سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرباز ولایت

نظر


در پی خوش خدمتی‌های مدیر یک سایت اجاره‌ای به کارگزاران نامبرده به عنوان مشاور فرهنگی و رسانه‌ای هاشمی رفسنجانی معرفی شد.
«مصطفی-ف» مدیر سایت «ا» از گردانندگان روزنامه تعطیل شده «1»  می‌باشد،  روزنامه‌ای که نام مدیر آن در پرونده مفاسد اقتصادی شهرام جزایری به میان آمد. سایت مورد اشاره معمولا به عقده‌گشایی علیه منتقدان هاشمی و دولت می‌پردازد که آخرین آن عقده‌گشایی علیه آیت‌الله مصباح یزدی در نشریه طلوع صبح بود.


در پی صدور حکم مشاور هاشمی برای نامبرده، داریوش سجادی که فرد یاد شده را می‌شناسد، ضمن هشدار به هاشمی نوشت: آبان ماه سال گذشته بود که طی مجادله‌ای که ایشان با بنده بر سر مقتدایشان (آیت‌الله هاشمی رفسنجانی) به راه انداختند این بشارت را به ایشان دادم که صرف نظر از انتقادات به هاشمی نکته مهم آنست که سفره نعمت در آن اردو است و امروز با خبر انتصاب آن جوان به سمت مزبور بار دیگر ثابت شد خاکساری جواب می‌دهد و خوشبختانه جوان مزبور نیز «عاقبت بخیر» شد! 

اما جای یک تذکر به «استوانه انقلاب» باقی است و آن اینکه بر معمر صاحب تجربه‌ای مانند «هاشمی» فرض است تا پس از سالها استخوان خرد کردن در دنیای سیاست لااقل در توزیع اشرفی و اعطای صله و تخصیص مسند به چاکران و جان‌نثاران،‌ دوری از شانیت را نیز برای آن خوش اقبالان در کسب نظر لطف و تفقد لحاظ فرمایند.


سجادی می‌افزاید: مرداد 94 ذیل دو مرقومه (نادان دوست و خاکسارنامه) تبعات چنین دوستان نادانی را خدمت «آیت‌الله» گوشزد کردم. اما ظاهرا ایشان در سنت بنده نوازی  و اعطای صله اخیر خود توجهی به شایستگی‌ها و بایستگی‌های مشارالیه نداشته که همین امر می‌تواند در آینده برای آیت‌الله هزینه افزا باشد.

مشارالیه در حالی مفتخر به خلعت مشاورت رسانه‌ای معظم‌له شده‌اند که همین چند ماه پیش در دفاع از «آیت‌الله» از ناحیه ناآشنایی‌اش با لوازم و لواحق دنیای رسانه با بولد کردن آن بخش از اظهارات «آیت‌الله»  بر روی جلد هفته نامه «طلوع صبح»  مبنی بر «دیروز در کوچه روستایشان می‌گشتند؛ امروز انقلابی شده‌اند» ناخواسته اسباب تخفیف هاشمی و دادن گزک به مخالفان ایشان شدند! طبعا اگر فرضا هفته‌نامه 9دی که مخالفت با «آیت‌الله» را طلایه‌داری می‌کند آن جمله را تیتر می‌زد چنین امری حرفه‌ای‌گری و تبحر و تقید و آشنایی با الزامات جهان رسانه و روزنامه‌نگاری معنا می‌شد.

اما وقتی آن «عزیز السطان ثانی»  از موضع جان‌نثاری و آستان‌بوسی جمله مزبور را در «طلوع صبح» که اشتهار به «هاشمی‌نامه» دارد؛ تیتر می‌کند. بدون آنکه متوجه شد این تیتر برای «آیت‌الله»  بازخورد منفی نزد مخاطب دارد. چنین امری یعنی اشتباهی بر خوردن مشارالیه در خانواده مطبوعات! یعنی ناآشنایی و نابلدی و بی‌اطلاعی از مختصات ژورنالیسم!


وی خاطر نشان کرد: سالوسی و آستان‌بوسی نیز برای خود آدابی دارد. لاقیدی بدان آداب بمثابه «دوستی خاله خرسه» خواسته یا ناخواسته اسباب خسران خسروان خواهد شد.
یادآور می‌شود چند ماه پیش عبدالحسین هراتی مشاور ارشد هاشمی بازداشت شد. وی که در برخی دیدارهای هاشمی با هیئت‌های اروپایی حاضر بود، پس از فتنه 88 از کشور گریخته و به طور مرتب به حضرت امام خمینی(ره)- در دفاع از نهضت آزادی و آقای منتظری - اهانت کرده اما پس از انتخابات سال 92 به کشور بازگشته بود.


نظر


با حکم بازپرس دادسرای ویژه مفاسد اقتصادی، فرزند وزیر ارشاد دولت اصلاحات بازداشت شد.
یک منبع آگاه در گفت‌وگو با خبرنگار مشرق، علت بازداشت وی را فساد در پرونده موسوم به دکل گمشده نفتی 87 میلیون دلاری عنوان کرد. 10 ماه پیش بود که برای اولین بار خبر دکل گمشده نفتی متعلق به شرکت تأسیسات دریایی منتشر شد. سپس کمیسیون انرژی مجلس طرح تحقیق و تفحص از این شرکت را کلید زد و برای دو تن از مدیران عامل سابق این شرکت پرونده قضایی تشکیل شد.


دکل نفتی فورچون از سوی مالک اصلی آن به خریدار دیگری فروخته شده و پس از حمل به مکزیک، هم اکنون در حال حفاری در آب‌های خلیج مکزیک است. دکل فورچون قرار بود، از طریق واسطه‌ای به نام عمرکامل السواده خریداری شده و به ایران منتقل شود و در واقع بخش اعظم پول دکل به حساب شرکت وی واریز شده است. کامل‌السواده به بهانه تحریم و ترس از برخورد شدید غربی‌ها مدعی شد نمی‌تواند پول دکل را به حساب شرکت مالک دکل واریز کند، یا حتی آن را به خریدار یعنی شرکت تأسیسات دریایی بازگرداند.


