سیستم کمپلمان
سیستم کمپلمان مثل پادتنها یکسری پروتئین هستند. میلیونها پادتن در جریان خون وجود دارد که هرکدام به یک نوع آنتیژن خاص حساس هستند. فقط چند نوع پروتئین در سیستم کمپلمان هستند و آزادانه در جریان خون شناورند. کمپلمانها در کبد ساخته میشوند. پروتئینهای کمپلمان فعال شده و با پادتنها عمل میکنند. آنها موجب ترکیدن سلولها شده و به فاگوسیتها پیام میدهند که سلول نیاز به خارج شدن از بدن دارد.
هورمونها
هورمونهای مختلفی توسط اجزای سیستمایمنی بدن تولید میشوند. این هورمونها به طور کلی لمفوکین نامیده میشوند. همچنین گفته میشود که بعضی هورمونهای خاص در بدن سیستمایمنی را سرکوب میکنند. استیروئیدها و کورتیکوستیروئیدها (اجزای آدرنالین) سیستمایمنی را سرکوب میکنند.
تیموسین (که گفته میشود تیموس آن را تولید میکند) هورمونی است که تولید لمفوسیت را تقویت میکند (لمفوسیت نوعی گلوبول سفید خون است). اینترلوکینها نوع دیگری هورمون هستند که توسط گلوبولهای سفید خون تولید میشوند. بعنوان مثال، اینترلوکین-1 توسط ماکروفاژها بعد از اینکه یک سلول خارجی را خوردند، تولید میشوند. آنها عارضه جانبی جالبی دارند: وقتی به هیپوتالاموس میرسند، ایجاد تب و خستگی میکنند. بالا رفتن دمای بدن در تب باعث کشتن بعضی باکتریها میشود.
عامل نکروز تومور
عامل نکروز تومور (TNF) نیز توسط ماکروفاژها تولید میشوند. میتواند سلولهای تومور را کشته و کراتین رگهای خونی جدید را برای التیام افزایش دهد.
اینترفرون
اینترفرون در ویروسها مداخله میکند و توسط اکثر سلولهای بدن ساخته میشود. اینترفرونها مثل پادتنها و کمپلمانها، پروتئین هستند و وظیفه آنها این است که اجازه دهند سلولها به هم پیام دهند. وقتی سلولی اینترفرون را از سلولهای دیگر تشخیص میدهد، پروتئینهایی تولید میکند که از تکثیر ویروس در سلول جلوگیری میکند.
گلوبولهای سفید خون
احتمالاً میدانید که در بدن شما گلوبولهای «قرمز» و «سفید» وجود دارد. گلوبولهای سفید مهمترین جزء سیستمایمنی بدن هستند. آنها درواقع مجموعهای از سلولهای مختلف هستن که در کنار هم برای از بین بردن باکتریها و ویروسها عمل میکنند. در زیر به انواع مختلف گلوبولهای سفید، اسامی و دستهبندیهایشان اشاره میکنیم:
- لوکوسیتها
- لمفوسیتها
- مونوسیتها
- گرانولوسیتها
- سلولهای B
- سلولهای پلاسما
- سلولهای T
سلولهای T کمککننده
- سلولهای T کشنده
- سلولهای T سرکوبکننده
- سلولهای کشنده طبیعی
- نوتروفیلها
- ائوزینوفیلها
- بازوفیلها
- فاگوسیتها
- ماکروفاژها
- لوکوسیتها
یاد گرفتن همه این اسمها و عملکرد هر نوع سلول کمی سخت است ولی با یادگیری آن مقالات علمی را بهتر متوجه خواهید شد. به همین دلیل در زیر به خلاصهای از آن اشاره میکنیم.
به همه گلوبولهای سفید خون لوکوسیت میگویند. گلوبولهای سفید خون مثل بقیه سلولهای نرمال بدن نیستند - آنها مثل ارگانیزمهای تکسلولی زنده و مستقل عمل میکنند که میتوانند حرکت کرده و به تنهایی چیزهای مختلف را بگیرند. گلوبولهای سفید خون از نظر حرکت و گرفتن سلولهای دیگر و باکتریها، خیلی شبیه به آمیبها رفتار میکنند. بسیاری گلوبولهای سفید خون نمیتوانند به خودی خود تکثیر شوند اما کارخانهای در قسمتی از بدن وجود دارد که در آنها این گلوبولها تولید میشوند. این کارخانه مغز استخوان است.
