سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرباز ولایت

نظر
یک روزنامه مشهور آمریکایی نوشت: نقص منطقی کیفرخواست مطرح شده از سوی نخست وزیر اسرائیل علیه توافق بد هسته ای با ایران، ادعای وی در این خصوص بوده که می‌توانیم با اعمال تحریم‌های سخت‌تر علیه ایران به یک توافق خوب دست یابیم.

به گزارش جهان به نقل از روزنامه واشنگتن پست، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل بر این باور است که ایران به تلاش خود برای دستیابی به سلاح هسته ای با امتناع از هر گونه توافق خوب یا تقلب، ادامه خواهد داد.

این مساله منجر به این می شود که دولت اوباما این سئوال را مطرح کند که جایگزین نتانیاهو چیست؟ جنگ؟ ولی موضع دولت آمریکا شامل یک تناقض آشکار است. سوزان رایس مشاور امنیت ملی کاخ سفید در کنفرانس آیپک پیش از سخنرانی اخیر نتانیاهو در کنگره آمریکا، گفت: یک توافق بد، بدتر از این است که هیچ توافقی صورت نگیرد.

بنابر این، اگر ایران تنها یک توافق بد را قبول کند، گزینه جایگزین برای دولت اوباما چیست؟ جنگ؟

موضع اوباما نشان می دهد که ما انتخاب دیگری نداریم غیر از اینکه بهترین پیشنهاد ایران را قبول کنیم، هر چه باشد، باید از واژه رایس یعنی "دست یافتنی" استفاده کنیم چرا که گزینه جایگزین، غیر قابل تصور است.

ولی آیا باید این چنین باشد؟ آیا تنها راه برای مانع شدن از دستیابی ایران به سلاح های هسته ای، زور است؟ این گزینه شاید در واقع، حقیقت داشته باشد. ایران قصد دارد تا انقلاب خود را در سراسر خاورمیانه و فراتر از آن گسترش دهد. زرادخانه هسته ای، می تواند موجب تقویت قدرت ایران برای دستیابی به این هدف شود.

این روزنامه آمریکایی در ادامه افزود: شاید تحریم ها ایران را مجبور به ورود به مذاکرات کرده باشد ولی تحریم ها نتوانسته ایران را متقاعد کند تا از تلاش برای دستیابی به سلاح اتمی، دست بکشد. تشدید تحریم ها نیز که نتانیاهو خواستار آن شده، نتیجه متفاوتی نخواهد داشت. تحریم ها تنها زمانی موفقیت آمیز خواهد بود که منجر به سقوط نظام سیاسی ایران شود. پایان کمونیسم در اوکراین و فزاقستان و آپارتاید در آفریقای جنوبی موجب شد تا این کشورها از تلاش خود برای دستیابی به سلاح هسته ای، دست بردارند. ولی از سال 2009 تاکنون کوچکترین نشانه ای از شورش در تهران وجود نداشته است.

علاوه بر این، تنها اقدامات نظامی توسط اسرائیل علیه سوریه و عراق، و اقدام نظامی آمریکا علیه لیبی، توانسته است تا برنامه‌های هسته ای را متوقف کند. تحریم ها هرگز نتوانسته است تا مانع پیشرفت برنامه های هسته ای شود.

این بدان معناست که تنها گزینه ما، جنگ است. البته هدف قرار دادن تاسیسات هسته ای ایران با حملات هوایی، نیاز به حضور نیروی زمینی آمریکا را کمتر خواهد کرد.
منبع: تسنیم

 