کامل السواده در واقع دستیار و همکار دلال اصلی دکل‌های نفتی یعنی رضا مصطفوی طباطبایی است و مدت‌ها در شرکت وی که در امارات ثبت شده، کار می‌کرده است.
مسئولان سابق شرکت تأسیسات دریایی می‌گویند، طباطبایی پیش از این نیز در جریان دلالی دکل نفتی دیگری برای تأسیسات دریایی نقش داشته است. علاوه بر مدیران سابق و اسبق تأسیسات دریایی، پای دو مهره کلیدی دیگر نیز به ماجرای دکل گمشده باز شده است؛ یک آقازاده و یکی از مدیران فعلی وزارت نفت.


مدیران وقت شرکت تأسیسات دریایی که خریدار دکل گمشده بوده‌اند می‌گویند؛ شرکت فروشنده دکل را این 3 نفر یعنی طباطبایی، آقازاده زینت‌الوزرای اصلاحات و مدیر نفتی فعلی به آنها معرفی کرده و واسطه‌گری اولیه این قرارداد را این 3 نفر برعهده داشته‌اند.


طباطبایی برای عاملیت قراردادهای اقتصادی قرارداد مفصلی با آقازاده یاد شده منعقد کرده است و نکته جالب اینجا است که امضای این مدیر نفتی به عنوان یکی از شهود پای این قرارداد به چشم می‌خورد.
این مدیر نفتی پیش از این با نام مستعار ایزدی فعالیت می‌کرده و پیش از انتصاب به یک سمت حساس در وزارت نفت دولت یازدهم، سمتی در صندوق بازنشستگی نفت داشته است.
پیش از این نیز اخباری پیرامون نامه این وزیر اسبق و زینت‌الوزرای کابینه اصلاحات به سعودالفیصل منتشر شده بود که در آن وی برای بورسیه تحصیلی 4 ساله فرزندش در دانشگاه وارویک انگلستان تقاضای کمک کرده بود.
سفارت عربستان در لندن هزینه بیش از 12 هزار پوندی برای هر سال تحصیلی و هزینه‌ای بالغ بر 4256 پوند برای هزینه‌های زندگی فرزند این وزیر لندن‌نشین تأمین کرده است.


نظر

حوادث «بزرگ» معمولا «اتفاقی» رخ نمی‌دهند؛ گاهی «زمینه وقوع» دارند، گاهی هم «پشت پرده» دارند. مثلا قتل«فرانتس‌ فردیناند»، ولیعهد اتریش‌ و همسرش‌ در ژوئن‌ 1914 به‌ دست‌ یک‌ جوان‌ صرب‌ بوسنیایی‌، حادثه‌ای بود که منجر به جنگ جهانی اول شد. حادثه‌ای به بزرگی جنگ جهانی اول، «زمینه» داشت نه «پشت پرده». رقابت‌ و نارضایتی‌ کشورهای‌ قدرتمند اروپایی‌ و تعارض‌ جدّی‌ منافع‌ آنان‌ در سراسر جهان‌ زمینه‌ساز این جنگ بود و قتل ولیعهد اتریش و همسرش هم فقط یک جرقه بود. اما حادثه 11 سپتامبر بنا به ده‌ها دلیل، سند و مدرک که بارها در رسانه‌ها اعلام شده، «پشت پرده» داشت و یک توطئه بود. «توهم توطئه» را هم، اصولا، با هدف جلوگیری از یافتن همین پشت پرده‌ها وارد ادبیات سیاسی کرده‌اند.


گاهی برای یافتن «اهداف» و «پشت پرده ها» اما، باید به پیامدهای آن حادثه بزرگ نگریست. حادثه 11 سپتامبر، حادثه بزرگی بود، پیامدهای بزرگی هم داشت. از پیامد مهم این حادثه، لشکرکشی غرب به منطقه ثروتمند خاورمیانه بود؛ طرح «خاورمیانه بزرگ» هم از دل همین حادثه بزرگ زاییده شد.

اشغال برخی کشورهای مهم منطقه غرب آسیا، غارت ثروت آنها، جابه‌جایی برخی مرزها، تامین امنیت برخی رژیم‌ها و در نهایت نابودی مقاومتی که ایران در راس آن است، «اهداف» و «پشت پرده ها»ی توطئه 11 سپتامبر بود. تمام این اقدامات و جنایات هم با نام «مبارزه با تروریسم» صورت می‌گرفت آن هم از سوی کشورهایی که سابقه و ید طولایی در جنگ‌افروزی و اشغالگری دارند! و خالق یا حامی تروریست‌های جلادی مثل طالبان و صدام بودند. هرچند؛ آمریکا و متحدانش با لشکرکشی به غرب آسیا، بنا به دلایل متعدد به اهداف پلید خود نرسیدند و این توطئه نیمه کاره ماند اما، هرگز رها نشد!
مدتی است حادثه بزرگی در پاریس رخ داده است.

7 تروریست بازگشته از سوریه برای نخستین بار به قلب اروپا زده و صدها غیرنظامی بی‌گناه را کشته و مجروح کرده‌اند. اکنون که در حال مطالعه این وجیزه‌اید، در خیابان‌های پاریس و اطراف این شهر، قیامتی برپا شده است. سه ماه حالت فوق‌العاده اعلام شده، در خیابان‌ها نیروهای پلیس، ارتش و تروریست‌ها در حال تعقیب و گریزند، مسابقه فوتبال آلمان و هلند از ترس عملیات تروریستی لغو شده، بطور مرتب، خبر از کشف سلاح و مواد منفجره و بمب در آمبولانس و خانه و کلیسا و ... منتشر می‌شود، پرواز هواپیماهای مسافربری به دنبال تهدیدات تروریستی لغو می‌شود، حملات و انفجارهای تروریستی پراکنده‌ای رخ می‌دهد و روزی نیست که در این کشور خونی ریخته نشود، بمبی کشف نگردد و عده‌ای تروریست با کلی سلاح و مهمات و بمب دستگیر نشوند. اوضاع در سایر کشورهای غربی نیز بسیار ملتهب است. وضعیت امروز حاکم بر غرب «آرامش قبل از توفان» است.


