* شما نمیگذارید که ما رشد کنیم
ما هفتاد سال یا بیشتر است که دانشگاه داریم، از زمان امیرکبیر تا حالا ما مدرسه داشتیم، دانشگاه داریم، نگذاشتید که این دانشگاهها درست درس بخوانند. فرهنگ ما فرهنگ استعماری است. فرهنگی است که درست کردند آنها برای ما؛ دیکته کردند. نمیگذارند جوانهای ما تحصیل بکنند. آنها نمیگذارند که ما رشد بکنیم. آنها دستشان را بردارند، ایرانی کمتر از اینها نیست. ایرانی هم رشد میکند، اما شما نمیگذارید که ما رشد کنیم؛ برای اینکه اگر ما رشد کنیم منافع شما در خطر است. شما میخواهید هم? شرق را بخورید و هم? شرق را عقب نگه دارید. عقب نگه داشتن برای خوردن مال شرق است. و شما شرق را دارید عقب نگه میدارید که هر چه دارند، بخورید. هر جا یک مأموری گذاشتند سر آن؛ در مملکت ما هم که «مأمور برای وطن» آقای شاه است که میبینید چه کرده و چه میکند.
آمریکا نباید باشد
ما منطقمان، منطق اسلام، این است که سلطه نباید از غیر بر شما باشد.[1][6]نباید شما تحت سلط? غیر بروید. ما هم میخواهیم نرویم زیر سلطه. ما اصل گفتنمان این است که امریکا نباید باشد. نه امریکا تنها، شوروی هم نباید باشد؛ اجنبی نباید باشد. منطق ما این است و فریاد ما هم همین است. با این منطق اگر بحث کسی دارد، بکند. دیگر شاخ و برگ و توی این روزنامههایی که تبلیغات میکنند و به حسب آنطوری که میگویند صد میلیون دلار شاه برای تبلیغات میدهد؛ برای حفظ موجودیت خودش صد میلیون دلار در هر سال خرج میکند! البته توی روزنامهها این حرفها در میآید: آخوندها چیز هستند، رجعی هستند؛ آخوندها کهنهپرست هستند؛ آخوندها، نمیدانم چه هستند این آخوندها. بعد هم میروند سراغ اینکه اسلام این جوری است. هم اسلام را بد معرفی میکنند؛ هم آخوند را بد معرفی میکنند. چرا؟ برای اینکه آنی که در مقابل اینها بایستد، اسلام است. آن کسی که میخواهد پیاده کند آن را، آخوند است. آنها نمیخواهند این مطلب واقع بشود. آنها میخواهند که اسلام را بد معرفی کنند، مردم از اسلام برگردند و آخوند هم که کنار برود، باقی بماند خودشان و هر کس که دلشان میخواهد.
صحیفه جلد4 / 29 مهر 1357
*آمریکا را دشمن شماره یک میشناسیم
سؤال خبرنگار مجله تایم:[احساسات ضد امریکائی در ایران وسیع است، امریکائیان هم به نوبت خود از ایران عصبانی هستند، دورنمای روابط دو جانبه را پس از قطعنامه شورای امنیت چگونه میبینید؟]
جواب:احساسات ایرانیان علیه ملت امریکا نبوده، بلکه دولت امریکاست. ما سالها از بیعدالتی فریاد میزدیم و از اختناق شکایت داشتیم. اما امریکا شاه را بر تخت نشاند یعنی در 1941 متفقین او را به جای رضاخان که نوکر انگلیس بود نشاندند و دولت امریکا در برابر مخالفت مردم ایران پیوسته از او حمایت کرد. شاه همه منابع ما را غارت کرد، شرف ملی ما، سرمایههای ما، استعدادهای جوانان ما را بر باد داد، بدین ترتیب ایرانیان نمیتوانند نظر خوبی به دولت امریکا داشته باشند و اخیراً ملت ما به این نتیجه رسید که دولت کارتر، به اصطلاح سفارتخانه خود را به صورت پایگاهی برای جاسوسی و توطئه علیه ایران درآورده