نظر
1- شاید کسانی این نگاه را «بدبینانه» تلقی کنند ولی همه شواهد و نشانه‌های موجود حکایت از آن دارند که نگاهی «واقع‌بینانه» است و آن، این که چالش هسته‌ای کشورمان  با حریف «نقطه پایان» ندارد و رسیدن به توافقی که در آن حق ایران اسلامی به رسمیت شناخته شده باشد، «ناممکن» و «محال» است. چرا که چالش هسته‌ای یازده ساله با 5+1 و پیش از آن با تروئیکای اروپایی فقط تابلوی هسته‌ای دارد ولی ماهیت و موضوع آن «هسته‌ای» نیست. آمریکا چالش هسته‌ای را بهانه‌ای برای تحریم‌ها می‌داند و تحریم‌ها را «کارآمدترین حربه»! برای مقابله با پیشرفت و جهان‌شمولی ایران اسلامی تلقی می‌کند. حالا اگر دشمنی آمریکا با موجودیت جمهوری اسلامی ایران را هم به صورت مسئله اضافه کنیم، نتیجه می‌گیریم که از نگاه آمریکا و متحدانش چالش هسته‌ای ادامه درگیری‌های سی و چند ساله و از جمله، صحنه دیگری از جنگ 8 ساله است. بنابراین، «لغو تحریم‌ها» که در مذاکرات هسته‌ای دنبال می‌کنیم، مانند آن است که از حریف انتظار داشته باشیم در میدان جنگ با ایران اسلامی، کارآمدترین اسلحه خود را زمین بگذارد! و بدیهی است که نگذاشته و نمی‌گذارد. کسانی که از مذاکرات هسته‌ای نتیجه دیگری را انتظار دارند، جغرافیای مذاکرات را آنگونه که واقعاً هست نمی‌بینند و به جای آن که با نگاه به «شناسنامه مذاکرات» که «غیر هسته‌ای» است، مسیر حرکت خود را تنظیم کنند، به «تابلوی مذاکرات» که آدرسی غلط می‌دهد چشم دوخته‌اند.
2- همین دو روز پیش، رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای خبرگان به یکی از شگردهای آمریکا اشاره کرده و فرمودند؛ «هر وقتی که یک زمانی معین شده است برای پایان مذاکرات و ما به این زمان نزدیک می‌شویم، لحن طرف مقابل، بخصوص آمریکایی‌ها تندتر، سخت‌تر و خشن‌تر می‌شود، این، برای این است که جزو شگردهای اینهاست، جزو حیله‌ها و خدعه‌های اینهاست.»
و اکنون، سؤال این است که چرا در طول بیش از 11 سال گذشته، هر وقت به نقطه پایان نزدیک شده‌ایم، آمریکایی‌ها بهانه جدیدی پیش کشیده و ساز تازه‌ای کوک کرده‌اند و اجازه نداده‌اند مذاکرات به نتیجه برسد؟! علت آن است که به ادامه چالش برای ادامه تحریم‌ها نیاز دارند.
سال گذشته در آغاز سال 1392، حضرت آقا طی سخنانی در حرم‌رضوی علیه‌السلام به همین نکته اشاره داشته و گفتند؛ «آمریکایی‌ها دوست ندارند گفت‌وگوهای هسته‌ای تمام شود و مناقشه هسته‌ای حل شود وگرنه چنانچه آن‌ها مایل به اتمام این مذاکرات بودند، راه حل بسیار نزدیک و بسیار آسان بود».
3- «دیوید فروم» کارشناس و نویسنده برجسته آمریکایی در سایت CNN می‌نویسد «در صورت پایان مذاکرات هسته‌ای و رسیدن به توافق با ایران، باید تحریم‌ها برداشته شود و این در حالی است که تحریم‌ها با دو هدف پلکانی «تغییر رفتار- BEHAVIOR» و سپس «تغییر ساختار - STRUCTURE» نظام دینی ایران وضع شده‌اند!» که البته به قول رهبر انقلاب تغییر رفتار همان تغییر ساختار است.
پیش از او، «جرج فریدمن» مسئول مرکز راهبردی «استراتفور» که به باشگاه کهنه‌کاران CIA معروف است، تصریح کرده بود که «مشکل ما با ایران بر سر فعالیت هسته‌ای این کشور نیست، بلکه مشکل آن است که ایران نشان داده است نه فقط بدون حمایت آمریکا، بلکه در حال درگیری و مناقشه با آمریکا نیز می‌توان بزرگترین قدرت تکنولوژیک و نظامی منطقه بود. این پدیده، ایران را به یک الگو تبدیل کرده که بهار عربی (بیداری‌اسلامی) را در پی داشته است».
4- اوایل دهه 80 و در گرماگرم نخستین سال‌های چالش هسته‌ای کشورمان با تروئیکای اروپایی- فرانسه، انگلیس و آلمان- و چند ماهی بعد از اجلاس اکتبر 2003 تهران، طی یادداشتی با اشاره مستند به کارشکنی‌ها و قانون‌گریزی‌های حریف، نتیجه گرفتیم که چالش هسته‌ای غرب با ایران اسلامی فقط یک بهانه است و این چالش را با استناد به شواهد و قرائن موجود، ادامه جنگ تحمیلی دانستیم که با تغییر شکل- و نه ماهیت- در عرصه‌ای دیگر کلید خورده و به جریان افتاده است. پیش‌بینی کرده بودیم که آمریکا و متحدانش پرونده هسته‌ای کشورمان را به شورای امنیت سازمان ملل می‌فرستند. آن روزها برخی از مسئولان محترم کشورمان، ابرو در هم کشیده و به کیهان اعتراض کردند که چرا «تخم بدبینی می‌افشاند!» و آقای «گری سیک» مشاور امنیتی رئیس جمهور آمریکا در مصاحبه‌ای، کیهان را به «تندروی»! و «سنگ‌اندازی»! در مسیر مذاکرات متهم کرد. ولی آن پیش‌بینی به حقیقت پیوست و آمریکا و متحدانش برخلاف  بند«C» از ماده 12 اساسنامه آژانس، پرونده هسته‌ای کشورمان را به شورای امنیت سازمان ملل فرستادند».
