سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرباز ولایت

نظر



خطاب به ایشان می گوییم، خواهرم تو مروارید زیبایی در اعماق دریاها هستی که ماندن آن در دریا چیزی ازارزش و قیمتش نمی کاهد.

آری ای خواهر بزرگوارم! این کلمات را خطاب به تو می نویسم که هنوز ازدواج نکرده ای . در گفته ام با تو شفاف و صادق خواهم بود و امیدوارم که گوارای عقلت باشد و آن را در قلب خود جای دهی.

به اوکه هنوز ازدواج نکرده ، و غم و اندوه یار دیرینش شده ، قلبش لباس حزن ، به تن کرده، و نومیدی در جانش راه یافته ، و همه ی اینها به خاطر این است که هنوز (از جانب الله) شوهری به او ارزانی نشده. ای بزرگوار! بر جان خود رحم کن.

زیرا ازدواج چنان فریضه ی عظیمی نیست که با به جا نیاوردن آن دینت نابود شود، بلکه یک سنت الهی بین بندگان اوست، برای هرکس بخواهد آن را مقدّر می فرماید، و ارزانی می کند، و کسی توان رد قضای او را ندارد، و چه بسیاربوده اند زنان و مردان دانشمندی که با تحقیقات و کتابهایشان تاریخ اسلام را پربار کرده اند، در حالی که خداوند مقدر نفرموده بود که ازدواج نمایند و با وجود این، شهره ی آفاق شده، گنجینه های عظیم و ارزشمند فکری را از خود به یادگار گذاشتند، گنجینه هایی به مراتب بهتر و ارزشمندتر از طلا و سنگ های قیمتی، بزرگانی که ازدواج نکردن ذرّه ای از شأن و منزلت آنان نکاسته است.

خواهر بزرگوارم...... چرا از مردم دوری می کنی؟ یا با قلب اندوهگین و نا امیدی با آنان روبرو می شوی؟ فقط به خاطر اینکه ازدواج نکرده ای؟ این کار تو اعتراض به قضا و مقدّر الهی است، راستی خواهرم ....تو چه نمی دانی! شاید این ازدواج نکردن برای تو رحمتی از جانب پروردگارت باشد، پس در هرحال شکر خداوند را به جای آر و اندوهگین مشو و از مردم دوری مگزین. زیرا این کار به معنای کم بودن درک(دینی) شماست و این احساس را القا می کند که ازدواج نکردن بر عقیده تو تأثیری دارد یا از ایمان و شرف تو چیزی کم می کند.

خواهرجان بیا با تو بگویم که چگونه ازدواج نکردن می تواند برایت رحمتی باشد؟

اگر فرد متدینی هستی، بدان که این برای تو ، نعمتی است از جانب خداوند. چه بسیاربوده اند دختران جوانی که ازدواج کرده اند و همسرانشان آنان را از دین و آیین خویش دور کرده و از آن حالت بیرون آمده و دین ودنیایشان را باخته اند. و این چیزی است که واقعاً اتفاق افتاده است، مثلاً دختری که در خانواده ای دیندار و اهل طاعت الهی پرورش یافته و بعد از ازدواج چنان شده که همسایگان از حال وی و همسرش به خاطر صدای بلند ساز و آوازی که از خانه ی آنان از بیرون شنیده می شده، به ستوه و شکوه آمده اند، ازاوضاع پدرش مپرس که وقتی همسایگان برای شکایت او پیشش آمدند چه حالی شده بود! پناه بر خدا.

( البته این تذکر درگوشی است برای خواننده ی عزیز ی که در شرف ازدواج است تا قبل از اقدام به ازدواج در مورد انتخاب شوهر بسیار دقت کند)

حال، خواهر عزیزم، آیا الله نسبت به تو لطف بسیار ندارد، و اگر به جای آن خواهر بودی چکار می کردی؟ او از خدایش بود که شوهر صالحی نصیبش شود. امّا چه بر سرش آمد؟ پس خدا را شاکر باش که تو را بر بسیاری از بندگانش برتری بخشیده است. و این حالت را به خاطر حکمت و مصلحتی که نمی دنی برایت مقدّر فرموده.... شاید هم با آن گناهانت کم شوند.

