خبرگزاری دانشجو، یزد؛ سرزمین ایمان و انقلاب، شهری که از دیرباز زادگاه علما و چهرههای درخشان تاریخ اسلام بوده است. مردم یزد به فرهنگ و تدین و ایمان معروف اند، آنچنان که از گذشتهها یزد را «دارالعباد» میدانستند. بی گمان اهالی یزد در تدین، علم و فرهنگ درکشور سرآمدند، بیشترین آمار قبولی در دانشگاهها، کمترین آمار اعتیاد و طلاق، و فرهنگِ کار و کارگری که در خُلق و خوی مردمان کویر مؤکد است، همه و همه خبر از اجتماعی نمونه میدهد که همواره نقش مؤثری در رشد و تعالی تاریخ و تدین این سرزمین داشته است.
با این همه اما در این روزها، دانشگاه یزد شاهد تحرکات مشکوک برخی جریانات سیاسی است که میکوشند با ترویج ابتذال و بی بند و باری در دانشگاه، نسبت به جذب و یارکشی از میان دانشجویان تازه وارد و ورودی جدید اقدام کنند. به عنوان نمونهای از این تحرکات مشکوک؛ میتوان به اتفاقات اخیر دانشکده هنر و معماری دانشگاه یزد اشاره کرد.
دانشکده هنر و معماری دانشگاه یزد، یکی از دانشکدههای سنتی در استان است، که در محلی بیرون از سایت اصلی دانشگاه قرار گرفته است. روز گذشته این دانشکده و در اتفاقی سخیف و البته هنجارشکنانه، شاهد برنامهای بود که اگرچه به نام ورودیها و با ادعای استقبال از آنها برگزار میشد، اما در واقع به میتینگی برای جریانات ضد فرهنگی تبدیل شد.
«صِفری شورون»! یا به روایتی مراسم «حوض»! مراسمی که به گونهای عجیب؛ در حالی آزادانه و بدون مجوز در حیاط دانشکده هنر و معماری برگزار میشد که مسؤلین انتظامات و حراست دانشگاه تنها ناظر حرکات خارج از عرف آنها بودند.
برگزاری این مراسم اگرچه که سابقهای طولانی دارد، اما در سالهای گذشته و در دوران مدیریت پیشین دانشگاه، کاملاً مخفیانه و البته در مقیاس بسیار محدودی برگزار میشد. اما بعد از انتخابات 92 و استقرار رییس و مسؤلین تازهی دانشگاه، بساط این ابتذال دوباره برقرار شد، و این جریانات اباحهگر؛ همزمان با سکوت معنادار مسؤلین مختلف دانشگاه، اقدام به برگزاری علنی آن و بدون کمترین مزاحمتی میکنند.
امسال هم این مراسم در ساختمان موقوفهی مرتاض دانشکده، و با حضور لیدرهای مختلف این جریانات و البته چهرههای غیر دانشجو و در مقابل چشمان بیتفاوت مسؤلین دانشگاه برگزار شد.
تحقیر؛ تمسخر و توهین به دانشجویان ورودی جدید! تمام محتوای این برنامه بود، جشنی که اگر چه به نام دانشجو و دانشگاه برگزار میشد، اما یکسره خلاف اهداف آموزشی و فرهنگ عمومی دانشگاه بود.
در این مراسم، دانشجویان ورودی جدید را روبروی ساختمان طرح دانشکده به خط میکنند و از آنها میخواهند تا قسمنامهای را با مضامینی از قبیل وفاداری به دانشجویان ترم بالایی و خدمتگذاری به آنها قرائت کنند، بعد از آن و در ادامه تشریفات این ابتذال علنی، دانشجویان را مجبور میکردند تا دست چپ خود را روی سر؛ و دست راست خود را بالا نگه دارند و با این روش خود را معرفی کنند. در صورتی که این معرفی با صدایی آهسته و یا صدای بلند اتفاق میافتاد، به عنوان مثلاً «تنبیه»؛ در اقدامی بیشرمانه؛ با «آفتابه»! روی سر آنها آب ریخته و موهای آنها را با شامپو میشستند
در ادامه و به عنوان تنبیهی دیگر، در دهان این دانشجویان «تخم بلدرچین» میگذاشتند! همچنین و در اقدام تحقیرآمیز دیگری؛ بخشی از موی پسران را کوتاه میکردند.