5- تأکید بر این واقعیت که چالش هسته‌ای هرگز نقطه پایانی ندارد و رسیدن به «توافق» با حریف «ناممکن» و «محال» است، از آن جهت ضروری است که؛
الف: برخی از مسئولان محترم کشورمان برخلاف آنچه انتظار می‌رفت و می‌رود، از فراز و نشیب چالش 11 ساله هسته‌ای درس نگرفته‌اند و هنوز با خوشبینی غیرموجه و بی‌دلیل به نتیجه مذاکرات می‌نگرند. بدیهی است که چنانچه این طیف از مسئولان محترم نگاه خویش را از تابلوی مذاکرات به «شناسنامه مذاکرات» برگردانند، کلید لغو تحریم‌ها را در قفل مذاکرات نمی‌چرخانند.
ب: اگر بپذیریم که حریف از چالش هسته‌‌ای به عنوان یک بهانه برای تحریم‌ها استفاده می‌کند و هرگز از آن دست نمی‌کشد، بی‌تردید، برای عبور از تحریم‌ها به راه‌کارهای دیگری روی می‌آوریم و بسیاری از ظرفیت‌های بر زمین مانده داخلی را به کار می‌گیریم که رویکرد به اقتصاد مقاومتی از جمله آنها و بااهمیت‌ترین آنهاست.
ج: چنانچه ما نیز به مذاکرات هسته‌ای به عنوان آوردگاه و میدان جنگ با حریف نگاه کنیم، به جای امتیازدهی برای جلب اعتماد طرف مقابل، که می‌دانیم بی‌نتیجه است، پاشنه آشیل حریف را نشانه می‌رویم و از اهرم‌های فراوانی که در اختیار داریم برای ضربه زدن به آمریکا و متحدانش استفاده می‌کنیم. به عنوان مثال، چرا مجلس شورای اسلامی، طرحی را به تصویب نمی‌رساند که براساس آن، کشورهای اروپایی همراهی کننده با تحریم‌های آمریکا را از اولویت مبادلات تجاری کشورمان خارج کند. هم اکنون کارخانه عظیم «رنو» و «پژو سیتروئن» فرانسه به برکت روابط اقتصادی پرحجم با ایران نفس می‌کشد و قطع این رابطه می‌تواند فرانسه را با بحران اقتصادی بزرگی روبرو کند و یا در حقوق بین‌الملل فصلی با عنوان حق مقابله به‌مثل -RETALIATION- آمده است. این فصل به کشوری که حق قانونی آن از سوی یک یا چند کشور دیگر نقض گردیده اجازه مقابل به مثل داده است. جمهوری اسلامی ایران می‌تواند در واکنش به قطعنامه اتحادیه اروپا که تعهدآور بین‌المللی نیست، از این حق استفاده کند و تنگه هرمز را به روی نفتکش‌های حامل نفت برای کشورهای اروپایی تحریم کننده ایران ببندد. گفتنی است کشورهای اروپایی مجاز به خرید یا نخریدن نفت ایران هستند ولی قطعنامه اتحادیه اروپا تصریح دارد که این اقدام برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران است. بنابراین جمهوری اسلامی ایران نیز با استناد به «کنوانسیون 1958 ژنو» و «کنوانسیون 1982 جامائیکا» که مدلول آن نظام حقوقی آبراهه‌های بین‌المللی و حق عبور کشتی‌هاست، می‌تواند عبور نفتکش‌های حامل نفت برای کشورهای اروپایی تحریم‌کننده ایران و یا کشتی‌های اروپایی حامل کالا برای کشورهای منطقه را ممنوع اعلام کند و...
د: اگر آنگونه که شواهد و نشانه‌ها حکایت از آن دارند، بر این باور باشیم که چالش هسته‌ای فقط یک بهانه برای تحریم‌هاست، دلیلی ندارد که همه توان کشور را درگیر مذاکرات کنیم و می‌توانیم سطح مذاکرات را هم از مقامات بلندپایه- وزیر خارجه- به سطح کارشناسان و مدیران کل تنزل بدهیم.
همین جا گفتنی است که ادامه مذاکرات به دو علت ضروری است. اول؛ اثبات غیرقابل اعتماد بودن آمریکا و دوم آن که تیم هسته‌ای کشورمان به لحاظ فنی و حقوقی که مبنای قانونی مذاکرات است نسبت به حریف دست برتر را دارد.
6- متأسفانه جریان مرموزی در داخل کشور که به شدت شیفته آمریکاست و برخی از اصحاب فتنه 88 نیز در آن نفوذ کرده‌اند، هرگونه نقد و پیشنهادی را بدون ارزیابی میزان کارآمدی آن، به حساب مخالفت با دولت محترم و یا تیم مذاکره کننده هسته‌ای می‌نویسند و حال آن که هیچ منتقد دلسوز و دوستدار نظام، فرزندان انقلاب را به کوتاهی و بی‌توجهی نسبت به منافع ملی متهم نمی‌کند، اگرچه به قول رهبرمعظم‌انقلاب، طرف مقابل اهل حیله و نیرنگ است و این واقعیت علاوه بر آن که هوشمندی و هوشیاری بیشتر تیم محترم مذاکره کننده را می‌‌طلبد، به دلسوزان انقلاب که دوستداران تیم مذاکره‌کننده هستند نیز این حق را می‌دهد که دلواپس و نگران ترفندهای حریف باشند. چرا که فرزندان انقلاب بی‌تردید، منافع اسلام و انقلاب و مردم را نادیده نمی‌گیرند. اما احتمال این که خدای نخواسته در مواردی از سوی نمایندگان شیطان بزرگ فریب بخورند، وجود دارد.

