@dr_davari
یادداشت اختصاصی
حمید رضا نقاشیان
قائم مقام وزیر سپاه در دفاع مقدس
بیانات روز چهارشنبه یازدهم فروردین 1395 مقام معظم رهبری در دیدار با مداحان از دیشب تا هم اکنون که مشغول نوشتن این مقاله شدم، خواب و خوراک را بر من حرام کرده و تقریباً هاج و واج به لحظه لحظه گذر تاریخ زندگیم ، به آنچه دیده ام و آنچه شنیده یا خوانده ام ، سوقم میدهد.
مقام عظمای ولایت در بیانات دیروزشان دقایقی را به تحلیل عبارتی اختصاص دادند که از توئیتر جناب آقای رفسنجانی انتشار یافته و عنوانش این بود که امروز روز مذاکره است و روز موشک نیست!
همزمان با انتشار همین جمله کوتاه، چهارکشور اروپایی نامه ای خطاب به شورای امنیت سازمان ملل نوشته و آزمایش موشکی سپاه پاسداران را با نقض برجام مرتبط دانسته اند و تقاضای تبیین موضع از شورای امنیت سازمان ملل نموده اند.
مقام عظمای ولایت بدون ذکر منبع انتشار آن جمله کوتاه که بعد از بیانات معظم له ، در فضای مجازی به آقای هاشمی رفسنجانی نسبت داده شد، دلایل راهبردی تولید موشک و تقویت دفاعی کشور را خاطر نشان کرده و اهمیت تقویت بنیه دفاعی را نه تنها برای حفاظت از دستاورد های ملی بلکه برای تقویت بخشیدن به روحیه ملتهای تحت ستم استکبار ضروری و با اهمیت دانستند و باور و انتشار آن جمله را به ناآگاهی یا خیانت متهم کردند.
محتوای این سه موضوع مطروحه در چند ساعت دیروز تا امروز مرا به اندیشه برده است که نشر این عبارت فی الواقع از مغز و باور های آقای هاشمی رفسنجانی است؟
با انتساب این جمله در توئیتر به ایشان بدنبال ریشه یابی این عبارت در ذهن آقای هاشمی ام زیرا معتقدم شاید بتوانم اکبر هاشمی رفسنجانی را در ذهن کوچکم به غربال ریخته و او را ممزوج با حوادث پنجاه سال گذشته از سوراخ غربال بگذرانم.
نقاط قوت عملکرد هاشمی را در این نزدیک به پنجاه سال موکول به درک سیاسی ام کنار نقاط تاریک زندگیش کنارهم بگذارم و با سختی معمای او را در ذهن و خاطراتم حل کنم؛ چرا که پیوند خاطرات مبارزات هاشمی در کسوت یک روحانی مبارز و 7 بار به زندان رفته و شکنجه دیده در ستیز با استبداد شاهنشاهی با اتهاماتی که بعد از انقلاب نسبت به گذشته قبل از انقلاب و عملکرد بعد از انقلاب ایشان شنیده و یا دیده وخوانده ام در حافظه ام از هاشمی معمای عجیبی درست کرده است.
من هاشمی را در کسوت روحانیت به مدرس، به کاشانی، به بهشتی، به طالقانی، به باهنر و.... تمثیل میکنم ولی آیا هاشمی همین گونه است؟
بخاطر دارم مرحوم حبیب اله عسکراولادی میگفت:" درجریان ترور حسنعلی منصور در عمیق ترین دوران خفقان ستم شاهی، هاشمی رفسنجانی یک چمدان سلاح و نارنجک به من داد و ما منصور را با همان سلاح ها زدیم."
اما هیچ کجای خاطرات هاشمی کوچکترین سخنی از این ماجرا و ربط دستگیری و بازجوئی ایشان به این ماجرا یک ماه قبل از ترور منصور در اول بهمن 1343 وبعد از ترور او نیامده و شرح افتخار چنین همکاری کاملا کتمان مانده است.
مگر میشود باور کرد دربازجوئیها، ساواک منبع تامین سلاح را نیافته است؟
هاشمی را یک ماه قبل از ترور منصور دستگیر کرده و رها کرده و یک ماه بعد از ترور هم دستگیر کرده و مدتی نگه داشته و آزاد نموده است.
این در حالیست که بخارایی و نیک نژاد و صفارهرندی و امانی در این پرونده اعدام ، اما هاشمی رفسنجانی که تامین کننده سلاح ونارنجک بوده اند هم اعدام نشده و هم بعد از چندی آزاد شده است! و مهم اینکه حتی این ترور هم با خط مشی مبارزاتی امام (ره) که با حرکتها مسلحانه مخالف بوده اند مغایر بوده و راه ترور را مردود میدانسته اند!