اما سوالات بسیار مهمی هم مطرح شده است. آیا حادثه پاریس «زمینه» داشته یا «پشت پرده»؟ آیا ادامه پروژه ناتمام خاورمیانه بزرگ آغاز شده یا اتفاقی است کاملا اتفاقی رخ داده و مراکز اطلاعاتی غرب و رژیم صهیونیستی در آن نقشی ندارند؟


از مجموعه تحولات و موضع‌گیری‌های پس از حادثه پاریس اینگونه بر می‌آید که، یک «اجماع ملی» و «جهانی» علیه داعش و تروریسم در حال شکل گیری است. شکل گیری این اجماع نیز به شدت متاثر از فضای احساسی و روانی حاکم بر کشورها و خطری است که دنیا از بابت هیولای داعش احساس کرده است.

تا اینجای کار مشکل آنقدرها جدی  نیست، چرا که هیچ کس مخالف اجماع و اتحاد جهانی علیه داعش و تکفیری‌ها که در جنایت حد و مرز نمی‌شناسند نیست. مشکل از آنجا شروع می‌شود که گفته شود، قرار است آمریکا و متحدین غربی و عربی اش سکاندار این اجماع جهانی ضد تروریستی شوند!


آمریکا به عنوان صاحب اصلی سگ هار داعش - و در خوش‌بینانه‌ترین حالت- عامل غیرمستقیم ایجاد داعش، بخشی از مشکل است، بنا بر این محوریت قرار گرفتن این کشور در اجماع جهانی ضد داعش آن هم با شعار اسد باید برود، هم مضحک است و هم مشکوک.


 اینکه پس از حادثه پاریس، از سوی غربی‌ها به همان اندازه‌ای که علیه داعش موضع‌گیری می‌شود، علیه اسد نیز موضع گیری می‌شود مسئله بسیار مهمی است. اتفاقا، همین یک مسئله کافی است تا حادثه پاریس را از اساس مشکوک و پشت پرده‌ای دانست.  دشمن، این روزها  بشار اسد، قاتل داعش را جزو خطوط قرمز خود قرار می‌دهد و در عین حال بر لزوم نابودی داعش هم تاکید می‌ورزد.

اینکه رئیس جمهور فرانسه،آمریکا، آلمان و انگلیس پس از حادثه پاریس سفت و سخت‌تر از گذشته می‌گویند، اسد باید برود، یک تضاد آشکار با هدف اعلامی آنها یعنی مبارزه با داعش دارد و یک موضع غیرمنطقی، غیرقانونی هم هست. نیست؟ مگر نه اینکه اسد بیش از 4 سال است که جور تمام دنیا را کشیده و به تنهایی در حال نبرد با تکفیری‌های آدمخوار است! همان تکفیری‌هایی که امروز غربی‌ها می‌گویند، آنها را نشانه رفته است.


مسئله مشکوک دیگر، تلاش‌هایی است که همین چند کشور غربی- با سوء استفاده از فضای ملتهب حاکم بر غرب- با هدف مجاب کردن حامیان نظام سوریه- یعنی روسیه و ایران-برای رها کردن اسد آغاز کرده‌اند. حمایت ایران، روسیه، عراق، لبنان و حزب الله از بشار اسد، حمایت از یک شخص نیست، حمایت از یک تفکر و یکی از بازوهای اصلی مقاومت است.

سوریه اگر امروز اینگونه وحشیانه به صحنه تاخت و تاز حرامی‌های داعش و غرب تبدیل شده، به خاطر پای کار بودن شخص اسد در مقاومتی است که آرامش را از رژیم کودک‌کش صهیونیستی گرفته است. اسد کافی است اعلام کند، دیگر در کنار ایران و حزب‌الله و ملت مظلوم فلسطین نیست تا همین غرب و کشورهای مرتجع عرب آستین‌ها را بالا زده، یک شبه ضمن کشیدن قلاده داعش، سوریه را بهتر از قبل آباد کنند. درست به همین دلیل باید بشار اسد خط قرمز ما باقی بماند.


آغاز زمزمه‌های حمله به سوریه برای مقابله با تروریسم از سوی انگلیس، آلمان، فرانسه و آمریکا آن هم پس از حوادث پاریس نیز، این حادثه را به طرز عجیبی به حوادث 11 سپتامبر شبیه می‌کند.  حادثه پاریس در حال شکل دادن یک اجماع غربی در سطح مردم و مسئولان برای توجیه لشکرکشی غرب به منطقه است.

برخی از کشورهای غربی به خاطر مخالفت‌های گسترده مردمی و سیاسی، حاضر به مشارکت در ائتلاف بی‌خاصیت آمریکا علیه داعش نشده بودند. ائتلافی که جز نابودی زیرساخت‌های سوریه، افتخار دیگری ندارد. اما امروز به برکت حادثه پاریس، این مخالفت‌ها رفته رفته کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌شود. حتی از روسیه برای شرکت در این جنگ دعوت می‌شود تا سرعت محیرالعقول ائتلاف روسی-سوری در نابودی تکفیری‌ها گرفته شود!


نکته مهم دیگر، به مسئولین کشورمان بازمی‌گردد. غربی‌ها در مذاکرات هسته‌ای نشان دادند، اصلا قابل اعتماد نیستند. مهمترین عامل دوام مقاومت منطقه نیز کشور عزیز خودمان ایران است که مظلومین دنیا به آن چشم امید بسته‌اند. غربی‌ها با استفاده از  حادثه پاریس، تلاش زیادی می‌کنند، پای ایران را هم به این ائتلاف غربی باز کنند تا بدین ترتیب، اول روحیه مقاومت را تضعیف کنند و بعد ریشه آن را بزنند. پیوستن ایران به ائتلاف آمریکا، چه پیام مخربی برای مقاومت دارد؟!

پس از گفت و گوی تلفنی آقای روحانی، رئیس جمهور محترم کشورمان با همتای فرانسوی خود درباره حوادث پاریس، برخی رسانه‌های غربی تیتر زدند: ایران با پیوستن به ائتلاف ضد داعش آمریکا موافقت کرده است، ائتلافی که به دنبال کنار زدن اسد است! نکته تلخ‌تر این که، این نیاز خود را از موضع قدرت و تحت عنوان یک امتیاز به ایران مطرح می‌کنند.