حسین شریعتمداری

نظر
در پی افشاگری رسانه‌های اصولگرا
کتاب مستهجنی که به صورت غیرقانونی منتشر شده و در برخی از کتابفروشی‌ها عرضه می‌شود، اعتراض اتحادیه ناشران و کتابفروشان را برانگیخت.
روزنامه کیهان در تاریخ پنجم بهمن امسال در همین ستون به افشای انتشار یک رمان غیراخلاقی ادبیات روسیه که در یکی از کشورهای همسایه منتشر شده و به صورت غیرقانونی در کتابفروشی‌های مورد حمایت وزارت ارشاد عرضه می‌شد پرداخت. در پی انتشار این خبر در کیهان، سایر رسانه‌های اصولگرا نیز به انتقاد از عرضه این کتاب، آن هم بدون مجوز قانونی پرداختند.
پس از این انتقادات رسانه‌ای، اتحادیه ناشران و کتابفروشان طی نامه‌‌ای خطاب به اعضای خود عرضه و فروش این کتاب را خلاف قانون خواند.
در این نامه آمده است: «براساس ماده 17 قانون نظام صنفی، افراد صنفی مکلفند قوانین و مقررات جاری کشور، از جمله قوانین و مقررات صنفی، انتظامی، بهداشتی، ایمنی و... را که از سوی مراجع قانونی ذی ربط ابلاغ می‌گردد، رعایت و اجرا کنند. بدیهی است عرضه کتاب‌های فاقد مجوز نشر و توزیع از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نیز عرضه کتاب‌هایی که به صورت غیرمجاز تکثیر یا توزیع شده‌اند خلاف قانون می‌باشد.»

نظر

رئیس کمیته انتخابات شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان می‌گوید گلایه‌های هرازچندگاه عارف و اصلاح‌طلبان از دولت به خاطر روشن شدن سهم‌شان در ائتلاف با روحانی است
محسن رهامی در مصاحبه با ایسنا نقش عارف در پیروزی روحانی را مهم خواند و گفت: اما چون ائتلاف حزبی متعارف انجام نگرفت تکلیف این ائتلاف نانوشته مشخص نشد. گله‌های هرازچندگاه عارف و اصلاح‌‌طلبان به دلیل استفاده از همین روش غیرمعمول ائتلاف است زیرا در این روش سهم عارف مشخص نشده است. در روش محفلی کسی مسئولیت تصمیم‌ها را بر عهده نمی‌گیرد.
این اظهارات در حالی است که عارف بنابر اعلام اصلاح‌طلبانی چون محمدعلی نجفی، 4 روز مانده به انتخابات 8 درصد بیشتر رای نداشت. از سوی دیگر اصلاح‌طلبان بیشترین سهم را در دولت و به‌‌ویژه مدیران میانی قبضه کرده‌اند اما طبق تصمیم  اولیه بنا دارند همواره سهم خود را کم وانمود کرده و ژست طلبکاری از دولت را حفظ کنند.
رهامی در بخش دیگری از این مصاحبه درباره رایزنی برای ائتلاف جدید گفت: ما در هفته‌های گذشته با آقای هاشمی رفسنجانی دیدار مفصلی داشته و با محمدرضا عارف نیز دیداری داشته‌ایم. ما همچنین دیداری با حجت‌‌الاسلام ناطق نوری داشته و از دیدگاه‌های ایشان مطلع شده‌ایم. آقای ناطق نوری هنوز قطعا نگفته که به صحنه انتخابات می‌آید اما حضورش در انتخابات را هم نفی نکرده است. ما تلاش داریم تا با نیروهای حامی دولت و اصول‌گرایان معتدل به لیست واحدی برسیم.


