سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرباز ولایت

نظر

:

1_ فاجعه_منا و کشتار 600 ایرانی در حج

2_ آتش_سوزی_زنجیره_ای پالایشگاه های کشور در یکسال اخیر

3_ نامه_محرمانه_وزرا مبنی بر بحرانی بودن اقتصاد و صنعت کشور

4_ تعطیلی صدها کارخانه و کارگاه تولیدی

5_ افتضاح حقوقهای_نجومی حدود9هزار مدیر کشور

6_ یکی از بزرگترین اختلاس های قرن در صندوق_ذخیره_فرهنگیان (16 هزار میلیارد)

7_ محکومیت 34 میلیارد دلاری ایران درقضیه کرسنت

8_ افتضاح برجام و افزایش تحریمها

9_ حادثه_قطارسمنان

10_ بحران_ریزگرد ها در غرب کشور

11_ افزایش آلودگی_هوای شهرهای بزرگ در حد بحرانی

12_ کشته شدن هزاران ایرانی در تصادفات جاده ای

13_ رسوایی های اقتصادی و مالی حسین_فریدون

و...

تنها مواردی که #روحانی دستور تشکیل کمیته پیگیری داد:

1_ لغو سخنرانی علی_مطهری در مشهد

2_ آتش سوزی ساختمان پلاسکو در شهر تهران

 


نظر

 

بچه ها این حسام الدین آشناست!

حسام الدین رو اگه خوب بشناسید کل دولت رو خوب شناختید!

حسام الدین مسئول اداره اطلاعات قم بوده و داماد آقای دری نجف آبادی و معاونت ویژه وزارت اطلاعات زمان خاتمی بوده!

حسام الدین یه آدم امنیتی تمام عیار
هست ولی تو دولتی که داعیه سرهنگ نبودن و حقوق دان بودن داره مشاور فرهنگی و رئیس مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری هست!

حسام الدین  عضو هسته مرکزی ستاد انتخاباتی حسن روحانی و طراح رنگ بنفش و تصویر کلید و طراح مناظرات روحانی و جمله معروف من سرهنگ نیستم، حقوقدانم هست!

بچه ها حسام الدین ملبس به لباس روحانیت بوده ولی دیگه مثل محمود صادقی خجالت میکشه لباس پیغمبر و بپوشه و در جواب این سوال که چرا دیگه لباس روحانیت بر تن نمیکنه میگه :
کاری که من میکنم ربطی به این لباس نداره!
آخه راست هم میگه،
حسام الدین مغز متفکر عملیات تخریب و جنگ روانی دولت هست!
و به عنوان یک استراتژیست در جایی که باید افق های دوردست رو برای کشور ترسیم کنه مسئول فریب افکار عمومی و منحرف کردن آنها از خیانت های هم کیشانش هست!
حسام الدین استاد جنگ روانی هست!
این بامبول هایی که هر از چندگاهی میبینیم به خاطرش مملکت و به هم میریزند، مثل لغو سخنرانی و کنسرت و خیلی چیزهای دیگه از جیب ایشون بیرون میاد!

ایشون دشمن انقلابیون هستند و پروژه بازداشت استاد عباسی به بهانه توهین به ارتش با تقطیع سخنرانی شش سال پیش شاهکار حسام الدین بود!
بچه ها حسام الدین به عنوان یک آدم امنیتی و کسی که از بیت المال مسلمین حقوق میگیره تا حافظ و پاسبان کیان نظام و انقلاب باشه، هر روز نظام و تهدید میکنه و خط و نشان میکشه!
تا جایی که تیتر یک سایت سازمان منافقین شد!
بچه ها مثل حسام الدین نمک به حرام نباشید!
به خاطر قدرت و ثروت خون شهدا رو پایمال نکنید!
بچه ها آقا خیلی تنهاست، خیلی!

تا ظلم هست مبارزه هست، و تا مبارزه هست ما هستیم.

 


نظر


استاد اخلاق میرزا اسماعیل دولابی پیش از وفات برای زندگی مومنانه 15 دستورالعمل را ذکر می‌کند که به ترتیب در ذیل آورده شده است:
1. هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.


2.زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.