است. جاسوسان تحت عنوان مأموران سفارت فعالیت میکردند و اکنون که ملت ما این حقیقت را دریافته، امریکا را دشمن شماره یک خود میشناسد. به عقیده ما، ملت امریکا به خاطر رفتار دولتشان در ایران، به هیچ وجه قابل سرزنش نیستند. اگر امریکا بخواهد از طریق دخالت نظامی یا محاصره اقتصادی و یا شیوههای ارعاب، ما را از عدالت محروم کند، هرگز بحران حل نشده و در اندیشه مردم باقی خواهد ماند. مردم امریکا نباید بگذارند کارتر چنین شیوهای را ادامه دهد، در غیر اینصورت ملت ما متدرجاً تصور خواهد کرد که مردم امریکا هم در سوءنیت کارتر نسبت به ایران سهیمند. راه دیگری که در برابر دولت امریکا وجود دارد این است که به اقدامات ناصوابی که در ایران کرده اعتراف کند. از دیدگاه ما راهحل بحران، تحویل شاه مخلوع به ایران و اقداماتی برای جبران ضایعاتی است که دیکتاتوری او بر ملت وارد آورده است. البته ضایعاتی جبرانناپذیر هم وجود دارد منجمله شهادت صد هزار نفر در مبارزه علیه شاه، نیرو و استعدادهای انسانی که در راه سرنگونی او به کار گرفته شد قابل اعاده نیست، اما ما انتظار پس دادن ثروتهایی را داریم که از این ملت غارت کرده است. در صورتی که ملت ایران قانع شود که رئیس جمهور شایستهای به جای کارتر مایل به انجام عمل ناروا علیه ما نیست، میتواند رفتاری عادی با امریکا داشته باشد، آن نوع روابطی که ما با دیگر کشورها داریم.
صحیفه جلد12 / 15 دی 1358
*امید این را نداریم که دولت امریکا نظرش از ما برگردد
سؤال:احساسات ضد امریکایی شدیدی که در ایران ایجاد شده است و احساسات مشابه ضد ایرانی که در امریکا هست حضرت امام آیند? روابط ایران و امریکا را در صورت حل شدن بحران فعلی چطور خواهند دید؟ آیا دشمنی بین دو کشور برای یک نسل و احساسات تند برای یک نسل ادامه خواهد داشت؟
جواب:اما این که، گفتید که در این جا احساسات ضد امریکا هست این جا احساسات ضد دولت امریکا هست. این جا آن وقت هم که میگویند امریکا مقصودشان دولت امریکاست و احساسات نسبت به ملت امریکا نیست. حالا آن جا چه وضعی دارد نمیدانم و من احتمال میدهم که آنها تبلیغات دامنهداری که همه جا کردند و خصوصاً صهیونیستها تبلیغاتی به ضد ما کردند اسباب این شده است که یک مقدار از ملت امریکا اذهانشان مشوب شده است و آنها گمان میکنند که حرفهای آنها صحیح هست. روی این مسئله ممکن است که احساسات آنها نسبت به ایران آنطوری است که گفته میشود که اگر حقایق فاش بشود و ما بتوانیم به وسیل? اشخاص، به وسیل? مطبوعات و رادیو و تلویزیون و اینها بتوانیم که برگردانیم و حقایق آنطوری که هست به آن جا منعکس بکنیم، آن وقت احتمال بسیار هست که ملت امریکا نظرش برگردد و بشود نظیر نظر ما به آنها که نظر بد نیست، آنها هم نظرشان به ما آن طور بشود.
البته امید این را نداریم که دولت امریکا نظرش از ما برگردد و نظر خوب بشود برای این که دولت امریکا منافع زیاد از دست داده است و بدتر از او آن جوّی که پیش آمده است، در بسیاری از جاها آن جوّ سیاسی که پیش آمده است، آن حیثیت سیاسیاش[را]هم امریکا، دولت امریکا از دست داده.