نظر


رسانه‌های حامی فتنه به همراه رسانه‌های ضدانقلاب از سرانجام انتخاب رئیس مجلس خبرگان شوکه شدند.
این محافل که به نوعی هم‌پوشانی گسترده رسیده‌اند، ظرف 5-6 ماه گذشته  عملیات روانی گسترده‌ای را درباره انتخابات رئیس مجلس خبرگان ترتیب داده بودند؛ از ترور شخصیت اعضای محتمل برای نامزدی (نظیر آقایان یزدی، جنتی، موحدی‌کرمانی و هاشمی شاهرودی) تا برجسته کردن آقای هاشمی. این طیف سعی کردند هاشمی را وزنه  اثرگذاری که اکثریت قاطع خبرگان حامی وی هستند معرفی کنند و بازی همیشگی «هاشمی می‌آید هاشمی نمی‌آید- هاشمی اگر احساس خطر کند...» را طراحی کنند. همچنین ادعا کردند اگر آیت‌الله هاشمی شاهرودی نامزد شود هاشمی دیگر نخواهد آمد. ادعا می‌شد هر یک از «دوهاشمی» انتخاب شود، افراطیون مدعی اعتدال برنده‌اند(!) به موازات همین القا، حرکت خزنده‌ای از سوی افراطیون برای ترور شخصیت آیت‌الله شاهرودی آغاز شد تا احتمالا سناریو مطابق میل فتنه‌گران پیش رود؛  اولا آیت‌الله هاشمی‌شاهرودی  را مصادره به مطلوب کنند، ثانیا انتخابات را بین او و هاشمی منحصر نمایند ثالثا در آخرین فرصت با آمدن هاشمی و ترور شخصیت انجام گرفته، بازی مهندسی شده را به نفع خود به پایان برسانند. اما نامزدی آیت‌الله یزدی و مهم‌تر از آن حساسیت خبرگان به خط قرمز فتنه، معادلات افراطیون و حامیان فتنه را به  هم ریخت.
با واقعی شدن فضای مجلس خبرگان و اعلام نتیجه انتخابات، نشریات زنجیره‌ای دیروز ناگهان فاز را عوض کرده و به تیترهای کوچک یا انحرافی روی آوردند. برخی از این نشریات-نظیر آفتاب یزد و شرق- سعی کرده‌اند به قلم برخی عناصر تجدیدنظر‌طلب و بیگانه؛ موضوع تکلیف‌گرایی، نامزدی هاشمی را به تکلیف و تاریخ‌سازی و... نسبت دهند و چنین القا کنند که معلوم بوده هاشمی رأی نمی‌آورد اما آمده است؛ حال آن که سایت آقای  هاشمی صراحتا نوشته بود طرفداران او در مجلس خبرگان اکثریت مطلق را دارند.
آقای هاشمی در سال 86 با 41 رأی و در 87 با 51 رأی به ریاست خبرگان رسید اما عملکرد سؤال‌برانگیز وی در قبال فتنه‌گران و ایستادن در موضع اتهام باعث سلب این اعتماد و ریزش آرای وی به 24 رأی شد. بخشی از این آراء نیز به اعتبار مصاحبه‌ها و فضاسازی برخی رسانه‌های حامی هاشمی در پررنگ کردن ارادت وی به رهبرمعظم انقلاب به دست آمد.
آفتاب‌یزد در حالی به قلم «فیاض-ز» مدعی شد «هاشمی از عملگرایی به تاریخ‌سازی رسیده  و برای رفع نگرانی‌های انقلاب تلاش می‌کند» که فرد یاد شده اواخر آذر امسال در مصاحبه با سایت ضدانقلابی تقاطع تصریح کرده بود «از انقلاب 57 خاطره خوشی ندارم». «صادق-ز» نیز در روزنامه شرق سعی کرد از زاویه تمجید و ستایش و تملق رفتار هاشمی را توجیه کند حال آن که همین فرد پیش از این در مصاحبه با روزنامه زنجیره‌ای بهار تصریح کرده هاشمی باید پا به پای اپوزیسیون برود وگرنه او را از قطار پیاده می‌کنیم و اگر هاشمی نباشد شنل اپوزیسیون را به دوش کس دیگری در درون حاکمیت می‌اندازیم!
شرق با تصریح بر «دگردیسی کامل هاشمی» می‌گوید هاشمی نگران نظام و انقلاب است.
صادق - ز در نوشته دیگری در روزنامه آرمان نوشت هاشمی می‌دانست رأی نمی‌آورد اما به خاطر احساس تکلیف نامزد شد. هاشمی خود در مصاحبه روز اول مجلس خبرگان با شرق به نقل از دیگران گفته بود که اکثریت را در میان نمایندگان مجلس خبرگان دارد.
اپوزیسیون خارج‌نشین و رسانه‌های آن نیز واکنش جالبی در پیش گرفته‌اند. سایت گروهک ملی-مذهبی چند ساعت پیش از آغاز نشست مجلس خبرگان، انتخاب رئیس این مجلس را مهم تلقی کرده و نوشته بود«شانس‌ هاشمی از هر کسی بیشتر است. با شناختی که از شیوه عمل و حد خبرویت بازیگران اصلی در دست است، شق نامزد شدن و رأی نیاوردن او شق غالب نیست. نظر به سمت‌گیری‌های هاشمی در تحولات 88، انتخاب او به نقش مجلس خبرگان خواهد افزود». اما پس از اعلام نتیجه انتخابات، رضا علیجانی به کمک موج تازه فضاسازی شبکه دولتی انگلیس (BBC) رفت تا بگوید «ریاست خبرگان چندان در واقعیت اهمیت ندارد. این یک انتخاب هدایت شده و نه خیلی طبیعی بود که در ادامه سیاست حصر خاتمی صورت گرفت. 6 سال پیش همین دو نامزد در مجلس خبرگان مقابل هم بودند و از 79 شرکت‌کننده، 51 نفر به هاشمی و 26 نفر به محمد یزدی رای دادند و امروز داستان برعکس بود. ضمن اینکه ما می‌دانیم نارضایتی در این فاصله نسبت به هاشمی افزایش پیدا کرده و در ماه‌های اخیر این مساله تشدید شده است». وی در عین حال گفت «این رأی شگفت‌انگیز بود».
دویچه‌وله نیز هر چند اذعان کرد «پیروزی محمد یزدی با تعداد رأیی نزدیک به 2 برابر رأی هاشمی رفسنجانی، تعجب‌برانگیز بود» اما از قول اسماعیل  گرامی‌مقدم عضو متواری حزب اعتماد ملی سعی کرد این انتخاب را کم‌اهمیت نشان دهد.
گرامی‌مقدم در عین حال با بیان اینکه نفوذ اصولگرایان در مجلس خبرگان افزایش یافته می‌گوید: اگر هاشمی رفسنجانی کاندیدا نمی‌شد و در عوض از نامزدی هاشمی‌شاهرودی حمایت می‌کرد، احتمال ریاست هاشمی‌شاهرودی بیشتر می‌شد و ریاست‌مجلس خبرگان به دست جناح تندرو نمی‌افتاد.
رادیو زمانه دیگر سایت ضدانقلاب نیز نوشت: «هاشمی در مقابل کسی ناکام ماند که او را ناصالح می‌خواند. پیروزی محمد یزدی با آرای تقریبا 2 برابر آرای هاشمی اتفاق غیرمنتظره‌ای بود و نشان از تضعیف موقعیت هاشمی  دارد ... رفسنجانی تمایلی به پذیرش ریاست شاهرودی نداشت. نیروهای نزدیک به او در حد خود کوشیدند تا شاهرودی را تضعیف کنند... رصد کردن رفتار رفسنجانی و حامیانش آشکار می‌سازد که آنها برنامه جدی برای ریاست او بر خبرگان داشتند. مقالاتی در سایت او تحت عناوینی چون «هاشمی به عهدش خیانت نمی‌کند»، «چه کسانی مخالف ریاست هاشمی هستند»، «هاشمی رای مردم و خبرگان» منتشر شده بودند. این مقالات در کنار تحرکات سیاسی و فضاسازی‌های رسانه‌ای از جمله مقاله روزنامه جمهوری اسلامی  با عنوان «آزمون خبرگان» نشانگر ارزیابی مثبت آنها از پیروزی رفسنجانی بود».
رادیو زمانه افزود: رفسنجانی پیشتر گفته بود در صورتی که تندروها بیایند او کاندیدا می‌شود. البته او به صورت قطعی تمایل خود را اعلام نکرد. اما حامیانش با طرح اینکه رفسنجانی به تکلیف عمل می‌کند، کاندیداتوری او را جدی ساخته بودند، احتمالا آنها تصور می‌کردند با افول شاهرودی، چهره‌های تند اصولگرا چون جنتی و یزدی نمی‌توانند مورد انتخاب اکثریت خبرگان قرار بگیرند و در نتیجه راه برای ریاست‌رفسنجانی باز است. رفسنجانی با فرض کاندیداتوری شاهرودی وارد رقابت شد و شرط سلبی کاندیداتوری‌اش درخصوص مواجهه با چهره‌های تند را در عمل نقض کرد. فضای سیاسی بعد از شکل‌گیری «دولت اعتدال و امید» به ائتلاف با بخش میانه اصولگرایان نیز در خطای محاسباتی فاحش آنها موثر بود. اما اصولگرایان سنتی با محوریت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز تهران نیز نشان دادند که با ریاست دوباره رفسنجانی نیز موافق نیستند.
سایت شبکه دولتی انگلیس نیز در  تحلیل  دیگری به قلم بولتن‌نویس حزب مشارکت (حسین-ب) تصریح کرد انتخاب مجلس خبرگان  نشان می‌دهد که این مجلس دنبال فرد  پای کار است و نه مرضی‌الطرفین.


