سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرباز ولایت

نظر

 

واژه هایی مانند " یولداش "، " کمله "، " دموکرات "،" خلق عرب " و ... ذهن انسان را به سمت و سویی پیش میبرد که هر انسان اگاهی به یاد و خاطره ی جدا سازی قسمت هایی از ایران قبل رفراندوم یا جمهوری اسلامی می اندازد. دیری از صحبت های درس آموز "بنیانگذار انقلاب 57" نگذشته است که پارادیم های فکری همچون رافت، انسجام، وحدت و بسیاری مواردی دیگر را از ابتدای نهضت 42 متذکر شده است که تداخل یا بهتر است بگوییم عدم ورود نگاه های امنیتی به بعضی مراسم که نه خلق عرب، شخصیتی چون "مدنی" است و نه تهدید هایی از جنس سازمان مجاهدین خلق است بلکه به کرات بر رافت اسلامی و نگاهی اکنده از محبت صحبت می کردند.

براستی ورود نگاه امنیتی در بسیاری از موارد چگونه در قانون اساسی تعبیه شده است؟! و سوالی دقیق تر و موشکافانه تر؛ ورود نگاه امنیتی چه در تصمیم سازی و چه در تصمیم گیری در گفتمان امام موجود می باشد؟! اگر موجود است باید بررسی شود تا چه حد "بنیانگذار" جمهوری اسلامی به انها اجازه ی ورود داده است. و اگر نداده است این رویه ی ناسالم از کجا باید اسیب شناسی و مورد دقت بیشتری قرار گیرد.


در بند 3 از شش تذکر به ملت، دولت، مجلس و قو? قضاییه که در تاریخ 12 فروردین 1362 به نیروهای ذی ربط داده می شود. می خوانیم؛
خوف آن است که اسلحه در دست شما جوانان عزیز موجب غرور و سرکشی شود و آن تحول روحانی عظیم که در شما پیدا شده است از دستتان برود، و شیطان نفس اماره شما را به دام کشد و با سوء رفتار با برادران خود صدق و صفا رخت بربندد و به جای آن کدورت و جفا جایگزین شود، و آن روز فاجعه‏ای است برای اسلام و مصیبت دردناکی است برای شما و یارانتان. پس این اخوت و صفا را هر چه بیشتر حفظ نمایید تا همان‏طور که تاکنون از پشتیبانی بیدریغ ملت برخوردار بودید از این پس هم برخوردار باشید. خداوند پشت و پناهتان باد.


بنیانگذار جمهوری اسلامی به واقع خود درک کرده است که هر نیرویی در مقابل حضرت حق همچون ذره ی کاهی بیشتر نمی باشد. و به افراد مخاطب و مردمی چون ما تذکر می دهند که کاری نکنید که مردم از شما مکدر شوند که این تکدر موجب از همپاشیدگی و مصداق های سطور اولیه ی همین مقاله می شود. تشیع جنازه ی غریبانه ی یک متهم خطرناک امنیتی! به نام حبیب که پیش آمد یک ذهنیت را برای مردم در مورد عدم مدیریت صحیح و اسلامی نحوه ی برگزاری مراسم که ریشه در بسیاری از اتفاقات کشور را دارد رقم زد. دنباله موضوع، شبهه ای بود که به عدم برگزاری یک تشیع جنازه ی ساده و خاکسپاری در قطعه ی هنرمندان داده شد که این پاسخ در خور عظمت، آزادگی و سرافرازی ملت ما نبود. ملتی که از بنیانگذار انقلاب و رهبری درس رافت و بخشش را به خوبی یاد گرفته است.

این اتفاق ادمی را به بیش از 20 سال پیش بر می گرداند هنگامی که حتی فرهاد مهرداد به خاطر کشورش در میهنش ماند اما حتی اجازه ی برگزاری یک کنسرت به او داده نشد {البته یک کنسرت برگزار می شود} و غریبانه در کشوری غریب به خاک سپرده شد مورد انتظار مردم کشور ما نبود.

اگر مسئله سیاسی بود باید به شیوه سیاسی حل می شد و مردم باید اقناع می شدند و به مردم توضیح می دادند. قانون اساسی را باید یکپارچه دید. زمانی که قانون اساسی تدوین شد، حتی آن کسانی که آن تدابیر را تدوین می کردند برای آن که انسجام قانون آسیب نبیند، مقدمه ای برای آن تهیه کردند که اهمیت آن کمتر از موارد ذیل اساس نیست. در تمام اینها اصول به یک مجموعه از ارزش ها، خواست ها و مطالباتی یکپارچه تأکید می شود که "بنیانگذار جمهوری اسلامی" ان ها را از ابتدای نهضت (1342) تا انتهای عمر شریفشان پایه گذاری کرده بودند.