لوکوسیتها به سه دسته تقسیمبندی میشوند:
گرانولوسیتها - گرانولوسیتها 50 تا 60 درصد از لوکوسیتها را تشکیل میدهند. آنها خودشان به سه دسته تقسیم میشوند: نوتروفیلها، ائوزینوفیلها و بازوفیلها. گرانولوسیتها به این دلیل این نام را گرفتهاند که حاوی گرانولهایی هستند و این گرانولها حاوی انواغ مختلفی موادشیمیایی میباشند.
لمفوسیتها - لمفوسیتها 30 تا 40 درصد از لوکوسیتها را تشکیل میدهند و به دو دسته تقسیم میشوند: سلولهای B (که در مغز استخوان رشد میکنند) و سلولهای T (که در تیموس رشد میکنند).
مونوسیتها - مونوسیتها 7 درصد لوکوسیتها را تشکیل میدهند و به کاکروفاژها تبدیل میشوند.
همه گلوبولهای سفید خون بعنوان سلول بنیادین در مغز استخوان شروع میکنند. سلولهای بنیادین سلولهای مولدی هستند که میتوانند به انواع مختلفی از لوکوسیتها تبدیل شوند. سلولهای بنیادین تکثیر شده و به انواع مختلف گلوبول سفید تبدیل میشود. پیوند مغز استخوان با تزریق سلولهای بنیادین از یک فرد اهداکننده به جریان خون ایجاد میشود. سلولهای بنیادین راه خود را پیدا کرده و به طرز معجزهآسایی به مغزاستخوان میرسند.
نقشهای متعدد و مختلف
هر یک از انواع مختلف گلوبولهای سفید نقش خاصی در سیستمایمنی بدن ایفا میکنند و بسیاری از آنها میتوانند خودشان را به طرق مختلف تبدیل کنند. در زیر به نقشهای هرکدام از این سلولها میپردازیم:
نوتروفیلها متداولترین نوع گلوبولهای سفید هستند که در بدنتان وجود دارد. مغز استخوان شما میلیاردها از آن را در روز تولید کرده و وارد جریان خون میکند اما طول عمر آنها کوتاه است - تقریباً کمتر از یک روز. وقتی نوتروفیلها وارد جریان خون میشوند، از دیوارههای مویرگی عبور کرده و به بافت میرسند. نوتروفیلها به مواد خارجی، التهاب و باکتری میچسبند. وقتی دچار بریدگی پوست میشوید، نوتروفیلها از طریق فرایندی به نام کموتاکسی به آن طرف کشیده میشوند. بسیار ارگانیزمهای تکسلولی از همین فرایند استفاده میکنند - کموتاکسی به سلولهای جنبنده امکان میدهد به سمت موادشیمیایی متمرکزتر حرکت کنند. وقتی نوتروفیلی یک ذره خارجی یا باکتری را قورت میدهد، از گرانولهای خون آنزیم، پروکسید هیدروژن و موادشیمیایی دیگر تولید میکند تا باکتری را بکشد. در محل یک عفونت جدی (که باکتریهای زیادی در آن محل تکثیر شدهاند) کپک ایجاد میشود. کپک درواقع نوتروفیلهای مرده و سایر بقایای سلولی هستند.
ائوزینوفیلها و بازوفیلها کمتر از نوتروفیلها هستند. ائوزینوفیلها روی انگلهای پوست ریه متمرکز هستند و بازوفیلها هیستایمین با خود حمل میکنند و به همین دلیل برای ایجاد التهاب مهم هستند. از دیدگاه سیستمایمنی بدن التهاب چیز خوبی است چون خون بیشتری داخل میآورد و دیوارههای مویرگی را گشاد میکند تا سلولهای ایمنی بیشتری بتوانند به محل عفونت بروند.
ماکروفاژها بزرگترین سلولهای خونی هستند. مونوسیتها توسط مغزاستخوان تولید میشوند، در جریانخون شناور شده، وارد بافت میشوند و به ماکروفاژ تبدیل میشوند. بیشتر بافتهای مرزی ماکروفاژهای مخصوص خود دارند. بعنوان مثال، ماکروفاژهای حفرهدار در ریه زندگی میکنند و (با جذب ذرات خارجی مثل دود و گرد و خاک) آنها را تمیز و (با جذب باکتریها و میکروبها) سالم نگه میدارند. ماکروفاژهایی که در پوست زندگی میکنند، سلولهای لانگرهانس نامیده میشوند. آنها آزادانه شنا میکنند. یکی از کارهای اصلی آنها تمیز کردن نوتروفیلهای مرده است.