نظر

 

یک روزنامه انگلیسی نوشت: نیروی جنبش سبز در ایران تحلیل رفته و شکست‌های داعش نیز بر این ناتوانی می‌افزاید.

تلگراف در تحلیلی با بیان اینکه نیروی اپوزیسیون مخالف بعد از حوادث 2009 تحلیل رفته، می‌نویسد: بسیاری از مخالفان سبز روحانی را مقصر می‌دانند. آناهیتا یکی از سبزها می‌گوید وقتی خواسته‌های شما پیش نمی‌رود معلوم است که افسرده می‌شوید. ما 5 سال پیش در خیابان رویاهای دور و درازی داشتیم اما حالا دیگر رمقی برای رفتن به خیابان و داد زدن نداریم. 

تلگراف از قول یکی از اعضای حزب مشارکت نوشت: موفقیت در مذاکرات هسته‌ای پیش از آغاز فعالیت دوباره در انتخابات سال بعد مجلس مهم است. 

این روزنامه می‌افزاید: بسیاری از عوامل مؤثر بر جنبش سبز در خارج از مرزهای ایران شکل می‌گیرد، جنگ داعش در عراق و سوریه که ایران در آن فعالانه از مبارزان ضد داعش حمایت می‌کند حاکمیت را در ایران قوی‌تر کرده که به ضرر مخالفان است. داعش وحشیانه در آن طرف مرزهای ایران خونریزی کرد. این وحشتناک است زیرا بی‌ثباتی خیابانی به معنای کاهش امنیت و ثبات است. 

همه اینها تأثیر ناخوشایندی بر جنبش سبز گذاشته و انگیزه عمومی را کاهش داده است. 

یادآور می‌شود به هنگام اوج‌گیری فتنه گروه‌های تروریستی و تکفیری (نظیر داعش و جبهه النصره)، گروهک شورای هماهنگی سبز همنوا با آمریکایی‌ها مدعی شد اسد باید برود. این در حالی بود که اعضای سازمان منافقین نیز به تروریست‌ها در سوریه و عراق پیوسته بودند.

