ملت بازگشت به قانون اساسی آن هم بدون دخالت دادن سلایق سیاسی و مهمتر از ان نگاه های امنیتی می باشد .اگر اصلی از قانون اساسی ایراد هم دارد باز هم راه اصلاح آن معلوم است و باید با نظر مردم و مطابق با دستور رهبری نظام که در تمامی زعامتشان از نگاه های امنیتی بدین شکل انزجار داشته و اینگونه برخورد ها را نادرست می دانسته اند، باشد.
یادمان نرود که خواننده جوانی در این کشور در سال های نچندان دور تشیع جنازه شد و هیچگونه اتفاقی رخ نداد این ماحصل عدم نگاه امنیتی و پایبندی به اصول "بنیانگذار انقلاب 57" می باشد.
البته دولت محترم و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید پاسخگوی عدم برگزاری این مراسم باشد. زیرا حبیب شخصیتی بود که بدون حاشیه در دولت قبل به وطن خود بازگشت اما دولتمردانِ امیدی حتی اجازه ی برگزاری یک مراسم و یک تدفین در قطعه ی هنرمندان را به او ندادند!