با علی در بدر بودن شرط نیست ای برادر، نهروان در پیش روست
داستان زبیر بسیار تکان دهنده و عبرتآموز است، یک عمر در رکاب علی(ع) بود، در آن شورای شش نفره برای تعیین خلیفه، محکمتر از زبیر کسی از خلافت امیرالمؤمنین دفاع نکرد،
بعد از خلافت دومین نفری بود که با حضرت بیعت کرد، ولی دلبستگی به فرزند ناخلفش او را مقابل امامش قرار داد؛
نفاقِ فرزندانش و انحرافشان به سمت اشرافیگری و دنیا طلبی و علاقهی شدید زبیر به ایشان، همگیشان را نگونبخت و مصداق این آیه از قرآن قرارداد:
«أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ[بقره/86] اینان همان کسانند که (متاع دو روزه) دنیا را خریده و ملک ابدى آخرت را فروختند، پس (در آخرت) عذاب آنها تخفیف نیابد و هیچ یاورى نخواهند داشت.»...
چقدر شبیه داستان زبیر است، سرگذشت برخی از بزرگان این انقلاب! وقتی پدرِ فرزندان و سران فتنه، که روزگاری از ستونهای خیمهی انقلاب بود، دم از دست دوستی با شجرهی ملعونهی آل سعود و یا دم از اعتماد و گفتگو با شیطان بزرگ و برچیدنِ قوایِ نظامی و موشکی در این شرایط حساس میزند؛
میشود گوشهای از خطرِ فتنهیِ حبّ دنیا و فرزندان را، که کتاب انقلاب گوشزد کرده درک کرد؛ «إِنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ...[تغابن/15] به حقیقت، اموال و فرزندان شما اسباب فتنه و امتحان شما هستند (چندان به آنها دل نبندید)...»
با خمینی در جنگ بودن شرط نیست ای برادر، فتنهها در پیش روست