نظر

یکی از خواهران دانشجو آمد و در حالی که سعی می‌کرد متوجه اشک‌هایش نشوم گفت: «حاج آقا من اشتباه کردم پایم را این‌جا گذاشتم». گفتم: «چه‌طور؟ اتوبوس را اشتباه سوار شدید؟» با صدای لرزانش حرفم را برید و گفت: «آخر من ارمنی مذهب هستم»


به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، چند سالی است که راهیان نور قدم در سرزمین های خاکی ای می‌گذارند که سالهایی طلایی مردانی آنجا بودند که پاک ترین فرزندان ملت بودند. فرزندانی که خونشان در راه دفاع از همین مرز و بوم به زمین ریخت و جاودانه شدند. کسانی که دست از همه چیز شستند تا امروز کشورشان سرافراز باشد.

آنچه خواهید خواند گوشه‌ای است از کتاب خاک و خاطره که چند تن از افرادی که به این سفر معنوی رفتند از حال و هوایش می گویند:

*شما ایرانی هستید؟

جمعیت زیادی در خیابان‌های مکه در حال تردد بود. من به همراه جمعی از دوستانم به هتل برمی‌گشتیم. در بین راه فردی جلویم را گرفت و پرسید: «شما ایرانی هستید؟»

گفتم: «بله». گفت: « بسیجی؟» نگاهی به چفیه‌ی دور گردنم انداختم و پاسخ دادم: «بله امرتان را بفرمایید» مرد لبخندی زد و دستش را روی شانه‌ام گذاشت و گفت: «من از مسلمانان کشور آلمان هستم». وقتی عازم عربستان بودم، چند نفر از دوستانم برای بدرقه آمده بودند. به آنان گفتم از من سوغاتی چی می‌خواهید؟

گفتند: «وقتی به عربستان رفتی برو پیش زائران ایرانی. در میان آن‌ها عده‌ای بسیجی و رزمنده هستند. آن‌ها را پیدا کن، بهترین سوغاتی برای ماست.» همان روز کلی از خاطرات جنگ برایش گفتم. «هنگام خداحافظی نیز نشانی قرارگاه راهیان نور خوزستان را به او دادم. یک سال بعد آن مرد به همراه 50 نفر از مسلمانان آلمان به خوزستان سفر کرد و خاک شلمچه را به عنوان تبرک برای سایر دوستان خود به آلمان برد.

*من ارمنی مذهب هستم

کاروانی از خواهران دانشجوی زاهدان وارد مناطق عملیاتی خوزستان شده بود. من مأمور شدم تا آن‌ها را در چند نقطه، به عنوان راوی همراهی کنم. ابتدا به دشت عباس رفتیم، بعد در تنگه‌ی چزابه توقف کردیم. کاروان حال و هوای عجیبی داشت. وقتی از حماسه‌ها و مظلومیت‌های شهدای چزابه برایشان تعریف می‌کردم، صدای گریه و زاریشان طوری بود که انگار با چشم خود شهادت عزیزانشان را می‌بینند.

صحبت‌هایم که تمام شد، گوشه‌ای رفتم. حال و هوای آن‌‌ها روی من هم تأثیر گذاشت. احساس می‌کردم من هم تازه به این سرزمین پا گذاشته‌ام، برایم تاز‌گی داشت. در فکر بودم که یکی از خواهران دانشجو آمد و در حالی که سعی می‌کرد متوجه اشک‌هایش نشوم گفت: «حاج آقا من اشتباه کردم پایم را این‌جا گذاشتم». گفتم: «چه‌طور؟ اتوبوس را اشتباه سوار شدید؟» با صدای لرزانش حرفم را برید و گفت: «آخر من ارمنی مذهب هستم» تازه منظورش را فهمیدم خندیدم، گفتم: «دخترم اشتباه می‌کنی. شهدا متعلق به همه هستند. این سرزمین هم برای تمام انسان‌های آزاده جا دارد.»

دختر کمی مکث کرد و گفت: «من با راه و رسم شهدا خیلی فاصله دارم. دوست دارم شیعه شوم، اما می‌ترسم که خانواده من را بیرون کنند. برای همین من با شهدای چزابه عهد بستم که در دل به ولایت امیرمؤمنان (ع) ایمان بیاورم و اعمال شیعیان را مخفیانه انجام دهم.» از آن‌ها خواستم در این راه کمکم کنند.

نمی‌دانم حرف‌هایش را تمام کرد یا نه گفتم: «دخترم توکلتان را از خداوند قطع نکنید. انشا‌الله شهدا نیز کمکتان خواهند کرد. سعی کنید همیشه به یاد شهدا باشید».

مدتی گذشت. یک روز در اتاق خود مشغول کار بودم که نامه‌ای را برایم آوردند. وقتی آن را باز کردم، دیدم از همان دخترخانم بلوچستانی است. نوشته بود: «حاج آقا! به برکت شهدا، رفتار من باعث شد تا خانواده‌ام نیز شیعه شوند».
راوی: محمدامین پوررکنی

*شهدای من

عید نوروز بود. کاروان‌های زیادی برای بازدید از جبهه‌ها عازم کربلای جنوب شده بودند. عصر یکی از روزها در محوطه‌ی صبحگاه دوکوهه قدم می‌زدم که خانمی جلویم را گرفت. شروع کرد به صحبت.
معلوم بود که حسابی منقلب شده، گریه امانش نمی‌داد. کلمات را بریده بریده ادا می‌کرد. از دست خود و دوستانش شاکی بود. می‌گفت: من و رفقایم برای تفریح آمده بودیم جنوب... ناخواسته به این‌جا کشیده شدم. حال و هوای این‌جا طور دیگری است... به خدا از این‌جا که برگردم دیگر آن زن قبلی نیستم. می‌دانم حقم جهنم است. اما قول می‌دهم توبه کنم. من زن بدی بودم... زن روی زمین نشست و زار زد.

