صادق زیباکلام در پاسخ به اعتراض عباس عبدی مبنی بر اینکه اصلاحطلبان طرح و استراتژی خاصی ندارند مدعی شد آنها استراتژی دارند که از جمله نتایج آن پیروزی روحانی در انتخابات بوده است.
عباس عبدی ضمن مقالهای پاسخ اظهارات حجاریان را مبنی بر اینکه «شکست روحانی شکست اصلاحطلبان نیست» داده و ضمنا تصریح کرده بود اصلاحطلبان فاقد راهبرد و برنامه هستند.
زیباکلام در واکنش به نوشته عبدی در روزنامه اعتماد، در روزنامه آرمان نوشت: در خصوص اظهارات آقای عبدی مبنی بر اینکه اصلاحطلبان طرح و استراتژی خاصی ندارند نیز باید گفت یکی از هنرهای آقای عبدی حملات گسترده و بیمحاباست. حال این حملات میتواند متوجه آقای هاشمی باشد، متوجه رئیس دولت اصلاحات باشد یا هر کس دیگر. در حال حاضر نیز این حملات متوجه اصلاحطلبان شده است. آقای عبدی اکنون در سکوت کامل به سر میبرند و هیچ اقدام و عملی برای پیشبرد مسائل اصلاحات و اصلاحطلبان انجام نمیدهند و تنها به یکباره نقدهای خود را بر اصلاحطلبان میبارند. گاهی به نظر میرسد که آقای عبدی شناخت کافی و خوبی از شرایط موجود ندارند و نمیدانند که مناسبات سیاسی و اجتماعی ما به چه شکل است.
وی ادامه میدهد: آقای عبدی بدانند که اصلاحطلبان استراتژی دارند. اصلیترین، مهمترین و بنیادیترین استراتژی اصلاحطلبان دموکراسی خواهی است و این دموکراسیخواهی توانسته در میان اقشار و لایههای تحصیلکرده جامعه جای خود را باز نماید. اتفاقا پیروزی آقای روحانی در انتخابات 92 نشان داد که اصلاحطلبان استراتژی دارند و اگر استراتژی اصلاحطلبان نبود این پیروزی به دست نمیآمد.
این ادعا در حالی است که زیباکلام 19 شهریور 92 در مصاحبه با شبکه ایران (سایت روزنامه دولتی ایران) ضمن رد اینکه «رأی مردم گفتمانی بوده و یک عدهای از ماهها قبل نشسته و نظریهپردازی کرده و به قدرت رسیدهاند» میگوید: اساسا خود آقای روحانی هنگامی که رئیسجمهور شدند، بیش از هر کس دیگری و بیشتر از همه بهتزده شدند. چون تا 4 روز قبل، تا سه روز قبل، حتی تا دو روز قبل کسی فکر نمیکرد آقای روحانی رئیسجمهور شود... اتفاقا آنچه که باعث پیروزی آقای روحانی شد 50 درصدش تصادف بود و 50 درصد دیگر آن بد عمل کردن اصولگرایان در هشت سال گذشته. حوادثی که گفتم همه تصادف است. برنامهریزی نیست.
وی در مقابل اصرار مصاحبه کننده به بحث گفتمانی و نظریهداشتن اصلاحطلبان تاکید کرد: شما میخواهید پای نظریهپردازی را وسط بکشید اما بدانید که نمیتوانید حریف من شوید! اینکه میگویید انتخابات باعث تغییر میشود مثل این میماند که بگویید درخت در بهار شکوفه میدهد، بعد میخواهید درباره آن نظریهپردازی سیاسی کنید.
وی آن زمان گفته بود: همه حرف من این است که در سال 84، 18 میلیون نفر از عملکرد آقای خاتمی و هاشمی رفسنجانی راضی نبودند و به آقای احمدینژاد رأی دادند. در سال 76 بیست میلیون نفر از وضعیت موجود راضی نبودند و به آقای خاتمی رأی دادند. در 24 خرداد هم 19 میلیون نفر از عملکرد اصولگرایان راضی نبودند و به آقای روحانی رأی دادند. مهم آن است که در کنج یک ادارهای ننشینیم و فکر کنیم نظریه اعتدال را طراحی کردیم و توانستیم پیروز انتخابات باشیم! من از این حرصم میگیرد که یک عدهای گفتند آقای خاتمی رأی آورد چون ما توانستیم جامعه مدنی را گفتمان غالب مردم کنیم که حرف مفتی بود!
وی در پاسخ این سؤال که «شما نمیتوانید این واقعیت را نادیده بگیرید که آقای حجاریان و دوستانش در مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری توسعه سیاسی را تئوریزه کردند» گفته بود: چه چیزی را تئوریزه کردند؟ سال 76 آقای حجاریان و دوستانش در مرکز مطالعات استراتژیک همان قدر توسعه سیاسی را تئوریزه کردند و همانقدر نظریه پردازیشان در پیروزی آقای خاتمی نقش داشت که در سال 92 آقابانی که در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع بودند در پیروزی آقای روحانی نقش داشتند... اینکه یک اتفاقی میافتد و آقای روحانی رأی میآورد و ما نظریهپردازی میکنیم این درست نیست.