3.اگر غلام خانه‌زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.


4. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.


5.موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.


6.اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.


7.تربت، دفع بلا می‌کند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت می ‌شود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور می‌کند.


8.هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می ‌کنید، این چین ها باز می شود.


9. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و… . کار محبت همین است.


10.با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.


11.خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.


12. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راستی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.


13.ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربّت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه‌ی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله


14.دل های مؤمنین که به هم وصل می‌شود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است...شخصِ تنها، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند."


15.هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در "الّا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه "الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند.


نظر



کسی در توهین به اسلام و مقداسات از چیزی فروگذار نکرد. به پیامبر اعظم (ص)، حضرت امیر(ع)، حضرت زهرا (س) و امام حسین(ع) توهین های شرم آوری کرد که بی ادبی این سگ کثیف به ساحت حضرت صدیقه زهرا(س) قابل بیان نیست!

از آنجایی که هدایت بین شبه روشنفکران محترم است و برای بسیاری از مردم ومتدینین ناشناخته، این خطوط را بخوانید و به اطلاع دیگران هم برسانید:

چندی پیش سید علی موسوی گرمارودی گفت: شرم می‌کردم از خودم اگر بر صادق هدایت لعنت نمی‌فرستادم. خداوندا صادق هدایت را لعنت کن.

او با بیان اینکه نویسنده‌ی «توپ مرواری» توهین‌های زشتی به امام حسین (ع) کرده است، تصریح کرد: وظیفه‌ی هر قلم به دستِ اهل قبله می‌دانم که حداقل به جوانان این کشور بفهماند که چه بی‌شرف‌هایی در این کشور قلم زدند که از امویان هم بدتر بودند؛ اسمشان هم صادق بود و هدایت مردم را بر عهده داشتند.


قسمت دوم

تنها قسمتی از توهین های صادق
 را بخوانید:

هدایت در کتاب توپ مرواری از زبان و بیان نویسنده (یعنی خودش) چنین نوشته است : «گرچه [حضرت علی(ع)] خودش می دانست که خدا نه مرکب است و نه جسم است و نه مرئی است و نه حال ، نه محل است ، نه شریک دارد نه معانی و صفات زائد بر ذات و نه به هیچ چیز و به هیچ کس نیاز دارد و خلاصه مقامش عالی تر از این است که اصلاً وجود داشته باشد و مقصود پر کردن بیت المال مسلمین است ...»

بدین ترتیب به مولای متقیان علی (ع) تهمت می زند که ایشان نعوذ بالله به وجود خدا ایمان نداشته است و اظهار ایمان به خدا را تنها برای پر کردن خزانه می خواسته است.

هدایت در آثارش که امروز حکم باقیات الصالحات!!! او را دارند و توشه برزخش هستند، کراراً به دین اسلام و متدینین اهانت می کند . این آثار موجود است و در دسترس همه . برای نمونه ، به استفاده از تعابیر اهانت آمیزی همچون "نکره" در مورد فرشتگان خداوند متعال ، یا نعوذ بالله ، در قالب استعاری ، خداوند را "ابوالهول" نامیدن و اطاعت انسانها و موجودات از خداوند را "رسم و آیین چارپایی" نامیدن .

پس از اینکه آدم و حوا افریده شدند ، "بابا آدم" از "جبرئیل" می پرسد که مراد (آفریدگار) از آفریدن ما موجودهای دوپا ، چه بوده است؟ و او در حالی که سرگرم تماشای کار جانوران است ،‌ پاسخ می دهد که : خودش هم نمی داند. پشیمان شده. می دانی ، اینها را آفریده تا بنشیند فِرِنی بخورد، تماشا کند و بخندد. (افسانه آفرینش/چاپ برلین/ص88و89)