یا درجریان حمایت هاشمی رفسنجانی از مجاهدین خلق در نامه ای که درسال 49به محضر حضرت امام(ره) به نجف فرستاده و سعی در پیوند زدن آنان به خط مشی مبارزاتی امام(ره) داشته اند ابهامات زیادی وجود دارد که حضرت امام (ره) اصل ماجرای هواپیما ربایی از مسیر دوبی به بغداد توسط مجاهدین خلق و اعزام تراب حقشناس به نجف واستمداد از امام (ره) برای ورود به ماجرا را توطئه برای خدشه دار نمودن مسیر تفکر خود تلقی و بعد ها آقایان هاشمی و طالقانی و دعایی را فریب خورده ارزیابی نمودند.
این ماجرا در تعارضات آقایان مصباح و هاشمی قبل از انتخابات اسفند 94 علنی و حتی به رسانه ها کشیده شد.
در جریان سفر به آبادان برای کنترل اعتصابات نفتی و دیدار با عوامل اعتصاب در پالایشگاه آبادان نزدیکی آقای هاشمی به عوامل نهضت آزادی از جمله دفاع وی از عباس امیرانتظام بسیار مشهود است و همین نزدیکی درجریان معرفی مهندس بازرگان بعنوان نخست وزیر موقت ، آقای هاشمی نقش پر رنگ و ویژه ای ایفاء نموده واین درحالی است که بجز شهید مطهری بقیه آقایان با این انتصاب موافق نبودند و همین انتصاب بعد ها موجب اظهار توبه علنی توسط امام(ره) گردید!
2...
عمای هاشمی! |قسمت دوم|
حمیدرضا نقاشیان
قائم مقام وزیر سپاه در دفاع مقدس
بعد از پیروزی انقلاب هم نقش آقای هاشمی در موضوعات مختلف با تحلیل مثبت و منفی مواجه است.
برخورد آقای هاشمی با جریان بنی صدر کاملاً علیه بنی صدر و هم موضع با شهید مظلوم بهشتی است لکن در جریان دفاع مقدس آقای هاشمی متهم به زاویه داشتن با خواست حضرت امام (ره) است تا جایی که در جریان پذیرش قطعنامه علیه روش ایشان کتاب ها و مقالات متعدد نوشته شده است.
نقش آقای هاشمی در جریان قتل های زنجیره ای به عملکرد علی فلاحیان وزیر اطلاعات ایشان گره خورده وهنوز در هاله ای از ابهام است .
موضع سیاسی آقای هاشمی در برخورد با موضوع گروگانهای سفارت امریکا با موضع بهزاد نبوی همسو است.
نزدیکی آقای هاشمی رفسنجانی به شاخه چپ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و اصرار ایشان برای ورود به جریان جمع آوری گروه فرقان همیشه محل مداقه و سئوال ذهنی حقیر بوده است.
عدم حضور ایشان در شب حادثه 7تیر به ابهامات کمک نموده و همیشه حکایت از محل تحلیل دوگانه میکند.
تبدیل لقب حجت الاسلامی ایشان در رسانه ها به «آیت الله» درست بعد از انتخاب مقام معظم رهبری توسط خبرگان به زعامت انقلاب اسلامی و ولایت فقیه تعجب بر انگیز می نمود!
نقش برجسته دادن به شاخه چپ مجاهدین انقلاب در دولت موسوی همیشه در تعارض با منویات امام (ره) و رهبری بوده است.
عملکرد آقای هاشمی در دوره ریاست جمهوری اعم از سیاست تعدیل و یا ماجرای بدهکار کردن کشور و تورم بالای 40درصد در اقتصاد با منویات مستضعف گرایانه انقلاب در تضاد بوده است.
اطلاعات افشاء شده از نشست ایشان با کیسنجر در اتاق دربسته در سفر ژاپن(سال 64) و اظهاراتی که کیسینجر از ایشان نقل کرده به هاله مبهم از ایشان در میان مردم و علمای طرفدار انقلاب افزوده است.
(منبع:کتاب شون دولین در مهرآباد | اثر الهام سلمانی|انتشارات بررسیهای اقتصادی|1394)
ابعاد نقش ایشان و آقای حسن روحانی درماجرای ایران گیت در سفر
مک فارلین به تهران نقاط کوری بهمراه دارد که بعد از این همه سال امکان بیان شفاف آن برای نسل امروز میسر نیست!
نقش آقای هاشمی در ماجرای موسوم به فتنه و نامه شدید اللحن ایشان به مقام معظم رهبری و لشکرکشی ایشان در نماز جمعه با دخترکان بدحجاب و پسرکانی که با کفش به نماز ایستاده اند از یادها نرفته است.
نقش آقای هاشمی در علم کردن موضوع رهبری شورایی در خبرگان فراموش نمیشود!
برقراری رابطه خانوادگی با ملک عبدالله بسود تهران بوده یا ریاض که عربستان همواره این موضوع را ضعف نظام اسلامی تلقی نموده و هر گونه ظلم به ایران و انقلاب و منطقه را در پرتو این ضعف عملی نموده است!
