سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرباز ولایت

نظر

شهید نیاکی

گفت‌وگوی تسنیم با سیدرحمت‌الله مهدوی نیاکی

خبرگزاری تسنیم: برادر شهید سیدمنصور مهدوی نیاکی می‌گوید: محله ما در ابتدا بسیار کوچک بود خیلی کوچک‌تر از حد تصور؛ اما همان محله کوچک 57 شهید داشت. بعدها اسم محله به «شهید محله» تغییر یافت.

به‌گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، روز گذشته یازدهم مردادماه هویت پیکر شهید غواصی که برای نخستین‌بار در مقابل دوربین‌های خبری قرار گرفته بود شناسایی شد. «سیدمنصور مهدوی نیاکی» متولد سوم فروردین‌ماه سال 46 اعزامی از لشکر 25 کربلا بود که در جریان عملیات کربلای ‌4 در منطقه ام‌الرصاص، در چهارم دی‌ ماه 65 به شهادت رسید و پیکر او دست‌بسته با لباس غواصی به‌عنوان یکی از سالم‌ترین پیکرهای تفحص‌شده 175 غواص و خط‌شکن، برای نخستین‌بار در مقابل دوربین‌های خبری قرار گرفت.

سید رحمت‌الله مهدوی نیاکی، برادر شهید سیدمنصور مهدوی نیاکی غواص شهید تازه‌شناسایی شده در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم می‌گوید: ما شش برادر و دو خواهر بودیم. من فرزند اول و سیدمنصور فرزند چهارم خانواده بود. هفت سال اختلاف سنی داشتیم. یکی از برادرانم سال 62 در حالی که اول نظری بود به جبهه رفت، مجروح شد و بازگشت. بعد از او منصور هم به جبهه رفت.

نحوه اطلاع خانواده از شهادت سیدمنصور

او ادامه می‌دهد و می‌گوید: سیدمنصور از 16 سالگی رزمنده شد، سه سال در رفت و آمد بود تا عاقبت سال 65 در سن 19 سالگی در عملیات کربلای چهار به شهادت رسید. ما مدت‌ها از او خبری نداشتیم چون همر‌زمان نزدیکش دچار موج‌گرفتگی شده بودند و نمی‌توانستند اطلاعات دقیقی از منصور به ما بدهند. به همین دلیل اول فقط اعلام مفقودیت شد، بعد از چند سال پلاک منصور در منطقه عملیاتی پیدا شد، اما نمی‌توانستیم به استناد یک پلاک بگوییم او زنده است یا شهید شده؛ بعد از 13 سال طبق نقل برخی از همرزمان و اینکه کمتر کسی از آن عملیات زنده مانده بود؛ شهادت او را اعلام کردند. بعد از منصور یکی دیگر از برادرانم نیز به نام سیدناصر مهدوی نیاکی به جبهه رفت او دنشجوی سال سوم دانشگاه صنعتی اصفهان بود که در عملیات برون‌مرزی نصر4 در منطقه عملیاتی ماووت عراق به شهادت رسید.

می‌دانست شهید می‌شود و دوست داشت مثل مادرش گمنام باشد

برادر شهید مهدوی نیاکی در توصیف اخلاق و رفتار برادر تازه شناسایی شده‌اش توضیح می‌دهد: منصور با وجود آنکه سن زیادی نداشت، خصوصیات اخلاقی‌اش با یک جوان 19 ساله برابری نمی‌کرد. نمازهای یومیه‌اش همه اول وقت بود. نماز شب را مرتب می‌خواند و برایش مهم بود که حتی یک بار هم ترک نشود. می‌گفت: باید دخترهایمان را زینبی بار بیاوریم. منصور به قرآن اهتمام زیادی داشت، مرتب مطالعه می‌کرد، نکات مختلفی را از آیات قرآن می‌نوشت و آن را حفظ می‌کرد. پسر آرام و سر به زیری بود. صبور و با اخلاص، نمونه کامل یک مؤمن واقعی. رفتارش با مادر و پدرم بی‌نظیر بود. او به خاطر گمنامی حضرت زهرا(س) خودش هم به گمنامی‌ علاقه داشت همیشه به مادرم می‌گفت: "وقتی قبر مادرمان ناپیداست من چه باید بگویم؟" انگار می‌دانست که می‌رود و شهید می‌شود و تا مدت‌ها پیکرش بدون مزار مفقود می‌ماند.

مسئول پایگاه بسیج محل و یک خطاط ماهر بود/هیچکس در خانه با جبهه رفتن کسی مخالف نبود

او در ادامه خصوصیات اخلاقی برادر شهیدش اضافه می‌کند: اگر جایی اختلاف یا دعوایی پیش می‌آمد او در کمال آرامش همه چیز را حل و فصل می‌کرد. بسیجی فعالی بود. مسئول پایگاه 48 مسجد محله بود. هیچوقت فعالیت‌های این چنینی‌اش کمرنگ نشد. عاشق انقلاب و رهبرش بود. علاوه بر این خطاط ماهری بود. حتی از شهرستان‌های اطراف به نزد او می‌دادند تا برایشان خط بنویسد. خودش هم یک عکس دارد که در آن با دست خط خودش نوشته شهدا را فراموش نکنید.