لمفوسیتها نقش عمدهای در عفونتهای باکتریایی و ویروسی که دچار میشویم دارند. لمفوسیتها در مغزاستخوان تولید میشوند. آنهایی که قرار بوده تبدیل به سلولهای B شوند قبل از وارد شدن به جریان خون در مغزاستخوان رشد میکنند. اما سلولهای T در مغزاستخوان تولید شده ولی از طریق جریان خون به تیموس رفته و در آنها رشد میکنند. سلولهای T و B معمولاً در جریان خون یافت میشوند اما بیشتر در بافتهای لنفی مثل غدد لنفاوی، تیموس و طحال جمع هستند. مقداری بافت لنفی هم در دستگاه گوارش وجود دارد. سلولهای B و T وظایف و عملکردهای مختلفی دارند.
سلولهای B وقتی تحریک شوند به سلولهای پلاسما تبدیل میشوند -- اینها سلولهایی هستند که پادتن تولید میکند. یک نوع خاص سلول B به یک میکروب خاص تبدیل میشود و وقتی آن میکروب وارد بدن شود، خود را تکثیر کرده و میلیونها پادتن برای از بین بردن آن میکروب تولید میکند.
از طرف دیگر، سلولهای T معمولاً به سلولها چسبیده و آنها را میکشند. سلولهای T کشنده میتوانند سلولهای ویروسی را در بدنتان شناسایی کرده و آن را بکشد. دو نوع دیگر سلول T، که کمککننده و سرکوبکننده نامیده میشوند هم به سلول T کشنده برای کنترل واکنش ایمنی کمک میکنند.
سلولهای T
سلولهای T کمککننده بسیار مهم و جالب هستند. آنها توسط اینترلوکین-1 فعال شده و توسط ماکروفاژها تولید میشوند. این سلولها وقتی فعال شوند، اینترلوکین-2، سپس اینترفرون و سایر موادشیمیایی تولید میکنند. این موادشیمیایی سلولهای B را فعال میکنند تا بتوانند پادتن تولید کنند. پیچیدگی و سطح ارتباط بین نوتروفیلها، ماکروفاژها، سلولهای T و سلولهای B واقعاً شگفتآور است.
ازآنجاکه گلوبولهای سفید خون اهمیت بسیار زیادی در سیستمایمنی بدن دارند، بعنوان معیاری برای سلامت سیستمایمنی استفاده میشوند. وقتی میشنوید که فردی یک سیستمایمنی بسیار قوی دارد، یک روش که قدرت سیستمایمنی او اندازهگیری شده است با شمارش تعداد گلوبولهای سفید مختلف در نمونه خون او بوده است. شمارش طبیعی گلوبولهای سفید خون باید بین 4000 تا 11000 سلول در هر میکرولیتر خون باشد. وجود 1/8 تا 2/0 سلول T کمککننده به ازای هر سلول کمککننده سرکوبکننده نرمال است. شمارش مطلق نوتروفیل طبیعی بین 1500 تا 8000 سلول در هر میکرولیتر است.