 همه این نکات به علاوه نکات مهم دیگری که طرح آن در این وجیزه نمی‌گنجد، نشان می‌دهد، اینکه عده‌ای می‌گویند، حادثه پاریس یک توطئه برای لشکرکشی به منطقه و زدن مقاومت است، زیاد هم بیراه نیست. به ویژه اینکه یادآوری کنیم، پروژه آمریکا برای منطقه که با حادثه پیچیده 11 سپتامبر کلید خورد، نیمه‌کاره مانده است. اگر فرضیه توطئه بودن حادثه پاریس را بپذیریم، این نکته را هم باید یادآوری کنیم که، ممکن است در این توطئه حتی، فرانسه هم بازی خورده باشد! آمریکا و اسرائیل سال‌هاست به دنبال سرشکن کردن هزینه لشکرکشی به منطقه بین متحدین خود هستند. طرحی که در حمله به عراق و افغانستان  نیز به اجرا، درآوردند.
جعفر بلوری


نظر
گزارش خبری تحلیلی کیهان


ادامه حضور داعش در خیابان‌های پاریس، نفس فرانسوی‌ها را در سینه حبس کرد و اروپا را به وحشت انداخت.


در حالی که سوریه و عراق به کمک متحدان خود، آخرین مواضع و سنگرهای داعش را در هم می‌کوبند، حملات تروریستی در اروپا تازه در حال اوج گرفتن است. مردم فرانسه که به کمک رسانه‌ها و اظهارات دلگرم کننده مسئولان می‌خواستند حملات تروریستی جمعه شب پاریس را فراموش و از آن عبور کنند، تبادل آتش‌ میان افراد مسلح داعش و نیروهای امنیتی، بار دیگر آنها  را شوکه کرد. مردم فرانسه و اروپا اکنون ترس و وحشتی را تجربه می‌کنند که سال‌ها مردم  سوریه و عراق با آن زندگی کرده و می‌کنند و البته با ضربات خردکننده‌ای که الان داعش در این دو کشور متحمل می‌شود، به نظر می‌رسد که روزهای آرامش سوری‌ها و عراقی‌ها در حال فرا رسیدن است.


دیروز تیراندازی شدید میان افراد مسلح داعش و نیروهای ویژه دولتی در شمال پاریس (منطقه سن دونی) ساعت‌ها ادامه داشت. این تیراندازی به تعطیلی مدارس، دانشگاه‌ها، خطوط مترو و حتی بسته شدن خیابان‌ها انجامید.
طبق آمار دولت فرانسه، در این درگیری سه نفر کشته و دو نیروی پلیس زخمی  شدند.  یکی از کشته‌شدگان زنی است که خود را منفجر کرده است.


این درگیری باعث شد «فرانسوا اولاند» رئیس جمهور فرانسه، با وزرای امنیتی و غیرامنیتی خود نشست فوق‌العاده‌ برگزار و وضعیت فوق‌العاده را سه ماه دیگر تمدید کند. عملیات تروریستی داعش در جمعه گذشته، جان 132 نفر را در پاریس گرفت و بیش از 350 مجروح برجای گذاشت.


انتشار این خبر و خبرهای جدیدی مثل متواری شدن دو عضو داعش در خیابان‌های پاریس و یا دیگر مناطق فرانسه، موجی از هراس و بی‌اعتمادی را میان فرانسوی‌ها به وجود آورد. در این گیر و دار، پلیس اعلام کرد که نیروهای امنیتی 6 عملیات تروریستی را قبل از اجرا، خنثی و 7 مظنون را دستگیر کردند.


در پاریس اکنون دیگر کسی به دیگری اعتماد ندارد و پلیس هم نسبت به همه بی‌اعتماد است. این بی‌اعتمادی تا آنجاست که بی‌توجهی راننده یک خودروی سرقت شده در نزدیکی موزه «لوور»  به فرمان ایست پلیس، باعث شد که نیروهای امنیتی خودرو را به گلوله ببندند. در این وضعیت آشفته، پنتاگون نیز تعدادی تفنگدار به پاریس اعزام کرد تا از سفارت آمریکا محافظت کنند! طبق آخرین نظرسنجی‌ها، 84 درصد مردم فرانسه حاضرند آزادی خود را بدهند ولی امنیت آنها تامین شود.


اما، سایر شهرها و کشورهای اروپا هم حال و روز بهتری ندارند، یک بسته مشکوک، فرودگاهی را در کپنهاک، پایتخت دانمارک دچار اختلال کرد. در آلمان تنها یک تهدید به بمب‌گذاری در ورزشگاه شهر هانوفر، باعث شد که «آنگلا مرکل» صدراعظم، نشست ویژه برگزار کند. در بلژیک که گفته می‌شود حملات پاریس در این کشور طراحی و برنامه‌ریزی شده است، نیروهای ویژه به بهانه یافتن یک نفر مظنون به مشارکت در حملات فوق، دو خیابان  بروکسل را مسدود کردند.


در انگلیس نیز براساس آخرین نظرسنجی که موسسه «یوگو» انجام داد، 79 درصد پاسخگویان از حملات تروریستی داعش در این کشور ابراز نگرانی کردند.
البته، امواج تهدیدات تروریستی اروپا به آمریکا هم رسید؛ در خیابان‌های نیویورک تدابیر امنیتی بی‌سابقه‌ای به اجرا درآمد و صدها نیروی امنیتی در خیابان‌های این شهر مستقر شدند. پلیس شیکاگو هم دیروز فرودگاه بین‌المللی «اوهر» را به دلیل تهدیدات امنیتی تخلیه کرد.


«عبدالباری عطوان» سردبیر روزنامه «رأی الیوم» و تحلیلگر برجسته جهان عرب نیز در ارتباط با تحولات جاری اروپا نوشت: حملات پاریس، آغاز توفان در غرب است.