راه حل مرتفع سازی و نگاهی درست به آینده درخشان برای ملت بازگشت به قانون اساسی آن هم بدون دخالت دادن سلایق سیاسی و مهمتر از ان نگاه های امنیتی می باشد .اگر اصلی از قانون اساسی ایراد هم دارد باز هم راه اصلاح آن معلوم است و باید با نظر مردم و مطابق با دستور رهبری نظام که در تمامی زعامتشان از نگاه های امنیتی بدین شکل انزجار داشته و اینگونه برخورد ها را نادرست می دانسته اند، باشد.
یادمان نرود که خواننده جوانی در این کشور در سال های نچندان دور تشیع جنازه شد و هیچگونه اتفاقی رخ نداد این ماحصل عدم نگاه امنیتی و پایبندی به اصول "بنیانگذار انقلاب 57" می باشد.

البته دولت محترم و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید پاسخگوی عدم برگزاری این مراسم باشد. زیرا حبیب شخصیتی بود که بدون حاشیه در دولت قبل به وطن خود بازگشت اما دولتمردانِ امیدی حتی اجازه ی برگزاری یک مراسم و یک تدفین در قطعه ی هنرمندان را به او ندادند!


نظر

چند روزه دارم به این فکر می کنم که دیگه وقتشه با اسرائیل وارد معامله شیم


خاتمی رو بدیم،
حاج احمد متوسّلیان رو بگیریم...


کرّوبی رو هم اشانتیون می‌دیم
جهنّم و ضرر?? ??

 

 

@sarbazvelay   سربازولایت313

 


نظر

 

 

در روایات اسلامی برای دوره آخرالزمان علایم و نشانه‌هایی ذکر شده که با تحقق این علایم و نشانه‌ها، پی می‌بریم که هم اکنون در دوره آخرالزمان قرار داریم. اینک به برخی از این علایم و نشانه‌ها اشاره می‌کنیم:

1 - گسترش ترس و ناامنی

2 - تهی شدن مساجد از هدایت

3 - سردی عواطف انسانی

4 - گسترش فساد اخلاقی

5 - آرزوی کمی فرزند

6 - مرگ‌های ناگهانی

7 - جنگ و کشتار


نظر

بسم الله النور

 

 توی یکی از گروه ها دیدم متن سخیفی منتشر شده که جواب ندادم اما دیدم در گروه دیگه ای همون متن رو شخص دیگه ای هم منتشر کرده که به شرح زیره:
?روزی که به دخترت یاد دادی تا ازدواج نکرده تنها سفر نره، تنها زندگی نکنه،اون لباسی که دوست داره نپوشه،
اونجوری که دوست داره نخنده، اون حرفی که تو دلشه نزنه،و و و .... ؛
همون روز به دخترت یاد دادی که جنس درجه ی دو باشه! چون دختره!!
همون روز اونو به این باور رسوندی که برای زندگی کردن ،به یک انسانی از جنس مخالفش نیاز داره تا خوشبخت باشه، ...
همون روز پرِ پرواز دخترت رو شکستی،و اون رو آماده کردی که برای یک عمر،
با باور درجه دو بودن زندگی کنه!


و امروز به سختی میشه اینجور خانم ها رو به باورِ برابری رسوند و قانون برابری رو بهشون آموزش داد...
در عادلانه ترین جامعه، کماکان در " باور جنس درجه ی دو بودنشون " به زندگی ادامه میدن!
هنوز به مرد به چشم یک نردبان نگاه میکنند تا به آرزوهای دست نیافتنیشون برسند...
و من هنوز نمی دونم چطور می شه به این دسته از خانم ها تفاوت بین عشق و نردبان رو توضیح داد!
چطور میشه اعتماد بنفس به یغما رفته شون رو دوباره بازسازی کرد
و چطور میشه ازشون یک انسان سالم و مستقل ساخت...
به امید روزی که هیچ پدر مادری به دخترانشون چنین خیانتی نکنند.?