بنابراین آنها یک نظر بدی به ما دارند از باب این که ما را دشمن خودشان میدانند و ما در عین حالی که داد مظلومی میزنیم که ما در ظرف سی و چند سال که این شاه بوده در این جا و آنها این را در این جا نصب کردند، چنانکه خود محمدرضا این را اقرار کرد که بعد از این که متفقین آمدند در این جا ـ که آن وقت یکی روزولت بود که آمد ـ آنها صلاح دیدند که من و خانواده ما در این جا باشیم که از اول همان طور که پدر او را انگلیسها آوردند در ایران، خود این[را]هم متفقین یعنی این سه دولت متفق اینها آوردند و مسلط کردند بر ما. خوب ما میبینیم که دولت امریکا بر ما مسلط کرده است یک کسی را که تمام حیثیت ما را، چه ذخایر ما را و چه نیروی جوانهای ما را و چه جهات دیگری که ما داشتیم اینها ما را تقریباً خلع سلاح کردند، از این جهت ما نظرمان نسبت به دولت امریکا و ملت ما هم نظرشان به ملت امریکا نظر خوب نیست.
خصوصاً که اخیراً معلوم شد که امریکا در این جا، در ایران یک جایی را به اسم سفارت محل جاسوسی قرار داده، نه فقط جاسوسی برای ایران، بلکه جاسوسی برای منطقه و اشخاصی که جاسوس هستند به اسم اجزای سفارت در این جا مشغول جاسوسی شدند. حالا که ملت ما این را فهمیده است دیگر امریکا، را یعنی دولت امریکا را یک دشمن شماره یک برای خودش حساب میکند و ملت امریکا در نظر ما گناهی ندارند از این باب، لکن باید خودشان بدانند که دولت امریکا همان طور که به ما ظلم کرده است و بد[کرده است]به ملت[امریکا]هم ظلم کرده است. به ما ظلم کرده از باب این که همه چیز کشور ما را به وسیل? عاملش که عبارت از محمدرضاست از بین برده، به آنها ظلم کرده از باب این که شرافت آنها را در معرض خطر انداخته. الآن شرق نسبت به ملت امریکا هم ممکن است که بدبین بشوند و این را کارتر دارد این کار را میکند و باید ملتامریکا خودش را دریابد، بفهمد این معنا را که با بودن کارتر در رأس ریاست جمهوری، رئیس جمهور بودن او برای امریکا یک خطر بزرگی است و آن خطر این که شرافت ملت امریکا به دست این آدم از بین برود. بنابراین راجع به بعد از این قضایا و حل[آن]، باید ما ببینیم چه جور حل میشود قضایا. الآن ما نمیتوانیم حدس بزنیم که چه جور حل میشود تا پیشبینی کنیم که اگر حل شد چه خواهد شد.
یک وقت میبینید که حل میشود به این که ایشان نظامی میآورد و ـ عرض میکنم که ـ فرض کنید حصار اقتصادی و انحصار اقتصادی، ما را به مضیقه قرار میدهد و بعد هم با قلدری و با زور و با وادار کردن هم? کشورهایی که با او دوست هستند ما را منزوی میکند و حل این نیست، این عقده زیادتر است، حل شدنی نیست به این معنا. یک وقت این طور میشود که آخرش ما نمیتوانیم، قدرت نداریم که آن کاری را که میخواهیم انجام بدهیم، اگر آن طور بشود، این عقده باقی میماند و دیگر تا آخر هم قابل حل نیست و اگر اینها درست توجه بکنند به این که کار خطا بوده است تا حالا، بردن یک نفر جانی را در امریکا یک خطا بوده، این خطای اولش را باید حساب کنیم، نصب کردن یک جانی را بر یک ملتی این یک خطا بوده، این که میگوییم جانی برای اینکه این پسر رضاخان بود که همه میدانستند چکاره هست و بچ? گرگ هم گرگ است. یک خطا این بوده است که این را به ما تحمیل کردند، به ملت ما تحمیل کردند.
یک خطای دیگر این بوده است که همهشان تا آخر دنبال? همان عمل اول را گرفتند و به وسیله او ما را غارت کردند این هم یک خطا بوده. یک خطا این بوده است که بعد از این که ما میخواستیم ایشان را ساقط کنیم یعنی ملت ما، بنابراین گذاشته بود که این رژیم نباشد و این محمدرضا نباشد، اینها پافشاری میکردند که این باشد، زیاد هم پافشاری میکردند. این هم یک خطا، یک خطا این که حالا بعد از این که ملت غلبه کرد و اینها نتوانستند نگهش دارند و رفت به خارج، اینها این آدم جانی که دیدند که یک ملتی با او مخالف است و این طور مخالفت کرده، خطای بزرگ این بوده است که این را برداشتند بردند به اسم انساندوستی به امریکا.