من به آهستگی از او فاصله گرفتم. اما صدایش را هنوز می‌شنیدم که می‌گفت: «آی شهدا... غلط کردم...».
منبع: فارس


نظر

پدر و مادرها مفهوم این جملات را خوب می فهمند: ی....

به نقل از "ندای یک بسیجی": پدر و مادرها مفهوم این جملات را خوب می فهمند: یک بچه وقتی در خانه تنها است چقدر می تواند با وسائل شخصی بازی کند؟ چقدر می تواند با پدر و مادر سرگرم باشد؟ چه قدر باید انیمشین های شبکه پویا و سی دی های دوبله شده را نگاه کند؟
این وسط سهم او از تلویزیون و یک برنامه خوب چه قدر است؟ کدام سریال جذاب را باید دنبال کند؟ اصلا سریالی هست؟ هر روز سر ساعتی مشخص باید منتظر کدام چهره محبوبش باشد؟ اصلا کسی هست؟
دل خوشی غالب بچه ها به عموپورنگ بود و تیمش . همین یک برنامه هم براحتی تعطیل شد و حالا هیچ جایگزینی ندارد. کسی هم خبر ندارد باز می گردد یا خیر؟ کافی است در فامیل از عموپورنگ اسم ببرید، واکنش بچه ها و حسرت شان نشان می دهد چه قدر داریوش فرضیایی محبوب است و چه قدر بچه های ما تنها!
مهمترین بحران تلویزیون در سالی که گذشت
یکی از مهمترین برنامه‌های کودک تلویزیون، عموپورنگ بود که امسال به دلایل کاملا عجیب از کنداکتور بیرون کشیده شد. بعد از اینکه عموپورنگ برای آموزش بدی دروغ، آن را به کلیدی تشبیه کرد که در صندوق بدی‌ها را باز می کند، خیلی‌ها از آن برداشت سیاسی کردند و نوشتند که منظور او از کلید، همان نماد دولت حسن روحانی است. این حواشی و از طرف دیگر اجبار تلویزوین به نقش پررنگ اسپانسر در برنامه کودک باعث شد تا تنها مجری محبوب کودکان، از تلویزیون خداحافظی کند.
 بی‌برنامه‌گی و تکرار
شبکه دو چند سالی بود عنوان شبکه کودک را یدک می کشید تا این که چند ماه پیش تغییر ماموریت یافت. این شبکه بجای افزایش تولیدات کوک، امسال بعد از مدتها حتی برنامه‌های صبحگاهی روز جمعه‌اش را حذف کرد؛ باکس مهمی که از سالیان سال قبل، برای کودکان اهمیت ویژه‌ای داشت و طبیعتا عامل مهمی در جذب مخاطبان بود. با حذف برنامه صبحگاهی، صرفا تکرار «کلاه قرمزی» در آن پخش شد و چند کارتون تکراری دیگر.

دل خوشی غالب بچه ها به عموپورنگ بود و تیمش . همین یک برنامه هم براحتی تعطیل شد و حالا هیچ جایگزینی ندارد. کسی هم خبر ندارد باز می گردد یا خیر؟


وضعیت نامناسب کارتون‌ها
درست است که شبکه پویا فعلا سرگرم‌کننده‌ترین شبکه برای کودکان است اما واقعا در فاصله نوروز سال گذشته تا نوروز امسال، کدام کارتون جدید از این شبکه پخش شده؟ شبکه پویا سال گذشته برای نوروز چند کارتون جدید پخش کرد و بلافاصله بعد از آن شبکه دو و شبکه پنج همان ها را روی آنتن بردند. در طول سال هم دریغ از یک کارتون جدید که شبکه پویا خریداری کند. درواقع هرشب راس ساعت 20 کارتونی از این شبکه پخش می‌شود که n بار دیگر از همین شبکه یا شبکه‌های دیگر پخش شده.
یکی به داد بچه ها برسد!
قصد مطول گویی نداریم؛ مدیران تازه تلویزیون چهارماه است بر سر کار آمده اند و تمام هم و غم شان برگرداندن طراوت به صدا و سیما است. همه از برنامه های جذاب برای سال تحویل و شبکه عید می گویند. خیلی ها دنبال تصویب طرح سریال های شان برای پخش در طول سال آینده هستند اما کسی به فکر بچه ها هست؟
مسولان عزیز می دانند که خیلی از بچه ها به خاطر شرایط نامناسب امروز جامعه تنها هستند و حتی از فامیل دور؟ پس کی می خواهند به وظیفه خود در برابر آن ها برسند؟ بچه ها  قهرمان می خواهند ؛ برنامه های سرگرم کننده با پشتوانه فرهنگی ، علمی و مذهبی. نه این که چشم شان به کانال همسایه باشد و تولیدات سرسام آوری که هر روز در قالب یک شخصیت عجیب از بازار قانونی سر در می آورد.   

 

منیژه خسروی