سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرباز ولایت

نظر
مسئول سیاسی حزب موتلفه با بیان اینکه بازگشایی سفارت انگلیس بدون توجه به مصوبه مجلس اشتباه است گفت: درحال حاضر فصل برقراری ارتباط با انگلیس نیست.
به گزارش مشرق، محمدکاظم انبارلویی مسئول سیاسی حزب مؤتلفه با اشاره به مخفی نگه‌داشتن سفر هاموند به تهران و افشای آن از سوی گاردین اظهار داشت: بازگشایی سفارت انگلیس در تهران بدون در نظر گرفتن مصوبه مجلس درست نیست چرا که مجلس تصویب کرده هرگاه دولت انگلیس دست از برخوردهای خصمانه با تهران بردارد،‌ دولت مجاز به برقراری ارتباط است.

انبارلویی با تاکید بر اینکه تاکنون هیچ نشانه‌ای مبنی بر کاهش مواضع خصمانه دولت انگلیس وجود نداشته است افزود: با این وجود دولت اقدام به از سر گیری ارتباط با دولت انگلیس کرده است.

این کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به سوابق انگلیس در فتنه 88 و همگرایی با ضد انقلاب علیه جمهوری اسلامی خاطرنشان کرد: درحال حاضر فصل برقراری ارتباط با انگلیس نیست مگر اینکه از لندن نشانه‌ای مبنی بر رویکرد عدم دخالت در ایران دیده شود.

وی درخصوص اختلاف با انگلیس درباره تجهیزات جاسوسی یادآور شد: قاعدتاً موضوع اختلاف تهران و لندن درباره برخی تجهیزاتی که احتمال می‌رفت برای مسائل جاسوسی به کار می‌برند حل نشده است.

منبع: فارس

نظر

 

در حالی که هاشمی رفسنجانی از منتقدان واردات بی‌رویه در دولت احمدی‌نژاد بود، اینک در دولت روحانی او دیگر دغدغه‌های قبلی نسبت به واردات را ندارد و می گوید: استفاده مردم از تولیدات به روز دنیا مغایر با رونق تولید در کشور نیست.

گروه اقتصادی مشرق- رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدار رییس کل، معاونین و مدیران گمرک جمهوری اسلامی اظهار داشت: استفاده مردم از تولیدات به روز دنیا مغایر با رونق تولید در کشور نیست، به جای نگرانی از واردات باید برای رونق صادرات برنامه ریزی کرد.


 

تغییر نگاه رفسنجانی به واردات با تغییر دولت/ در حال ویرایش/ حاج علی

 

اظهارنظر وی برای کاهش حساسیت‌ها نسبت به واردات، احتمالا به دلیل آن است که روند واردات بی‌رویه که در دولت احمدی‌نژاد مورد انتقاد او بود، در دولت مورد حمایت وی یعنی دولت یازدهم، به هیچ وجه متوقف نشده و حتی در برخی موارد بدتر هم شده است.

بر اساس آمارهای دولتی، در 2 سال اخیر بیش از 100 میلیارد دلار کالا به طور رسمی وارد کشور شده است. آمارهای غیررسمی نیز از رشد چشمگیر واردات غیرقانونی کالا (قاچاق) طی این مدت با توجه به توقف اجرای قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز در دولت خبر می‌دهد.

این در حالی است که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بارها دولت قبل را به علت واردات بی‌رویه مورد شماتت قرار داده است.

در ادامه به چند نمونه از انتقادات هاشمی رفسنجانی از واردات در دولت قبل اشاره می‌شود:

 

*** 

امروز واردات بی‌رویه و بیش از نیاز ضربه سنگینی به تولید و صنعت وارد می‌کند و صنایع گوناگون کشور را که سالها برای رشد و شکوفایی آنان تلاش شده است در سراشیبی قرارمی‌دهد.

19 /1/ 1388 

http://rafsanjani.ir/print.php?id=9627 

 

***

استقلالمان اگر آسیب ببیند خیلی چیزها از دست ما می‌رود. استقلال سیاسی را ما حفظ کردیم، اما استقلال صنعتی، اقتصادی و امثال اینها که در یک مرحله‌ای خیلی روی آنها تکیه داشتیم و خوب پیش می‌رفت، الان جوری شده که باز داریم ما وابسته می‌شویم. این که مثلا ما 60 یا 70میلیارد دلار واردات داشته باشیم در مقابل0 1 یا 15 میلیارد دلار صادرات آن هم بیشتر مواد نفتی، این دستاورد خوبی نیست. کافی است که ما به هر دلیل نتوانیم نفت را صادر بکنیم، در این صورت وابستگی کشنده می‌شود.  

 29/ 10/ 1387

http://rafsanjani.ir/view.php?id=13279

***

تغییر نگاه رفسنجانی به واردات با تغییر دولت

از لحاظ اقتصادی هم امکانات ما به گونه‌ای است که بتوانیم روی پای خودمان باشیم. از لحاظ دانش و تکنولوژی هنوز وابستگی داریم و داریم بتدریج این وابستگی‌ها را قطع می‌کنیم. ولی فرض کنید امسال ما 50، 60 میلیارد دلار واردات داریم و این مورد با استقلال ‌ما همخوانی ندارد. از موجهای این فرمی هم داریم، ولی در مجموع فکر می‌کنم در همان مسیر هستیم. در برخی جاها خوب و در برخی جاها ضعیف هستیم.

25/ 10/ 1387

http://rafsanjani.ir/view.php?id=13277

***

از لحاظ وابستگی به کشور اوضاع خوب نیست. زمانی کشور را با درآمد هفت یا هشت میلیارد دلار اداره می‌کردیم و الان 60 میلیارد دلار واردات داریم. وابستگی به نفت که ثروت نسلهای بعدی ماست، خیلی بد است.

22/ 10/ 1387

http://rafsanjani.ir/view.php?id=13276

***

این تعاملات درست نیست. به علاوه ناچار می‌شویم به جای این کار، همین امکانات را برای واردات مصرفی هزینه کنیم که این اتفاقات الان افتاد.

بالاخره یکی از بخش‌های مهم اقتصاد ما تولید است. مگر تولید می‌تواند با این واردات انبوه رشد کند؟ مگر بخش بخصوصی می‌تواند با این کالاهای وارداتی که همه زندگی ما را تحت تأثیر قرار داده و در روستاها هم مغازه‌ها را پر می‌کنند، آن هم به شکل واردات رسمی یا قاچاق می‌تواند قدرت کار داشته باشد؟ مطمئناً آسیب می‌بیند.

15/ 2/ 1387

http://rafsanjani.ir/view.php?id=13306

***

تغییر نگاه رفسنجانی به واردات با تغییر دولت

ما اگر بخواهیم با واردات مسئله را حل کنیم قطعا نتیجه اش این است که تولید داخلی متوقف یا کم می شود. و در این صورت یک روز یک ماه یک هفته بگو یکسال شاید بشود مسئله را با واردات حل کنیم اما به موازات این تولیدمان کم می شود و خطر را به سال بعد منتقل می کنیم و بسیار بدتر می شود. وابستگی و خطرهای دیگر بدتر می شود.

30/ 9/ 1386

http://rafsanjani.ir/view.php?id=9612

***

نفت می‌فروشیم و مواد را وارد می‌کنیم اما این کار نمی‌تواند طولانی مدت انجام شود و ادامه پیدا کند؛ چراکه اگر این رقم ادامه پیدا کند فقط تا 7 یا 8 سال دیگر می‌توانیم از پول نفت برای واردات مواد غذایی استفاده کنیم.

...از ایرادهایی که آقایان قانونگذار طی دو سه هفته اخیر مطرح کرده‌اند واردات عجیب و غریب است که صنایع غذایی را تحت فشار می‌گذارد و این موضوع با مصالح امت، ملت، کشور و آینده فرزندان‌مان نمی‌سازد.

11/ 5/ 1390

***

هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام ...با انتقاد از واردات بی رویه به کشور، نگرانی خود را از واردات فوق العاده و مشکلات زیاد ناشی از آن به خصوص در حوزه مولدها ابراز نمود و با اشاره به وضعیت فعلی جامعه به خصوص مسایل اقتصادی خطاب به مسولان ذیربط تصریح کرد : باید بیش از پیش کار کنید، ما مشکلات زیادی در کشور به خصوص در عرصه اقتصادی داریم و باید این مسایل حل شود.

8/ 8/ 1389

***

هاشمی رفسنجانی ضمن انتقاد شدید از واردات بی‌رویه و استفاده‌های پی‌در‌پی از ذخایر ارزی کشور در جهت اشباع بازار داخلی از کالاهای وارداتی ؛ این اقدام را سم مهلک اقتصاد کشور خواند و تصریح کرد: برای احیای اقتصاد کشور راهی جز ساختن زیربناها و رسیدگی و تقویت بخش‌های تولیدی صنعتی و کشاورزی نداریم، چرا که وفور منابع ارزی و ریالی کشور قطعاً همیشگی نخواهد بود

6/ 2/ 1390

***

امروز واردات بی رویه و بیش از نیاز ضربه سنگینی به تولید و صنعت وارد می کند و صنایع گوناگون کشور را که سالها برا ی رشد و شکوفایی آنان تلاش شده است را در سراشیبی قرار می دهد .

11/ 12/ 1387

***

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام دستیابی به استقلال و خوداتکایی در بسیاری از محصولات را از دستاوردهای مهم انقلاب دانست و با ابراز تأسف از تخصیص 24 میلیارد دلار برای واردات کالاهای اساسی در سال تولید ملی، تأکید کرد: این بدین معنا نیست که از نیازهای ضروری مردم غفلت کنیم، اما سخن این است که چرا زمانی که می‌توانیم با حمایت از تولیدات داخلی چنین نیازهایی را در داخل تأمین کنیم به واردات رو بیاوریم.

19/ 2/ 1391

http://hashemirafsanjani.ir/taxonomy/term/136

***

هاشمی رفسنجانی به انتقاد شدید از واردات بی رویه و به موازات آن پرداخت نشدن سهم تولید از درآمد اجرای طرح هدفمند کردن یارانه پرداخت. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ، واردات بی رویه کالا و محصولاتی که صنایع کشور به خوبی قادر به تأمین در داخل و نیز صادرات هستند را وبای اقتصادی و خیانت به تولید و حیات اقتصادی کشور خواند و با اشاره به تعطیل یا نیمه تعطیل شدن بخش بزرگی از کارخانه‌ها و صنایع کشور، تاکید کرد: دلسوزی و خدمت به اقتصاد کشور این است که سهم صنایع و تولید از هدفمندی یارانه‌ها پرداخت شود تا در آینده شرمنده تولیدکنندگان زحمت کش و شریف کشور نشویم.

19/ 8/ 1390

***

دولت هم برای تأمین نیازهای مردم وارد می‌کند. واردات هم از کشورهایی مثل چین است که کالاهایشان ارزان‌تر است. این واردات باعث می‌شود که دامداری، کشاورزی و صیادی ما برای صاحبان این حرفه‌ها به صرفه نباشد.... امروز در روزنامه‌ها خواندم که بوشهری‌ها دیگر صیادی نمی‌کنند و ماهی وارداتی را مصرف می‌کنند. اگر این خبر درست باشد، خیلی جای غصه است.