گمان ندارم که حتی ملت خودشان هم باورشان بیاید که قضیه، قضی? انساندوستی است. انسان پیش آنها اصلاً مطرح نیست، انساندوستی پیش اینها اصلاً مطرح نیست. اینها حاضرند که برای خاطر یک استفادهای یک مملکت را از بین ببرند، اینها یک بمب بیندازند یک جایی دویست هزار نفر را بکشند برای این که یک نفعی ببرند. اینهایی که وضعشان این طور است ... کسی باورش نمیآید به این که اینها انساندوستند و حالا هم برای انساندوستی این آدم را بردند. اینها برای این است که این را تقریباً باید بگوییم دزدیدند بردند که مبادا گرفتار بشود به دست ما، نه از باب این که اگر گرفتار شده است ... مثلاً مردم میکشندش نه، این هم مطرح نیست پیش آنها، آن مطرح هست که معلوم بشود که این به دست کی این کارها را کرده، وقتی که بیاید این جا ما او را محاکمه کنیم و محاکمه کردیم معلوم بشود کارهایی که انجام گرفته است به دست او و به دست رؤسای جمهور و به دست خود آقای کارتر، اینها کشف بشود. اینها نگران کشف این مطلب هستند و آن هم کشف این مطلب ممکن است نتیجهاش به نظر آنها این باشد که اگر معلوم شد که یک رئیس جمهوری این طور کارهای خلاف را میکند ملت امریکا دیگر به او رأی ندهند.
تمام مقصد آقای کارتر به نظر ما این است که میخواهد دفعه ثانی هم رئیس جمهور بشود و ایشان برای خاطر یک پنج سال مثلاً یا شش سال رئیس جمهور شدن دارد این کارها را میکند؛ اولاً حیثیت امریکا را دارد از بین میبرد و ثانیاً در دنیا همچو منعکس بشود که اینها این قدر جانی هستند که یک نفر جانیای که تمام حیثیت یک مملکت را در سی و چند سال از بین برده این را بردند نگه داشتند و میگویند که نه، این باید این جا باشد و آن وقت هم آقای انساندوست ما را در مضیقه حصر اقتصادی میخواهد قرار بدهد که یک ملتی مثلاً فدا بشوند از باب این که یک مریضی زنده بماند!
ما نمیتوانیم این را باور کنیم این اگر انساندوست بود خوب! این سی و پنج میلیون هم انسانند، ویتنام هم انسان بودند و سایر جاها هم انسانند، لبنان هم همین طور، خوب! ما میبینیم که اینها با چه جنایاتی الآن در لبنان دارند[سرکوب]میکنند و به تأیید آقا هست، ایشان هست. بنابراین، مسائل این است، حل شدن به آن معنایی که ما میخواهیم که نمیشود به این طور راحت. ما آن طوری که میخواهیم این است که ایشان این را بفرستند این جا و آن جنایاتی که به ما وارد شده به دست آنها، آن را جبران بکنند و چیزهایی که از ما بردند جبران بکنند، البته یک چیزهایش هم قابل جبران نیست برای این که ما قریب صدهزار نفر شاید کشته داده باشیم این دیگر قابل جبران نیست که بیایند آن را جبرانش بکنند نیروی جوانی ما را، نیروی انسانی ما را از بین بردند این جبران شدنی نیست. لکن آن مقداری که میتوانند جبران کنند آنهایی که از ایران به یغما بردند آنها را میتوانند جبران بکنند اگر جبران بکنند و توجه به این داشته باشند که دیگر، این عصر، عصر سابق نیست و ایران در این زمان غیر ایران است تا زمان رژیم سابق[ممکن است اختلاف حل شود].
ایران تحول پیدا کرده است یک جور دیگر شده است و این یک معجزی بوده است که واقع شده است. انسانهایی بودند که بازارها را با یک نفر پاسبان اینها میتوانستند ببندند، بازارها را میتوانستند امر کنند که بیرق بزنید برای فرض کنید که 4 آبان، یک پاسبان که میآمد مردم هیچ نمیتوانستند در مقابلش کاری بکنند لکن معجزهای واقع شد و متحول شدند این مردم به یک مردمی که با مشت گره کرده جلوی تانک رفتند و جلوی توپ رفتند الآن هم حاضرند. الآن هم کفن میپوشند و میآیند به این جاها که ما میخواهیم شهادت بدهیم، شهادت را میخواهیم یک ملتی که این طور شد دیگر نمیشود به او تحمیل کرد.