 دیگه دیدم جواب ندادن بهشون خیانت آشکاره و این جوابو دادم:
این حرفای دهن پر کن فقط برای جو دادن و ایجاد شکاف بین جوانان و خانواده ها مطرح میشه و همون جوان ها وقتی پدر و مادر بشن خواهند دید که نمیتونن در برابر رفتارها و سرنوشت بچه شون بی تفاوت باشن افرادی که چنین متن هایی رو مینویسن به دنبال این هستن که خودشون رو فرشته نجات دختر ها و زن ها جا بزنن در حالیکه در زندگی شخصی رفتار دیگه ای دارن
یکی از شعرهای یغما گلرویی رو برات اینجا مینویسم که اشاره به روشنفکرنمایانی داره که فقط بلدن حرفای دهن پرکن بزنن و ذهن دیگران رو مغشوش کنن:

روشنفکر

آقای روشنفکر زنش رو شب کتک زد
آقای روشنفکر به خواننده‌ش کلک زد

دائم مخاطب رو تا چشمه برد و آورد
بازم مؤلف وقتِ حرفِ قیمتی مُرد

این مردم تسلیمو با لالایی خواب کرد
هر شب با یه بافور تو دستش انقلاب کرد

دنیا رو خارج کرد دمادم از مدارش
پای بساط عرق و ماست و خیارش

آقای روشنفکر! ای شخصِ تراز اول
پیژامه‌هات آبکش شدن پای کدوم منقل؟

سنگر گرفتی باز چرا پشت کتابات؟
پس چی شدش رؤیای نو کردن دنیات؟

خانم روشنفکر همه‌ش قیقاج می‌ره
هم ختم انعام، هم شراب‌پارتی می‌گیره

کاری به کار عالم و آدم نداره
وقتی که پیش آینه ابرو برمی‌داره

می‌گه که بیزار از خرافات و خیاله
اما تو دستش دائما فنجون فاله

می‌خواد که مرد و زن بشن با هم برابر
اما شبا به مرد خونه‌ش می‌گه: سرور

خانم روشن‌فکر! ای شخص تراز اول
تا کی توی کافه‌ فقط حل کردن جدول؟

بازم که می‌نازی به مارکای لباسات!
پس چی شدش رؤیای نو کردن دنیات؟

 


نظر

 رهبر معظم بار دیگر در عمل هم ثابت کردند که طبق وعده ی پیشین از_گفتن_حقیقت_خسته_نمی_شوند.

 تا وقتی که جریان بیمار حمله به ارکان نظام و #ولایت را در پوشش مقابله با #تندروی ادامه بدهند، ایشان هم در افشای توطئه ی ورای آن خواهند کوشید.

 حقیقت ساده است. خستگان از انقلاب و خونهای داده شده و حتی پشیمان از گذشته درخشانشان، چون در مقام حمله ی منطقی به ارکان فکری حزب الله و ارمانهای امام هیچ در چنته ندارند و #ابتذال و #انحرافشان در همان گام اول بحث علمی مشخص خواهد شد راه ساده تر را انتخاب می کنند.

روحانی و هاشمی و سیاهی لشکر پرهیاهو پس از هر بار تاکید رهبر بر عدم استفاده ابزاری از لفظ " تندرو " دقیقا همین کار را تکرار می نمایند.

 اما همان سان که رهبری فرمودند، مقصودشان از حمله به ارکان نظام و حزب الله ، محدود به چند تند روی گوشه و کنار نیست و به تصریح ایشان، مقصودِ جریان #نفوذ و بی غیرت شده، « شخص سید علی خامنه ای » ست.

 ایشان در سخنرانی اخیر خود، در نکته ای که کمتر مورد توجه قرار گرفت، زاویه ای نوین از وابستگی فکری این جریان به بیگانه را افشا کردند و این کار دوستان وابسته را به تلویح پیروی از روش بیگانگان دانستند.

 جریانی که در مقام ایجاب هیچ از خود ندارد لاجرم به دام استراتژی ها و تاکتیکهای غرب خواهد افتاد.

 و البته با سقوط اربابان غربی، مریدها هم فرو خواهند رفت؛ بلکه پیش از آن ؛ قانون تاریخ است



نظر

 

مقدمه :
 اقدام بی بی سی، فاز جدیدی از پروژه امام زدایی کلید خورد. تشکیک، تحریف و تخریب مکتب امام خمینی (ره) کارویژه شبکه تحت مدیریت جریان بهائیت (BBC) و نفاق جدید است.