سایر رویدادها
* «جان برنان» رئیس سازمان «سیا» نسبت به وقوع حملات تروریستی جدید داعش در کشورهای اروپایی هشدار داد.
*رأی‌دهندگان آمریکایی تحت تأثیر تحولات اروپا، به «هیلاری کلینتون» و «دونالد ترامپ» گرایش پیدا کردند. آمریکایی‌ها این دو نامزد ریاست‌جمهوری را برای مقابله با تروریسم، توانمندتر از دیگران می‌دانند.
* الجزیره گزارش داد، بعد از ماجرای پاریس، توهین به مقدسات اسلامی در ایالت‌های آمریکا گسترش یافت.


* شورای همکاری خلیج‌فارس که سابقه ندارد با قربانیان تروریسم در دنیای اسلام اعلام همدردی کند، با دولت و مردم فرانسه اعلام همدردی کرد.
* بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه اعلام کرد، اگر فرانسه سیاست خود را در قبال سوریه تغییر دهد، وی نیز به مقامات و دولت پاریس در مبارزه با تروریسم کمک می‌کند.


نظر



به موازات فضاسازی گسترده علیه برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران، رژیم آمریکا جدیدترین بمب اتمی خود را در صحرای نوادا آزمایش کرد.
اداره ملی امنیت هسته‌ای آمریکا اعلام کرد این کشور سومین بمب «هسته‌ای» مدل «ب61-12» را بدون آنکه کلاهک هسته‌ای آن منفجر شود، آزمایش کرد. هدف از این عملیات، اجرای آزمایش پایانی این مدل از بمب‌های هسته‌ای بوده است. در این مدل از بمب‌های هسته‌ای، از دم جدیدی که شرکت بوئینگ ساخته بود، استفاده شده است.


در اطلاعیه NNSA ضمن اعلام این مطلب خاطرنشان می‌شود این آخرین آزمایش بمب اتمی جدید آمریکا است که طی آن نمونه آزمایشی «ب61-12» از هواپیمای E‌15-F پرتاب گردید.
اداره ملی امنیت هسته‌ای (NNSA) و نیروی‌هوایی آمریکا روز 20 اکتبر سومین پرتاب نمونه آزمایشی بمب اتمی جدید «ب61-12» را بدون داشتن اورانیوم غنی‌ شده یا پلوتونیوم در میدان تونوپا در ایالت نوادا انجام دادند.


آزمایش اول بمب اتمی جدید آمریکا که در چارچوب برنامه تمدید مدت بهره‌برداری (از بمب اتمی ب61) (Extension Program-LEP Life) ساخته شده، در ماه ژوئیه سال جاری انجام گردید. «ب61-12»، دوازدهمین نمونه جدید بمب اتمی ب61 است که از سال 1960 تولید می‌شود.


انجام چنین آزمایش‌های روشنی در ارتباط با تسلیحات اتمی در حالی است که رژیم آمریکا و متحدانش، ایران را به صرف ادعای «مطالعه» درباره تسلیحات اتمی یا چاشنی انفجاری متهم می‌کنند همچنان که صرف تولید و آزمایش موشک‌های دوربرد را نشانه «تمایل» به تولید بمب اتمی می‌دانند!


نظر


براساس آمارهای بانک مرکزی، حجم نقدینگی در دولت یازدهم نزدیک به 400 هزار میلیارد تومان افزایش یافته است.
به گزارش مشرق آمار نقدینگی و پایه پولی که به طور شفاهی توسط مدیرکل اقتصادی بانک مرکزی بیان شده به خوبی نشان می‌دهد که اوضاع مدیریت پولی در سال جاری به هیچ‌وجه مناسب نیست و دیگر از کنترل نقدینگی و پایه پولی به عنوان مصادیق انضباط پولی و بانکی مورد ادعای دولت خبری نیست.


به هر حال، بر مبنای همین اظهارات شفاهی مدیرکل اقتصادی بانک مرکزی، حجم نقدینگی در پایان شهریورماه امسال به 872 هزار میلیارد تومان و پایه پولی به 5/137 هزار میلیارد تومان رسیده است.
براساس آمار بانک مرکزی دولت سابق اقتصاد کشور را با حجم نقدینگی 479 هزار میلیارد تومانی به دولت یازدهم تحویل داده است.


اما در حالی که در 8 سال دولت‌های نهم و دهم حجم نقدینگی مجموعا 406 هزار میلیارد تومان افزایش یافت، آماری که مدیرکل اقتصادی بانک مرکزی گفته بیانگر آن است که حجم نقدینگی اضافه شده در 26 ماه عمر دولت تقریبا نزدیک به آمار 8 ساله دولت قبل است، یعنی 393 هزار میلیارد تومان.


اگر میانگین ماهانه حجم اضافه شده نقدینگی را مورد محاسبه قرار دهیم، در دولت‌های نهم و دهم ماهانه 4200 میلیارد تومان به نقدینگی افزوده شده، در حالی که در دولت یازدهم تاکنون هر ماه 15100 میلیارد تومان به نقدینگی اضافه شده است؛ یعنی چیزی بیش از سه و نیم برابر.


مسئولان بانک مرکزی ادعا کرده‌اند که حدود 80 هزار میلیارد تومان از نقدینگی که در این دو سال ایجاد شده ناشی از پوشش آماری 6 بانک و چهار موسسه مالی و اعتباری است. این ادعای عجیب در شرایطی مطرح شده که بسیاری از این بانکها و موسسات سالهاست که در سیستم پولی کشور فعالیت می‌کنند و حتی مجوز رسمی از بانک مرکزی دریافت کرده‌اند و طبیعتا آمار آنها خارج از سیستم بانکی نبوده است.


گفتنی است بسیاری از بنگاه‌های تولیدی کشور در دو سال اخیر به دلیل مشکل کمبود نقدینگی تعطیل شده و یا تا آستانه تعطیل شدن پیش رفته‌اند، اما مسئولان بانک مرکزی کماکان به دنبال این هستند با این توجیهات غیرعلمی آدرس غلطی را به اقتصاد ایران بدهند. مسئولان دولتی به بهانه تورم‌زا بودن تزریق نقدینگی، بسیاری از پروژه‌های عمرانی را نیز متوقف کردند.