از اشتباهات آقای کارتر یکی هم این است که عمق این تحولی که در ایران پیدا شده نتوانسته ادراک کند، خیال میکند که این ملت همان ملت است که یکی را بگذارند ... مأمورش کنند میتواند دیگر این جا زندگی کند یا اگر فرض کنید که یک شلوغیای پیدا بشود و بُریدند این جا و یک نفر را تحمیل به ما کنند خیال میکنند که میشود آن دیگر این جا زندگی بکند.
این را اگر بفهمند که نه، ایران وضعش وضعی شده است که دیگر زیر بار این طور مصائب نمیرود، آن وقت ممکن است که تعدیل کنند افکار خودشان را، متنزل بشوند از آن چیزی که دارند و ـ دولت امریکا ـ ملت امریکا هم کارتری که ما با او خوب نیستیم کنار بگذارند و یک رئیس جمهور صحیحی سر کار بیاورند آن وقت ممکن است که ایران هم وقتی دید آنها نمیخواهند که به آن ظلمی بکنند با آنها هم روابط داشته باشد مثل این که با سایر جاها روابط دارد.
صحیفه جلد 11/ 24 اذر1358
*شاه هم به آمریکا و انگلیس و...تکیه کرده بود
شاه هم تکیه کرده بود بر امریکا و انگلیس و چین و اسرائیل و هم? اینها. لکن تکیهگاهها سست است. آن تکیهگاهی غیرسست و سنگین و مستحکم است که خدا باشد. خدا تکیهگاه است. و من به ایشان[یاسر عرفات]و به ملت خودم و به ملت ایشان این توصیه را میکنم همیشه، به اینکه همیشه خدا را در نظر داشته باشند و نظر به این قدرتها نداشته باشند؛ اعتماد بر مادیات نکنند بلکه اعتماد بر معنویات بکنند. قدرت خدا فوق هم? قدرتهاست. و لهذا ما دیدیم که ملتی که مستضعف بود و هیچ نداشت بر تمام قوا غلبه کرد، و انشاءاللّه میکند. و ما از هیچ چیز نمیترسیم وقتی که با خدا باشیم؛ برای اینکه اگر کشته بشویم و با خدا باشیم سعادتمندیم و اگر بکشیم هم سعادتمندیم
صحیفه جلد 6/ 28 بهمن 57
*می خواهیم دست امریکا را قطع نمائیم
اما اینکه وسایل زندگی مردم مختل شده است؛ این شاه است که همه را مختل کرده است. نفت مستخرج و ذخیره شده برای مدتی داریم؛ به موجب اطلاعات موثق؛ اما شاه نمیگذارد که نفت ما به خود ما برسد. مقداری نفت هم که خارج میشود برای مصارف داخلی؛ به اسرائیل، میگویند داده شده است. انبارهای گندم را بعد از نیمه شب، مأمورین دولت میبرند برای ذخیره، که مردم را به زحمت بیندازند و مسائل دیگر را هم خود آنها اسباب این هستند که سختی پیش بیاورند. اما ملت ما تمامی این سختیها را تحمل میکند تا به اهداف خود برسد. اما تفاهم او با دولت[امریکا و انگلیس]برای دخالت در امور داخلی ما، این سابقه هم دارد و دخالت اگر مقصود نظامی است چنین تفاهمی ممکن نیست حاصل شود. اگر جور دیگری است، امریکا همه گونه دخالتها کرده است؛ ما میخواهیم دست او را قطع کنیم. این قیام یک قیام اسلامی است؛ اگر زحمت ببینیم، شکست ببینیم، برای خدا و اسلام است و ما مأمور خواهیم بود؛ ما همان منطق مسلمین صدر اسلام را ـ که اگر در جنگ با کفار کشته شویم به بهشت میرویم و اگر بکشیم، به بهشت میرویم ـ همان منطق را داریم. شاه ناگوارتر است از دخالت دیگران در ما. دیگران اگر با زور و اسلحه دخالت کنند، نمیتوانند در ایران ادامه بدهند؛ چنانچه در تاریخ تجربه شده است بین ملتهای مهاجم. ملت زیر بار هیچ مصالحهای با شاه نمیرود. آنقدر جنایات دیده است که نه راضی به دخالت اجانب باشد، نه به بودن شاه.
