آنچه که در ادامه میخوانید مثالهایی است از اقدامات شهروندانی که اقدام به امر به معروف و نهی از منکر بویژه در مسئله حجاب میکنند و خاطراتشان پیش از این در رسانهها نقل شده است.
یکم:عصر روز کاری فرا رسید و خسته و کوفته عازم سمت خانه بودم. سر راه قصد خرید کردم. مشغول خرید از مغازه بودم که یک جوان قویهیکل آمد داخل مغازه. تقریبا سه برابر من بود. با هیکلی ورزیده و یک گردنبد "فروهر" روی گردن که آن را انداخته بود روی پیراهنش. شیطنت همیشگیام گل میکند که یک جوری حالیاش کنم با این گردنبند سخیف توی خیابانهای شهر نچرخد بهتر است.
میگویم: ماشاءالله! میخندد...
ادامه میدهم: تو با این هیکل پهلوانی چرا به جای اسم "ابوالفضل" و "علی"؛ فروهر انداختهای توی گردنت؟!
جا میخورد و به گردنبندش نگاهی میاندازد. با خنده و با لحنی جالب میگوید: اتفاقی بود داداش. شما راست میگی.
میگویم: ولی ماشاءالله به این هیکل... چشم نخوری ایشالا... .
دوم: توی پارک مشغول ورزش بودم که نگاهم به زنی جلب شد که روی نیمکت کنارم نشسته و روسریاش بصورتی عمدی افتاده بود. بعد از سلام، گفتم خانم اگر ممکن است؟ روسریتان را بپوشید.
زن گفت: به شما چه مربوط است. مسئله شخصی است.
گفتم: به من مربوط است چون فضای این پارک حق من هم هست. ضمناً فضای شخصی محیط خانه است نه خیابان و پارک.
زن با بیمیلی و اخم و تخم رویش را به سمت دیگری چرخاند و بعد از چند لحظه، روسریاش را بالا کشید و غر و لند کنان برخاست و رفت.
ما همه مسئولیم...
حقیقت این است که در مسئله مبارزه با بدحجابی، هرچقدر هم که یک شخص، یک گروه یا یک نهاد اجرایی، به نوبه خود خوب عمل کنند و منتظر رؤیت دستاوردهایشان در امر مبارزه با بدپوششی و بدحجابی بعنوان یکی از عینیترین مظاهر مفساد در جامعه اسلامی باشند، اما همهی ما در این قضیه با «حلقههای یک زنجیر بهمپیوسته» مواجهیم.
زنجیر مقدسی که بیهیچ اغراقی نباید هیچیک از حلقههای آن مفقود شده باشد وگرنه کار از هم میگسلد و نتیجه دلخواه بدست نمیآید. کار باید از بیخ و بن ستاد تا مایه و ریشهی صف، درست شود و اصولی باشد.
به نظر میرسد که در این زمینه با کمبود قانون مواجه نیستیم و اگر قوانین مصوبی همچون «امر به معروف و نهی از منکر» و نیز «وظایف ناجا در مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی» رعایت شود، تا حدّ زیادی مسئله بدپوششی در جامعه مرتفع میشود.
اما مبرهن است که در همین زمینه با نقصانهایی در انگیزش، در اجرا، در نحوه نگرش و در اعتقاد به کنه ماجرا مواجهیم.
این نقصانها را باید در عین عمل هریک از ما به عنوان حلقههای آن زنجیر اشاره شده، مرتفع ساخت و حل کرد. چنانچه در همان قانون شورایعالی انقلاب فرهنگی، علاوه بر ناجا، وظایف 25 دستگاه دولتی و حکومتی دیگر به صراحت و تفکیک بیان شده است که تا به حال نه با اهمال بلکه اخیراً با مخالفت علنی و رسمی دولتی مواجه بوده است!
به سخن دیگر اینکه سکوت کردن و عمل نکردن به تکلیف به این بهانه که مثلاً چرا پلیس در امر گشتهای ارشاد ضعیف عمل میکند، کار و استدلال درستی نیست.
همزمان باید به حدّ وسع و بصورت اصولی امر به معروف و نهی از منکر کرد و همزمان هم باید این مطالبه را از دستگاههای اجرایی، از مسئولان و از رسانهها طلب کرد و خواست.