تقریبا نیمی از 80 هزار میلیارد تومان افزایش پایه پولی در دولت قبل صرف طرح مسکن مهر شد که همواره مورد انتقاد مسئولان دولت فعلی قرار دارد. اینک فرصت مناسبی است که مسئولان دولت یازدهم پاسخ دهند 7/41 هزار میلیارد تومان پایه پولی اضافه شده در 2 سال اخیر، کجا خرج شده است؟



نظر

حجت الاسلام رفسنجانی: آمریکا،انگلیس وفرانسه از بتهای زمان پیامبر خطرناک‌ترند

کانال تلگرام رجانیوز منتشر کرد:
هاشمی رفسنجانی سال 63 در سمینار روحانیون؛ مدیران و ناظران حج:


نظر


شبح داعش، به زودی اروپا را در خواهد نوردید. البغدادی بارها ثابت کرده است در اثبات ادعاهایش، انسانی کارآزموده است.
یکم.
« مرا به حکمرانی بر شما برگزیده‌اند اما من بهترینِ شما نیستم. اگر می‌بینید درست رفتار می‌کنم از من پیروی کنید. اگر می‌بینید رفتار غلط دارم، پندم دهید و هدایتم کنید و اگر از خدا نافرمانی کردم، از من فرمان نبرید.»

دوم.

اینها بخشی از سخنانی‌ست که ابراهیم‌البدری معروف به ابوبکر‌البغدادی در زمان انتخاب به‌عنوان خلیفه‌ی خودخوانده مسلمین بر زبان رانده است. رهبر بزرگ‌ترین سازمان تروریستی جهان که همین حالا بر بیش از نیمی از عراق و سوریه تسلط دارد و نزدیک به هفت میلیون نفر جمعیت در سرزمین‌های تحت سیطره گروه وی زندگی می‌کنند.

البغدادی متولد 1350 شمسی‌ست. در سامرا متولد و تمام کودکی‌اش وقف دو چیز شده است: مطالعات مذهبی و فوتبال. برادرانش می‌گویند از همان دوره نوجوانی، گوشه‌گیر و کم‌حرف و خجالتی بود و به‌زحمت می‌شدصدایش را شنید و جز برای نصیحت‌کردن کسانی که از قواعد اسلام سرپیچی کرده‌اند،سخنی از وی شنیده نمی‌شد.

سوم.

البغدادی در خانواده‌ای با ریشه‌ای سلفی رشد کرد. دو عمویش در دستگاه امنیتی صدام کار می‌کردند و یکی از برادرانش افسر رژیم بعث بود. برادر دیگرش در جنگ هشت‌ساله با ایران کشته شده بود و شاید اگر به این بهانه از خدمت وظیفه معاف نمی‌شد وی نیز سرنوشتی مشابه می‌یافت. او در سال 1368 و پس از پروژه "کارزار ایمان" صدام حسین که برای جلب نظر نیروهای مذهبی عراق شکل گرفته بود وارد دانشگاه علوم اسلامی بغداد شد. کارشناسی ارشدش را در رشته حفظ وتلاوت قرآن گرفت و بلافاصله در همان دانشگاه وارد دوره دکترای مطالعات قرآنی شد.

چهارم.

بعد از حمله آمریکا به عراق و سرنگونی صدام، البغدادی با هدایت برادرش جمعه، با پس‌زدنِ دعوت اخوان‌المسلمین، گروهی جهادی/سلفی با عنوان "جیش‌اهل‌سنه" را تاسیس کرد.

گروهی که با سربازان آمریکایی و متحدانشان در مناطق سنی‌نشین عراق می‌جنگید و بعدها به هویت اصلی و خاستگاه فکری و ایدئولوژیک او تبدیل شد. او در اواخر سال 2004 میلادی، در فلوجه عراق توسط نیروهای آمریکایی دستگیر و به زندانی در کمپ بوکا در جنوب عراق منتقل شد.

اسناد زندان او را زندانی غیرنظامی طبقه‌بندی کرده‌اند. یعنی از نظر نیروهای آمریکایی او جزو زندانیان کم‌خطر محسوب شده است. او در زندان، به‌تدریج با بهره‌گیری از دو ویژگی خارق‌العاده‌اش در علوم مذهبی و فوتبال توانست توجه زندانیان را به خود جلب کند. لقبش در زندان مارادونا بود. کمی بعد پیش‌نماز مسجد شد و بعدتر نماینده زندانیان برای حل مشکلات زندان.

پنجم.

زندان بوکا بیش از 24 هزار عرب سنی‌مذهب را که عموما حاصل پاک‌سازی تندخویانه‌ی دولت شیعی عراق از ارتش و دولت بعث بودند را در خود جای داده بود. برای البغدادی، زندان بوکا یک مدرسه‌ی جهادی تمام‌عیار بود.جایی که می‌تواند اندیشه‌ی سلفی خود را گسترش و یارانی وفادار برای خود دست‌وپا کند.

سیاری از کادر فرماندهی کنونی داعش، از هم‌بندیان سابق البغدادی در این زندان بوده‌اند. جایی که بسیاری از زندانیان ساده، تحت آموزش‌های جهادی به بمب‌های ساعتی تبدیل می‌شدند.گاردین می‌گوید: اگر زندانهای آمریکا در عراق نبودند، داعشی هم نبود. بوکا یک کارخانه بود.کارخانه‌ای که داعش را ساخت. ایدئولوژی داعش را ساخت.

ششم.

برخلاف القاعده که هدف عملیاتی خود را ترویج سلفی‌گری جهادی، مقابله مسلحانه با منافع آمریکایی‌ها و البته حمایت از حقوق مسلمانان (که منظورش اهل سنت است) می‌داند و در شرایط کنونی در پی تشکیل حکومت یا دولت یا خلافت در یک محیط جغرافیایی نیست، البغدادی از همان ابتدا اعلام کرد که در پی تاسیس خلافت اسلامی است.