فساد مالی برخی فرزندان هاشمی محل توجیه تربیتی داشته است؟
نقش حمایت ایشان از برچیده شدن توان هسته ای و تحقق برجام بعنوان خسارت محض چیست که هنوز پاسخی هم به منتقدان برجام نداده است!
موضع گیری ایشان علیه شورای نگهبان و پیراهن عثمان سازی از نپذیرفتن پارتی بازی در قبول صلاحیت سید حسن مصطفوی توسط شورای نگهبان و علامه خوانده شدن وی همه و همه موضع اپوزیسیون نظام را دارا بوده است!
وحالا اظهار نظر همزمان ایشان با نامه 4 کشور اروپایی به شورای امنیت در خصوص عدم لزوم تقویت بنیه موشکی سپاه و تمام شدن دوره موشک و نقش برجسته مذاکرات بجای توانمندی دفاعی، واقعاً موضع آقای هاشمی است؟
ایشان در مقابل آیه قران منقش در آرم سپاه «واعدوالهم ماستطعتم من قوه» چه پاسخی دارند؟
انتساب اتهام "ناآگاه" به ایشان چه میزان نارواست؟
انتساب اتهام "خیانت" به ایشان یا هرکس با دیدگاه ایشان چقدر رواست؟
معمای هاشمی@ |قسمت پایانی|
حمیدرضا نقاشیان
قائم مقام وزیر سپاه در دفاع مقدس
آیا آقای هاشمی به منویات امام(ره) در برخورد با کشور های ستم دیده پایبند است؟
به مواضع امام خمینی درتاریخ بیستم اردیبهشت 1362 در دیدار با وزیر فرهنگ نیکاراگوئه توجه کنیم؟:
ما مبتلا به دسیسه های همه قدرت های جهانیم و جرم ما و کشور و ملت ما این است که برای استقلال و آزادی قیام کرده ایم و می خواهیم زیر سلطه هیچ یک از قدرت ها نباشیم و این مطلب از دیدگاه ابرقدرت ها و قدرت ها گناه بزرگ و نابخشودنی است.
مستضعفین جهان، چه آنها که زیر سلطه آمریکا و چه آنها که زیر سلطه سایر قدرتمندان هستند اگر بیدار نشوند و دستشان را به هم ندهند و قیام نکنند، سلطه های شیطانی رفع نخواهد شد.
همه باید کوشش کنیم که وحدت بین مستضعفان در هر مسلک و مذهبی که باشند، تحقق پیدا کند که اگر خدای نخواسته سستی پیدا شود، این دو قطب مستکبر شرق و غرب مانند سرطان همه را به هلاکت خواهند رساند.
ما عازم هستیم که تمام سلطه ها را نابود سازیم و شما هم کوشش کنید که ملت ها را با حق همراه کنید.
و آنچه مهم است این است که شما در مذهب خود و ما در مذهب خودمان اخلاص را حفظ و به خدای تبارک و تعالی اعتماد داشته باشیم تا عنایت او شامل حال ما باشد و ما را از تحت این سلطه ها خارج سازد.
هرچه به عملکرد آقای هاشمی و بیانات امام(ره) بیشتر توجه میکنم زاویه دیدگاه ایشان و در نتیجه عملکردشان را با منویات امام (ره) و انقلاب بیشتر می بینم و حل معما برایم سخت تر و سخت تر میشود.
بنظرم آقای هاشمی میتوانند به یکی از سه تحلیل زیر معتقد شده باشند:
1- قدرت انقلاب اسلامی را رو به افول ببینند و برای حفظ نظام با هر محتوایی در صدد تمکین از استکبار برآمده باشند.
2-پس از انتخابات 94 با همه حمایتهای رسانه ای غربی از جناحشان که جمع بندی همه، چه در خبرگان و چه در مجلس شورای اسلامی ، ماندگاری و عدم تغییر فاحش در دوام و موضع بحق و بسود تفکر انقلاب اسلامی است، ریسک انتحار سیاسی را بجان خریده و امید به ته مانده دور دومی های انتخابات بسته اند تا شاید بتوانند با بسیج جمعیت خاموش تغییری در انتخاب باقی مانده ها ایجاد نمایند.
3- شاید ایشان همسو با جریان بیرونی برجام را شکست خورده تلقی نموده و پیش بینی "آش تازه" ای برای برخورد با بقای انقلاب اسلامی تصویر میکنند و موضع ایشان در حفظ رابطه با عوامل پیروز در برخورد با انقلاب اسلامی است؛ والا از آقای هاشمی که خود زمانی جانشین فرمانده کل قوا بوده اند و همه چیزشان متوجه دوام و بقای قدرتمند نظام است این موضع گیری ها به معنای مطلق کلمه معماست؛ معمایی که نه میتوانیم حلش کنیم و نه میتوانیم هضم؟
??https://telegram.me/dr_davari