{ ذلک أمر الله أنزله إلیکم ومن یتق الله یکفر عنه سیئاته و یعظم له أجراً }

البته هرگز بُعد بسیار مهم بچه دار شدن و ارضای میل فطری مادر شدن در وجود خویش را که دلیل علاقه دختران به ازدواج است، را فراموش نمی کنم. اکنون از تو خواهر بزرگوارم می خواهم نظری به دور و برخود بیندازی و حال دخترانی که ازدواج کرده اند، و از قضای الهی بچه دار نمی شوند، را ببینی ، تصوّر کن که باید چه احساسی داشته باشد، و حال او چگونه باشد؟

به خدا قسم در محنت و سختی وعذاب است، زیرا او از چیزی محروم گشته که هر زنی برایش در تلاش است، و بدون شک درون او پر از اندوه می شود ، و باید از الله خواست که به حالش رحم فرموده، مشکلش را برطرف سازد و به او نسلی نیکوکار ارزانی بدارد.

خواهرجانم! آیا حال تو بهتر از او نیست؟ تو از این احساس محروم هستی ، در حالی که آن زن با وجود محرومیت ، اندوهگین هم هست ، زیرا اوست که باعث محروم شدن شوهر از احساس پدر بودن شده، و این چیزی است که ضعف درونی بسیار بزرگی را برای زن به وجود می آورد.

تو برادرزاده و خویشاوندان زیادی داری، به آنها محبّت کن، به آنها نیکویی بیاموز، و در تربیت آنها بر اخلاق والا و طاعت الله ،مددکار باش ، شاید اگر معلم هستی، فرصت این را داشته باشی که زیردستان خود را به بهترین وجه تربیت نمایی ، زیرا وظیفه ی اول تو تربیت و سپس تعلیم است( یعنی اول مربّی و بعد از آن، معلّم هستی). اگر دکتری، می توانی- به اذن الله- به شفای کودک بیماری کمک کنی و سبب خوشحالی او گردی ، مهم ترین نکته در تمام این موارد این است که در هر حال از الله تعالی انتظار اجر و پاداش داشته باشی که به زودی او نیز قلبت را پر از شادی و سعادت راستین و اجر عظیم خواهد نمود.

خواهر عزیزم .... اگر احساس می کنی که عمرت در حال سپری شدن وسوختن است، پس اجازه مده این سوختن بیهوده باشد، و مانند چوب خشک تبدیل به خاکستر شود، بلکه ،مانند شمعی باش که به خاطر رضایت خداوند کریم ، با نورخود راه زندگی را برای دیگران روشن می کند.

امّا اگر دوستدار مودّت و رحمت ازدواج نیز هستی، نا گفته نماند که حرمان، جفا و بدبختی که دامنگیر بسیاری از زنانی که در زیر سایه مردان جفاکاری زندگی می کنند که در ادای حقوقشان کوتاهی کرده وشرع خدا را رعایت نمی کنند ، خود ازدواج، وبال و بلایی برایشان شده است. پس خدا را شکر کن چون نمی دانی بعد از ازدواج چه سرنوشتی در انتظار توست.

تمام فکر و اندیشه ات را معطوف به ازدواج نکن ، زیرا اینگونه عمر به سرعت و به صورتی ترسناک می گذرد، بلکه این فکر را از خود دور کرده ، بر آفریدگار خویش توکّل نما و تمام همّ و غمّت را رضایت خداوند و دین او قرار بده ، زیرا اگر عالم به کتاب خدا و یا حافظ قرآن نباشی بسیار ضرر کرده ای ، پس فقط به خاطر رضایت الله به دنبال کسب علوم دینی باش، عمر به این شیوه (خوش) می گذرد در حالی که بر اعتماد به نفس و توکّل بر الله داری.