در ادامهی این برنامه، وقتی برخی افراد می کوشیدند تا از چهرهی شخصیتهای سیاسی و غیردانشجویی که برای تماشای میتینگ مبتذل خود به دانشکده آمده بودند، فیلمبرداری کنند، با مقاومت و ناسزاگویی آنها مواجه شدند. بدتر از همه اینکه دیگر دانشجویان تازه وارد که میلی برای شرکت در این برنامه ی مبتذل نداشتند، توسط این جریان بایکوت شده و مورد اذیت و آزار عوامل آنان قرار میگیرند.
برگزاری این مراسم در حالی با سکوت و بیتفاوتی معنادار مسؤلین دانشگاه همراه بود، که دیگر تشکلها و گروه های دانشجویی، برای اجرای برنامههای مختلف فرهنگی خود مجبورند تا هفت خوان مراحل مختلف صدور مجوز را در راهروهای ساختمان مرکزی دانشگاه، و پشت درِ دفتر مسؤلین دانشگاه بگذرانند.
کارشناسان معتقدند تداوم این دست تحرکات ضدفرهنگی، عملاً با آشفته کردن فضای دانشگاه؛ اذهان دانشجویان را از اهداف اصلی خود که همان تحقیق و دانشاندوزی است منحرف کرده و آن ها را درگیر حواشی و مسایل بیربط میکند. دانشگاه یک محیط فرهنگی است، که امنیت و آرامش دانشجویان در آن ضرورتی است انکارناپذیر که تکرار حوادثی از این دست میتواند این ضرورت را مخدوش کند.
تحرکات ضد فرهنگی این جریانات در داخل دانشگاه در حالی ادامه دارد که سرعت رشد و پیشرفت علمی کشور کم و کمتر شده و مسؤلین دانشگاه و وزارت علوم هم به جای چاره اندیشی و ارائه راهکار، با بی تفاوتی و سکوت معناداری که نسبت به این گونه تحرکات در پیش گرفتهاند، عملاً زمینه را برای فعالیت هرچه بیشتر آنها مهیا کردهاند. مسؤلین دانشگاه که از دولت حقوق میگیرند تا شرایط دانشگاه را برای تحقیق و پژوهش فرزندان شهروندان مالیاتدهنده فراهم کنند؛ عملاً با بی مسؤلیتی خود موجبات سقوط جایگاه علمی کشور را فراهم آوردند.
مردم دارالعباده سخت خشمگین اند. کسانی که فرزندانشان را برای علم آموزی و تربیت اسلامی به دانشگاه دولتی استان فرستادهاند، و انتظار دارند که کارمندان دولت و مسؤلین دانشگاه؛ با تأمین امنیت و آرامش دانشگاه، و با حفظ شئونات اخلاقی آن، شرایط ایده آلی را برای تحصیل و رشد فرزندانشان مهیا کنند، اما این روزها ابتذالی را در دانشگاه یزد شاهدند که نه تنها در استان، که در کمتر نقطهای از کشور میتوان دید. ابتذالی که مع الاسف در راستای تأمین مقاصد و جریانات سیاسی استان ایجاد شده و میرود که تاریخ و فرهنگ چندهزار سالهی دارالعباده یزد را به باد دهد.
سرباز ولایت
کسانی که فرزندانشان را برای علمآموزی و تربیت اسلامی به دانشگاه دولتی استان فرستادهاند، این روزها شاهد ابتذالی در «دانشگاه یزد» هستند که نه تنها در استان، که در کمتر نقطهای از کشور میتوان دید.