یک سوال خیلی مهم که درمورد گلوبولهای سفید خون میتوانید بپرسید این است که، «یک گلوبول سفید خون از کجا میفهمد که به چه چیزی حمله کند و به چه چیزی حمله نکند؟ چرا گلوبولهای سفید خون به همه سلولهای بدن حمله نمیکنند؟» سیستمی در همه سلولهای بدن شما وجود دارد که مجموعه سازگاری بافتی اصلی (MHC) (که آنتیژن لیکوسیت انسانی (HLA) هم خوانده میشود) نام دارد که روی سلولهای بدن شما علامت میزنند. هر چیزی که سیستم ایمنی پیدا کند که آن برچسب را نداشته باشد، متعلق به شما نیست و درنتیجه باید از بین برود. دانشنامه بریتانیکا مجموعه سازگاری بافتی اصلی را اینطور توضیح میدهد:
«به طور کلی دو نوع مولکول پروتئین MHC داریم - دسته I و دسته II - که غشای تقریباً همه سلولهای موجود در یک ارگانیزم را پوشش میدهد. در انسانها این مولکولها توسط انواع متعدد ژن که همه آنها در یک نقطه یکسان روی کروموزوم 6 جمع شدهاندو کدبندی شدهاند. هر ژن تعداد غیرطبیعی آلل (انواع دیگری از ژن) دارند. درنتیجه خیلی نادر است که دو نفر دسته یکسان مولکول MHC داشته باشند که به مجموع آنها بافت میگویند. مولکولهای MHC اجزای مهمی در واکنش ایمنی بدن هستند. آنها به سلولهایی که توسط ارگانیزم عفونی مورد حمله قرار گرفتهاند کمک میکنند که توسط سلولهای سیستمایمنی به نام لمفوسیتهای T یا سلولهای T شناسایی شوند. مولکول های MHC با ارائه ذرات پروتئین (پپتیدها) متعلق به مهاجم بر روی سلول این کار را انجام میدهند. سلول T پپتید خارجی که به مولکول MHC چسبیده است را شناخته، به آن میچسبد و این عمل باعث میشود یا آن را از بین برده و یا درمان کند.
واکسیناسیون
بیماریهای متعددی وجود دارد که اگر یکبار به آن مبتلا شوید، دیگر مبتلا نخواهید شد. سرخک یکی از این بیماریهاست. اتفاقی که درمورد این بیماریها میافتد این است که وارد بدن شما شده و شروع به تکثیر میکنند. سیستمایمنی دست به کار میشود که آن را از بین ببرد. شما در بدنتان سلولهای B دارید که میتوانند ویروس را تشخیص داده و برای آن پادتن بسازند. اما فقط تعداد کمی از این سلولها برای هر پادتن هستند. وقتی یک بیماری خاص توسط این سلولهای B خاص شناسایی شوند، سلولهای B تبدیل به سلولهای پلاسما شده و شروع به تولید پادتن میکنند. این فرایند زمان میبرد اما بیماری روند خود را طی میکند و بالاخره از بین میرود. اما در حین از بین رفتن، سلولهای B دیگر برای بیماری تکثیر شده اما پادتن تولید نمیکنند. این دسته دوم سلولهای B سالها در بدن شما میماند و به همین دلیل اگر دوباره به همان بیماری دچار شوید، بدن بلافاصله آن را از بین خواهد برد.
واکسن نوع ضعیفشده بیماری است، یا نوع کشتهشده بیماری است و یا شبیه به آن اما با شدت کمتر است. وقتی سیستمایمنی داخل بدنتان همان حالت دفاعی را پیش میگیرد، اما چون این بیماری متفاوت و ضعیفتر است، دچار علائمی نمیشوید. بعد وقتی که بیماری واقعی به شما حمله کند، بدنتان خواهد توانست که با آن مقابله کند.
برای همه انواع بیماری، چه ویروسی و چه باکتریایی، واکسن وجود دارد: سرخک، گوشک، سرفه، سل، آبلهمرغان، فلج اطفال، حصبه و …
اما خیلی از بیماریها را نمیتوان با واکسن درمان کرد، سرماخوردگی و آنفولانزا دو نمونه خوب از این دسته بیماریها هستند. این بیماریها یا خیلی سریع تغییر میکنند و یا انواع بسیار متفاوتی دارند که دریافت همه آنها توسط بدن میسر نیست. هربار که دچارآنفولانزا میشوید، به یک نوع متفاوت آن مبتلا شدهاید.
ایدز
ایدز (سندرم نقص ایمنی اکتسابی) بیماری است که با HIV (ویروس خودایمن انسانی) ایجاد میشود. این بیماری مشکلسازی برای سیستمایمنی است زیرا ویروس به سلولهای سیستمایمنی بدن آسیب میزند. به ویژه داخل سلولهای T کمککننده تکثیر شده و طی این فرایند آنها را از بین میبرند. بدون سلولهای T کمککننده برای هماهنگکردن همه چیز، سیستمایمنی در نهایت فرو ریخته و قربانی بخاطر یک نوع عفونت دیگر که سیستمایمنی به طور معمول میتوانست با آن مقابله کند، میمیرد.
