روضه از لسان زعفرجنی...
امام حسین(علیه السلام)کنار بدن ابوالفضل(علیه السلام)فقط گریه نکرد!!
مرحوم میرزا مهدی اصفهانی(رحمه الله علیه)نقل میکند:
شبی در ماه محرم بعد از مجلس روضه به منزل آمدم که استراحت کنم؛
دیدم در خانه را میزنند ، دم در آمدم و دیدم یه آقایی که صورتش را هم پوشانده و مانند آدم های معمولی نیست از من تقاضا دارد به جلسه روضه آنها بروم و روضه بخوانم؛
من گفتم که الان دیر وقت است و خسته ام ولی به احترام سیدالشهداء (علیه السلام)می آیم،
در بین راه از جاهایی من را میبرد که اصلا برایم آشنا نبود،با اینکه با محله ها و کوچه های شهر به خوبی آشنا بودم!
وقتی وارد مجلس روضه شدیم من اصلا نگاه نکردم که افراد حاضر در مجلس چند نفرند و چگونه اند،فقط به جایگاه روضه خوان رفتم و روضه ام را خواندم؛
آن شب رسم بود که روضه قمر بنی هاشم(علیه السلام)خوانده میشد و من هم شروع کردم به خواندن روضه ایشان.
وقتی روضه به اینجا رسید که گفتم:امام حسین(علیه السلام)کنار بدن ابوالفضل(علیه السلام)بلند بلند گریه کرد، ناگهان دیدم صدایی عجیب(که شبیه صدای انسانهای عادی نبود) آمد که میگفت:میرزا مهدی!اینجای روضه را اشتباه خواندی!!!
نگاه کردم دیدم فردی هست که از دو چشمانش مانند قوری، اشک جاری است!
سپس به من گفت:میرزا!!من[و بعضی از طایفه ام]روز عاشورا کنار علقمه بودیم ولی از طرف امام حسین(علیه السلام)اذن جنگ نداشتیم و فقط باید نگاه میکردیم!
خودم دیدم که روز عاشورا،امام حسین(علیه السلام)کنار بدن غرق در خون ابوالفضل العباس(علیه السلام)فقط بلند بلند گریه نکرد،بلکه مثل زن بچه مرده ضجه میزد!!![این دو حالت با هم فرق دارند،ضجه یعنی:بانگ،فریاد،ناله، غوغا،شیون،خروش،فغان]
[میرزا ادامه میدهد:]روضه تمام شد و دوباره همان شخص که با او به جلسه آمده بودم من را برگرداند؛
دم در منزل که رسیدیم برای تشکر از روضه خوانی،سکه ای در آورد و به من داد؛
نگاه کردم و دیدم سکه مثل سکه های چند قرن پیش هست،با تعجب از آن فرد پرسیدم شما چی کسی هستی؟آن مجلس که من را بردی چه مجلسی بود؟!این سکه قدیمی را از کجا آوردی؟
جواب داد:میرزا مهدی!ما را نشناختی؟!من خودم از طایفه جن هستم و آن مجلس روضه برای جنیان بود و آن شخص که در وسط روضه، با تو حرف زد و در کربلا حضور داشت بزرگ طایفه جنیان،جناب زعفر(رحمه الله علیه)بود!!!
منقول از موثقین از علما و اهل منبر
اَلّلهُمَّ عَجِّـــل لِوَلیِّکَ الفَرَج