28/ 9/ 1391

***

اگر واردات کنیم و پول بدون کار به مردم بدهیم هم مصرف بالا می رود ولی نظر من این نیست نظر من این است کشور را باید ساخت آباد کرد تولید را بالا برد تا مصرف بالا برود بدون رشد تولید هرگز نباید به سمت مصرف بالارفت.

10 /6/ 1392

***

هاشمی رفسنجانی طی سخنانی صریح در دیدار جمعی از اقشار مختلف مردم دزفول ضمن یادآوری نتایج عملکرد جریان انحرافی دولت گذشته گفت:‌ در شرایطی که در اوج افزایش درآمدهای کشور می‌توانستند آن درآمدهای نفتی را در خدمت سازندگی کشور بگیرند، ولی متأسفانه با روی آوردن به واردات اجناس بی‌کیفیت، باعث تخریب پایه‌های تولید در کشور شدند.

10/ 3/ 1394

***

از ابتدا مبنای سیاست‌های اقتصادی بر این بود که درآمدهای نفتی حاصله، صرف تقویت بخش‌های تولیدی، صنعت و کشاورزی شده و بخشی از مازاد درآمدها نیز برای شرایط بحرانی کشور ذخیره شود اما متأسفانه در سال‌های اخیر به جای حمایت از تولید، واردات مورد توجه قرار گرفت.

29/ 3/ 1392

***

هاشمی رفسنجانی با اشاره به تأکید رهبری انقلاب بر حمایت از تولید و کار و سرمایه ایرانی ، از سیاستهای اقتصادی دولت بشدت انتقاد کرد و گفت: متأسفانه در سالهای اخیر حجم واردات بی‌رویه کالاهای خارجی، عرصه را بر رشد و رونق تولیدات داخلی تنگ کرده که امیدواریم امسال، کار، تولید و سرمایه‌گذاری مورد توجه بیشتر قرار گیرد.

16/ 1/ 1391



نظر
رابطه دولت و حزب مشارکت؛
با مجوز وزارت کشور به همایش حزب اتحاد ملت و حضور معاون امور زنان روحانی در این میتینگ، تحلیل‌گران را به این باور رسانده که رابطه‌ای میان حامیان فتنه و دولتمردان وجود دارد و به نظر می‌رسد دولت با این اقدامات به سوی سیر نزولی خود در عرصه سیاست داخلی، سرعت ببخشد.
گروه سیاسی مشرق - فضای سیاسی کشور این روزها بیش از گذشته متأثر از فضای انتخابات مجلس شورای اسلامی و حتی انتخابات آتی ریاست جمهوری است. در این راستا اگر تجزیه‌وتحلیلی از سخنان دولتمردان داشته باشیم به‌وضوح درمی‌یابیم که بخش اعظمی از سخنانی که ایراد می‌شود، منشأ انتخاباتی دارد.

سخنان اخیر رئیس‌جمهور درباره وظیفه شورای نگهبان که آن را نظارتی خواند نه اجرایی بخشی از همین نگاه و رویکرد انتخاباتی دولتمردان است؛ موضوعی که واکنش برخی از سیاسیون را نیز در پی داشت[1].
در این راستا اما برخی از اعضای دولت هستند که سوای کار دولتی به کار حزبی و جناحی نیز مشغول‌اند و کاری دوگانه انجام می‌دهند؛ تا جایی که گاه امور حزبی بر افعال دولتی آن‌ها می‌چربد.


پاستور نشینانی که مأمور نفوذی جناح خود هستندبه‌طور مشخص افعال برخی از دولتمردان که به جناح اصلاح‌طلب تعلق دارند دارای شائبه جناحی است. این افراد به طریقی عمل می‌کنند که رویکرد انتخاباتی و جناحی‌شان حفظ شود و این نوع وفاداری برای تأمین منافع جناحی اصلاح‌طلبان و احزاب حامی دولت بسیار قابل‌تأمل است؛ به عوان مثال خانم شهیندخت مولاوردی که مرکز امور زنان ریاست جمهوری را بر عهده دارد، روز پنج‌شنبه در همایش حزب اتحاد ملت یا به تعبیر دیگر حامیان فتنه 88 شرکت کرد.

در این میان به بررسی عملکرد دو تن از زنان و همچنین دو تن از رجالی که مثلا در دولت یازدهم، هستند اما رویکرد جناحی در افعال آنان مشهود است، می‌پردازیم.

پاستور نشینانی که مأمور نفوذی جناح خود هستند

آقای سخنگو و مأموریت استانی به انتخابات

پاستور نشینانی که مأمور نفوذی جناح خود هستندمحمدباقر نوبخت: محمدباقر نوبخت حقیقی، معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور، سخنگوی دولت ایران و دبیر کل حزب اعتدال و توسعه است. از همین رو گفته می‌شود که در کنار کار دولتی کار حزبی و جناحی را نیز برای انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی در دستور کار خود دارد.

چندی پیش همین مسئله موردانتقاد برخی از شخصیت‌های سیاسی اصلاح‌طلب و همسو باسیاست دولت واقع شد. به‌طور مشخص حجت‌الاسلام رهامی از فعالیت‌های انتخاباتی نوبخت گلایه کرد و گفت: «دولت به‌عنوان دولت حق دخالت مستقیم در انتخابات را ندارد و نمی‌تواند لیست بدهد، چراکه مجری و برگزارکننده آن است و باید بی‌طرف باشد. اتفاقاً ابلاغ‌های آقای نوبخت هم‌اکنون در جلسات کمیته سیاسی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات مطرح است. در خصوص ابلاغیه‌های آقای نوبخت اگر وی ابلاغ‌ها را به‌عنوان شورای برنامه‌ریزی استان داده است باید گفت استان‌ها شورای برنامه‌ریزی دارند که زیر نظر استاندار است و باید فقط کار اجرایی تحت نظر استانداران انجام دهند و آقای نوبخت نمی‌تواند در کنار شورای برنامه‌ریزی استان که قانون رسمی است، شورای دیگری ایجاد کند. ولی اگر به‌عنوان معاون رئیس‌جمهور ابلاغ دهد و بگوید آن‌ها می‌خواهند کار تبلیغاتی انتخاباتی کنند، خلاف قانون است و اگر دولت این کار را انجام دهد ما اعتراض خواهیم کرد و در جلسات خصوصی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات هم مطرح‌شده که منظور از این ابلاغ‌ها چیست؟»[2]

وی بابیان اینکه برخی فعالیت‌های نوبخت در استان‌ها شبهه انتخاباتی دارد افزود: «اگر قصد این کار برای حمایت از دولت و نخبگان است، یعنی کاری که در حیطه وظایف فرمانداری‌ها و استانداری‌ها است و استانداری‌ها باید بودجه در اختیارشان بگذارند و به سمت توسعه استان بروند؛ اما اگر این‌ها مقدمه‌ای است که حزب گونه‌ای تشکیل شود که این احزاب افراد را شناسایی کرده و کاندیدا معرفی کنند؛ در این صورت آقای نوبخت نیز اگر به‌عنوان معاون رئیس‌جمهور و نه دبیر کل حزب عدالت و توسعه چنین ابلاغ‌هایی صادر کند، خلاف قانون است و همه به این اقدام اعتراض خواهند کرد    .    »

نوبخت حتی در سخنان خود برای حمایت از جناح همسو با دولت گاه سیاست حمایت را پیش می‌گیرید و سخنان وی بیشتر معطوف به ساماندهی کار انتخابات در استان‌هاست. به‌عنوان نمونه وی درباره اینکه اصلاح‌طلبان در بعضی شهرها امکان برگزاری جلسات و میتینگ پیدا نمی‌کنند، بیان کرده است: آن‌ها هم باید در چارچوب قانون این فرصت را داشته و همه احزاب قانونی و سیاسی باید در چارچوب تأییدشده از آزادی بیان برخوردار باشند.[3]

اسحاق جهانگیری مسؤول گزارش به کارگزاران و در نتیجه هماهنگی با هاشمی رفسنجانی

پاستور نشینانی که مأمور نفوذی جناح خود هستنداسحاق جهانگیری: معاون اول رئیس‌جمهور این روزها بیشتر به‌واسطه گلاویز شدن با محمود احمدی‌نژاد در فضای سیاسی کشور مطرح‌شده است.

ماجرای شکایت احمدی‌نژاد و افشاگری‌های جهانگیری و به صحنه کشاندن جریان حامی احمدی‌نژاد به صحنه سیاسی کشور درحالی‌که دستکم به‌طور ظاهری احمدی‌نژاد و حامیانش کمتر در فضای سیاسی آفتابی می‌شوند در نوع خود جالب‌توجه است. سیاستی که با به‌کارگیری میراث بگم بگم احمدی‌نژاد علیه وی از سوی دولت اتخاذشده است. سیاست دولت یازدهم همواره انتقاد و گلایه از دولت یازدهم بوده است و با تجزیه تحلیل رسانه‌های حامی دولت و اصلاح‌طلب به‌خوبی می‌توان دریافت که بخش اعظمی از توپخانه زنجیره‌ای‌ها به سمت محمود احمدی‌نژاد نشانه گرفته‌شده است و البته این موضوع نیز شائبه یک قرارداد سیاسی نانوشته میان این دو رقیب و همچنین بازیابی دوقطبی کاذب هاشمی احمدی‌نژاد را تقویت می‌کند.


اصلاح‌طلبان برای به هم ریختن بازی حریف یعنی اصولگرایان احتیاج به یک‌مهره سوخته دارند و ازاین‌رو چشم به احمدی‌نژاد دوخته‌اند که می‌تواند ائتلاف و دیدگاه افکار عمومی در این جناح سیاسی را به نفع آنان به هم بریزد. ازاین‌رو جهانگیری به‌عنوان بازیگر اصلی برای ایجاد یک جنگ روانی تمام‌عیار علیه احمدی‌نژاد و واسطه میان سه جریان دولت - احمدی‌نژاد، هاشمی - احمدی‌نژاد (به سبب حضور در کارگزاران) و اصلاح‌طلبان - احمدی‌نژاد نقش فعالی ایفا کند. ازاین‌رو افعال جناحی معاون اول رئیس‌جمهور در اینجا به‌طور جالب‌توجهی نمود پیدا می‌کند.[4]

امیرحسین قاضی‌زاده عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس شورای اسلامی در همین باب می‌گوید: «می‌ترسم که تبلیغات رسانه‌های اصلاح‌طلب بر ضد احمدی‌نژاد باعث شود که آقای احمدی‌نژاد مجدداً به سرکار برگردد یعنی همان چیزی که اصلاح‌طلبان از آن وحشت دارند. به نظر می‌رسد پیمان نانوشته‌ای میان آقای احمدی‌نژاد و اصلاح‌طلبان و آقای هاشمی وجود دارد که هر دوره‌ای به‌گونه‌ای عمل کند که در دوره بعد رقیب روی کار بیاید    .   »[5]

سیاست فرهنگی اصلاح‌طلبان روی میز ملاوردی

پاستور نشینانی که مأمور نفوذی جناح خود هستندشهیندخت مولاوردی: وی که سکان‌دار مرکز امور زنان در پاستور است، ازجمله اعضای حزب منحله مشارکت است و از مدعیان تقلب در انتخابات 88 بوده است و به گفته خود در صف اول صف‌آرایی‌های خیابانی و آشوب‌های پس از انتخابات قرار داشته است، ازجمله نویسندگان نامه به رئیس دولت اصلاحات در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم هست که با ادعای دفاع از شبهه افکنی در انتخابات 88، از وی به‌عنوان نماد اخلاق و قانون‌گرایی، اعتدال و میانه‌روی نام می‌برند.[6]

او بعد از رسیدن به این پست در پاستور رویه گذشته خود را تغییر نداد و در چند نوبت عملکردش درزمینه? فعالیت زنان با انتقاد نمایندگان زن مجلس و سیاسیون قرار گرفت. وی پس از پیروزی والیبالیست‌های ایرانی برابر آمریکا از فضای به وجود آمده برای بهره‌برداری سیاسی استفاده کرد و طی یادداشتی از عدم حضور زنان برای تماشای والیبال مردان انتقاد کرد.