صحیفه جلد4/ 1 ابان1357
*آمریکا و انگلیس میخواهند این نهضت راخاموش کنند
تبلیغات امریکایی ها و انگلیسی ها و اینها، اینها هم دیگر گذشته است، فایده ندارد. در امریکا میگویند که ـ داشت در نوشتههایی ـ رابط? زیرزمینی بین انگلیس و شوروی است که این آشوبها را درست کرده! یعنی این حرفهایی که من حالا دارم به شما میزنم و همه برادرهای شما از قبیل این جور حرفها و... میگویند، این، انگلیسها و روسها با هم دست به هم دادند و به من گفتهاند بگو، من میگویم! به بازاریان هم گفتهاند داد کن، آنها هم داد میکنند! به ملّاها هم گفتند داد کن، مثلاً فرض کنید اینهایی هم که شماها شعار دارید میدهید، میگوید آمدند به شما هم گفتند که بیایید فریاد بزنید! در امریکا گفته شده که رابط? زیرزمینی بین انگلیسها و شوروی است؛ این آشوبها را این انگلیسها و شورویها دارند درست میکنند! انگلیسها احتمال میرود در این فضولی دخالت داشته باشند. اینها بنایشان بر این است که فحش برای خودشان درست میکنند که مقاصدشان را پیش ببرند، این نهضت را آلوده کنند به اینکه نهضت انگلیسی ـ شوروی است! این هم فایده ندارد! برای اینکه بچههای ما هم حالا میدانند که هر چی اینها بگویند خلاف است! هر چه میخواهند بگویند بگویند؛ بچههای کوچک ما هم میدانند، همه جوانها و پیرهای ما میدانند، که اینها حرفها و نیرنگ است، و برای این است که این نهضتی که دارد هم? این اقشاری که ما را دارند غارت میکنند میلرزاند و ان شاءاللّه سرنگونشان میکنند[ان شاءاللّه حضار]، این چیزها را میدانند که اینها برای این است که این نهضت را بخوابانند؛ این آتشی که در قلبها افروخته شده است، این را خاموشش کنند. این را دیگر مردم میدانند این حرفها را. بنابراین این تشبث هم فایدهای ندارد
صحیفه جلد 4/ 12 آبان 1357
*آمریکا و انگلیس به زودی از ما دست برنمیدارند
شما الآن میبینید که تمام این قوایی که بیرون رفتند و شکست خوردهاند، الآن در فعالیتند. امریکا به این زودی دست از ما برنمیدارد؛ انگلیس هم دست از ما برنمیدارد، شوروی هم دست برنمیدارد. اینها همه درصدد هستند که نقاط ضعف در ما پیدا بشود، از آن نقاط ضعف ما را بکوبند آنهایی که عاملین آنها هستند و پیوستههایِ به آنها هستند؛
صحیفه جلد 6 17 فروردین1358
*نماز و روضه ای که به امپراطوری انگلستان از ان استقبال میکند!