در نگاه او، اولویت جهاد در مناطق نبرد، حذف شیعیان، ایرانی‌ها و آنچه که او امتداد صفوی می‌نامد است. در نقشه‌ای که او از اتوپیای خلافت اسلامی ترسیم کرده است بخش‌های بزرگی از خاورمیانه، از عراق، سوریه، کویت، لبنان، فلسطین، ایران و ترکیه جزو سرزمین‌های تحت خلافت او خواهند بود. بر اهمین اساس بود که البغدادی جوان، بعد از آزادی از زندانِ هشت‌ماهه‌اش، خیلی زود راهش را از القاعده عراق جدا کرد.

از نظر او القاعده بیشتر اهل حرف و موعظه و سازشگری بود تا عمل. برای همین با حمایت حاجی بکر،رئیس‌شورای‌نظامی دولت اسلامی عراق، بی‌اعتنا به دستورات بن‌‌لادن برای انتخاب فرمانده جدید دولت اسلامی، خود بر مستند ریاست دولت اسلامی نشست.ابراهیم‌البدری در سی‌ونه سالگی امیر جدید دولت اسلامی شد و لقب ابوبکر(به عنوان نمایشی بر بیعت با خلیفه اول) و البغدادی(به نام موطنش عراق) اختیار کرد.

هفتم.

البغدادی حالا قوی‌ترین فرمانده سیاسی عراق بود. او از مدتها پیش با فرستادن قاصدانی از دوستانش در زندان بوکا، توانست خیلی زود بیعت بخش بزرگی از قبایل سنی و عشایر متعصب عرب نواحی مرکز و شمال عراق را که به‌شدت از شیوه حکومت دولت شیعه‌ی نوری‌مالکی و حکومت علویون در سوریه در فشار بودند را به دست آورد. او با حمایت همین پشتوانه‌ی محلی و کمک اطلاعاتی و استراتژیک افسران حزب بعث، توانست به سادگی در یورش سراسری سال 2013 بخش‌های بزرگی از عراق و سوریه را بدون کوچکترین مقاومت ارتش، فتح نماید.

هشتم.

البغدادی با درس‌گرفتن از سرنوشت اخوان‌المسلمین و القاعده، خیلی زود استراتژی‌های نظامی خود را به جای مبارزه‌سیاسی مخفیانه و یا ارسال ویدیوهای تهدید‌آمیز برای غرب، بر بستن ائتلاف با قبایل ناراضی سنی و ارعاب رقبا از طریق انفجار تبلیغات خشونت‌لجام‌گسیخته‌ی یارانش در شبکه‌های اینرنتی مستحکم سازد.

او توانست در مدتی کوتاه با استفاده از کمک فکری مستشاران حزب بعث، تشکیلات سازمانی و اداری گسترده‌ای را برای گروه داعش راه‌اندازی کند. نظام حقوق و دستمزد اعضای داعش که اخیراً در یک فایل اطلاعاتی کشف شده ، حیرت‌انگیز است. او بر مبنای ساختاری مدرن و قابل ارزیابی، اعضای داعش را در غنایم‌جنگی، از پول و اسلحه و زنان اسیرشده، سهیم می‌کند و در عین حال خشونتی غیرقابل مهار در قبال نافرمانی اعضا دارد.کوچکترین سرکشی در مقابل او، مجازاتی مرگبار در پی خواهد داشت.

نهم.

شبح داعش، به زودی اروپا را در خواهد نوردید. البغدادی بارها ثابت کرده است در اثبات ادعاهایش، انسانی کارآزموده است. حاکمان اروپا باید به دنبال راهی جدی برای مقابله با نفوذ سازمان‌یافته داعش در تشکیلات جهادی / سلفی‌های اروپا باشند. منابع‌ امنیتی آمریکا می‌گویند بسیاری از نیروهای انتحاری داعش، در پوشش مهاجران سرگردان خود را به مرزهای اروپای غربی رسانده‌اند و این یعنی بمب‌های ساعتی ِداعش ، همین حالا در حال قدم‌زدن و نوشیدن قهوه ، در خیابان‌های سرتاسر اروپا هستند.

دهم.

محو کامل داعش، سالیان طولانی زمان خواهد برد. اطلاعات فاش‌شده نشان می‌دهد ساختار انسانی دولت‌اسلامی به گونه ای است که در صورت کشته شدن هر فرمانده، بلافاصله جایگزین وی بر سرکار خواهد آمد. شورای خلافت متشکل از شش فرمانده مورد اعتماد البغدادی، مدیریت امور این سازمان بزرگ و هزاران ساختار مویرگی آن‌، از مدارس تا بانکها، پلیس، زندان‌ها، ادارات مالیات حکومتی،دادگاه‌ها، مساجد و ادارات را بر عهده دارند.

سرمایه مالی گسترده و در دست داشتن امکاناتی چون سیزده چاه‌ نفت، پالایشگاه، منابع عظیم کشاورزی، آثار باستانی گرانقیمت و سدهای عظیم، توان نظامی و دفاعی خارق‌العاده‌ای به این گروه داده است. به نظر می‌رسد آِینده‌ی نبرد با هیولایی که البغدادی ساخته است، مسیری طولانی، دشوار، خونین و پرمشقت خواهد بود.

کاوه راد
کوتاه شود

نظر
حسن روحانی در خاطراتش به کوچک بودن خانه خود و مشکلاتی که برای وی بوجود آمده است و نیاز مالی برای رهن مسکن بزرگتر، اشاره می‌کند.
گروه سیاسی مشرق - حسن روحانی در کتاب خاطراتش، به ماجرای اجاره نشینی و مشکلات مسکن در زمان طلبگی و کمک یکی از دوستان سابق که در زمان حال، به عنوان یکی از مشاورینش در دولت است برای پیدا کردن مسکن، اشاره کرده و می‌نویسد: در اواسط سال 1350، نخستین فرزند ما (زهرا) متولد شد، بااین‌حال مجبور بودیم در همان اتاق کوچک زندگی کنیم. در آن حال، مشکل عمده این بود که اگر مهمانی به خانه ما می‌آمد، پذیرایی از وی بسیار دشوار بود و ازاین‌رو اعضای فامیل و یا دوستانی که از شهرستان به دیدن من می‌آمدند، ملاحظ? ما را می‌کردند و هیچ‌گاه شب نمی‌ماندند.