مولاوردی به بهانه حضور زنان در ورزشگاه یادداشت سیاه خود را با این تعبیرات نوشت: «در چند هفته اخیر شدیدترین هجمه‌ها و حملات را از جانب کسانی که اکثریت واجدین شرایط دو سال پیش در چنین روزهایی بر روش‌ها و رویکردها و رویه‌های آنان خط بطلان کشیدند تحمل کردیم، کسانی که 8 سال در غار کهف خود خزیده بودند در این دو سال از هیچ کوششی برای پاشیدن بذر ناامیدی و دلسردی در میان مردم دریغ نورزیده‌اند.

جماعت مقدس‌نما و مدعی دیانتی که با صدور اطلاعیه پشت اطلاعیه و خط‌ونشان کشیدن‌های پی‌درپی از زلزله به پا کردن در روز مسابقه و برخورد خونین تا قبیح‌ترین و مشمئزکننده‌ترین اهانت‌ها و توهین‌ها که لایق خودشان بود، زنان و دختران پاک‌دامن و عفیف این سرزمین را خطاب قراردادند.»[7]

همین موضوع نیز موردانتقاد نمایندگان زن مجلس قرار گرفت. در این دولت نیز در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی بازهم بحث حضور بانوان در ورزشگاه‌ها مطرح شد تا شاید سبد رأیی را به همراه داشته باشد.

این اقدامات علاوه بر کارکرد تبلیغاتی باهدف تثبیت گفتمان موردنظر جریان اصلاحات و در همگرایی باسیاست‌های فرهنگی این جریان است که توسط ملاوردی در پاستور صورت می‌گیرد.

کما اینکه بلافاصله پس از مصاحبه خانم ملاوردی هشتگ "# "به احترام مراجع" در شبکه‌های اجتماعی به بستری برای تمسخر و هجمه به مراجع تبدیل شد که نیش یادداشت ملاوردی نیز نسبت به همین انتقادات بود.

ابتکار حافظ منافع اصلاح‌طلبان در دولت

پاستور نشینانی که مأمور نفوذی جناح خود هستندمعصومه ابتکار: رئیس سازمان محیط‌زیست به‌عنوان یکی از چهره‌های جریان اصلاح‌طلبی در کشور و سفارشی اصلاحات به دولت، در دوران فعالیت خود نشان داده است که به‌جای اینکه خود را عضو دولت یازدهم نشان دهد، کماکان در دوران دولت اصلاحات مانده است. ابتکار همواره در جلسات ازجمله در حاشیه‌های سفر خود به کرمانشاه نیز به‌جای آنکه از عملکرد دولت یازدهم دفاع کند، از دولت اصلاحات به‌عنوان یک آرمان یاد می‌کند.

وی در دولت به‌عنوان سخنگو و حافظ منافع اصلاح‌طلبان عمل می‌کند و همواره سعی داشته که گفتمان اصلاح‌طلبی را در دولت تدبیر و امید جا بیندازد. مجموعه سخنان و عملکرد ابتکار ثابت می‌کند که گرایش اصلی وی به جریان اصلاحات است و به دولت یازدهم به‌عنوان یک رحم اجاره‌ای برای فرار از محاق سیاسی اصلاح‌طلبان می‌نگرد.

ابتکار حتی به‌صراحت این نوع تفکر سیاسی خود را در سفرهای مختلف استانی بیان می‌کند. من‌باب مثال رئیس سازمان محیط‌زیست در سفر به بروجن به یکی از رسانه‌های دولتی می‌گوید: «امید است همه جناح‌های سیاسی که حامی دکتر روحانی بوده‌اند ازجمله اصلاح‌طلبان، این ائتلاف قوی خود را استمرار دهند و در انتخابات پیشرو، بتوانند در مجلس، شاهد ائتلاف قوی حامیان دولت برای پیشبرد برنامه‌های ملی کشور در حوزه‌ها مختلف باشند.»[8]

تمایلات اصلاح‌طلبانه ابتکار حتی در مصاحبه غیرمجاز وی با شبکه بی‌بی‌سی نیز رخ عیان می‌کند. آنجایی که رئیس اصلاح‌طلب سازمان محیط‌زیست برای استفاده از حمایت غرب از جریان اصلاحات با دادن پالس همیشگی این جریان به‌طور واضح بیان می‌کند که «توافق هسته‌ای اهرمی در اختیار اصلاح‌طلبان در ایران در مقابل سایر گروه‌های سیاسی قرار می‌دهد.»[9] تا هر چه بیشتر حمایت خود را از جریان متبوعش نشان دهد.

این در شرایطی است که عملکرد معصومه ابتکار در برابر بحران‌های مربوط به حوزه مسئولیتی‌اش در سازمان محیط‌زیست از قبیل بحران ریزگردها و سکوت وی در برابر این مشکلات باعث شده است وجهه این جریان حتی در میان برخی از طرفداران این جناح سیاسی که دارای تمایلات و علقه‌های محیط‌زیستی دارند، با افت شدیدی روبرو شود.[10]

به هر حال به نظر می‌رسد، این افراد در کنار پست دولتی خود، انتخابات مجلس را پیگیری می کنند و شاید بتوانیم بگوییم این اولین دولتی است که کارگزارانش بیشتر به دنبال منافع حزبی خود هستند تا به دنبال توجه به امورات جاری کشور.
از سوی دیگر، مجوز وزارت کشور به همایش حزب اتحاد ملت یا و حضور معاون امور زنان روحانی در این میتینگ، تحلیل‌گران به این باور رسانده است که رابطه‌ای میان حامیان فتنه و دولتمردان یازدهم وجود دارد و به نظر می‌رسد دولت با این اقدامات به سوی سیر نزولی خود در عرصه سیاست داخلی، سرعت ببخشد.


[1] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/455868

[2] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/423572/

[3] http://www.irna.ir/fa/News/81595972/

[4] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/449075

[5] http://www.mehrnews.com/news/2849684

[6] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/254790

[7] http://www.jamaran.ir/NewsContent-id_90300.aspx

[8] http://www.irna.ir/fa/News/81700494/

[9] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/454870

[10] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/451627


نظر
درسی از شهید باهنر برای امروز

 سید روح الله امین‌آبادی

دو سال ابتدایی پیروزی انقلاب درس‌های بزرگی برای همه کسانی که گوش به تاریخ سپرده‌اند دارد. درس‌هایی که اگر از آن عبرت گرفته شود بسیاری از فتنه‌ها اجازه سربرآوردن پیدا نخواهند کرد، درس‌هایی که در فتنه 88 نیز تجربه و آزموده و اثبات شد و امروز دیگر آزموده را آزمودن خطا است .


25 مرداد ماه سال 1360 نزدیک دو ماه پس از برکناری نخستین رئیس‌جمهور ایران پس از انقلاب، محمدعلی رجایی از سوی ملت مسلمان ایران انتخاب می‌شود تا مشخص گردد که ایرانیان در مسیری که انتخاب کرده‌اند منحرفان و بدکیشان را طرد و خط اصیل انقلاب را بر کرسی خواهند نشاند.


هرچند ریاست جمهوری شهید رجایی و نخست وزیری شهید باهنر کمتر از یک ماه طول کشید، ولی در این کمتر از یک ماه تاریخ انقلاب یک گام به جلو برداشت، شهیدان رجایی و باهنر در سخنان متعددی که از خانه ملت شروع شد ضدانقلاب و بخصوص ملی‌گرایان بی‌وطن را افشاکردند و نشان دادند که «اینان نوکیشانی هستند که پس از پیروزی سر برآورده‌اند و قابل اعتماد نیستند.»
به مناسبت سالگرد آغاز به کار دولت شهیدان رجایی و باهنر مروری کوتاه می‌کنیم به سخنان این شهیدان در روز رای اعتماد و درسی که این سخنان و آن تحولات برای امروز ما به ارمغان آورده است.


شهید باهنر ملی‌گرایان سازشکار را افشا می‌کند
شهید باهنر در روز رای اعتماد و در خانه ملت طی سخنان مهمی به خط و خطوط برخی گروه‌ها و احزاب پس از انقلاب می‌پردازد که بازخوانی این سخنان امروز و پس از گذشت نزدیک به چهار دهه خالی از لطف نیست.
چهارمین دولت
پس از انقلاب ...
«این چهارمین دولت بعد از پیروزی انقلاب است. اول دولت موقت، دوم دولت فترت، که حدود هفت ماه طول کشید و سوم دولت برادرمان رجائی و این چهارمین دولت است، به تدریج همراه با باروری انقلاب دولت‌ها رشد و تکامل کردند، ما به حق دولت را برخاسته از بطن مردم و تبلور حاکمیت جریان‌هایی می‌دانیم که توانسته‌اند قدرت و موقعیت بیشتری را در جریان انقلاب به دست آورند، امروز ما در شرایطی هستیم که خطوط کاملا مشخص شده کلیه جناح‌ها، چهره‌ها، گروهک‌ها، ماهیت خودشان، وابستگی‌های خودشان و هویت خودشان را برملا کردند.


ملی‌گرایان سازشکار چگونه خود را شریک انقلاب دیدند؟!
 تا آن زمان که هنوز بستر انقلابمان آمیزه‌ای بود از طیفی گسترده که در آن جناح‌های گوناگونی حضور داشتند، کسانی که خود را متولی انقلاب می‌پنداشتند فقط بدان دلیل که در گرماگرم اوج انقلاب و درگیری توده‌های مسلمان بپاخاسته به رهبری امام امت اعلامیه‌ای داده بودند یا تلگرام تاییدی فرستاده بودند یا بعد از آنکه اعلام راهپیمایی و تظاهراتی ازطرف بطن انقلاب و بستر انقلاب صادر شده بود، آنها هم برای اینکه از کاروان عقب نمانند با دادن اطلاعیه‌ای خود را شریک این قافله طوفنده می‌پنداشتند، حتی گروهک‌هایی که از دیرباز با ایدئولوژی الحادی خود یا با ایدئولوژی التقاطی خود فریاد برمی‌کشیدند که بایک حرکت اسلامی اصیل سرسازش ندارند، ملی‌گرایانی که سالیان دراز با نوعی سازشکاری، با نوعی مبارزات بی‌رنگ سیاسی با محتوائی تهی از اسلام و پر از وابستگی‌ها و ضعف‌ها و از بهره‌گیری از نظامهای غربی، سالیان دراز آزمودند ملت برد آنها و توان آنها و موضع آنها و موقع آنها و سازشکاری آنها و ضعف آنها و ضعف تاکتیک‌های آنها و استراتژی آنها، همه اینها، که حرکت طوفنده انقلاب اسلامی اصیل مردم را به رهبری امام نمی‌شناختند و تایید نمی‌کردند و تا آخرین روزها با تمسخر، با اعجاب نگاه می‌کردند به این حرکت انقلابی و رهبری امام و نمی‌توانستند بپذیرند که این چنین انقلابی با این چنین شیوه‌ای و با این چنین محتوایی و با این چنین آهنگی می‌تواند پیروز شود، اما پیروز شد و اینها ناگهان سردرآوردند و همه خود را در طیف انقلاب شریک دانستند.