اهداف پروژه امام زدایی :
انقطاع نسل سوم و چهارم انقلاب از اندیشه های الهی امام خمینی (ره) و تسریع روند استحاله انقلاب اسلامی، از مهمترین اهداف دشمنان و جریان نفاق جدید (بریدگان از امام و انقلاب) در پروژه امام زدایی است.

راهبردهای مقابله با امام زدایی :
1 روشنگری پیرامون ابعاد پروژه امام زدایی
2 خوانش مجدد مکتب امام و تبیین ابعاد شخصیتی امام
3 بازخوانی رهاوردهای امام (ره) برای ایران
4 تبیین دستاوردهای امام (ره) برای اقتدار اسلام
5 احصاء رهاورد امام (ره) برای جهان مستضعفین

نتیجه :
پـس از انبیاء بزرگ الهی و معصومان (ع) امام خمینی (ره) از ممتازترین شخصیت های تاریخ بشریت است که با اندیشه‏ ناب اسلامی، مسیر تاریخ را دگرگون کرد. او نمونه انسان کامل و شخصیتی جامع است که انقلاب اسلامی را با اعتماد به سنت های الهی به پیروزی رسانید و نظامی بی بدیل را بر پایه اسلام ناب، بنیانگذاری و رهبری نمود تا زمینه ساز ظهور گردد. بنابراین تشکیک، تحریف و تخریب مکتب امام (ره) مقابله مستقیم جریان صهیونیسم بین الملل با موضوع مهدویت است.
دکتر سراج

کانال رسمی مجمع اصول گرایان
https://telegram.me/joinchat/AZackzvRifx0-tOUtphNfw
          ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج


نظر

در طول چند هفته گذشته، خبرهای متعددی در مورد نحوه شهادت فرمانده مقاومت اسلامی لبنان منتشر شد، خبرهایی که همه نشان دهنده آن بود که فرمانده مقاومت اسلامی لبنان ترور شده است.

پس از این حادثه بود که سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان تاکید کرد که وی توسط سازمان‌های تروریستی منطقه‌ای به شهادت نرسیده است، اما برخی از رسانه‌ها تحلیل‌های متفاوتی از نحوه شهادت وی ارائه دادند که نشان می‌داد یا یک گروه متخصص مرتبط به جبهه النصره یا ارتش آزاد در این حادثه دست داشته‌اند.

حادثه در داخل فرودگاه بین‌المللی دمشق روی داد.
نکته عجیب این حادثه آن است که در این حادثه تنها یک نفر شهید شد و آن هم مصطفی بدرالدین بود. اما اینکه چگونه وی به شهادت رسیده است، هنوز هم برای بسیاری محل سوال است. در آن شب، نه جنگنده‌ای رصد شد، نه موشکی شلیک و نه حادثه خاصی در فرودگاه دمشق روی داد.

تا پیش از پاکسازی قطاع جنوبی غوطه شرقی، گروه‌های تروریستی مسلح حاضر در این منطقه که بیشتر هم فیلق الرحمن و جیش الاسلام بودند، با خمپاره 120م فرودگاه را به صورت پراکنده هدف قرار می‌دادند. به دلیل وسعت فرودگاه، این گلوله‌های شلیک شده کارآیی چندانی نداشت، اما باعث می‌شد که همیشه جانب احتیاط رعایت شود.

معمولا گلوله‌ها در ساعت‌های مختلف شب شلیک می‌شدند و در روزهایی که فشار ارتش و نیروهای مقاومت برای پاکسازی قطاع جنوبی بیشتر شده بود، آنها آخرین شلیک‌های خود را هم به سمت فرودگاه بین‌المللی دمشق که محل رفت و آمد نیروهای متحد ارتش سوریه، به‌خصوص ایران بود را تشدید کردند.

در شبی که شهید مصطفی بدرالدین به شهادت رسید، او به همراه یکی از فرماندهان محور مقاومت در فضای باز در حال بررسی آخرین نقشه‌های درگیری بود. نقشه‌هایی که قرار بود در هفته آخر اردیبهشت یا هفته اول خردادماه در محورهای مختلف حلب عملیاتی شود. در این هنگام بود که سه گلوله خمپاره 120م به محیط فرودگاه اصابت می‌کند. شهید مصطفی بدرالدین در دم به شهادت می‌رسد، در حالی که خداوند بزرگ هم‌رزم بزرگ او را برای ما محافظت می‌کند و شاید اگر آن فرمانده به شهادت رسیده بود، اوضاع چندان مطابق میل ما نبود.

