هاشمی رفسنجانی در اقدامی قابل تامل درگذشت عبدالرحیم جعفری مدیر انتشارات امیرکبیر در روزگار طاغوت را تسلیت گفت.
هاشمی در پیام تسلیت خود نوشت: نام ایشان با تاسیس و راهاندازی انتشارات امیرکبیر که در طول پنجاه سال خدمت بیش از 2800 اثر وزین را تقدیم فرهنگ ایران کرده، جاودان خواهد بود.
یادآور میشود در اوج دوران اختناق ستمشاهی و بگیر و ببند نویسندگان و ناشران آزادیخواه و مستقل، با مساعدت دربار شاه و ساواک، بزرگترین تراست انتشاراتی به عبدالرحیم جعفری سپرده شد تا علاوه بر حذف و بلعیدن ناشران مستقل و کوچک، یکی از محوریترین نمایندگیهای موسسه ماسونی / آمریکایی فرانکلین در ایران باشد و بهطور گستردهای دست به چاپ و نشر کتابهای فرمایشی محافل استعماری بزند.
در مورد ماموریتهای موسسه فرانکلین همین بس که حتی گزارشهای محرمانه ساواک به روشنی آن را شاخهای از فراماسونری میداند.
در گزارش ساواک به تاریخ 28 خرداد 1347 اینگونه آمده است: «چون در منطقه، آقای تقیزاده معروف به فراماسونری است و ایشان نیز باعث ایجاد شعبه موسسه مزبور (فرانکلین) در تبریز بودهاند، لذا استنباط منبع چنین است که موسسه فرانکلین از طرف سازمان فراماسونری تقویت میگردد... .»
در سال 1346 هم ساواک آذربایجان، فعالیتهای موسسه فرانکلین در تبریز را اینگونه به مرکز گزارش میدهد: «... از چندی پیش موسسه فرانکلین در تبریز ظاهرا به عنوان نگارش و نشر کتاب و باطنا برای پیشبرد مقاصد خاصی که مورد علاقه فراماسونها میباشد، دست به جمعآوری و همکاری اشخاصی زده و درصدد تهیه کتابهای جدیدی است که از طرف این موسسه انتشار خواهد یافت.»
عبدالرحیم جعفری، مدیر انتشارات امیرکبیر در سالهای حاکمیت طاغوت، در کلوپهای روتاری (بخش اقتصادی تشکیلات فراماسونری) فعال بود و در کتاب خاطراتش تحت عنوان «در جستجوی صبح» تصریح دارد که به این کلوپها، رفت و آمد داشته است!
ادعای هاشمی درباره 50 سال خدمت جعفری به فرهنگ ایران در حالی است که جعفری کتابهایی مانند «رضا شاه کبیر»، «شیر و خورشید (مصاحبه با شاهنشاه)»، «فلسفه نظام حکومت شاهنشاهی»، «اصول دوازدهگانه انقلاب سفید»، «ایران جدید در قرن بیستم» (که به زبان انگلیسی چاپ شد و مملو از تمجید و تملق از محمدرضا پهلوی و رژیم سلطنتی بود)، «پنجاه و پنج»، «نه کتاب پهلوی» (مجموعه شعری در مدح خاندان پهلوی) و «آریامهر شاهنشاه ایران» که در آن علاوه بر ستایش شاه و جعل و وارونهنمایی تاریخ، از فدائیان اسلام به عنوان آدمکش و از دکتر مصدق و فاطمی به عنوان خائنان به ملت یاد شده بود، «مبشر تجدید تاریخ» که مورد تشویق محمدرضا پهلوی قرار گرفت و به مناسبت جشنهای 2500 ساله منتشر شد، «ماموریت برای وطنم» (که بنا به خواست همین عنصر به اصطلاح فرهیخته! چند بار تجدید چاپ شد و به زور و اجبار به مراکز مختلف دولتی و آموزشی و کتابخانهها تحمیل گردید) و... را به چاپ رسانده است.
انتشارات امیر کبیر همچنین با راهنمایی موسسه فرانکلین انواع کتابهای ضداخلاقی، ضددینی، ماتریالیستی و صهیونیستی را به چاپ رساند که از جمله کتابهای شراب خام، آتشپاره، افسونگر، شعلههای هوس، قصه رسوایی، هوس بهاری، گناهکار نیویورک، هوسهای امپراطور، انسان در گذرگاه تکامل بود.
همچنین کتاب «خیاط جادو شده» نوشته شالوم علیخم و ترجمه سیاوش کسرایی که خود جعفری در خاطراتش در کتاب «در جستوجوی صبح» آن را چنین توصیف میکند: «... در بازگشتم بود که آقای سیاوش کسرایی ترجمه کتابی را برایم آورد به نام خیاط جادو شده، یک اثر ادبی نوشته شالوم علیخم نویسنده یهودی معاصر. من کتاب خیاط جادو شده را چاپ کردم و به پاس محبتهایی که ایرانیان یهودی در اسرائیل به من کرده بودند طی یادداشتی کوتاه در صفحه اول کتاب را به آنها اهدا کردم.»
انتشار ترجمه کتاب «دومین شانس» نوشته کنستان ویرژیل گئورگیو که در آن به صراحت به تبلیغ پایگاه صهیونیستها در خاورمیانه یعنی اسرائیل پرداخته شده، نشان از ارادتی داشت که مدیر وقت انتشارات امیرکبیر نیز مانند بسیاری از کارگزاران به اصطلاح فرهنگی رژیم شاه به رژیم اشغالگر قدس داشت.