شاید مصلحت بود که اینان افشا شوند
 از تصرف اماکن و گرفتن سلاح‌ها، انتشار روزنامه‌ها و بیانیه‌ها و حضور در کابینه و گرفتن سربندهای قدرت و انواع و اقسام دخالت‌ها به عنوان متولیان دیرپایی که گویی آنها وارثان حرکت هستند، ملت تحمل کرد، تحمل کرد و چه بسا از آن روز بیداران و آگاهان مومن و متعهد جامعه خروش برمی داشتند که چرا صبر، چرا سکوت، چرا ظاهرا سازش، نمی‌دانیم شاید لازم بود درعمل همه چیز برملا شود، شاید لازم بود که آن چه را که دیگران در طی یک قرن یا لااقل سی سال و چهل سال می‌آزمایند وبرملا می‌کنند و افشا می‌کنند، این انقلاب در درون خودش، درطی دوسال برملا کند، مصلحت همین بود.


چرا مبارزه با منافقین از سپیده دم انقلاب موفق نمی‌شد؟!

 من معتقدم که مصلحت این بود، یعنی اگر چنانچه تمام این جناح‌ها از روز اول در انزوا بودند آنها با کوله باری از توقع و شعار خودشان را به عنوان کسانی‌که خیلی بهتر و بیشتر می‌توانند این انقلاب را اداره کنند و راه را ادامه بدهند، با چهره‌هایی نیمه‌معصوم در پشت پرده ذخیره می‌ماندند و روزی، روزگاری سردرمی‌آوردند از پشت پرده‌ها که حضورشان ضربه‌های عظیمی به انقلاب می‌زد، بگذار از روز اول مجال داده شود که حاضر باشند، بگذار سخن بگویند، بگذار سربندهایی از قدرت را در دست بگیرند تا مواضع خودشان را مشخص کنند، تا هویت خودشان را برملا کنند، تا ملت به عنوان یک سرمایه‌های پشت‌پرده ذخیره شده و مایه‌های امید به آنها ننگرند، بگذارید امیدهای کاذب ناامید بشود، خوب، هر چند خسارت دیدیم، اما لازم بود، اما خوب بود، شما فکر می‌کنید اگر قرار بود مبارزه با گروهک منافقین از سپیده‌دم پیروزی انقلاب آغاز می‌شد، آیا این چنین موفق بود؟ آن روزی که آنها با سابقه‌ای از مبارزات... اگر با همان سابقه، با همان کوله‌بار از روز اول مورد هجوم قرار می‌گرفتند و تصفیه آغاز می‌شد آیا می‌شد؟ آیا مردم می‌پذیرفتند یا لازم بود که بیایند، بگویند، موضع بگیرند، سازش کنند، روزگاری به آنها بگذرد تا ببینیم از یک طرف با قاسملو، از یک‌طرف با معزی، از یک طرف با بنی‌صدر، از یک طرف با فدائیان خلق و کومله و غیره و غیره... و بعد چهره‌ها روشن بشود، مشخص بشود تا مردم راهشان را بشناسند و بدانند و بیایند و همین طور جناح‌های دیگر، لیبرال‌ها، ملی‌گراها، سازش‌کارها، محافظه‌کاران، غرب‌گراها، خیلی خوب بود.


دوسالی که خسارت دیدیم اما پیروز شدیم
 به نظر من برای ملت ما پیروزی بود، دو سه سال خسارت دیدیم، اما شناختیم، اما یافتیم، اما چهره‌ها روشن شد، بالاخره ما این مراحل را پشت سرگذاشتیم، به نظرمن دولت‌های بعداز انقلاب تبلوری بود و تجلی بود و نشانی بود از حضور طیف‌های مختلف در انقلاب، آرام آرام ملت با صبر و هوشیاری انقلابی پیش آمد و مراقب بود و به موقع حرکت کرد و امام این اسطوره تاریخ ما، این تبلور آرمان مستضعفین جهان ما، این یادگار عصر ما بعد از ظهور اسلام و تکرار تاریخ صدر اسلام ما، همه جا در مقاطع حساس، بموقع، بجا، موضع گیری قاطع، زمینه پخته می‌شد، آماده می‌شد، خودشان کمک می‌کردند، گروه‌ها، جناح‌ها کمک می‌کردند و بعد ضربه‌پذیر می‌شدند با حرکات خودشان، با موضع‌گیری‌های خودشان و بموقع امام ضربه کاری می‌زد و دشمن را از صحنه بیرون می‌کرد، ما وارث خون شهیدانمان، قبل از انقلاب و بعد از انقلاب هستیم و در عین حال وارث همه این رهبری‌ها و مقاومت‌ها و حضورها و فریادها و ایثارها هستیم و امروز بر مقطع حساس تاریخ انقلابمان ایستاده‌ایم، بربستر باز و روشن و تصفیه شده و پاک انقلابمان.

وارث اصلی انقلاب ارث خود را به دست گرفت
جناحها رانده شده‌اند، گروهک‌ها شناخته شده‌اند، ملت که وارث اصلی انقلاب بود ارث خود را بدست گرفت، متولیان واقعی انقلاب توانستند به تولیت قطعی برسند و اکنون رسیده‌اند.»
و اما درسی از آن چه شهید باهنر گفت
برای امروز...
سال 88 فتنه‌ای در این کشور روی داد، فتنه‌ای عظیم که دیگر امروز و با گذشت 6 سال و با افشاگری‌های اخیر مایکل لدین دیگر کمتر منصفی است که بتواند مدعی شود که فتنه فوق از خارج از مرزها هدایت نمی‌شده، فتنه‌ای آمریکایی – انگلیسی و صهیونیستی که اضمحلال این ملک و ملت را نشانه گرفته بود.


شاید گفته شود درسی که سخنان شهید باهنر و آن چه دو سال ابتدایی پیروزی انقلاب رخ داد برای آن روزها و امروز ما چه بوده و چه هست ؟!
در سال 88 بسیاری گمان می‌کردند که چرا به این بدکیشان و بدگوهران اجازه حضور و نفوذ در ارگان‌های حساس کشور داده شده است، افرادی که نگاهی به سوابقشان نشان از آن داشته و دارد که شایستگی تصدی سمتی در ایران اسلامی را ندارند ؟

به این سوال سه بار در تاریخ انقلاب پاسخ داده شد، یک بار در دو سال ابتدایی انقلاب که ذکر آن در سخنان شهید باهنر رفت،  بار دیگر در مجلس ششم و یک بار در فتنه 88 ؛ باید ملت تجربه می‌کرد و می‌دید که اینان چه کسانی هستند و اگر چنین فرصتی به آنان داده نمی‌شد با کوله باری از ادعای مظلومیت همواره می‌گفتند و می‌نالیدند که اگر بودند کشور این گونه نمی‌شد، مجلس ششم را به دست گرفتند و آن شد که بعد از چهار سال جز درگیری‌های سیاسی عایدی برای ملت نداشت و زمانی که بنا به سوابقشان رد صلاحیت شدند و دست به تحصن زدند کسی با آنان همراهی نکرد و در سال 88 نیز این گونه
بود.


اگر به آنان اجازه حضور داده نمی‌شد امروز با کوله باری از ادعای مظلومیت مدعی بودند ...مدعی اصلاح نابسامانی‌هایی که نگاهی دقیق به تاریخ انقلاب خود باعث و بانی آن بوده‌اند ولی امروز دیگر آزموده را آزمودن خطا است...
سران و اصحاب فتنه آزموده شدند، ملت آنان را در کوران حوادث بعد از فتنه 88 شناخت و این بار نه تنها اصحاب فتنه که ساکنان آن فتنه آمریکایی – انگلیسی و صهیونیستی نیز راهی به ارگان‌های این جمهوری پاک اسلامی نخواهند داشت.


درسی که دو سال ابتدایی پیروزی انقلاب برای امروز ما داشت این بود... این که آزموده را آزمودن خطا است و نباید اجازه سربرآوردن مارهایی را داد که روزی می‌خواستند زهرشان را بر پیکره جامعه
بریزند.


نظر

مستنداتی از سیر حوادث و اظهارات و اعترافات متهمان وقایع پس از انتخابات

با وجود اظهارات و اطلاعیه های مکرر مقامات عالی نظام و مسئولان کشور و تاکید بر پیگیری اعتراضات از مسیر قانونی به جای اصرار غیر موجه مبنی بر ابطال انتخابات و با وجود آنکه آثار و تبعات مخرب مواضع غیر قانونی این حزب و متحدانش در ابعاد داخلی و خارجی کاملا مشهود بود ، حزب مشارکت مجدداً در تاریخ 25 خرداد 88 با صدور بیانیه‌ای دیگر انتخابات را کودتا و سناریو از پیش طراحی شده عنوان کرد و خواستار ابطال آن
گردید.
 این حزب علاوه بر این اظهارات خلاف واقع و افتراء به دولت قانونی ، با کشیدن هواداران خود به خیابان ها ، مشارکت در تظاهرات غیر قانونی ، در اتفاقات تلخ آن روز که موجب رعب و وحشت مردم و اخلال در آزادی و کسب و کار شهروندان و منجر به کشته و مجروح شدن تعدادی از هموطنان در حمله هواداران به یک پایگاه نظامی در خیابان آزادی تهران گردید نیز سهیم شدند.


 ریاست محترم دادگاه
این رفتار غیر قانونی و به صحنه کشاندن هواداران برای برخورد با دولت قانونی موضوعی اتفاقی و از سر احساسات ناشی از شکست در انتخابات نبوده بلکه بر اساس اسناد موثق موجود ، استراتژی دائمی این حزب آشوبگر می باشد که «فشار از پایین و چانه زنی از بالا»  بعنوان شعار محوری که بارها توسط سران آن تکرار شده و در سال های گذشته کراراً به مرحله اجرا گذاشته شده است.


در این راستا با ایجاد سازمان ها و گروه های غیر قانونی بدون ثبت در وزارت کشور از جمله فعالیت های روسای حزب مشارکت در انتخابات اخیر بوده تشکیلاتی با اقتباس از روش گلد کوئیستی بنام های سازمان رای ، موج سوم  ،گروه 88 از جمله آنهاست.


آقای سعید حجاریان می گوید :«این سازمان به صورت خوشه‌ای و مانند گلد کوئیست می باشد.طراح آن آقای میردامادی بود و با طرح آن در دفتر سیاسی ما به آن رای دادیم و آن را تایید کردیم»
این حزب به جای پیگیری اصولی خواسته های خود از مسیرهای متعارف سیاسی و قانونی ، بر استفاده ابزاری از مردم و هواداران برای تحمیل اراده خود به مقامات و دستگاه های قانونی کشور تاکیددارد و این مساله صرفا یک شعار نیست.تنها مربوط به دورانی که حزب در دولت حضور ندارد ، نیست. بلکه این حزب معتقد است حتی زمانی که دولت را در اختیار داشته باشد می باید از فشار های توده ای برای تحمیل خواست خود به سایر بخش های حاکمیت بهره گیرد .