هدایت در مورد اعرابی که اسلام را به ایران آورده اند می گوید:«میان خودمان بماند،مگر برای ما چه آورده اند؟مذهب آنها ...[اسم آلت تناسلی مردانه را به زبان ترکی آورده و آن را به «خیار» تعبیر کرده است. یعنی اسلام را در کل به آلت تناسلی مذکور تشبیه کرده است.که از ذکر عین تعبیر رکیک مذکور، معذورم] خیار دی است... ما برای خودمان تمدن و ثروت و آبادی و آزادی داشتیم و فقر را فخر نمی دانستیم[دقت کنید!] همه اینها را از ما گرفتند و به جایش فقر و پریشانی و مرده پرستی و گریه و تاسف و اطاعت از خدای غدار[نعوذبالله] و قهار، و آداب کون شویی و خلا رفتن برایمان آوردند.»(توپ مرواری صفحه 16 و 17)



??صادق هدایت کیست؟
قسمت سوم

اما دردناک تر از همه بی ادبی  نسبت به ساحت مقدس بی بی دو عالم و مادر «خون خدا» حضرت فاطمه زهرا(س)است که از نقل آن شرم دارم.

یکی از مغرضانه ترین و بارزترین آثار هدایت، داستان بلند«علویه خانم» است در این اثر در میان کاروان زوار امام رضا حتی یک زائر و آدم متعادل هم دیده نمی شود. اصلی ترین شخصیت داستان، علویه خانم(به خود اسم و وجه بارز شیعی آن توجه کنید!) است. این مثلا زن سیده زائر امام رضا(ع)، در واقع یک زن بدکاره و روسپی وقیح است که از قضا، همین سفرهای زیارتی، وسیله کار و کاسبی کثیف او یعنی خودفروشی است. او در این داستان، به شدت دروغگو و با بچه های خود خشن است و برای حرف های دروغش معمولا از قسم های غلیظ به ائمه اطهار استفاده می کند. علویه خانم در این سفر شوهر صیغه ای دوست خود را از چنگ او در می آورد و با وی به جوال می پردازد و با اکثر مردان زائر این سفر هم به آمیزش و هم بستر شدن می پردازد و خلاصه همه جور فاحشه گری می کند. این داستان پر است از الفاظ رکیک مربوط به آمیزش زنان و مردان نامحرم و آلات جنسی آنان که از ذکر آنها معذورم.


صادق هدایت کیست؟

قسمت چهارم

"هدایت ، چنان که خواهر زاده اش (بانو فیروز) که شاهد آخرین روزهای هدایت است، می نویسد: "اگر اعتقاد به اسلام نداشت ، ولی چون در گذرنامه اش نوشته شده "مسلمان" ، باید تشریفات قانونی (درباره جسد او در پاریس) انجام می شد ." (آورندگان اندیشه خطا/ص98/انتشارات جاویدان / چاپ1356)

بیژن جلالی، خواهر زاده دیگر صادق هدایت هم در مورد الحاد هدایت چنین می گوید : "هدایت نمی توانست به خدایی مذهبی اعتقاد داشته باشد." (یاد صادق هدایت/صفحه 562)

م.ف.فرزانه که آخرین روزهای عمر صادق هدایت در پاریس را شاهد بوده است، چنین می گوید : "همیشه می گفت: من به هیچ چیز ماوراءالطبیعه ، علاقه و ایمان ندارم ." (آورندگان اندیشه خطا/ص98)

 


نظر

 روزنامه فرانسوی لوموند نوشت:

آیت‌الله سیستانی، مرجع بزرگ شیعیان و پرنفوذترین شخصیت شیعی است که فقدان او موجب ایجاد خلأ در عراق خواهد شد... طلاب نجف از هم‌اکنون در تلاش خود برای جانشینی وی هستند.


آیت‌الله سیستانی همانند و نظیری در عراق و سراسر جهان تشیع ندارد و هاله نفوذ وی از ایران تا لبنان، از افغانستان تا هند و جنوب آسیا گسترش یافته است.


آیت‌الله سیستانی هرگز اقدام به سخنرانی عمومی نمی‌کند و رسانه‌ها و مطبوعات را به حضور نمی‌پذیرد و از طریق نزدیکانش از اخبار و تحولات مطلع شده و به‌دقت آنها را پیگیری می‌کند.


 مجله «نیوزویک» در تحلیلی در سال 1388، از سید جواد شهرستانی، داماد و نماینده وی در ایران و مدیر مؤسسه آل‌البیت به‌عنوان یکی از 20 چهره با نفوذ در ایران نام برد.