پایگاه خبری انصارحزبالله:
1- بعضی از فعالین فرهنگی مملکت هیچکاری به کار دین و انقلاب ندارند و ادعایی هم ندارند و خدا پدرشان را بیامرزد!
2- اما بعضی دیگر از فعالین فرهنگی مملکت هم نان دین و انقلاب را میخورند و هم سنگ آن را به سینه میزنند و ادعای انقلابی بودن آنها از سیدجمالالدین اسدآبادی و میرزا رضای کرمانی هم بیشتر است اما در عمل مثل گروه اول (همان فعالین فرهنگی بیارتباط با دین و انقلاب) عمل میکنند!
مثلاً برای حمایت از انرژی هستهای از موسیقی «رپ» استفاده میکنند و معتقدند که از هر ابزاری میتوان برای انتقال و ترویج پیام اسلام و انقلاب استفاده کرد تا آنجا که اگر دستشان برسد کنسرت مرگبر آمریکا را با حضور فائقه آتشین، داریوش اقبالی،آغاسی، هایده و... جذابتر برگزار خواهند کرد!
3- مشکل این فعالین آن است که دچار بیماری «خود مجتهد بینی مفرط» اند! یعنی احساس میکنند چون اسمشان فعال فرهنگی انقلاب اسلامی است پس حق دارند هر حرامی را حلال کنند و بعید هم نیست که خیال کنند که حلال و حرام برای بقیه است و خدا و کرامالکاتبین برای آنها حساب و کتاب جداگانهای باز کرده و مثل بعضی مسئولان فرهنگی مملکت سیئه آنها را حسنه حساب خواهند کرد!
برای این عده فقه و اجتهاد معنایی ندارد، چون خود را کبوتران خاص حرم میبینند و توهمزدهاند که هدف وسیله را توجیه میکند! و به همین دلیل است که حاضرند «مرگ بر آمریکا» یا «انرژی هستهای» را در قاب رپ زیرزمینی یا موسیقی شیش و هشت کهکشانی یا رقص عربی «نانسی» هم که شده به خورد خلقالله بدهند!
این عزیزان اهل فتوا دادن هم هستند! آن هم به شیوه ابلیس! و مگر نه اینکه « اول من قاس هو ابلیس»! مثلاً یکی از فتاوای این عزیزان است چون حزبالله لبنان از بعضی آهنگهای جولیا پطروس (خواننده زن مسیحی و حامی مقاومت!) حمایت کرده، پس میتوان و باید برای ترویج فرهنگ انقلاب اسلامی از خوانندگان زن هم استفاده کرد!
طبیعی است این مفتیان«سیوطی» نخوانده و مجتهدان بیگانه با «جامعالمقدمات» حواسشان نیست که لبنان کشوری است که اقلیت آن اهل ایمان حقیقیاند و اکثریت اهل کتاب و انحراف و...اند (مسیحیان و دروزیان و....) و در چنین کشوری حمایت غیر مستقیم از زنی مسیحی که به حکم وجدانش و در قالب موسیقی فاخر و اصیل عربی آهنگی در حمایت از مقاومت خوانده جای توجیه دارد اما مگر ایران اسلامی با لبنان قابل مقایسه است؟
ایران حکومتی اسلامی و تحتنظر ولّیفقیه دارد و چهارچوبه هر اقدامی در آن باید شرع و نظر حاکم شرع باشد! آیا مقایسه میان لبنان و ایران کافی نیست تا عمق اندک اندیشه دینی این فعالین فرهنگی مشخص و معین شود؟ عزیزانی که نه تحصیلات قابل توجه حوزوی دارند و نه مطالعات عمیق اسلامی! نه از محضر اساتید بارز دینی کسب فیض کردهاند و نه منبع معتبر دیگری برای عقایدشان میشناسند و صرفاً بر اثر فضای محیطی گرایش به اسلام و انقلاب پیدا کرده اما از درک عمیق اندیشه و معرفت دینی محروم ماندهاند و خروجی کارشان هم میشود ترویج انقلاب اسلامی و ارزشهای آن بوسیله موسیقی زیرزمینی رپ!
4- اگر این عزیزان اهل تقلید باشند باید بتوانند اثر هنریشان(همان موسیقی رپ زیرزمینی انقلابی!) را نزد مرجع تقلیدشان عرضه کنند و سرشان را هم بالا بگیرند!(و مگر نه اینکه هنرمندان وابسته به اهلبیت هنرشان را به اهلبیت عرضه میکردند و از حمایت آن انوار مقدسه بهرهمند میشدند؟!) آیا این عزیزان میتوانند اثرشان را در محضر رهبرانقلاب عرضه کنند؟ آن هم رهبری که فتوای صریح ایشان در خصوص موسیقی را هر نوجوان بسیجی متشرعی شنیده و آویزه گوش کرده است؟
5- هر کسی ممکن است خطا کند، اما(اصرار به خطا، غلطی است بزرگتر از خطای اول!) نکته این است که چرا وقتی عزیزان فوقالذکر مرتکب خطایی شدند( تولید موسیقی رپ زیرزمینی با امکانات بیتالمال و با هدف خدمت به انقلاب!!) چرا به جای پذیرش خطای خود بر درستی اقدامشان پای میفشرند و حاضر نیستند که فتوای رهبر انقلاب در خصوص موسیقی و نسبت آن با انقلاب و نظام اسلامی را بهعنوان فصلالخطاب بپذیرند؟
6- شاید این مثال کودکانه برای تفهیم مطلب مفید باشد! آیا کسی حق دارد با مرکّب غصبی و نجس، قرآن کریم یا احادیث اهلبیت را بر روی کاغذ آلوده و ناپاک آن هم با خطی نا خوانا بنگارد و مدعی درستی کارش باشد؟ آیا توزیع غذای نذری در ظرف غذای حیوانات، توهین به غذای نذری اطعام شوندگان نخواهد بود؟آیا هر ظرفی میتواند لایق هر مظروفی باشد؟ و آیا ارزشهای انقلاب اسلامی را با هر قالب هنری میتوان ترویج کرد؟