در بند سه گام سند راهبرد حزب آمده است: « بخش مردم‌سالاری حاکمیت در بهره گیری از فشارهای توده ای برای رسیدن به سازشِ، استقلال عمل قابل ملاحظه‌ای پیدا کند».
این نظریه ناهنجار و منافقانه که بازی همزمان در دو نقش دولت حاکم و نیروی معارض است و حاکی از کنار گذاشتن اخلاق انسانی در عرصه سیاسی است و طرح راهبردهایی مانند «خروج از حاکمیت»، «حاکمیت دوگانه»، «انسداد سیاسی»، «نافرمانی مدنی» و «مقاومت فعال» توسط جریانی که دولت حاکم و مجلس را توامان در اختیار داشت آن را چیزی جز نفاق نمی توان نامید، پیش از این نیز بارها از سوی حزب به مرحله اجرا گذاشته شد و حتی در سال‌هایی که دولت برآمده از دیدگاه های حزب مذکور بر سر کار بوده است با راه اندازی تجمعات خیابانی ناآرام و غیر قانونی خسارات جانی ، مالی و حیثیتی را موجب گردید.


نمونه دیگر آن جریان تحصن در مجلس ششم بود که حزب تلاش فراوانی برای به صحنه کشاندن مردم برای مقابله با تصمیمات قانونی نهادهای مسئول کرد که با بی اعتنایی مردم به جایی نرسید.
 از آنجا که حزب مشارکت فاقد پشتوانه مردمی بود و هواداران زیادی نداشت تا با به صحنه آوردن آنها به قول خودش فشار توده‌ای به نظام وارد آورد ، انتخابات را که در آن احساسات هواداران به اوج خود می رسد برای به صحنه آوردن مردم بهترین موقعیت تشخیص داد.


ریاست محترم دادگاه
در ریشه یابی علل عملکرد ناهنجار و غیر قانونی حزب مشارکت و اعضای اصلی آن در حوادث اخیر و بررسی علت مقابله این حزب با نظام و مخالفت آنان با رای اکثریت مردم ، در سیر مراحل تحقیقات پاره ای از اسناد کشف شده در منازل و دفاتر متهمان مورد بررسی قرار گرفت که این اسناد حاکی از انحرافات عمیق این حزب ، نه تنها از اسلام و ارزشهای الهی، بلکه مخالفت صریح آن حزب با قانون اساسی و ارکان نظام اسلامی است . اسنادی که بعضاً در آن حتی خیانت به میهن برنامه ریزی شده و بصورت سند رسمی تحت عنوان تاملات راهبردی منتشر گردیده است.


در واکنش به برخی محتوای این اسناد که در ادامه نکاتی از آن‌را به عرض می رسانم اکثر اعضای شورای مرکزی که مورد تحقیق قرار گرفته اند ابراز برائت یا ندامت نموده اند.
از جمله آقای سعید حجاریان عضو مرکزیت حزب مشارکت با قرائت هر کدام از جملات انحرافی اسناد توسط کارشناس پرونده، هنوز جمله به آخر نرسیده دلایل انحراف و غلط بودن متن را پیش از اظهار نظر کارشناس خود بازگو می‌کند.
وقتی از او پرسیده می شود شما که با این وضوح انحرافات را می دانستید چرا تصحیح نکردید می‌گوید:« من همه این انحرافات را نقد کردم ولی به نقد من ترتیب اثر ندادند».


حجاریان در واکنش به عبارت این سند مهم حزبی بخش های زیادی از آن‌را کاملا مردود می‌شمارد و بعنوان نمونه چنین می‌نویسد ، جمهوری اسلامی مشروعیت داشته و دارد ، این که بگوییم هر زمان یک گرایش غالب بوده اشتباه است . اینکه ظرفیت نظام محدود است اشتباه است ، اصطلاح دیکتاتوری لیبرال غلط است، توتالیتریسم در ایران منتفی است. الفاظی نظیر تمامیت خواه، توتالیتاریسم و سلطانیسم برای ایران اشتباه است .


آقای حجاریان این تحلیل های غلط را غیر قابل انطباق با واقعیت های جمهوری اسلامی می خواند و می گوید این سند بیشتر با استفاده از دو کتاب آقای بشیریه نوشته شده و علوی تبار این نظریات را از آنجا گرفته است. آقای حجاریان در این زمینه می گوید: « حسین بشیریه با پروفسور جان کین مرتبط بوده و ملاقات هایی داشته است، وی کتب زیادی درباره گذار به دمکراسی نوشته که به لحاظ محتوایی با اهداف بنیادسوروس همنوایی دارد».


 ریاست محترم دادگاه مستحضرند که آقای بشیریه یک فرد لائیک ، آمریکا نشین و آقای علوی تبار از متهمان نمایش کنفرانس مستهجن برلین است و جان کین رابط سرویس اطلاعاتی جاسوسی انگلیس و از هدایت کنندگان برنامه های کودتای مخملی است حال چگونه این افراد تئوریسین یک حزب مدعی پیروی از بنیانگذار جمهوری اسلامی می شوند خود موضوعی در خور تامل است.


 وقتی از آقای حجاریان پرسیده می شود چرا دیگران این سند را با این خطا ها و انحرافات فاحش امضاء کردند؟ می گوید: «90درصد اعضای مرکزی اصلا نمی دانند این متن چیست حتی یک‌بار هم نخوانده و به اعتماد دیگران امضاء کرده اند».
آقای صفائی فراهانی عضو دیگر مرکزیت حزب مشارکت و معاون دبیر کل حزب درجواب همین سؤال می گوید: « من عنصر سیاسی نیستم و اطلاعات سیاسی من حتی از متوسط هم ضعیف تر است. تخصص من امور اقتصادی است این متن را به اعتماد دیگران امضاء کردم ».


 ایشان در ادامه مراحل تحقیق نسبت به برخی از مفاد اسناد حزبی که خود آن‌را امضاء کرده است ، می‌گوید: « اگر این متن درست تایپ شده باشد از اساس با آن مخالفم» و در جای دیگر می‌گوید: «معنی این قسمت را نمی دانم و خودم هم وقتی این متن را در بازداشت قرائت کردم مراد از قوانین موضوعه را متوجه نشدم».


آقای صفایی فراهانی سپس در پاسخ به سؤال علل و ریشه‌های انحراف حزب این موارد را بر می شمارد :

1.مطالعه کتب، مقالات درون سایت‌ها و استماع بحث هایی که از طریق شبکه های ماهواره‌ای پخش می‌شود

2. هزینه سالیانه میلیون ها دلار برای فعالیت های تبلیغی توسط کشورهایی مثل آمریکا، انگلیس، هلند و ...

3. احداث شبکه های فارسی رادیویی و تلویزیونی کشورهای فوق(بیش از سی شبکه) و بهره گیری از آن 

4.ارائه اسناد مجعول و بهره گیری از افرادی که قبلاً در ایران بودند، مثل، سازگارا، گنجی و ... دراین شبکه‌ها و سعی آنان در وارونه جلوه دادن ماهیت نظام.

5.عدم برنامه ریزی مناسب در کشور به منظور خنثی کردن اقدامات شبکه‌های خارجی از طریق ارائه بحث هایی که جاذبه داشته باشد

6.تحصیل افراد در خارج از کشور و ارتباط این افراد ، پس از تحصیل با اساتید خود و دسترسی به جزوات ارزیابی جدید آنان از شرایط کشور ما و متعاقب آن تاثیرپذیری

7. عدم اقناع افراد از اطلاعات و اخبار داخل کشور 8 .تماس و مراوده با اساتید خارج از کشور و دریافت گزارشهای اینترنتی دانشگاههای معتبر که بعضی از آنها برای بعضی از کشورها مثل ایران صفحه مخصوص ایجاد می‌کنند و آخرین تحلیل های خود را روی شبکه اینترنت می گذارند و برای کسانی که به زبان انگلیسی تسلط دارند ، می تواند خیلی تاثیرگذار باشد چون مأخذ یک دانشگاه معتبر است و نویسنده و تحلیلگر یک فرد شناخته شده در سطح بین الملل ،مضاف برآنکه این تحلیل ها مثل کتاب طولانی نیست و یک تجزیه و تحلیل دو یا سه صفحه ای است که به ظاهر تحلیل دانشگاه است ولی می‌تواند سیر فکری افراد را کامل تغییر دهد.


آقای رمضانزاده قائم مقام حزب مشارکت در این زمینه ضمن ابراز برائت نسبت به بخش های مهمی از مفاد سند راهبردی حزب، در مورد بعضی بخش های سند مذکور اعلام می دارد:« این نظریه به‌نظر من کاملاً غلط است» و در جاهای متعدد در واکنش به اسناد حزب مشارکت می گوید: « چنین تحلیل هایی خلاف مرامنامه و بیانیه موسسان حزب است» و در جای دیگر با قرائت متن سند حزب با ناباوری می‌نویسد:« من این تحلیل حزب را قبول ندارم».

نامبرده در جای دیگری می نویسد: « این تخلف صریح حزبی است و غیر قابل پذیرش و فاقد وجاهت است».


 در واکنش به بخش دیگر از سند حزب مشارکت آقای رمضان‌زاده چنین می نویسد: « این تحلیل بسیار مغشوش، ناچسب و غیر منطبق بر واقعیت است.»
 آقای امین زاده که به واسطه اشتغال در سمت هایی که مباین با عضویت در احزاب و گروه‌هاست و از حزب استعفا داده است ولی عملاً درهسته مرکزی ، نظریه پردازی کاملا فعال بوده است ضمن اعلام برائت از بخش های عمده ای از مفاد سند راهبردی حزب مشارکت و اظهار بی اطلاعی در پاسخ به این سؤال که گفته می‌شود بخش‌هایی از این سند توسط شما تنظیم شده، در بازجویی‌های خودش آورده است: « جزوه حاضر جزوه بسیار بدی است.

مطالب در بخشهای اول با عباراتی بد و حساسیت آفرین، بدون رعایت حدود و شئونات و گاه با لحن و بیانی گزنده و ناشایست نوشته شده است. به نظر من نویسندگان این حتی قادر نبودند چنین محتوایی را در مطبوعات منتشر نمایند.

لذا بسیار عجیب است که آن را به‌عنوان جزوه استراتژیک یک حزب قابل قبول دانسته اند درحالی‌که به باور من حتماً یک حزب برای ادبیات چنین جزوه ای که قرار است مواضع رسمی حزب تلقی شود باید دقت و رعایت‌های خیلی بیشتر از یک مقاله مطبوعاتی در نگارش آن اعمال می کرد.» « من واقعاً متاسفم که نوشته های اینجانب که معمولاً با رعایت نوشته می‌شود در کنار چنین مطالب و عباراتی قرار گرفته و بخشی از متنی است که به دلیل همین بی‌توجهی ها متنی کاملاً حساسیت‌برانگیز و مساله آفرین شده است.»


آقای امین زاده در بخش دیگری چنین می نویسد: «به عقیده اینجانب این شیوه عمل و تحلیل و بی دقتی هایی که در این جزوه نمود پیدا کرده است عملاً سوء تفاهم ها میان احزاب و مسئولین نظام را افزایش می دهد» ، «چیزی که نه تنها راهکاری برای آینده حزب پیش رو نگذاشته بلکه باعث دشوارتر شدن شرایط فعالیت‌های آتی حزب هم می شود» .