محمدرضاخان هم اسلام را میگفت قبول داریم. هیچ هم مضایقه نداشت از اینکه شما بروید توی مساجد نمازتان را بخوانید؛ ولو اینکه این مضایق? این هم داشت از ترس یک چیز دیگر. انگلیسها که آمده بودند عراق را گرفته بودند، شنیدم که آن سردارشان دیده بود که یک کسی دارد بالای مأذنه یک چیزی میگوید ـ اذان میگفتند. گفته بود این چیست؟ گفته بودند اذان میگوید. گفته بود که به امپراتوری انگلستان هم ضرر دارد این؟ گفته بودند نه. گفت بگوید، هرچه میخواهد بگوید! نماز و روز? ما به امپراتوری انگلستان ضرری نداشت، هیچ هم کاری نداشتند؛ بروید هرچه میخواهید نماز بخوانید، هرچه میخواهید روزه بگیرید! آنی که به امپراتوری همه ضرر داشت آن اسلام و محتوای واقعی اسلام بود که معالأسف بسیاریاش مَنْسی واقع شده است. سیاسات اسلام همچو منسی شده است که اصلاً سیاست یک ننگی بود در اینجا! فلان آخوند «سیاسی» است! و «ساسةالعباد»، که در «زیارت جامعه» میخوانیم، اگر به یک مقدسمآبی هم میگفتند، تعبیرش لابد میکردند. جرأت نمیکرد بگوید که آن هم سیاسی است. این یک چیز ننگآوری بود که یک کسی در حکومت دخالت بکند که این حکومت باید صحیح باشد؛ جریان صحیح باید باشد. این از تبلیغات همان شیاطین بود که میخواستند قشر اسلام را ـ صورتش را نگه دارند و ماها مشغول به همین صورتها باشیم و محتوا نباشد در کار. کارهایشان را انجام بدهند، محتوای اسلام که مهمش
اسلام قیامِ للّه، نهضتِ للّه، جلوگیری از ظلم ظالمین، از ستم ستمکاران، اجرای عدالت اسلامی، اینها را مَنْسی؛ برویم هرچه دلمان میخواهد مسئله بگوییم! هرچه میخواهیم نماز بخوانیم! مسئله گفته نشود که باید جلوگیری از طاغوت کرد. این را نگویید مسئله؛ هرچه دیگر میخواهید بگویید اما این نباید گفته بشود. سینه بزنید لکن هیچ صحبت از سیاست نکنید؛ همان سینه بزنید بیمحتوا! باید سینهزدن هم محتوا داشته باشد
صحیفه جلد 8 / 8 خرداد 1358
* عده ای میخواهند همه چیزمان را انگلیسی کنیم!/باید استقلال اقتصادی داشته باشیم
من یک جمله با آقایان صحبت کنم: ما باید زحمت بکشیم تا در همه جناحها خودکفا باشیم. امکان ندارد که استقلال به دست بیاید، قبل از اینکه استقلال اقتصادی داشته باشیم. اگر ما بنا باشد که در اقتصاد احتیاج داشته باشیم، در چیزهای دیگر هم وابسته خواهیم شد. و همین طور اگر در فرهنگ، ما وابستگی داشته باشیم، در اساس مسائل وابستگی پیدا میکنیم. معالأسف تبلیغاتی که در طول تاریخ باید بگوییم شده است، از آن وقتی که این خارجیها راه پیدا کردند به کشورهای شرقی، تبلیغاتی که شده است اسباب این شده است که شرقیها این گمان را پیدا کردند که هر چه کمال هست در غرب است. و این اسباب این شده است که خودشان را بکُلّی در مقابل غرب و در مقابل شرقی که نظیر اوست و در مقابل امریکا و اینها باختند. در هر جناحی که میروید میبینید که در آن جناح، صحبت هِی از غرب است؛ صحبت هِی از خارج است. اگر یک دوایی در اینجا، در خود ایران هم پیدا بشود، باز به اسم دوای خارج به خورد ایرانیها میدهند. اگر یک پارچ? خوبی هم ایران خودش تهیه کند و ببافد، باز باید با اسم فاستونی انگلیسی به مردم بفروشند! هر چیزی را که شما میروید سراغش میبینید که هی صحبت از این است که باید ما از آنها[بگیریم]باید از آنجا بیاید. از گویندگان سابق ـ که حالا مرده است، و آن وقت یا بعضی وقتها رئیس مجلس بود یا در مجلس سنا بود ـ[2][1]گفته بود که ما اصلش باید همه چیزمان را انگلیسی کنیم. آن از خدمتگزارهای انگلیس بود. این معنا، که با تبلیغات دامنهدار وابستههای به آنها و خود آنها در ایران منتشر شده است، اسباب این شده است که ما دیگر به خودمان هیچ اعتماد نکنیم؛ استنادمان به خارج باشد؛ استقلال فکری و مغزی نداشته باشیم.