تنها سه روز پس از این شلیک‌ها بود که قطاع جنوبی به وسعت نزدیک به 50 کیلومتر مربع از وجود تروریست‌های آل‌سعود پاکسازی شد و فرودگاه دمشق، سیده زینب و برخی از محله‌های جنوبی دمشق برای همیشه از زیر برد خمپاره‌های تروریست‌ها نجات یافتند هر چند که به نظر می‌رسد آنها محموله‌هایی از موشک‌های کاتیوشا را دریافت کرده‌اند که باز هم این مناطق را هدف قرار می‌دهد اما تعداد آنها به اندازه خمپاره‌های دست‌سازی که در خود غوطه ساخته می‌شود، نیست.

@nabjahadi008


نظر

 

سید جواد 14/1/95به خان طومان اعزام شد.
سید محمد برادر سید جواد می گوید:
 دو روز قبل از اعزام به سوریه سید جواد تعریف می کرد خواب دیدم بدنم با خمپاره قطعه قطعه شده و به آسمان پرواز کردم و از آن بالا پیکرم را می بینم و می خندم.


????سید محمد می گوید همرزمش تعریف می کرد:

سید جواد روزهای آخر حال و هوای دیگری داشت.
می گفت : این روزها هر جا می روم برادر بزرگم "شهید سیدخیرالله " را میبینم مادرم هم خواب دید پس من شهید می شوم.
روز پنج شنبه پیش نماز ما سید جواد بود و ناهار هم نخورده بودیم.
ساعت 13:30  عملیات شروع شده بود.


 دشمن تکفیری با انفجار یک نفربر انتحاری تمرکز بچه ها رو بهم ریخت.
بعد از درگیری و مقاوت جانانه نیروها متاسفانه تو یکی از جناح ها خط شکست و برای جلوگیری از محاصره نیروها مجبور به عقب نشینی شدند.


در حین عقب نشینی شهید رادمهر گفت من باید به ساختمان فرماندهی برم چون اونجا کلی اسناد و مدارک مهم جامونده که نباید دست این حرامیا بیفته. شهید اسدی که از بچه های حفا بود ، اهمیت قضیه رو خوب درک کرده بود و به همراه شهید رادمهر برای برگرداندن مدارک رفت ولی در حین جابه جایی و رفتن به درون ساختمان فرماندهی مورد اثابت گلوله (احتمالا توپ ضدهوایی 23 میلیمتری)قرار میگیره و به برادر شهیدش می پیونده.
برای شادی روح شهدا صلوات


نظر

 

دیدار فائزه هاشمی با بهائیان، عکس العمل پدر و اصرار دختر، داستان مینوخالقی و تصاویرش، بحث درخصوص جوایز جشنواره کن و اینک تصویر توهین بی شرمانه‌ی شادی صدر و غیره همه و همه با یک هدف در فضای رسانه‌ای خصوصاً رسانه‌های مجازی ایجاد و پیگری می‌شود. سیاسی کردن فضای کشور با تحریک حساسیت‌های مذهبی برای اهداف خاص!


آنها می‌دانند با تحریک جامعه‌ی مذهبی کشورمان، بالاخره شاهد عکس العملی تنش‌زا خواهند بود و با این طراحی و بزرگ کردن عکس العمل‌های احتمالی، می‌توانند کل فضای کشور را از فضای نقد سیاست‌های اقتصادی دولت و همچنین آگاهی مردم از وضعیت بسیار نامساعد اقتصادی به سمت مسائل پیش پا افتاده سیاسی یا اعتقادی که در نهایت دولت ناکارآمد را در وضعیت «مظلومیت» قرار می‌دهد، منحرف کرده و این بهترین روش برای فرار از پاسخگویی به مردم است. روشی که در چهار سال اول دولت اصلاحات انجام شد و منجر به رأی 20 میلیونی مردم به خاتمی گردید!


امت حزب الله باید با بیداری و هوشیاری در برابر این دسیسه، ضمن پاسخگویی مناسب اما کوتاه و گذرا همواره عملکرد اقتصادی دولت روحانی را مد نظر قرار داده و اجازه ندهند دولتی که با شعار گشایش اقتصادی وارد صحنه کشور شد، با ایجاد بحث‌های انحرافی بجای پاسخگویی در جایگاه پرسش‌گری قرار بگیرد!