خواهرجان.... به سخنانی که در باره ات گفته می شود هیچ توجّهی نکن، زیرا در این زمانه پسران قبل از دختران از سن ازدواج عبور می کنند ، پنج دختر از خویشاوندان خودم که حدود سی سال سن دارند با مردانی بین سی تا سی وپنج سال ازدواج کرده اند ، در این تأخیر نیز حکمت عظیمی نهفته است، که خود دختران و پسران، متوجه شده اند ، و آن حکمت این است که هردو دسته قدر و قیمت ازدواج را فهمیده اند و دیگر قدر زندگی مشترک خود را بهتر می دانند و این تأخیر باعث شده که هر کدام سعی کند، وظایف خود را به نحو احسن واکمل انجام دهد و آنچه را از دست رفته جبران کند.

پاک و منزه است آن ذاتی که تنها او نصیب هر کس را ،ارزانی می دارد. غیر از موارد(ی که گفته شد) دختران بسیاری هستند که در سنین بالای سی سال و حتی چهل سالگی ازدواج کرده ، زندگی بسیار خوشبخت و شادی را آغاز نموده اند ، پس تنها طول مدّت زندگی مشترک مهم نیست بلکه زمان خوشبختی حقیقی در آن مهمّ است.

خواهرم... کلمه ی پیردختر را نشانه ی عزّت و افتخار خود کن، نه خنجر مسمومی که با دست خود آن را در قلبت فرو کنی!

اگر دیگران متوجه بزرگی شخصیت، موفقیّت و جایگاه بلند تو شوند از به کار بردن چنین کلمه ای درباره ات خجالت زده می شوند و اگر گاهی بر حسب اتفاق این کلمه را برایت به کار بردند ، نباید اعتماد به نفس تو را به خود و خالق و صورتگر(مهربانی) که به تو چشم و گوش عطا فرموده ،متزلزل کند زیرا همو که این نعمت را به تو بخشیده می تواند بهتر از آنها را نیز به تو عطا فرماید.

خواهر گرامیم.... در هر سنی که باشی، بیست یا سی یا چهل ساله یا حتی بالاتر ، آیا می دانی که حالت مانند چیست؟ حالت تو مانند آن درّ و مروارید باارزشی است که در اعماق دریا ها جای گرفته و کسی نیست که آن را ببیند و همچنان در دل صدف ، مانده و هنوز از دریا استخراج نشده! به این دلیل می گویمهنوز چون آن صیّاد ماهری که بداند چگونه گوهر گرانبها را استخراج کند، نیامده یا آن جواهر ارزشمند در جای دوردست وعمیقی از دریا قرار دارد که دست صیادان به او نمی رسد.

و بسیارند ، مرواریدهایی که به هر دلیلی ،هنوز از دل صدفهایشان صید نشده و بیرون نیامده اند، آیا این به معنای کم بودن ارزش یا قیمت آنهاست؟

پس خواهر بزرگوارم... خوشحال باش و نزد مردم برو و سرت را نه به خاطر بندگان خدا بلکه به خاطر خداوند بالا بگیر،و قلب خویش را پر از عزت و رضایت به قضای الهی کن و امروز را شروع درک حقیقت برای خود بدان و در آن متوجه خداوند باش و از او بخواه که تو را برای ذکر و شکر و عبادت نیکوی خود تو فیق دهد و کارت را آسان و به تو فهم دین عطا فرماید و تو را نوری برای اطرافیان قرار دهد و این دعا را بسیار زیاد بخوان بخصوص هنگام صبح وشام بسیار آن را تکرار کن ( اللهم أغننی بحلالک عن حرامک ، وبفضلک عمن سواک ) .... ( ای الله! مرا با حلالی که نزد توست از هر چیز حرامی کفایت کن و از فضل خویش مرا از غیر خود بی نیاز فرما)

خواهر گرانقدر... محزون نباش و یادت باشد که تو درّی دست نخورده هستی که در صدف خویش محفوظ هاست و در عمق دریا زندگی آرامی دارد و صید نشدن آن چیزی از ارزشش نمی کاهد.

الله (عزوجلّ) تمام پسران ودختران اسلام را برای هرچه خیر و نیکی دین و دنیایشان، در آن است، موفق گرداند.