ریاست محترم دادگاه
 پرواضح است حزبی که راهبردش که با صرف وقت طولانی و همفکری اعضای مرکزی و متفکران آن حزب تدوین شده سراسر انحراف است به حدی که وفادارترین اعضای مرکزیت آن هم نسبت به محتوای آن این‌گونه قضاوت می‌کنند و صادقانه این انحرافات شدید را رد می‌کنند، چنین حزبی صلاحیت های خود را برای ادامه فعالیت از دست می‌دهد. به ویژه آنکه با به جریان انداختن وعملیاتی کردن این راهبرد در حوادث اخیر، خسارات زیادی به کشور وارد کرده و متاسفانه اسناد و بیانیه های زیادی بر اساس همین تفکر صادر که در نتیجه مشکلات فراوان سیاسی و امنیتی ایجاد نموده است .


 یکی از اسناد مکشوفه از حزب مشارکت که مبنای اقدامات خلاف حزب مشارکت در حوادث اخیر بوده وتحت عنوان «سند تاملات راهبردی» منتشر و پس از تایید درشورای مرکزی در کنگره یازدهم حزب نیز مصوب شده حاوی عبارات و مفاهیمی ننگ آور و ضد ملی و ضد اسلامی است که بعید می‌دانم از زمان تاسیس احزاب قانونی در ایران تاکنون هیچ حزب قانونی چنین انحراف فاحش را در اسناد رسمی خود داشته باشد.


نظر

گفت: اعتراض کیهان به رئیس سازمان محیط‌زیست و معاون رئیس‌جمهور در مصاحبه با بی‌بی‌سی چه بود؟


گفتم: کیهان اعتراض کرده بود که چرا در این مصاحبه به بی‌بی‌سی گفته است، توافق وین می‌تواند در انتخابات آینده برای اصلاح‌طلبان به عنوان یک اهرم در مقابل جریانات رقیب به کار گرفته شود.


گفت: ولی ایشان بعد از گزارش کیهان به عنوان پاسخ گفته است؛ چرا باید تبدیل ایران به یک قدرت منطقه‌ای برای منتقدان ناراحت‌کننده باشد؟! و اصلا به روی خود نیاورده است که اعتراض کیهان به بهره‌برداری


انتخاباتی ایشان از توافق بوده است و نه تبدیل ایران به قدرت منطقه‌ای!


گفتم: چه عرض کنم؟! شخصی زیر نور چراغ برق در پیاده‌رو دنبال چیزی می‌گشت. پرسیدند چه می‌کنی؟ گفت دنبال سوئیچ ماشینم می‌گردم. پرسیدند، مطمئنی که آن را اینجا گم کرده‌ای؟ گفت؛ نه! توی خانه

 

گم کرده‌ام ولی چون آنجا خیلی تاریک است، آمده‌ام اینجا که روشن است دنبالش می‌گردم!


نظر


یک روزنامه اجاره‌ای ضمن انکار ارتباط کارگزاران سازندگی با بابک زنجانی نوشت ادعای کیهان درباره ارتباط وی با بانک مرکزی در دولت سازندگی واقعیت ندارد.
روزنامه آرمان که در اجاره افراطیون کارگزارانی است می‌نویسد عکس هاشمی با بابک زنجانی مربوط به تقدیر از صنعتگران است و طبق یک روال طبیعی رخ داده است.

این روزنامه همچنین از قول مقامات فعلی بانک مرکزی ارتباط 20 سال پیش زنجانی با رئیس وقت بانک مرکزی را تکذیب و انکار کرده که در نوع خود جالب توجه است. آرمان می‌گوید «هیچ‌گونه سابقه‌ای از زنجانی در کارگزینی بانک مرکزی وجود ندارد» اما توضیح نمی‌دهد یک سرباز که بعدا به کاردلالی ارز و واسطه‌گری برای توزیع ارز در بازار مشغول شده چگونه باید دارای سابقه در کارگزینی بانک مرکزی باشد؟!


اما نکته مهم‌تر مسکوت گذاشتن این واقعیت است که اظهارات زنجانی به واسطه مصاحبه وی با نشریه کارگزارانی آسمان (با سردبیری قوچانی- معاون کمیته سیاسی کارگزاران) و ذیل تیتر مثبت «مرد 25 هزار میلیارد تومانی» منتشر شده است. وی در مصاحبه با ارگان کارگزاران که به شکل یک رپرتاژ آگهی کامل در تاریخ 30 شهریور 92 منتشر شده، می‌گوید: «زمانی که در پادگان ولی‌عصر تهران سرباز بودم،  آقای هاشمی رفسنجانی برای بازدید به آنجا آمدند، گفتند تعدادی سرباز برای ریاست‌جمهوری، بانک مرکزی و جاهای مختلف انتخاب کنند.

وقتی به عنوان سرباز به بانک مرکزی رفتم گفتند شما باید به عنوان راننده، آقای نوربخش را جابه‌جا کنید. بعد از خدمت... آقای نوربخش 5-4 جا را انتخاب کرده بود و برای کنترل بازار به آنها دلار می‌داد تا در بازار پخش کنند. دلار 300 تومان بود و همه می‌گفتند دلار می‌خواهد هزار تومان شود. مردم می‌رفتند شب تا صبح در صف بانک‌ها می‌خوابیدند تا دلار بگیرند و در بازار بفروشند.

آقای نوربخش به من گفت شما هم بیا در این مجموعه‌هایی که دارند دلار تزریق می‌کنند و 4 یا  5 نفر بودند، کار کن. اولین روز 17 میلیون دلار ارز در بازار توزیع کردم و اولین کارمزد من هم 17 میلیون تومن (2 دهه پیش) بود. با آن پول هم یک دفتر در میرداماد ‌]خیابانی که بانک مرکزی نیز همان جاست[ خریدم. هر روز دلار می‌گرفتم و در بازار می‌فروختم... (درباره عکس با هاشمی و خاتمی و روحانی) من پیش این آقایان رفتم تا جایزه بگیرم... تا حالا سه چهار بار آقای هاشمی را از نزدیک دیده‌ام. بعد از انتخابات خدمت ایشان رفتم و توضیحی درباره کارهایم به ایشان دادم. بیشتر از 8 سال است که عکس ایشان در اتاقم هست.»


اما مفاسد اقتصادی طیف کارگزاران و وابستگان به آنها تنها محدود به همین یک قلم نمی‌شود. ماجرای قرارداد کرسنت که طبق آن گاز ایران برای 25 سال و 14 برابر زیرقیمت به طرف اماراتی فروخته می‌شد، یکی از قراردادهای فضاحت‌بار است که ضمن آن رشوه‌های سنگین مبادله شده و بنابر اظهارنظر صریح علی جنتی وزیر ارشاد، در یک قلم 14 میلیارد دلار زیان متوجه کشور شده است.

این قرارداد در دوره وزارت نفت عضو مرکزیت کارگزاران منعقد شده و امثال «م-هـ» نیز از متهمان پرونده محسوب می‌شوند. همچنین در مفاسد بزرگی چون پرونده رشوه استات اویل نیز ردپای برخی عناصر کارگزارانی نظیر مهدی هاشمی به روشنی دیده می‌شود و حکم دادگاه نیز صادر شده است.
بنابراین باید از روزنامه اجاره‌ای پرسید که چه چیزی را انکار می‌کند؟


نظر


چند تن از نفوذی‌های سرویس‌های جاسوسی بیگانه در دوره‌های مختلف مجلس، از کنگره آمریکا خواستند برای طی شدن مسیر پیچیده دموکراسی و حقوق بشر در ایران، توافق هسته‌ای را تصویب کنند!


احمد سلامتیان (از عناصر نزدیک به بنی‌صدر)، حسن یوسفی اشکوری، رجب مزروعی، فاطمه حقیقت‌جو و علی‌اکبر موسوی خوئینی‌ که پس از ارتکاب خیانت‌هایی در مجلس اول و مجلس ششم از کشور گریخته و در اروپا و آمریکا پناهندگی گرفته‌اند در نامه‌ای به کنگره آمریکا  که اتفاقا مصادف با سالگرد کودتای 28 مرداد است، می‌نویسند: 

ما از کثرت‌گرایی دموکراتیک و پایبندی به پیمان منع گسترش سلاح حمایت می‌کنیم و از شما می‌خواهیم توافق هسته‌ای را تصویب کنید... مسیر پیچیده بسوی دموکراسی، حمایت از حقوق بشر، توسعه و عدالت اجتماعی در ایران نیاز به تنش‌زدایی در روابط خارجی و اجتناب از بحران‌های خشونت‌آمیز در منطقه دارد. ما از شما می‌خواهیم با در نظر گرفتن این واقعیت به بررسی پیامدهای واقعی و عملی برنامه جامع اقدام مشترک بپردازید.


زمزمه شعار دموکراسی با آمریکایی‌ها در حالی است که رژیم آمریکا به مدت 37 سال (1320-57) حامی رژیم سرکوبگر، کودتاگر و مستبد پهلوی بود و نیز ضمن معارضه با نظام‌های مردمی، به حمایت از رژیم‌های مرتجع می‌پردازد و از حامیان اصلی نقض حقوق بشر در جهان است.


یادآور می‌شود برخی از همین نمایندگان 12 سال پیش جزو پارسنگ‌های آمریکا در فشار و جنجال علیه برنامه هسته‌ای ایران محسوب می‌شدند به نحوی که به هنگام تأکید تیم مذاکره کننده ایرانی بر مقاومت، این تکیه کلام را از طرف غربی می‌شنیدند که مجلس شما (مجلس ششم) همسو با ماست و طرح 3 فوریتی برای پذیرش خواسته‌های ما را آماده کرده است.

دقیقا به همین دلیل به هنگام رد صلاحیت برخی از عناصر مزبور، آمریکا و اروپا اعلام کردند انتخابات مجلس هفتم را به مشروعیت نمی‌شناسند!


نظر


 موضع رئیس‌جمهور در مخالفت با بررسی صلاحیت نامزدها تعجب ناظران را برانگیخت. روحانی می‌گوید مگر مجلس اول پس از انقلاب که حتی شورای نگهبان نیز وجود نداشت بهترین مجلس تاریخ کشور نبود؟
حسن روحانی در نشست مشترک دولت و استانداران با بیان اینکه هیچ حزب، جناح و گروه قانونی در کشور نباید احساس یأس‌ کنند، افزود: مجلس آینده متعلق به یک حزب و جناح نخواهد بود. این نظر مقام معظم رهبری و گفته قانون اساسی ماست و مگر می‌شود جناحی بگوید که من یک خم رنگرزی پیدا کرده‌ام که می‌توانم آنجا را به هر رنگی که بخواهم درآورم؛ اینگونه نیست.


وی تاکید کرد: شورای محترم نگهبان ناظر است نه مجری. مجری انتخابات دولت است. دولت مسئول برگزاری انتخابات است و دستگاهی هم پیش‌بینی شده که نظارت کند تا خلاف قانون صورت نگیرد. شورای نگهبان چشم است و چشم نمی‌تواند کار دست را بکند، نظارت و اجرا نباید مخلوط شوند باید به قانون اساسی کاملا توجه کرده و عمل کنیم.