این وضع ادامه داشت تا اینکه در اواخر سال 1350، یکی از دوستانم، حجت‌الاسلام سید رضا اکرمی که از وعاظ تهران بود (پس از پیروزی انقلاب چهار دوره نماینده مجلس شورای اسلامی بودند) توانست خانه‌ای در کوچه‌ای پایین‌تر از محل سکونت ما خریداری کند. پس از خرید خانه، به من پیشنهاد کرد که اگر مایل باشم طبق? همکف منزل ایشان را که دو باب اتاق داشت، اجاره کنم.
البته اجار? آن طبقه با صد تومان امکان‌پذیر نبود و چون من نمی‌توانستم برای اجاره مبلغی بیشتر از صد تومان پرداخت کنم، به فکر رهن افتادم. بدین منظور، خان? نیمه‌کاره‌ای را که قبلاً به قیمت ده هزار تومان در قم خریده بودم، به یازده هزار تومان فروختم و نه هزار تومان هم از دوستان قرض کردم و با پرداخت بیست هزار تومان به آقای اکرمی طبقه همکف منزل او را برای یک سال رهن کردم و به آنجا منتقل شدیم و به مدت یک سال و نیم سکونت داشتیم.

فرزند دوم من به نام منصوره که با فرزند اولم حدود یک سال تفاوت سنی داشت نیز در همین ایام به دنیا آمد و به‌این‌ترتیب، صاحب دو دختر شدم. مزیت خانه آقای اکرمی در این بود که افزون بر دو اتاق، آشپزخانه و سرویس نیز داشت.[1]



[1]   - خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج اول، 1388 ص


نظر


محمدرضا خاتمی می‌گوید دولت روحانی تنهاترین دولت بعد از انقلاب است.
وی در مصاحبه با ایرنا با بیان این که در مجموعه حاکمیت در طول تاریخ انقلاب اسلامی، دولت روحانی تنهاترین دولت بوده گفت: حجم مخالفت‌ها و جبهه‌گیری‌هایی که قوا و نهادهای دیگر در مقابل این دولت انجام دادند بی‌سابقه است.


اولین دبیر کل حزب منحله مشارکت درباره عملکرد دوساله گذشته دولت روحانی گفت: وقتی انبوه مشکلات کشور را می‌بینیم، توقعمان از دولت خیلی بالا می‌رود، اما وقتی واقعیات کشور را نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که دولت آقای روحانی بسیار موفق بوده است.


نایب رئیس مجلس ششم گفت: امید داریم که برگزار کنندگان انتخابات از سختگیری و تفسیرهای شخصی از قانون و هر کاری که مردم را از شرکت در انتخابات زده کند، خودداری کنند.
وی با اشاره به اینکه برای این کار باید بین مثلث دو جناح و برگزارکنندگان انتخابات تعامل خوبی باشد تا مجلسی عاقل و خوب تشکیل شود، تصریح کرد: اولویت این مجلس باید منافع ملی باشد.


محمدرضا خاتمی ادامه داد: درصددیم به اصولگرایان کمک کنیم تا بتوانند جبهه واحد و متحدی را تشکیل دهند و با اصلاح‌طلبان رقابت کنند. مساعدت ما در این جهت خواهد بود که آنها دست به پالایشی از درون بزنند و تندروهایی را که باعث بدنامی آنها شده‌اند را از خود دور کنند و با کنار گذاشتن برخی اختلافات، هویت راستین خود را به مردم نشان دهند.


اظهار دلسوزی و حمایت افراطیون نسبت به رئیس جمهور در حالی است که این طیف به دفعات در طول 2 سال اخیر تصریح کرده‌اند «روحانی کاتالیزور است»، «دولت یازدهم رحم اجاره‌ای اصلاح‌طلبان است»، «روحانی فاقد گفتمان است» و «اگر حمایت اصلاح‌طلبان نبود روحانی از خود رأی نداشت و انتخاب نمی‌شد». با این اوصاف به نظر می‌رسد باید به افراطیون گفت شما جیب روحانی را نزنید، حمایت و پشتیبانی پیشکش! به ویژه اینکه تذبذب طیف مذکور مسبوق به سابقه است چنان که به سید محمد خاتمی القابی نظیر اردک لنگ، شاه سلطان حسین بی‌کفایت، تدارکاتچی و... را نثار کرده و او را تهدید کردند از قطار اصلاحات پیاده می‌کنند. آنها همچنین هاشمی رفسنجانی را عالیجناب سرخپوش قتل‌های زنجیره‌ای، غیر قابل اعتماد و... خوانده‌اند.


اما درباره حمایت نظام از دولت شایان ذکر است رهبر معظم انقلاب به رغم بی‌اعتمادی مطلق به آمریکا- که مستند به واقعیت‌هاست- مجال مذاکرات هسته‌ای در دور جدید را برای دولت فراهم کردند و مجلس و قوه قضائیه نیز بیشترین حمایت‌ها را به عمل آورده‌اند؛ هر چند که افراطیون مأموریت‌دار درصدد بودند دولت آقای روحانی را بدهکار آمریکا و غرب نشان دهند و دولت را از موضع ضعف پای مذاکره بفرستند.


اما درباره ادعای رضا خاتمی مبنی بر کمک به اصولگرایان جهت تشکیل جبهه واحد و پالایش درونی باید گفت موز اگر قوت داشت، کمر خویش راست می‌فرمود! مدعیان اصلاح‌طلبی اگر هنری دارند آن را در پالایش افراطیون و وطن‌فروشان از جمع خود نشان دهند، همچنان که باید گفت اگر عرضه‌ای دارند به روند طولانی مدت آویزان شدن از دیگران پایان دهند (چندان که یک بار بخت خود را در به صحنه آوردن و پنجم شدن در انتخابات سال 84) آزمودند، یادآور می‌شود به دنبال ردصلاحیت برخی افراطیون مجلس ششم در انتخابات مجلس هفتم، اتحادیه اروپا مدعی شده بود به خاطر این موضوع، انتخابات را مشروع نمی‌داند.