اگر ما بخواهیم مستقل باشیم، باید از هم? جهات خودمان را مستغنی کنیم، و از حالا در صددش برآییم. از حالا باید؛ حالایی که مملکت شده است مال خودتان و دست اجانب کوتاه شده است، و امید است تا آخر کوتاه باشد، و این خیانتکارها هم رفتند و این ریشههای گندیدهشان مانده است. ما باید به این مملکت که مال خودمان شده است حالا مثل خان? خودمان باید خدمت کنیم. و از الآن درصدد این برآییم که خودمان را مستغنی کنیم از این غرب و شرق.
*غرب ابداً هیچ منفعت صحیحی به ما نمیدهد
شما این را بدانید که غرب و شرق به ما، بلکه به غرب و شرقِ آن بالاها و به این شرقی که ما در آن زندگی میکنیم، به ممالک اسلامی، اینها هیچ ابداً یک منفعت صحیحی نمیدهند. هر چه به ما بدهند چیزهایی است که یا به درد خودشان دیگر نمیخورد و به ما میدهند؛ و یا اینکه بصورتْ یک چیزی را میدهند که به درد ما نخورد. چنانچه به ما از علوم خودشان فرض کنید یک چیزی بدهند، یک چیزی که به درد ما درست نخورد میدهند. اگر این جوانهای ما بروند در آنجا، در مدارس آنجا تحصیل بکنند، آن علمی را که به جوانهای ما یاد میدهند، این[در]آن مدارس استعماری است. مدارس خودشان ـ آن مدارسی که برای خودشان است ـ غیر از این مدارسی است که برای دنیای سوم است. آنها دنیای سوم را یک چیز دیگر میدانند. برای انسان دنیای سوم اصلش چیزی قائل نیستند. اصلش برای انسانهای دنیای سوم هیچ حیثیتی قائل نیستند.
*غرب، طبیبی که در آنجا طبابتش ممنوع است را میفرستند ایران
بلکه شاید حیواناتی که در آنجا زندگی میکنند عنایت آنها به آنها، بیشتر از انسانی است که در اینجا زندگی میکند! دوایی که در آنجا استعمالش ممنوع است، در اینجا استعمالش مجاز است، میفرستند در دنیای سوم. طبیبی که در آنجا طبابتش ممنوع است میفرستند او را اینجا، اینجا طبابتش مُجاز! این طبیبهایی که آنجا درس میخوانند اینها بسیاریشان را اجازه نمیدهند که در آنجایی که تصدیق هم به او دادند و دیپلم هم به او دادند، هم? تصدیقها را دادند به او، اما مشروط به این است که تو بِرَوی در محل خودت طبابت بکنی؛ اینجا حق نداری طبابت بکنی. برای اینکه برای ممالک به نظر آنها استعماری، برای دنیای سوم، هیچ حیثیت قائل نیستند. هم? چیزهایی که آنها برای خودشان میخواهند برای ما نمیخواهند. برای ما یک چیز دیگرش را میدهند.
*رئیس جمهور آمریکا بداند که منفورترین افراد دنیاست
ای سران اسلام، به داد اسلام برسید[گری? حضار]. ای علمای نجف، به داد اسلام برسید[گری? حضار]. ای علمای قم، به داد اسلام برسید؛ رفت اسلام[گری? شدید حضار]. ای ملل اسلام، ای سران ملل اسلام، ای رؤسای جمهور ملل اسلامی، ای سلاطین ملل اسلامی، ای شاه ایران، به داد خودت برس. به داد هم? ما برسید. ما زیر چکم? امریکا برویم، چون ملت ضعیفی هستیم؟! چون دلار نداریم؟! امریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از امریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر. همه از هم بدتر؛ همه از هم پلیدتر. اما امروز سر و کار ما با این خبیثهاست! با امریکاست. رئیس جمهور امریکا بداند ـ بداند این معنا را ـ که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما. امروز منفورترین افراد بشر است پیش ملت ما. یک همچو ظلمی به دولت اسلامی کرده است، امروز قرآن با او خصم است؛ ملت ایران با او خصم است. دولت امریکا بداند این مطلب را. ضایعش کردند در ایران؛ خراب کردند او را در ایران.
صحیفه جلد 1/ 4 ابان 1343
----------------------------------------------------------
* به تمامی فعالان فضای مجازی پیشنهاد میشود ضمن انعکاس این مطلب با استفاده از جملات طلایی امام خمینی(ره) در این بیانات، عکس نوشته تهیه کرده و در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی انعکاس دهند.