برادر غواص شهید تازه‌شناسایی شده در پاسخ به اینکه آیا خانواده‌اش با رفتن برادر جوانش به جبهه مخالفتی داشتند یا خیر پاسخ می‌دهد: وقتی کسی برای اسلام می‌رود، برای دفاع از انقلاب و کشوری داوطلب می‌شود و خود را برای نبرد آماده کرده است چرا باید با او مخالفت شود؟ هیچوقت در خانه ما کسی با جبهه رفتن اعضای خانواده مخالف نبود چون همه می‌دانستیم برای اسلام باید رفت و جنگید.

زادگاه شهید نیاکی؛ «شهید محله» با 57 شهید دفاع مقدس است

او از محله‌ای که کودکی خود و دیگر برادرانش در آن سپری شده است می‌گوید و ادامه می‌دهد: محله ما در ابتدا بسیار کوچک بود و مثل حالا گسترش یافته و بزرگ نشده بود. خیلی کوچک‌تر از حد تصور بود. اما همان محله کوچک 57 شهید داشت. بعدها اسم محله به «شهید محله» تغییر یافت. همه خانواده‌های ساکن در آن محل چند شهید داده‌ بودند. فقط ما نبودیم. همه برای جبهه رفتن داوطلب بودند چون می‌دانستند درخت انقلاب خون می‌خواهد و باید برای دفاع از انقلاب و کشور  ایستاد. اعضای خانواده ما نیز مرتب برای کمک به نظام و انقلاب اسلامی به جبهه در رفت و آمد بودند.

پدر و مادر شهید همیشه شاکر بودند و هیچوقت بی‌تابی نمی‌کردند

سیدرحمت‌الله مهدوی نیاکی در ادامه سخنانش وقتی از دلتنگی پدر و مادرش از او سؤال می‌شود می‌گوید: پدر و مادرم هر دو در سال‌های 88 و 89 از دنیا رفته‌اند، ولی تا روزی هم که در قید حیات بودند فقط خدا را شکر می‌کردند، ذره‌ای بی‌تابی نداشتند، هیچ رفتاری که دشمن را شاد کند در زندگی‌شان نبود. مادرم وقتی پیکر برادر شهید دیگرم را آوردند، اول کمی اظهار ناراحتی و تألم کرد، اما بعدش فقط شاکر بود. می‌گفتند ما برای انقلاب فرزندانمان را داده‌ایم و تا آخر با یاد امام حسین(ع) زندگی می‌کنیم.

برادر شهید نیاکی ادامه می‌دهد: پنج شش روز زودتر از اعلام رسمی شناسایی شدن برادرم به من خبر دادند. به محل کارم آمدند و اجازه گرفتند تا خبر را به دیگر اعضای خانواده اعلام کنند. من همان اول که منابع خبری از تفحص تعداد زیادی از شهدای غواص و خط شکن عملیات کربلای چهار خبر دادند حدس می‌زدم که برادرم هم میان این شهدا باشد که شکر خدا بود و شناسایی هم شد. ما می‌دانستیم که او غواص خط شکن است.

خبری شدن تصویر پیکر شهید نیاکی؛ در جهت اهداف نظام اسلامی بود

او در پاسخ به این سؤال که نظر خانواده شهید نیاکی درمورد «خبری شدن تصویر پیکر شهید با دستان بسته» و «حضور آن در مقابل دوربین‌های خبری طی نشست خبری 175 شهید غواص و خط شکن» چیست، می‌گوید: مسئولان نظام مقدس جمهوری اسلامی خودشان می‌دانند باید چه کار مثبتی در جهت اهداف نظام انجام دهند و اقداماتشان در همین مسیر است. این کار هم در جهت نیل به همین اهداف بود. من از هر چیزی که رهبرم را خوشحال کند، خوشحال می‌شوم و در هر وضعیتی مطیع امر رهبرم هستم. وضعیت به شهادت رسیدن برادرم ناراحت کننده بود اما از بازگشت او همگی خوشحال هستیم.

سیدرحمت‌الله مهدوی نیاکی در پایان سخنانش می‌گوید: منصور وصیت‌نامه مکتوبی نداشت، اما گاهی توصیه‌هایی می‌کرد، ولی وقتی خانواده‌ای همه‌شان رزمنده باشند می‌دانند باید چه کنند و چه نکنند. یکی از چیزهایی که همیشه به آن تأکید داشت حجاب بود. می‌گفت حتی مردان ما باید حجاب را رعایت کنند حجاب فقط مختص خانم‌ها نیست. او وقتی برای خانواده نامه‌ای می‌نوشت آن را با سلام به حضرت ولیعصر(عج)، امام خمینی(ره) و سپس مادر و پدرش آغاز و مزیّن می‌کرد.

انتهای پیام/