گاهیاوقات سیستمایمنی بدن شما نمیتواند به خودی خود به اندازه کافی سریع فعال شود تا بتوند بر سرعت تکثیر یک نوع باکتری خاص غلبه کند یا اینکه باکتری آنقدر سریع سمی تولید میکند که قبل از اینکه سیستمایمنی بتواند باکتری را از بین ببرد، آسیب دائمی ایجاد میکند. در این موارد، خوب است که با کشتن باکتری آسیبرسان، به سیستمایمنی کمک کنیم.
آنتیبیوتیکها درمورد عفونتهای باکتریایی عمل میکنند. آنها موادشیمیایی هستند که سلولهای باکتری را کشته ولی بر سلولهای تشکیلدهنده بدن شما اثر نمیگذارند. بعنوان مثال، بسیری آنتیبیوتیکها تشکیلات داخل سلولهای باکتری که دیواره سلول را میسازند اخلال ایجاد میکند. سلولهای انسانی حاوی این تشکیلات نیستند به همین دلیل آسیبی به آنها نمیرسد. آنتیبیوتیکهای مختلف روی تشکیلات مختلف باکتریایی عمل میکنند به همین دلیل هرکدام درمورد نوع خاصی باکتری اثربخش هستند. و احتمالاً میدانید که ویروسها چون زنده نیستند، آنتیبیوتیکها اثری روی آنها ندارند.
یک مشکل آنتیبیوتیکها این است که به مرور زمان اثربخشی خود را از دست میدهند. وقتی آنتیبیوتیک مصرف میکنید، همه باکتریها را طی یک هفته یا 10 روز میکشد. خیلی سریع (طی یک تا دو روز) حالتان بهتر میشود چون آنتیبیوتیک اکثر باکتریهای هدف را خیلی سریع میکشد. اما وقتی یک باکتری شانس زنده ماندن پیدا کند، تکثیر شده و این بیماری دوباره برخواهد گشت. آنوقت دیگر آن آنتیبیوتیک قبلی اثری روی آن نخواهد داشت. این مسئله یکی از مشکلات موجود در جامعه پزشکی است.
اشتباهات سیستم ایمنی بدن
گاهی اوقات سیستمایمنی اشتباهاتی مرتکب میشود. یک نوع از این اشتباهات، خودایمنی نامیده میشود: سیستم ایمنی به دلایلی درست همانطور که به میکروبها حمله میکند، به بدن خودتان حمله میکند. دو نوع متداول از این بیماری از اشتباه سیستمایمنی اتفاق میافتد. دیابت جوانی با جمله سیستمایمنی به سلولهای لوزالمعده که انسولین تولید میکنند و از بین بردن آنها ایجاد میشود. آرتریت روماتوئید هم با حمله سیستمایمنی به بافتهای داخل مفاصل ایجاد میشود.
آلرژیها نوع دیگر اشتباه سیستمایمنی بدن هستند. سیستمایمنی در بعضی افراد که دچار حساسیت هستند، به طور شدیدی به یک محرک آلرژیزا که باید نادیدهاش بگیرد، واکنش میدهد. این محرک میتواند یک مادهغذایی یا یک گرده یا یک نوع موی خاص حیوانات باشد. مثلاً شخصی که به یک گرده خاص آلرژی دارد، دچار آبریزش بینی و چشم، عطسه و علائمی از این قبیل میشود. این واکنش اصولاً توسط سلولهای ماست در مجرای بینی ایجاد میشوند. در واکنش به این گردهها، سلولهای ماست هیستامین تولید میکنند. هیستامین موجب التهاب میشود که باعث میشود مایعات در رگهای خونی جریان داشته باشند. هیستامین همچنین موجب خارش میشود. برای از بین بردن این علائم، داروی تجویزی مطمئناً آنتی-هیستامین است.
نمونه آخر اشتباه سیستم ایمنی بدن تاثیر آن بر بافتها پیوند خورده است. البته این واقعاً یک اشتباه نیست اما پیوند بافت یا عضو را تقریباً غیرممکن میسازد. وقتی بافت خارجی داخل بدن شما گذاشته میشود، سلولهای آن تعریف و هویت درست را ندارند و به همین علت سیستم ایمنی به آن بافت حمله میکند. این مشکل قابل پیشگیری نیست اما میتوان با هماهنگکردن دقیق بافت اهداکننده با گیرنده و استفاده از داروهای سرکوبکننده ایمنی از این واکنش جلوگیری کرد. البته این داروها با سرکوب کردن سیستمایمنی فرد را در معرض عفونتهای احتمالی قرار میدهند.