روحانی با اشاره به این که امام راحل معتقد بود میزان رأی ملت است، اظهار داشت: ما فقط باید زمینه را برای برگزاری یک انتخابات سالم و باشکوه آماده کنیم. مگر مجلس اول پس از انقلاب اسلامی که در آن زمان حتی شورای نگهبان نیز وجود نداشت و همه حتی گروهک‌های مخرب در آن حضور داشتند بهترین مجلس تاریخ این کشور نبود؟


یادآور می‌شود در دوره اول مجلس شورای اسلامی که از خرداد 59 آغاز به کار کرد عناصری از گروهک‌های التقاطی مختلف چپ و راست (نظیر ابراهیم یزدی، بازرگان، صباغیان، معین‌فر، غضنفر‌پور، یوسفی اشکوری، سلامتیان و... )حضور داشتند اما با وجود سعه‌صدر نظام، عملکرد گروهک‌های لیبرال و مارکسیستی و آشکار شدن ماهیت تدریجی آنها ثابت کرد که این طیف کمترین سازگاری با جمهوری اسلامی ندارند و به نیابت از آمریکا و شوروی و انگلیس در کشور فعالیت می‌کنند. به همین دلیل حضرت امام 30 بهمن سال 66 به صراحت در پاسخ نامه وقت وزیر کشور و درباره صلاحیت‌ امثال نهضت آزادی تصریح فرمودند:


«در موضوع نهضت به اصطلاح آزادی، مسایل فراوانی است که بررسی آن محتاج به وقت زیاد است. آنچه باید اجمالا گفت آن است که پرونده این نهضت و همین‌طور عملکرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت می‌دهد که نهضت  به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکا است و دراین‌باره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است و حمل به صحت اگر داشته باشد، آن است که شاید آمریکای جهانخوار را- که هرچه بدبختی ملت مظلوم ایران و سایر ملت‌های تحت سلطه او دارند از ستمکاری اوست- بهتر از شوروی ملحد می‌دانند و این از اشتباهات آنها است.

در هر صورت به حسب این پرونده‌های قطور و نیز ملاقات‌های مکرر اعضای نهضت چه در منازل خودشان و چه در سفارت آمریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آنها که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند، ملت‌های مظلوم به ویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال آمریکا و مستشاران او دست و پا می‌زدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران می‌خورد که قرن‌ها سر بلند نمی‌کرد و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانون‌گذاری یا قضایی را ندارند...»


اکنون باید پرسید پاسخ آقای روحانی درباره این نظر صریح و روشن حضرت امام که مستند به خیانت‌های گروهک‌هایی نظیر نهضت آزادی می‌باشد، چیست؟


در این میان برخی مسئولان دولتی گاه بحث جناح‌ها را با موضوع فتنه‌گران خلط می‌کنند در حالی که رهبر معظم انقلاب سال گذشته در دیدار اعضای هیئت دولت، نسبت به خلط جناح‌بندی‌های سیاسی با خط قرمز نظام نسبت به فتنه هشدار دادند و تاکید کردند «علایق اعضای دولت به برخی جناح‌های سیاسی اشکالی ندارد اما دولت و اعضای آن نباید اسیر جناح‌بندی‌ها شوند...

در موضوع جناح‌بندی‌های سیاسی همواره تاکید بر رفاقت و انس با یکدیگر است اما در برخی موارد مسئله متفاوت است و باید حتما خطوط قرمز و خطوط فاصل رعایت شوند، مسئله فتنه و فتنه‌گران از مسائل مهم و از خطوط قرمز است که آقایان وزرا باید همان‌گونه که در جلسه رای اعتماد خود بر فاصله‌گذاری با آن تاکید کردند همچنان بر آن پایبند باشند».  با این وصف، موضع دولتمردان درباره فتنه‌گرانی که مملکت را به نیابت از آمریکا و اسرائیل و انگلیس در سال 78 و 88 به کام آشوب و بحران بردند، کدام است؟ آیا جریان آشوبگری که سال 78 به صراحت از سوی آقای روحانی به عنوان مزدور دشمن معرفی شد، به رغم ارتکاب خیانت‌های بزرگ‌تر در سال 88، می‌تواند به عنوان جناح درون نظام محسوب شود؟ در همین زمینه می‌توان سؤال کرد گروهک‌های مخرب که مقابل جمهوریت و اسلامیت نظام- از اول انقلاب تا فتنه 88-  ایستادند چرا باید راه به انتخابات داشته باشند؟


همچنین جای سوال است که با عنایت به کوتاهی برخی مراکز دولتی در قبال فتنه‌گران- و متاسفانه معرفی برخی از این عناصر به عنوان نامزد وزارت به مجلس- اگر هیئت‌های اجرایی کوتاهی مشابهی در انتخابات مرتکب شدند و به سلامت انتخابات لطمه زدند، آن وقت تکلیف چیست؟ آیا شورای نگهبان نیز باید کوتاهی کند و به عناصری مجال بدهد که صراحتا از سوی رژیم‌های استکباری دنیا در سال 78 و 88 مورد حمایت قرار گرفتند؟


نظر
برخلاف مصوبه مجلس صورت می‌گیرد
سفارت انگلیس در تهران، روز یکشنبه اول شهریور با حضور وزیر خارجه این کشور بازگشایی می‌شود.


در شامگاه شصت و دومین سالگرد کودتای 28 مرداد در ایران روزنامه گاردین در خبر کوتاهی اعلام کرد سفارت انگلیس در تهران پس از چند سال تعطیلی روز یکشنبه اول شهریور 94 با حضور وزیر خارجه آن کشور بازگشایی می‌شود!
این خبر کوتاه به سرعت در محافل خبری و رسانه‌ای دست به دست شد اما مقامات کشورمان که معمولا سفرهای مقامات خارجی را از چند هفته قبل با آب و تاب و ذوق‌زدگی مقدمه‌چینی می‌کنند، پس از پنهان‌کاری‌های اولیه، تنها به تائید خبر مذکور بدون هرگونه اظهارنظر دیگری اکتفا کردند!


ماجرای تعطیلی سفارت انگلیس

پس از فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 و همدستی سران و عوامل وطن‌فروش فتنه‌سبز با دشمنان قسم‌خورده ملت، اسناد و مدارک متقن و معتبری از دخالت سفارت انگلیس در آن ماجرا حکایت می‌کرد. دستگیری بعضی عوامل مرتبط با سفارت انگلستان که به نقش‌آفرینی در حوادث پس از انتخابات و خط‌دهی و جریان‌سازی آنها مشغول بودند، خشم و انزجار عمومی را از سیاستهای روباه پیر بیش از پیش کرد.


در سال 90 مجلس شورای اسلامی با تصویب ماده واحده‌ای دولت را به کاهش سطح روابط با انگلیس در حد کاردار ملزم کرد و فصل نوینی در روابط تیره آن دولت با کشورمان آغاز شد. از آن زمان انگلیس به  خیال آنکه تعطیلی سفارتش در ایران ضربه‌ای مهلک به کشورمان وارد خواهد کرد، همه اتباع خود را فراخواند و مدعی خسارت و غرامت شد و با همین بهانه سفارت آن کشور در ایران تعطیل شد.


 قانون چه می‌گوید؟
متن ماده واحده مجلس شورای اسلامی می‌گوید: «وزارت امور خارجه موظف است در چارچوب حفظ منافع ملی و دفاع از حقوق ملت بزرگ ایران ظرف دو هفته روابط سیاسی را با دولت انگلیس به سطح کاردار تنزل دهد و روابط اقتصادی و بازرگانی را نیز به حداقل ممکن برساند.»


تبصره یک: در صورت تغییر سیاست‌های خصمانه کشور مزبور، وزارت‌خارجه می‌تواند سطح روابط را ارتقاء دهد.
این مصوبه به روشنی از دلیل کاهش مناسبات دیپلماتیک بین ایران و انگلیس حکایت می‌کند که همانا «حفظ منافع ملی و دفاع از حقوق ملت ایران» است.


حال باید دید پس از 4 سال، احتمال خدشه‌دار شدن منافع ملی و پایمال شدن حقوق مردم از سوی انگلستان کم شده!؟ و آیا انگلستان از خوی استعماری و خباثت ذاتی خود دست برداشته که دولت یازدهم با چراغ خاموش درصدد گشایش سفارت آن برآمده است؟


 جنایت هسته‌ای
پاییز 89 زمانی که جان ساورز در مقام رئیس‌ دستگاه جاسوسی انگلیس (MI6)  مقابل دوربین رفت، برای افکار عمومی این سوال پیش آمد که کدام موضوع مهمی رئیس (MI6) را برای اولین‌بار در صد سال اخیر در انگلیس مقابل دوربین کشانده است.


برنامه هسته‌ای ایران مهم‌ترین موضوعی بود که صحبت‌های او را تشکیل می‌داد. جان ساورز اعلام کرد سازمان تحت ریاستش در حال «انجام عملیات جاسوسی» با هدف «توقف برنامه هسته‌ای ایران» است.
اما صحبت‌های او شاه کلیدی داشت که از اتفاقات آتی رمزگشایی می‌کرد. شاه کلیدی که به نظر می‌رسید فرمان آغاز یک عملیات جدید و غیرانسانی علیه مردم ایران باشد: «دیپلماسی برای متوقف کردن برنامه هسته‌ای ایران کافی نیست و باید به فعالیت‌های جاسوسی و اطلاعاتی برای مقابله با ایران ادامه داد.»


8 آذرماه 89 و تنها چند روز پس از این اظهارات، مجید شهریاری و فریدون عباسی از برجسته‌ترین و کلیدی‌ترین دانشمندان هسته‌ای ایران در دو عملیات جداگانه ترور شدند تا به زودی ترجمه عملی سخنان ساورز و مراد او از فعالیت‌های جاسوسی و اطلاعاتی علیه برنامه هسته‌ای ایران نمایان شود.


یکسال بعد در آذرماه سال 90 و در شرایطی که محافل دانشجویی آماده می‌شدند تا سالگرد شهادت شهید مظلوم و نامدار هسته‌ای ایران را برپا کنند، دولت انگلیس به عنوان اولین کشور تحریم‌کننده فعالیت‌های مالی با ایران در دور جدید تحریم‌ها علیه ایران، در روز اول آذرماه از توقف همکاری با موسسه‌های مالی ایران از جمله بانک مرکزی خبر داد. موضوعی که بسیاری آن را اعلام جنگ اقتصادی انگلیس علیه ایران قلمداد کردند.


اظهارات ساورز و اقدامات بعدی، آتش خشمی در دل مردم و مسئولان، برانگیخت که مثل دیگر جنایات پیشتر آنها، به این سادگی‌ها هرگز در دل‌های مردم خاموش نمی‌شود. مدتی بعد و همزمان با تشییع پیکر پاک شهید مهندس مصطفی احمدی‌روشن وزارت‌خارجه کشورمان با ارسال دو یادداشت اعتراضی شدید‌اللحن خطاب به دولت‌های آمریکا و انگلیس بر نقش آشکار آنها در وقوع این جنایت تاکید کرد و این کشورها را در قبال جنایات انجام شده علیه دانشمندان هسته‌‌‌ای ایران مسئول دانست.


در یادداشت اعتراضی ایران خطاب به دولت انگلیس که برای وزارت‌خارجه این کشور ارسال شده است، با اشاره به سخنان جان‌ساورز  رئیس سرویس اطلاعات خارجی این کشور در پاییز سال گذشته تاکید شده است که ترور دانشمندان هسته‌ای ایران بلافاصله پس از سخنرانی ساورز درباره آغاز عملیات اطلاعاتی علیه ایران انجام شده است.


