سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرباز ولایت

نظر

 

با کوتوله‌های ادبی دربدر در سفارتخانه‌های خارجی

جماعتی که همیشه یک پایشان در اروپاست و پای دیگرشان آمریکا، بعد هم بدون هیچ مشکلی به ایران می‌آیند تا مجری دستورات اربابان خویش باشند. همانها که بسان کبک سر در برف فرو برده‌اند و فکر می‌کنند مردم نمی‌بینند آنها شنبه شب‌ها در محل اقامت خصوصی سفرا و دیپلمات‌های اروپایی و حتی آمریکایی...

پایگاه خبری انصارحزب الله: خبر آمد از «لندن» و «واشنگتن» دو تن از کوتوله‌های ادبی که سالهاست برای شهرت و نام و نان چکمه اهالی سفارتخانه‌های خارجی را می‌بوسند، علی رغم شرکت در جشنواره شعر فجر، حالا به بهانه انتخاب دبیر جشنواره کنار گرفته‌اند که چون جشنواره دولتی است؛ اگر هم ما برنده شویم، برای گرفتن جایزه نمی‌آییم. تا بار دیگر درس عبرتی باشد به برخی از مدیران خودباخته، شاید هم خوش باور فرهنگی و هنری کشور که به آدمهای کوتوله و یا تاریخ مصرف گذشته جناح شبه‌روشنفکری این همه بها ندهند که به قول حضرت مولانا تربیت نااهل را چون گردگان بر گنبد است؛
همه عمر به دنبال شهرت دویده‌اند و له‌له زده‌اند و به کف نیاورده‌اند، زیرا همیشه در پشت سر مردم بوده‌اند. در حالی که هنرمند بودن به قول مرحوم آل‌احمد؛ جان تابناک می‌طلبد و پیشتازی و طلایه‌داری.

با این همه سالهاست با کم‌ترین کار، بیشترین بهره را از سوی مدیران دولتی نصیب برده‌اند. آن هم با این توجیه که ایده جذب حداکثری ایجاب می‌کند با این جماعت مهربان‌تر از حتی دوستان انقلاب برخورد کنیم. آخر سر نیز دست عسلی و چرب و شیرین مدیران بسیار خوشبین را چنان گاز گرفته‌اند که تبدیل به نوعی ضد تبلیغ علیه نظام شده است.
همین جماعت که خودرو، سکه، زمین و هزار و یک امتیاز دولتی دیگر را نصیب می‌برند اما همیشه در واپسین لحظات در رسانه‌های دشمن فضاحت آفریده اند.

درست برخلاف چهره‌های مانا و درخشانی همچون زنده‌یادان «امیرحسین فردی» و شهید «سیدمرتضی آوینی» و... که همیشه در طول عمر پربرکتشان خود را بدهکار انقلاب اسلامی می‌دانستند و در راه ارتقای ادبیات و هنر انقلاب اسلامی از جان مایه می‌گذاشتند، درست برخلاف جماعت شبه‌روشنفکر که بعد از کلی منت نهادن بر سر مردم و برخی از مدیران خودباخته نظام، بیشترین بهره‌های مادی را نصیب می‌برند، دست آخر هم سر از رسانه‌های دولتی فارسی زبان انگلیس (B.B.C) و آمریکا (V.O.A) درمی‌آورند تا سخنان ساختارشکنانه ابراز کنند.

جماعتی که همیشه یک پایشان در اروپاست و پای دیگرشان آمریکا، بعد هم بدون هیچ مشکلی به ایران می‌آیند تا مجری دستورات اربابان خویش باشند. همانها که بسان کبک سر در برف فرو برده‌اند و فکر می‌کنند مردم نمی‌بینند آنها شنبه شب‌ها در محل اقامت خصوصی سفرا و دیپلمات‌های اروپایی و حتی آمریکایی (همانها که با پاسپورت سوئیسی و کانادایی به ایران می‌آیند) دور هم جمع می‌شوند، شعر می‌خوانند و آواز سر می‌دهند، ساز می‌نوازند و فیلم‌هایشان را به نمایش درمی‌آورند تا به اجانب بیشتر تقرب جسته باشند و آن وقت ادعا دارند که ما از جوایز دولتی پرهیز داریم و کسی نیست از این جماعت بپرسد: آیا خبردار ایستادن در برابر سفیر فرانسه تا نشان دولتی شوالیه به یقه لباس شمایان نصب کند مگر عین دولتی بودن نیست؟! براستی مگر این افعال نشانه بارز بیگانه‌پرستی و دولتی بودن نیست؟!

بی‌تردید اشتباه برخی از مدیران بسیار خوشبین در راه اعتماد به چنین عناصری از یک سو خوراک خبری مناسبی برای رسانه‌های بیگانه فراهم می‌آورد و از سوی دیگر بستری فراهم می‌کند تا این جماعت در بورس خبری باشند و برایشان تبلیغ شود.

درست به مانند جشنواره شعر فجر سال قبل که قرار بود به این بهانه پای «یدالله‌خان رویایی» مدیر کلان تلویزیون رژیم شاه را به ایران باز کنند. کسی که در همان سال 1357 از ایران گریخته و به آغوش ضد انقلاب و پناهندگی سیاسی فرانسه پناه برده بود
خوشبختانه این پروژه با روشنگری‌های روزنامه‌ کیهان، عقیم ماند و حالا خبر می‌رسد شاعری که از دهه 1350 همیشه به دنبال شهرت دویده اما چراغ کلام او در خانه قلب هیچ ایرانی روشن نیست به همراه شاعری گمنام‌تر از خودش گزینش یک دبیر مستقل برای جشنواره شعر فجر را بهانه کرده‌اند و طی نامه‌هایی به رسانه‌های بی.‌بی.‌سی و رادیو دولتی فارسی زبان آمریکا، بحث را به وادی سیاست کشانده‌اند که چون جشنواره شعر فجر ماهیت دولتی دارد، احیانا اگر ما جایزه‌ای هم بردیم، برای بردنش مراجعه نمی‌کنیم!! پس «چون مراجعه نمی‌کنیم نام ما را بهتر است از میان شرکت‌کنندگان خط بزنند، چون ما دولتی نیستیم» و این نامه و خبر فرصتی می‌شود تا رادیوهای بیگانه با سوژه‌های تازه علیه نظام به میدان بیایند.

امیدواریم برخی از مدیران خوش‌باور و گاه خودباخته که گویی در سرزمین رویاها زندگی می‌کنند. یک بار پایشان را روی زمین بگذارند و با تجربه پیرامون خویش باور کنند آنها که سالهاست بر سفره چرب و شیرین معاویه و پسرش یزید نشسته‌اند، عدالت «علی» را برنخواهند تابید که پیش از این نیز جیره‌خوار ابوسفیان‌ها بوده‌اند.

سعید سجادی
منبع: کیهان