 

 

به کانال تلگرامی سزباز ولایت 313 بپیوندید...                                 https://telegram.me/sarbazvelay


نظر

 

تقی آزاد ارمکی از اساتید محترم جامعه شناسی در مصاحبه با روزنامه قانون، گفت:

" احمدی نژاد را نماد یک فرد دهاتی با گفتمان دهاتی با دغدغه های دهاتی در مقابل دغدغه های شهری و مدرن می دانیم!"

وی در بخش دیگری از این گفتگو احمدی نژاد را یک پدیده کاملا روستایی - دهاتی توصیف کرد که در مقابل تمام عناصر و مولفه های شهری مقاومت می کند و نظام شهری را به هم می ریزد!

 مشکل اساسی آزاد ارمکی و هم فکران او در دانشگاه، فقط صورت بندی غلط تضادها و تقابل ها در کشورمان و کاربست سراسر خطای نظریه های اندیشمندان غربی نیست؛ آزاد ارمکی ها در فهم آن چه در تاریخ اروپا رخ داد تا منجر به خلق نظریه ای شد، دچار مشکل هستند.

آن گاه که یک استاد دانشگاه فارغ از تاریخ کشورش و فرهنگ و باور و آیین ها و آداب بومی سرزمینش و فارغ از تاریخ اروپا و فرآیند شکل گیری تضاد شهر - روستا در اروپای قدیم، می خواهد عینا همان دیدگاه ها و تحلیل ها را برای فهم مردم و کشورش به کار گیرد، حال و روزی بهتر از امثال آزاد ارمکی ها نخواهد داشت و همواره در برابر تصمیم و رای و خواست و اراده ی مردم، بهت زده و حیران خواهند بود.

 این قهرمانان عرصه ی تکرار ترجمه های ناقص اندیشه های غربی، بدون توجه به این مهم که اروپا قرن ها فئودالیسم را تجربه کرد و مالکیت زمین و روستا نشینی و حتا دامداری و روابط شهر - روستا چنان با شرایط روستا نشینی در ایران و مالکیت زمین در باورهای مذهبی و ملی ما و تعامل شهر - روستا در کشورمان متفاوت است با کاربست نسخه ی تضاد شهر - روستای متون غربی در ایران و بسط دادن آن به وقایع سیاسی و تحلیل شخصیتی چون دکتر احمدی نژاد، هم در درک جامعه خود و هم در درک جامعه ی اروپا دچار چالشی جدی و عمیق شده اند.

آزاد ارمکی در این مصاحبه تلاش دارد اصلاح طلبان را تقویت کننده شهر و احمدی نژاد را نماد روستا و دهات جلوه دهد، اما در ادامه ی دایره ی روستای مورد نظرش را بسط می دهد و روستا و دهات را همه ی شهرها و استان های کشور به جز تهران جلوه می دهد؛

آزاد ارمکی رئیس جمهور دولت های نهم و دهم را مرکز گریز و متعلق به روستا توصیف می کند و برای اثبات این گزاره به سفرهاى استانى دکتر احمدی نژاد و سفر او به شهرها اشاره می کند تا نشان دهد روستا در نظر اینان یعنی همه جای ایران جز تهران.

 و آخر این که آزاد ارمکی ها در فهم تضاد واقعی ناتوان هستند، کافی ست سر از کتاب های ترجمه بردارند و به عمق جامعه بروند و چندی کنار مردم زندگی کنند تا بفهمند شهری و روستایی هر کدام یک احساس مشترک دارند؛

حس استضعاف، حس دور نگه داشته شدن از فرصت ها در عین شایستگی، حس بهره مند نشدن از مواهب و منابع ملی در حالی که استعداد و توانش را دارند و اراده ی مشترک شکوفا شدن استعدادها و ظرفیت ها.

حسی مشترک بین روستا و شهر و تهرانی و شهرستانی.

??احمدی نژاد جامعه شناسی نخوانده است اما به خوبی جامعه خود را و دغذغه های جامعه خود را می شناسد، او بیشتر از هر کسی به شهرها و روستاهای کشورش رفت و ساعت ها با مردم سخن گفت و نیک می داند تقابل و تضاد اصلی چیست و کجاست؛

این گونه است که آزاد ارمکی ها همیشه در پیش بینی او و درک تصمیمات و برنامه ها و نوع رابطه ی او با مردم، پیش بینی و فهم و اراده ی مردم، دچار چالش هستند.