در این یادداشت آمده است: «وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با مدنظر قرار دادن این واقعیت که روند عملیات ترور دانشمندان ایرانی دقیقا پس از اعلام این رویکرد دولت انگلیس از سوی آقای جان ساورز رئیس سرویس اطلاعاتی انگلیس آغاز شده است، لهذا مراتب اعتراض مجدد خود نسبت به پیامدهای رویکرد یاد شده دولت انگلیس را ابراز داشته و بر مسئولیت آن کشور در قبال این قبیل اقدامات تروریستی تاکید می‌ورزد.»


با آنکه انگلستان هرگز بخاطر جنایات فراموش ناشدنی‌اش در حق دانشمندان هسته‌ای کشورمان عذرخواهی نکرد اما متقابلا در برابر خشم جوانان انقلابی که «احساسات» آنها به تائید رهبر انقلاب هم رسید، ادعای غرامت و خسارت هم نمود!


 یک فهرست کوتاه!
برای آنها که روابط دیپلماتیک ایران و انگلیس را در تاریخ معاصر دنبال کرده‌اند،  جای کمترین تردیدی نیست که در همه این سال‌ها، انگلیس بعنوان دولتی خبیث و توطئه‌گر، در مقاطع مختلف ضربات کاری و ناجوانمردانه‌ای به کشور میزبانش زده و از ادامه آن نیز ابایی نداشته است.


بعنوان فهرستی کوتاه می‌توان به بخشی از سوابق دولت روباه پیر در ایران اشاره کرد.

1- جدا کردن افغانستان از ایران در سال 1857 براساس پیمان پاریس.
2- تحمیل قرارداد رویترز (1872) که براساس آن، ایران به مدت 70 سال کاملا به انگلستان فروخته شد. این قرارداد با مخالفت حاج‌ملا‌علی کنی؛ روحانی روشن ضمیر باطل شد اما انگلیسی‌ها مخفیانه به غارت منابع ایران مشغول شدند. قرارداد رویترز انحصار استفاده از معادن، جنگل‌ها، گمرکات و حق کشتیرانی رایگان در کارون را به انگلیسی‌ها می‌داد و عملا ایران را به مستعمره انگلیس تبدیل می‌کرد.
3- ایجاد فرقه‌های ضاله بابیت و بهائیت به قصد انحطاط مذهبی در ایران و تسلط بر این سرزمین.
4- جدا کردن بخشی از بلوچستان از خاک ایران در سال 1887.
5- تحمیل قرارداد تالبوت (انحصار توتون و تنباکو) به ایران، این قرارداد با حکم فقیه جامع‌الشرایط زمان؛ آیت‌الله میرزای شیرازی لغو شد.
6- تحمیل قرارداد لاتاری (تاسیس قمارخانه) به ایران از سوی میرزا ملکم‌خان که با مخالفت روحانیون ملغی شد. (1889 میلادی)
7- تحمیل قرارداد دارسی به ایران برای اکتشافات، استخراج و غارت منابع نفتی در سال 1901.
8- به انحراف کشاندن انقلاب مشروطیت و زمینه‌چینی برای اعدام آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری.
9- تحمیل قرارداد 1907 که براساس آن ایران بین انگلستان و روسیه تقسیم شد.
10- تحمیل قرارداد 1919 که براساس آن شمال ایران نیز زیر سلطه انگلستان قرار گرفت. این قرارداد با مجاهدت‌های آیت‌الله‌ مدرس بی‌اثر و کمتر از یکسال پس از انعقاد، لغو شد.
11- زمینه‌چینی، حمایت و پشتیبانی از کودتای رضاخان از طریق سیدضیاءالدین طباطبایی، روزنامه‌نگاری که عامل سفارت بریتانیا در تهران بود.
12- تحمیل قرارداد گس- گلشائیان در 1933 (1312 شمسی) که قرارداد دارسی را ظالمانه‌تر کرد. براساس این قرارداد حق بهره‌برداری از معادن، جنگل‌ها، معافیت گمرکی برای کالاهای کشاورزی بریتانیا، استفاده رایگان از نفت ایران برای نیروی دریایی انگلیس و خرید زمین‌هایی که در آن نفت کشف می‌شد به قیمت زمین عادی به انگلستان اختصاص یافت.

از فروش نفت، 20 درصد به صورت اقساط به ایران تعلق می‌گرفت، آنهم در زمانی که ارزش لیره کاهش می‌یافت. ضمن اینکه انگلیسی‌ها همواره اطلاعات ناقص از عملکرد شرکت نفت ایران- انگلیس به طرف ایرانی می‌دادند. این قرارداد 60 ساله قرار بود تا سال 1372 شمسی، منافع نفت ایران را در اختیار انگلیسی‌ها قرار دهد که با انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 ملغی شد.


13- اشغال ایران در چارچوب حمله متفقین به ایران و تحمیل قحطی و فقر به ملت و وارد آوردن خسارات جانی و مالی فراوان.
14- کمک به فرار رضاخان از ایران و روی کار آوردن فرزندش.
15- مانع‌تراشی در راه تشکیل حکومت جمهوری در ایران طی سال‌هایی که حکومت محمدرضا شاه هنوز تثبیت نشده بود. (1941-1953)
16- نقش مستقیم در کودتای 28 مرداد 1332 (1953) برای همراهی با آمریکا.
17- نقش مستقیم در جدایی کل سرزمین‌های جنوبی خلیج‌فارس که در 1971 به جدایی کامل بحرین انجامید. بحرین آخرین قطعه از سرزمین‌های جنوبی خلیج‌فارس بود که از ایران جدا شد.
18- همراهی با آمریکا در سرکوب انقلاب اسلامی ملت ایران.
19- تحریک گروهک‌ها و قومیت‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران.
20- کمک به رژیم بعثی عراق برای حمله به ایران و ادامه این پشتیبانی‌ها در طول هشت سال جنگ.
21- حمله به سفارت ایران در لندن و شهادت دو کارمند ایرانی.
22- حمایت مستمر از گروهک‌ها و براندازان جمهوری اسلامی در 33 سال گذشته.
23- حمایت و پشتیبانی از سلمان رشدی، نویسنده کتاب موهن آیات شیطانی، انگلیسی‌ها سفارش‌دهنده، منتشر‌کننده و حامی کتاب و نویسنده‌اش بوده و هستند.
24- آموزش و تجهیز و پشتیبانی از بمب‌گذاری و دیگر اقدامات تروریستی در خوزستان و سیستان و بلوچستان در طی سال‌های پس از اشغال افغانستان و عراق.
25- حمایت از فتنه88 از طریق سفارتخانه‌اش در تهران، شبکه‌های رسانه‌ای همچون بی‌بی‌سی و راه‌اندازی شبکه‌های مختلف رسانه‌ای فارسی زبان در جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی و انحطاط مذهبی ملت ایران. در جریان فتنه 88 چندجاسوس انگلیسی که به تحریک فتنه‌گران نیز می‌پرداختند دستگیر و محکوم شدند، ازکارکنان سفارت انگلیس در تهران بودند.
26- مشارکت فعال و اثرگذار در تحریم‌های ایران طی 33 سال گذشته.
27- زمینه‌چینی برای ترور دانشمندان هسته‌ای ایران (سخنان جان ساورز و اقدامات کوپر معاون اشتون)
28- حمایت از براندازان نظام جمهوری اسلامی ایران از طریق دادن پناهندگی و مجوز اقامت دائم به آنها.
29- تجاوز ناوگان دریایی انگلیس به حریم دریایی ایران که به دستگیری  تفنگداران دریایی آنها از سوی مرزبانان ایرانی منجر شد.
این فهرست مختصر، تنها بخشی از  جنایات انگلیس است و این پرسش را در ذهن پدید می‌آورد که چرا با چنین سابقه‌ای، روابط ما با انگلیس، طبق طرح اولیه نمایندگان قطع نشد و در چرخشی عجیب تنها به کاهش سطح روابط رای داده شد؟!


 بازگشایی چراغ خاموش!
اکنون و پس از 4 سال، ناگهان با خبری از سوی منابع غربی مبنی بر بازگشایی قریب‌الوقوع مواجه شده‌ایم! اما به راستی چرا مقامات ذوق‌ زده داخلی، این خبر را که برای آنها قطعا از سفر فلان هیات دون پایه تجاری و فرهنگی اهمیت بیشتری داشته، پنهان کرده‌اند!؟


در این رابطه، به نظر می‌رسد مقامات دولتی، پس از هشدار صریح و بی‌پرده اخیر رهبر معظم انقلاب درباره خطر نفوذ دشمن و برشمردن مجدد نقش خباثت‌های انگلستان، از بیم مخالفت عمومی و تجمع‌های مردمی و دانشجویی در مخالفت با بازگشایی سفارت، این موضوع را پنهان کردند و به نظر می‌رسد اگر گاردین موضوع را لو نداده بود، مقامات رسمی باز هم آن را پنهان می‌کردند! اما دلیل دیگری هم می‌توان بر این پنهان‌کاری برشمرد و آن ادعای دولت متکبر و جنایتکار انگلیس برای اخذ غرامت از ایران بود!

شاید دولت برای فرار از پاسخگویی به افکار عمومی  و شفاف‌سازی غرامت احتمالی داده شده به انگلیس بود که این موضوع را پنهان کرد! و البته به این دلایل، درخواست انگلستان برای تجهیز سفارتش به دستگاه‌های پیشرفته - که از دید مسئولان امنیتی کشورمان، اسباب و وسایل جاسوسی قلمداد می‌شوند! - مدتی موضوع مناقشه بود و اکنون معلوم نیست سرنوشت آن درخواست به کجا انجامیده است!؟


اکنون باید از دولت یازدهم پرسید، کدام حمایت و کدام روی خوش در ماجرای مذاکرات هسته ای از دولت انگلستان مشاهده شد که اینگونه فرش قرمز زیر پای آنها پهن می‌کنید؟! آیا تغییر رفتار محسوس و حسن نیتی از آن کشور دیدید!؟ ذکر این نکته خالی از لطف نیست که به نظر می‌رسد مقامات و رسانه‌های انگلیسی هم از گشایش مجدد سفارت کشورشان در ایران شگفت‌زده‌اند به گونه‌ای که گاردین نوشت: «بازگشایی سفارتخانه انگلیس در تهران گامی رو به جلو محسوب می‌شود اما فیلیپ هاموند باید به رویدادهایی از قبیل کودتای تحت حمایت انگلیس در تهران در سال 1953 اذعان کند(!)»


این گزارش می‌افزاید: «زمانی که وزیر امور خارجه انگلیس روز یکشنبه برای بازگشایی سفارتخانه انگلیس در تهران پس از تعطیلی حدوداً چهار ساله به ایران سفر کند، بی‌شک او از آغازی جدید سخن خواهد گفت. در حال حاضر، ایران توافق هسته‌ای را امضا کرده است که سبب محدود شدن برنامه هسته‌ای‌اش می‌شود و این آغازی برای انعقاد قراردادهای تجاری جدید، فرصت‌های جدید و فصلی جدید محسوب می‌شود. این رویکرد ممکن است در ورای انگیزه تجار انگلیسی برای سفر به تهران قرار داشته باشد و آنها ممکن است به چشم‌انداز فروش تجهیزات میدان‌های نفتی یا خدمات مالی چشم داشته باشند اما ایرانی‌ها به آسانی تاریخ را فراموش نخواهند کرد.»
اکنون باید پرسید، مقامات دولت یازدهم، به اندازه گاردین دغدغه عذرخواهی و اصلاح رفتار انگلیس را داشته‌اند یا صرفاً و به سیاق گذشته از سفر یک مقام اروپایی به ایران ذوق زده‌اند!؟